به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 133 ، تیر ماه 1389 

 

محمد خرم دین

واژه ها و واقعیت ها!

                                                          

می گویند واژه ها سرنوشت خود را دارند. گفته ایست به باور من بجا و بیان کننده ی سرنوشتی است که از رویدادهای مادی جهان نشأت می گيرد. در رخداده های اجتماعی یکسال گذشته ی ایران، این گفته درستی خود را بیشتر نشان داده است. چونان نمونه، واژه ی اصلاحات که از تغيير تدريجی و درست کردن نادرستی ها  حکايت می کند در زبان حکومتگرانِ به واژه ای تهی از هر گونه معنا تبدیل شده است. واژه ای که اگر چه از فشار واقعیت (نارضایتی و خشم جاری در جامعه از وضع نکبت بار موجود) بر دستگاه حاکم خبر می دهد و آن ها را به دگر نمودن چهره ی استبداد و استثمار فرا می خواند تا شاید این ساختارهای ضد مردمی را چند صباحی بيشتر مهلت چاپیدن و دریدن و حکومت کردن دهد اما  آن چنان از محتوا خالی گشته که حال بازگشت به "ميراث خمينی" را هم اصلاحات می نامند. ميراثی که در اندیشه ی مردم به درستی بیان کننده ی ژرفای فاجعه ای ست که در روند بیش از سه دهه شکنجه و دار و درفش در تار و پود زندگی آنها رخنه کرده و دمار از روزگار مردمان بدر آورده است. بنابراين به هيچ زبانی نمی شود "جمهوری اسلامی نه يک کلمه کمتر و نه يک کلمه بيشتر" را اصلاحات ناميد چرا که  واژه ها از تاریخ ویژه ی خود برخوردارند ، دارای گوشت و خون و پوستِ خاص خود هستند، در زبان ویژه ی خویش می گنجند، از یک حافظه ی اجتماعی و تاریخی نمونه برخوردارند.

ميراث خمينی يعنی همين نکبتی که موجود است و اصلاح پذير هم نيست. ميراثی که نشان می دهد چگونه حتی واژه ها را از محتوا تهی می سازد . البته بی معنا کردن واژه ها داستان درازی دارد و صرفا به " اصلاحات" خلاصه نمی شود. یکی ديگر از این واژه هائی که تحريف شده است واژه ی "چریک" است. واژه ای که زمانی لرزه بر اندام یکی از دژخیم ترین رژیم ها ی مزدور منطقه يعنی رژيم شاه می انداخت و اکنون نیز در چهار گوشه جهان خواب از چشم همه ی ستمگران ربوده است. از آمریکای لاتین تا آسیا، از خاورمیانه تا اروپا، از نپال و سریلانکا و هند و فیلیپین گرفته تا کلمبيا و غيره. سخن از ماهیت گروه های در گیر در این مبارزات نیست بلکه فقط بیان نمونه ای از آن چه با این نام پیوند خورده است، یعنی نبرد گلوله در برابر گلوله، نبرد در عرصه های نابرابر قدرت ها، نبردی که اگر به قیمت جان هر چریکی تمام شود اما به شکفتن امید و آرزوی مردمان خواهد انجامید.                     

شگفت انگیز در داستان اين تحريف ها اما حمل نمودن صفت های ناهنجاری ست بر این واژه. زمانی بسیاری مبارزه چريکی را زودرس، کودکانه، روشنفکر مآبانه، بیخردانه، چپ روی و دیگرها از این گونه می خواندند. بسیاری به رد ساده ی آن دل خوش می کردند و در کنج خالی و خوش خیالی های خود با درک یک جانبه و خالی از محتوای خود به نقد کودکانه ی آن می پرداختند. بسیاری آن را دلیلی برای هجوم سرمایه داران لاشخور به جان مبارزان و تاروپود اجتماع می انگاشتند. آن چه اما تا این زمان نمی شد بر این واژه چسباند صفت "مسالمت آمیز" است که این یکی نیز به کمک کنکاش های فراعلمی هیئت اجرایی سازمان راه کارگر انجام شد. در اعلامیه هیئت اجرایی سازمان راه کارگر به مناسبت اولین ساگرد 22 خرداد به تاریخ 21 خرداد 1389 با واژه ی "مبارزه گریلایی مسالمت آمیز" برخورد می کنیم. سخن بر سر مضمون این اعلامیه نیست بلکه بر سر کوششی ست برای تهی نمودن معنای این واژه که همچنان مزاحمت ایجاد می کند. این نیز حتی از وحشت و انزجاری که این واژه در ناخودآگاه آنان ایجاد می کند خبر می دهد تا آنجا که واژه ای بر گرفته از زبانی بیگانه را بر این واژه ترجیح می دهند بی آنکه راست و پوست کنده از مبارزه ی چریکی سخن بگویند. طرفه تر اینکه صفت مسالمت آمیز را بر آن بار می کنند. واین همه برای این بدعت گزاری عجیب است که مبارزه ی چریکی چند نمونه دارد و یکی از نمونه های آن هم مبارزه ی مسلحانه ی مسالمت آمیز است!!! ما هنوز نمیدانیم چه اندازه مسالمت از لوله ی تفنگ ها بیرون می آید ولی همین قدر هست که هیچ چریکی با مسالمت تفنگ ها شهید نمی شود و هر گلوله ای که از تفنگ هر چریکی بر جان هر ستمکاری می نشیند فرسنگ ها با مسالمت فاصله دارد، همان اندازه که اپورتونیسم با واژه های قهر انقلابی و مبارزه ی قهرآمیز توده ها نا آشناست. این را می گویند درک اپورتونیسم از مبارزه ی چریکی.

یک پرسمان اصلی اما برجا می ماند و آن هم اینکه اینان نمی گویند این "مبارزه ی گریلایی مسالمت آمیز" چه ویژه گی هایی دارد، چه شکل هایی دارد و در کجا به عنوان یک تاکتیک برگزیده می شود. بگذریم از این که یک سازمان نمی تواند ملغمه ای از اشکال گونان مبارزه را در هم ریخته و بالاخره نگويد مبارزه اصلی چيست. يک  سازمان انقلابی می بایست از این ها فراتر رفته و  در پایان آن شیوه ای از مبارزه را که تعیین کننده ی نهایی سرنوشت انقلاب است پیش روی مردم بگذارد و اگر چنين نکند خود جلوه آشکاری است از اين واقعيت که انقلابی نيست، همانطور که مبارزه چريکی، مسالمت آميز نيست.                                          

9 تیر 1389