به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 139  ، دی ماه 1389 

 

فریاد مردم انقلابی تونس:

زنجیرها باید پاره شوند !

طوفانی که از خيزش شور انگيز مردم ستمديده تونس در هفته های اخير به تدريج همه اين کشور را فرا گرفت، بيشک يکی از رويدادهای مبارزاتی شادی بخش و الهام دهنده در شرایط کنونی است. واقعيت اين است که قيام مردم تونس همانقدر که برای توده های ستمديده خاورميانه الهام بخش است همانقدرهم طبقات ستمگر حاکم و ديکتاتورهای منطقه را به وحشت انداخته و زنگ خطر را برای آنها به صدا در آورده است. به دنبال اين قيام، شاهد تشدید امواج مبارزات توده ای در الجزاير و اردن نیز بوديم . همه این خیزش ها بیانگر تشدید بحران اقتصادی-سیاسی گریبانگیر نظام سرمایه داری جهانی بوده و نشان می دهد که چگونه در همه جا مردم از فقر و فلاکت و بيکاری و فساد و سرکوب  امپریالیستها و دولتهای مزدور و وابسته به آنها، کارد به  استخوانشان رسيده است.

 مردم ستمديده تونس با توسل به قيام یکپارچه خود، " زین العابدین بن علی"،  ديکتاتور ظاهراً قدر قدرت اين کشور که 23 سال با جنايت و چپاول و دزدی حکومت کرد را مجبور کردند در تلويزيون ظاهر شده و در کمال زبونی اعلام کند که: "من حرف شما را فهميدم". این اظهار عجز در مقابل قدرت توده های مبارز، درست یاد آور عجز و لابه شاه ايران است که در جريان اوج گيری انقلاب مردم در سال 57 به تلويزيون آمد و با صدایی لرزان از دیدن قدرت تاریخی توده ها اعلام کرد که صدای انقلاب مردم را شنيده است. آنچه مردم مبارز تونس می توانند از تجربه ایران بیاموزند این نکته است که چنان اظهار عجز هائی هر چند نتیجه قدرت مبارزاتی مردم است ولی در عین حال دشمنان مردم با توسل به آن دست به  فریبکاری بزرگی می زنند. باید دانست که امپریالیستها و حکومت های دست نشانده شان به هر شیوه ای دست می یازند تا بر اتش خشم توده ها مهار زده و نظام خود را حتی به قیمت پذیرش عقب نشینی های جزئی حفظ کنند.

درست است که از نظر امپرياليستها تونس آنقدر با "ثبات" تلقی می شد که حتی بعد از آغاز اعتراضات مردمی، نشريه  اکونوميست در 6 ژانويه مدعی شد که "بعيد است مشکلات تونس،رئيس جمهور 74 ساله را سرنگون کند يا حتی الگوی حکومت استبدادی او را تکان دهد"، اما تجربه بار ديگر ضمن تاکید بر قدرت دورانساز توده های به پاخاسته، نشان داد که اولا تبليغات رسانه های بورژوائی در چهارچوب منافع لحظه ای آنها اشاعه يافته و ثانيا آن "ثباتی" که با زور سرکوب و اختناق حفظ می شود آنقدر شکننده است که در شرایط مقتضی هر حادثه ای می تواند آنرا درهم شکند. همانطور که دیدیم که چطور جرقه خیزش عظیم توده ای در تونس، خودکشی فرد تحصيل کرده ای بود که برای سیر کردن شکم گرسنه خود و خانواده اش دکه ای ( سبزی فروشی) بر پا کرده بود که بوسيله دولت سرکوبگر ويران گشت. اتفاقاً، عدم درک همين شکنندگی و عدم ارزیابی صحیح از قدرت توده های به پاخاسته بود که طبقات حاکمه را غافلگير کرد. روشن است که قيام مردم غرش رعد در آسمان بی ابر نبود و نيست. مردم زحمتکش تونس بر زمينه فقر و فلاکت و استثمار وحشيانه ای که در طول سالهای مدید طبقه حاکمه بر آنها تحميل کرده  وبا سرکوب عريان آنرا حفاظت می کند، بپاخاستند و تونس را برای ديکتاتور غير قابل سکونت و او را مجبور به فرار به عربستان سعودی نمودند. نگاهی به شعار های مردم موید آن است که اصلی ترین مسأله برای آنها پایان دادن به فقر و سرکوب درجامعه است. " رفاه را در کشور تقسيم کنيد" و " به فشار و ستم خاتمه دهيد" از شعار هائی بود که مردم فرياد می زدند. همچنین  وقتيکه مردم در شعار هايشان خانواده همسر بن علی را آماج حمله خود قرار دادند و فرياد می زدند " نه نه برای طرابلسیه که بودجه را به غارت می برند". اين امر نشان می دهد که عناصر تشکيل دهنده "بيت" ديکتاتور چگونه به دليل قدرت و نفوذ خود همه امکانات مملکتی را به يغما می بردند و چرا "فساد و گرانی" از دلائل خشم و خيزش مردم شده است. بر اساس گزارش خبرگزاريها  تنها يکی از حوزه هائی که خانواده ليلی طرابلسيه ‌بر آن دست انداخته و آنرا در انحصار خود داشت تجارت خودرو می باشد.

در هفته های اخيرو به دنبال خيزش توده ها در تونس، شهر های اين کشور هر روزه شاهد تظاهرات و اعتراض مردمی بود که با سنگ و کوکتل مولوتف با نيرو های سرکوب ديکتاتوربه مقابله بر خاسته بودند. آنها با آتش زدن مراکز دولتی خشم و نفرت خود را از وضع موجود به نمايش می گذاشتند. حقیقتاً که هر کجا مردم بپاخاسته اند تا زنجير های اسارت خود را بگسلند صحنه هائی خلق کرده اند که قلم از توصیف شایسته آن عاجز است. از طرف دیگر شدت سرکوب توده های مبارز و خشمگین تونس از طرف مزدوران به حدی بود که به گزارش سازمان ملل متحد" ظرف پنج هفته گذشته بیش از ۱۰۰ تن در اثر تیراندازی، خودکشی های اعتراضی و شورش زندانیان" در اين کشور جان خود را از دست داده اند.

به واقع  قيام مردم چنان طبقات حاکمه را به وحشت انداخت که آنها صلاح را در آن ديدند که با فدا کردن بن علی توهم تغيير در مردم ايجاد کرده و با  دامن زدن به اين توهم امکان فريب مردم را بدست آورند تا  بتوانند کل نظام  بورژوائی را از آتش تعرض خشمگينانه توده ها حفظ کنند. اما واقعیت این است که با فرار دیکتاتور مسأله تونس حل شدنی نیست.

تجربه تونس به مثابه يک کشورتحت سلطه امپرياليسم  بار ديگر نشان داد  که چگونه بورژوازی جهانی و مزدوران داخلی اش با اعمال سياستهای رياضت کشانه، تسمه از گرده مردم کشيده و با استثمار وحشيانه و غارت منابع طبيعی کشور، مردم را در  فقر و فلاکت  و بيکاری رها می سازند.

بيشک اين چپاول وحشيانه در شرايطی که بحران سر تا پای نظام سرمایه داری در سراسر جهان را فرا گرفته و امپرياليستها می کوشند بار بحرانهای خود را بر دوش مردم کشور های تحت سلطه سرشکن کنند، ابعاد هر چه گسترده تری پيدا کرده و خشم و نفرت توده ها را فزونی می بخشد. خشم ونفرتی که منجر به قيام مردم تونس شد و طومار حکومت وابسته بن علی را در هم پیچید.

اين قيام گرچه توانسته در سد ديکتاتوری شکاف انداخته و مستبد حاکم را فراری دهد، اما واقعيت اين است که فرار بن علی تنها گام کوچکی از راه طولانی است که باید برای رسيدن به آزادی پيموده شود.

تجربه مبارزات خلقهای منطقه و به خصوص تجربه خلقهای ايران نشان داده است که بدون نابودی کل نظام ستمگرانه حاکم امکان رسيدن به آزادی وجود ندارد؛ و اين مهم جز با يک رهبری انقلابی ميسر نيست. به همين دليل هم کارگران و مردم ستمديده و نيروهای انقلابی  بايد از فضائی که عقب نشينی های هيئت حاکمه ايجاد می کند جهت تشکل خود و شکل دادن به رهبری انقلابی استفاده کنند. تجربه مردم ما با روشنی انکار ناپذيری نشان داده که امپرياليستها هرگز سرنوشت خود را با سرنوشت مزدورانشان گره نزده و هر کجا که مصالح شان ايجاب کند برای حفظ مناقع خود از قربانی کردن مزدورانی چون شاه وبن علی و .... دريغ نخواهند کرد. بنابراين تنها راهی که جهت رسيدن به آزادی وجود دارد مبارزه برای نابودی کل نظام سرکوبگرانه حاکم می باشد که با هزاران رشته به امپرياليسم وابسته بوده و بدون نابودی آن امکان رسيدن به آزادی وجود ندارد.

در جريان قيام عظیم مردم تونس متن شعر گونه ای به شعار مردم تبديل شده بود که چنین بود :"اگر مردم زندگی را بخواهند، سرنوشت تسلیم می شود، شب باید برود و زنجیرها باید پاره شوند.". تجربه نشان می دهد بدون پاره شدن همه زنجیر های اسارت طبقات محروم تونس یعنی نظام سرمایه داری و سلطه امپریالیسم از آزادی و برابری خبری نخواهد بود. خون جانباختگان خیزش توده ای در تونس پژواک گر این حقیقت مبارزاتی ست.