به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 133 ، تیر ماه 1389 

 

کشف معادن فلزات کمیاب در افغانستان و دندان تيز کردن امپریالیست های اشغالگر !

در روز ١٤ ژوئن ٢٠١٠ ، گزارشی به نقل از گروهی از زمین‌شناسان و مقامات نظامی آمريکا در روزنامه نيويورک تايمز منتشر شد که از کشف معادن بسيار غنی و بکر فلزات در افغانستان به ارزش تقریبی یک تریلیون دلار خبر ميداد. گزارش مذکور به روشنی نشان ميدهد که هدف از جنگ های امپرياليستی چيزی جز غارت منابع طبيعی کشورهای تحت سلطه و نگاه داشتن مردم آن کشورها در فقر و بدبختی و استثمار شديد نيست.

طبق گزارش نيويورک تايمز ، منابع غنی کشف شده شامل معادن مس (به ارزش تقريبی ٢٧٤ ميليارد دلار در بازار فعلی) ، لیتیوم ، آهن (٤٢١ ميليارد دلار) ، طلا (٢٥ ميليارد) ، نیوبیوم (٨١ ميليارد دلار) ، موليبدنوم (٢٤ ميليارد دلار) ، کبالت (٥١ ميليارد دلار) و ديگر مواد معدنی نادر به ارزش ٧٠٤ ميليارد دلار است. (١)

هر چند که در اين گزارش اسمی از مقدار و ارزش معادن سنگ های گران قيمتی که در جواهرات مورد استفاده قرار می گيرند و گاز طبيعی افغانستان که درحال حاضر توسط اشغالگران و نوکران داخلی اشان غارت می شوند، برده نشده است. 

به گفته روزنامه نیویورک تایمز ، معادن لیتیوم در افغانستان آنقدر وسیع است که پنتاگون در گزارشی غیر رسمی آن را به ذخایر نفتی عربستان سعودی تشبیه کرده است.

مقامات آمریکایی همچنین می‌گویند که بهره‌برداری از معادن کشف شده می‌تواند ساختار اقتصادی افغانستان را به طور بنیادین تغییر دهد. بخصوص معادن آهن و مس افغانستان آن قدر وسیع هستند که می‌توانند این کشور را به یکی از بزرگترین صادرکنندگان این فلزات تبدیل کنند و زخم‌های عميق اقتصادی - اجتماعی این کشور را که در سالیان طولانی جنگ ايجاد شده از میان بردارند.

مقامات دولتی و نظامی آمريکا با کمال وقاحت و بی شرمی مختص اشغالگران جنايتکار ، طرح های خود برای غارت ثروت های طبيعی کشف شده را علنأ اعلام کرده و در گزارش "نيويورک تايمز" در اين باره آمده که چگونه اين ثروت باد آورده بطور کامل تحت کنترل ارتش و دولت آمريکا و چند تا از بزرگترين شرکت های چند مليتی قرار دارد و "شرکت های حسابداری بين المللی" در حال مشاوره با وزارت معادن افغانستان هستند که اطلاعات تکنيکی و اعداد و ارقام لازمه را برای تحويل معادن کشف شده به شرکت های معدن چند مليتی و  ديگر سرمايه گذاران خارجی که در مناقصه اين معادن برنده شوند ، تهيه کنند. پنتاگون در انتخاب خريداران و سرمايه گذاران برای شرکت در مناقصه که در پائيز امسال شروع خواهد شد ، به مقامات افغانی کمک ميکند. طبق اظهارات "پال برينکلی" معاون وزير دفاع آمريکا ، چون وزارت معادن افغانستان از عهده اين کارها برنمی آيند ، ما سعی ميکنيم که به آن ها کمک کنيم.

عليرغم ادعاهای دولت آمريکا ، تنها "کمکی" که پنتاگون به وزارت معادن افغانستان خواهد کرد تفهيم اين مسئله است که وزیر معادن افغانستان فقط می تواند با ليستی از خريداران قابل قبول که توسط اشغالگران مشخص شده اند ، کار کند. به عنوان مثال در گزارش "نيويورک تايمز" از قول مقامات پنتاگون گفته شده که شرکت های معدنی چين خريداران قابل قبولی نيستند و حق شرکت در مناقصه را ندارند. يک نمونه از اين گونه "کمک" های پنتاگون به وزارت معادن افغانستان در سال گذشته اين بود که دولت آمريکا "محمد ابراهيم عادل" وزير معادن افغانستان را متهم به دريافت ٣٠ ميليون دلار رشوه از دولت چين (در ازای حق بهره برداری از معدن مس منطقه عينک) کرد و در فوريه ٢٠١٠ او را به اين بهانه از مقام وزارت معادن افغانستان برکنار نمود.(٢)  پس از اخراج "عادل" ، دولت افغانستان مناقصه برای معدن آهن "هاجيگک" را نيز که دولت چين و هند در آن شرکت داشتند ، ملغی کرد.

ماجرای معدن "عينک" نشان ميدهد که در واقع خبر مربوط به کشف معادن جديد در افغانستان ، برای ژئولوژيست ها و مقامات دولت آمريکا که از سال ها پيش در افغانستان تحقيقات علمی اشان را شروع کرده بودند و اشغال افغانستان را برای بهره برداری از ثروت های طبيعی افغانستان انجام دادند، خبر جديدی نيست. به عنوان مثال در سال ٢٠٠٨ "استفان پيترز" يکی از اعضای سازمان زمين شناسی آمريکا وقتی که در مورد معدن "عينک" با خبرنگاران صحبت ميکرد، اعلام کرد که:

"ما سال هاست که تحقيقات علمی در افغانسان انجام می دهيم. افغانستان دارای معادن معدنی بکر و ناشناخته فراوانی است. تمام مواد اوليه لازم برای ساختن يک جامعه بسيار مدرن در افغانستان وجود دارد. طرح مناقصه معادن آهن و نفت و گاز و ... (که آقای عادل آن ها را روی يک نقشه ژئولوژيکی قديمی روسی در دفتر کارش علامت گذاری کرده) تکميل شده اند. درست است که امنيت در اينجا مسئله مهمی است. اما شرکت های معدن به کار در چنين شرايطی عادت دارند. وقتی برای مردم شغل ايجاد کنيم و بهشان مزد بدهيم از زندگی اشان راضی خواهند بود. اين يک روش خوب برای کنترل تندروهاست."

با توجه به واقعيات موجود ، دولت افغانستان نقش و اختيار عمده ای در چنين پروسه هايی (از کشف معادن گرفته تا تقسيم آن ها بين کمپانی های کشورهای امپرياليستی) ندارد. تنها نقش ايادی رژيم افغانستان ، پادويی امپرياليست ها در جهت منافع آنان است که بوسيله سرکوب و کشتار مردم افغانستان انجام ميشود. به عنوان مثال وقتی که خبرگزاری "بلومبرگ" در روز انتشار گزارش نيويورک تايمز با "عبدل قدوس حميدی" نايب وزير معادن افغانستان تماس گرفت که سوال هايی را در رابطه با کشفيات اخير از او بپرسد ، "حميدی" پاسخ داد که تا دريافت يک نسخه از گزارش گروه اکتشاف نميتواند به هيچکدام از سوالات پاسخ بدهد.

بنابراين دولت آمريکا برای اينکه بتواند کنترل خود را روی منابع هنگفت مواد خام و نيروی کار ارزان در افغانستان تضمين کند و آن ها را از دست رقبای خود (ديگر نيروهای امپرياليستی) و همچنين از دسترس مردم افغانستان دور نگه دارد ، به اشغال اين کشور و افزايش هرچه بيشتر تعداد نيروهای نظامی خود در آن جا دست زده است.

جنگی که بر سر اين گونه فلزات معدنی در گرفته ، با افزايش روز افزون قيمت های آن ها نيز رو به گسترش است. شرکت های چينی حاضرند برای هر تن آهن بيش از ١٢٠ دلار (تقريبأ دوبرابر قيمت سال گذشته که ٦٢ دلار بوده) بپردازند. اما آهن تنها فلزی نيست که رقابت و درگيری حول کنترل بر معادن افغانستان را موجب شده ، طبق گزارش "نيويورک تايمز" میزان ذخایر لیتیوم در افغانستان با ذخایر لیتیوم در کشور بولیوی که در حال حاضر بزرگترین صادر کننده لیتیوم در جهان می باشد ، برابر است. پنتاگون در یاداشتی غیر رسمی معادن لیتیوم در افغانستان را به ذخایر نفتی عربستان سعودی تشبیه کرده است. (٣)

مقامات دولت آمريکا که می دانند بيان رک و علنی دلايل اقتصادی که برای حمله نظامی به افغانستان و اشغال آن کشور داشته اند ، منجر به بروز خشم مردم و مخالفت با جنگ در آمريکا و در افغانستان خواهد شد،به داستان سرائی پرداخته و داستان مضحکی در رابطه با چگونگی کشف منابع معدنی افغانستان از زبان "نيويورک تايمز" طرح کرده اند. در گزارش نيويورک تايمز ادعا شده که تیم تحقیق آمريکايی با کمک نقشه‌هایی که از زمان شوروی سابق در دهه ۸۰ میلادی باقی مانده اند ، موفق به کشف معادن جديد شدند. زمین شناسان افغان در زمان جنگ با شوروی و نیز در دوره طالبان این نقشه‌ها را در خانه‌های خود پنهان کرده بودند.   اما در سال ۲۰۰۱ پس از سقوط طالبان آن ها را در اختیار کتابخانه نقشه‌برداری افغانستان قرار دادند و در سال ٢٠٠٤ يک گروه از ژئولوژيست های آمريکايی وارد افغانستان شدند و بطور تصادفی (و يا به خاطر پيشانی بلندشان) موفق به کشف اين نقشه ها شدند. در اين داستان آمده که "وقتی که آن ها يک سری از نمودار های قديمی را در کتابخانه های افغانستان پيدا کردند، يک هواپيمای جنگنده "اوريون پی- ٣" قديمی متعلق به نيروی دريايی و مجهز به دستگاه های پيچيده تعيين ثقل و نيروی مغناطيسی زمين را تهيه کردند که آن ها را در آسمان افغانستان بچرخاند. (4) آن ها پس از پرواز بر فراز ٧٠ درصد از خاک افغانستان گزارشی را نوشتند مبنی بر اينکه ثروت هنگفتی را در افغانستان کشف کرده اند. و بعد در سال ٢٠٠٧ با يک هواپيمای پيچيده تر انگليسی به افغانستان برگشتند. گزارش اوليه آن ها در آن دو سال در ادارات آمريکا خاک می خورد (!)"

البته "نيویورک تايمز" توضيح نمی دهد که اين گروه زمين شناسان چطور توانستند يک هواپيمای نظامی را ناگهان مجهز به دستگاه های پيچيده علمی مدرن ژئولوژيستی کنند. هر دانشجوی سال اول زمين شناسی هم ميداند که تعبيه چنين دستگاه های پيچيده ای فقط در هواپيمايی امکان پذير است که برای استفاده از اين دستگاه ها تغييراتی در آن داده شده باشد.

عليرغم اين داستان پردازی های عوامفريبانه ، واقعيت اين است که مقامات دولت آمريکا و ناتو در همان روز اول حمله نظامی به افغانستان به خوبی ميدانستند که در حال اشغال کشوری سرشار از منابع غنی طبيعی منجمله معادن نفت و گاز و آهن و ديگر فلزات گران بها هستند. آن ها پس از اشغال افغانستان سال های متوالی تحقيق و جستجوی دقيق علمی را در اين کشور تحت سلطه ادامه دادند. 

اگر به منابع رسمی منتشر شده توسط خود دولت آمريکا رجوع کنيم می بينيم که آن ها از چندين سال پيش ، از وجود منابع غنی در افغانستان مطلع بوده اند. به عنوان مثال در گزارش دولت آمريکا در سال ١٩٨٦ در رابطه با مطالعات اين کشور در افغانستان در مورد منابع طبيعی آن نوشته شده که افغانستان "دارای منابع عظيم معدنی گوناگون ، گاز طبيعی ، زغال سنگ ، مس ، آهن ، کروميوم ، نفت و اورانيوم" است.

در سال ٢٠٠٢ مجددأ گزارشی توسط دولت آمريکا در رابطه با افغانستان منتشر شد که اين کشور را دارای منابع غنی "گاز طبيعی ، نفت ، زغال سنگ ، مس ، کروميت (نمک اسيد کروميوم) ، باريم ، سولفور ، سرب ، روی ، آهن ، نمک و انواع سنگ های قيمتی" خواند.

اگر دولت آمريکا سال هاست که از منابع افغانستان با خبر بوده است ، چرا حالا چنين گزارشی (گزارش  ١٤ ژوئن نيويورک تايمز) را منتشر کرده است؟

در اين رابطه در گزارش "نيويورک تايمز" نوشته شده که "مقامات آمريکايی و افغانی به توافق رسيدند که کشفيات مربوط به معادن فلزات را در لحظات دشوار جنگ مطرح کنند."

معنای اين حرف اين است که در شرايط کنونی که نيروهای ناتو در بسياری از نبردهای نظامی در شهرهای افغانستان شکست خورده و دچار تلفات زيادی شده اند ، می توانند اين خبر خوب را برای جبران اخبار بد و اجسادی که از جنگ از راه می رسند ، منتشر کنند و اکثر مردم اين کشورها را که شديدأ با جنگ مخالف هستند به خيال خود راضی کنند.

دولت آمريکا از انتشار خبر کشف منابع معدنی هدف های ديگری نيز دنبال ميکند. به عنوان مثال در گزارش نيويورک تايمز آمده که طالبان برای اين که اين معادن را در اختيار خود بگيرد بر شدت حملاتش برعليه نيروهای ناتو خواهد افزود. درنتيجه نيروهای آمريکا و ناتو از اين مسئله به عنوان بهانه ای برای افزايش شدت حملات نظامی خود در افغانستان استفاده خواهند کرد.

 

زيرنويس ها:

١- لیتیوم فلزی فعال است که در باتری‌های قابل شارژ تلفن‌های همراه ، کامپیوتر و وسایل الکترونیکی استفاده می‌شود.  نیوبیوم فلزی بسيار کميابی است که قدرت حمل برق بسیار بالائی دارد.

٢- معدن مس عينک: معدنی در جنوب کابل که در سال ١٩٧٤ توسط ژئولوژيست های روس کشف شد و گفته ميشود ارزش مس آن بيش از ٨٨ ميليارد دلار (بيش از دو برابر درآمدهای ناخالص ملی افغانستان) است. يکی از بهانه های دولت آمريکا برای حمله نظامی به افغانستان در سال ٢٠٠١ اين بود که گويا گروه القاعده در "عينک" پايگاه آموزش تروريستی ايجاد کرده بود. در سال 2008 دولت چين اعلام کرد که قصد دارد با کمک دولت انگلستان اين معدن را (که در آن زمان ويرانه ای پر از مين های منفجر نشده و تکه های بمب و خمپاره و... بود) مورد بهره برداری قرار دهد. اين معدن در نوامبر آن سال به مبلغ ٣ ميليارد دلار و به مدت سی سال به چين اجاره داده شد. شرکت های معدن و صاحبان سرمايه های مالی اقرار کردند که به معدن "عينک" به عنوان يک کار آزمايشی نگاه ميکنند. اگر چين در راه اندازی اين معدن در شرايط جنگی کنونی موفق شود ، آن گاه سرمايه های آمريکايی نيز برای بهره برداری از ديگر معادن اين کشور اقدام عملی خواهند کرد. در آن سال نيز ادعا ميشد که به خاطر اجاره دادن "عينک" به چين ، وضع اقتصادی مردم افغانستان در ١٠ تا ١٢ سال بعد خیلی بهتر خواهد شد.

٣- اين نکته اشاره به اين است که عربستان سعودی به دليل توليدات عظيم نفتی خود ميتواند قيمت نفت در جهان را تعيين کند.

4- هواپیمای چند منظوره پی- ٣ بیش از ٣٠ سال است که به طور پیوسته توليد می شود و تاکنون بیش از ٧٠٠ فروند آن به خدمت ارتش ها ، آتش نشانی ها ، نیروهای حافظ صلح سازمان ملل و هواشناسی های کشورهای مختلف در آمده اند. تجهیزات الکترونیکی این هواپیما همواره در حال تغییر و تکامل بوده اند. از این رو سازنده پی- ٣ در به کار گیری آن ها به درخواست و سلیقه مشتری عمل می کند.