به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 133 ، تیر ماه 1389 

 

نوشته: استفانی وست بروک*

 

واشنگتن، شهر اشغال شده

 

نمی توانم بگویم چقدر ناراحت کننده است وقتی که به عنوان یک مسافر  وارد پایتخت کشورمان، شهر واشنگتن می شوم و هنگام پیاده شدن از مترو یک باره خود را در مقابل یک هواپیمای جنگنده اف ـ 35 می بینم.   مترو محلی ست که شما معمولا انتظار تبلیغات تلفن همراه و یا دیدنی های موزه ها را دارید، اما در متروی واشنگتن، این دومین متروی پر تردد کشور، تابلوهای بزرگ براق و تمام رنگی تبلیغات برای گران ترین و مرگبارترین سیستم های تسلیحاتی تا کنون تولید شده را مشاهده می کنید.

 

آگهی های تبلیغاتی شرکت هایی  چون  لاکهید مارتین(Lockheed Martin) (بزرگترین کارخانه اسلحه سازی دنیا)، گودریچ (Goodrich)، ک بی آر (KBR)، ا جی آی (AGI) و نورث روپ گرومن(Northrop Grumman) در بیشتر ایستگاه های متروی پایتخت قابل رؤیت هستند. و تعجب آور نیست که بیشترین تبلیغات در ایستگاه پنتاگون سیتی و کاپیتول ساوت و نزدیک مراکز سیاسی متمرکز شده اند. بدون شک هدف اصلی این تبلیغات ، اعمال نفوذ بر تصمیم های سیاسی مسئولین کلیدی نظام است ولی در ضمن به القاء این ایده در  افکار عمومی خدمت می کند که در جهانی پر از دشمن، تنها، قدرت نظامی برتر ارتش آمریکا است که قادر به دفاع از ماست.

 

زنجیره ای از تبلیغات ردیف شده است . از تبلیغات سر راست و عیان هلیکوپتر های جنگنده و وسایل نقلیه زرهی گرفته تا تبلیغات زیرکانه برای شرکت های گمنامی چون شرکت دی آر اس(DRS) که مالک اصلی آن در حقیقت شرکت ایتالیایی اسلحه سازی فین مکانیکا (Finmeccanica) است که در لیست 100 شرکت طرف قرارداد با پنتاگون، در رده 26 قرار دارد. حتی تبلیغ نخراشیده نتراشیده شرکت کامپیوتری دل "Dell" هم به خاطر ساخت سیستم های کامپیوتری مورد نیاز وزارت دفاع در این میان دیده می شود.

 

هنگام بازاریابی، تبلیغات شرکت نورت روپ گرومن در ایستگاه متروی کاپیتول ساوت، حتی بویی از ظرافت هم نبرده است. در یک حمله همه جانبه به هوش و حواس شما، تمام فضای این ایستگاه با دست و دل بازی تمام با تبلیغات سومین شرکت بزرگ نظامی کشور تزیین شده است.

 

ظاهرا حتی فضای اختصاص داده شده به تابلوهای تبلیغاتی تعبیه شده به موازات مسیر خطوط آهن هم برای تبلیغات این شرکت کافی نبوده؛ بطوری که تبلیغات این شرکت را می توان همه جا از چهار طرف هر ستون در ایستگاه ها گرفته تا بنر های آویزان در طبقه بالا و نزدیک پله برقی نیز دید. شرکت سی بی اس آوت دور(CBS Outdoor) که مسئول تبلیغات در ایستگاه های مترو در واشنگتن است ادعا میکند که "حضور پر رنگ تبلیغات در ایستگاه  "کاپیتول هیل" شیوه بسیار مؤثری برای رساندن پیام به کنگره و نمایندگان است".

 

تخمین زده میشود که روزانه 17000 تن از مسافرین مترو با تبلیغ تولیدات شرکت نورت روپ گرومن روبرو میشوند، از جمله جنگنده های موسوم به "گلوبال هاوک" و هواپیماهای جنگی بدون سرنشین ایکس ـ 47، که دارای مخزنی برای حمل بمب هایی با حجم 4500 پوند می باشند، جنگنده های پیشرفته موسوم به "ای 2 دی" و هلیکوپترهای اکتشافی بدون سرنشین و  هواپیماهای "ای 8 سی" اکتشافی مجهز به سیستم ردیابی مرافبتی و تهاجمی (استار). همه این ها به اصطلاح "برای یک دنیای نا امن" طراحی شده اند. طبق اطلاعات انستیتوی محافظه کار موسوم به بروکینگز، 90 درصد از قربانیان کاربرد  این سلاح ها در پاکستان افراد بی گناه غیرنظامی بوده اند، ولی با این وجود هنوز برای تولیدات و توسعه و پیشرفت این تسلیحات که  صدها میلیون دلار قیمت دارند، آشکارا تبلیغ می شود.

 

شاید هول انگیزترین از همه در میان تابلوهای بزرگ اعلانات در "کاپیتول ساوت"، صحنه یک خانه کاملا تخریب شده در اثر بمباران است که شعاری در پایین آن چنین درج شده است: "شما خطر را زمانی احساس میکنید که ما آن را کاملا محو کرده ایم". ولی این شرکت فراموش میکند که توضیح دهد که چه  بر سر ساکنان این ساختمان آمده است.

 

در ادامه خوش رقصی های شرکت های نظامی بزرگ برای دولت مردان با نفوذ در کنگره و پنتاگون، شرکت نورت روپ گرومن اخیرا طرح هایی را برای انتقال دفاتر اصلی اش از کالیفرنیا به واشنگتن اعلام کرده است. حال مقامات عالی رتبه در واشنگتن، ویرجینیا و مری لند برای اعمال نفوذ بر روند این جابجایی دفاتر کمپانی که 34 میلیارد دلار هزینه دارد به تلاش برای پیشدستی از یکدیگر افتاده اند. تا جایی که حتی ناحیه کلمبیا به دلیل انتقال شرکت از لوس آنجلس به واشنگتن که برای فقط 300 نفر (بطور اولی برای مدیران شرکت) کار ایجاد می کند، یک بسته تشویقی 25 میلیارد دلاری به این شرکت پیشنهاد کرده است.

 

نظامیان با لباس مستتر همه جا دیده میشوند، از فروشگاه های مواد غذایی گرفته تا صف بانک ها. بعد از 11 سپتامبر، همه حتی کارمندان دفتری (ارتش) مجبور به پوشیدن لباس های رزمی بودند. من از چندین نفر دلیل این عمل را پرسیدم و همه گوسفندوار جواب دادند که این برای پشتیبانی از "نیروهای ارتشی در منطقه جنگی" است. زنی در پاسخ به من گفت: "سوال خوبی ست. وقتی اینو می پوشی یک احساس مضحکی داری!" بعدا در حالی که به چکمه های بیابانی اش نگاه می کرد اضافه کرد: "خُب مثل لباس اداری نیست دیگه".

 

علائم درخواست برای پشتیبانی از سربازان همه جا دیده میشود، از دیوار رستوران ها تا پیکر ماشین های زباله جمع کن، در بالای تلمبه های ایستگاه گاز لیبرتی (iberty )  در آرلینگتون، نشانی به رنگ سرخ، سفید و آبی قرار دارد که روی آن نوشته شده است "از سربازان ما حمایت کنید".

این یا نتیجه یک منطق آشفته است یا یک درخواست بیشرمانه برای دفاع از دست اندازی آمریکا به ذخائر نفت خاورمیانه.

 

از سالن کنگره که می گذری، در دفاتر بسیاری از نمایندگان کنگره و یا سناتور ها  برای سربازانی که از منطقه و شهر آن ها در جنگ کشته شده اند یادبودهای بسیاری  وجود دارد. ولی هیچ یادبودی برای 2200 سربازی که در سال 2008 به دلیل فقدان بیمه درمانی جان خود را از دست دادند به چشم نمی خورد.

 

در ایستگاه قطار "یونیون استیشن"  مسافران آمتراک (قطار مسافربری دولتی) مسافران هرگز از دیدن یکی دو سربازی که با پریدن از صف مسافران، سوار قطار میشوند تعجب نمیکنند. زیرا نوشته هایی در ایستگاه نصب شده که نظامیان با یونیفرم را از معطل شدن در صف خرید بلیط بی نیاز میکند. بنابر گفته این شرکت، که تنها شرکت تایید شده از سوی وزارت دفاع برای نقل و انتقال مسافر است، این شیوه ای برای کمپانی است تا "تشکر از سربازان" را در عمل نشان بدهد. البته این بسیار خوب است ولی چرا آمتراک حاضر نیست که همین کار را برای معلمان، کارکنان بهداشت، کارمندان آتش نشانی، کارمندان کتابخانه ها و بقیه داوطلبان کارهای عام المنفعه انجام بدهد؟

 

بسیاری از این کارها جدید نیستند، نظامی کردن جامعه، پروسه ای است که چندین دهه ادامه داشته و در سطح مدارس، برنامه های توسعه و پژوهش، نیروهای انتظامی و فرهنگ نفوذ کرده است. این پدیده فقط به پایتخت ما محدود نمیشود. علائم و نشانه های حضور دائمی نظامی گری، آگاهانه و یا بطور نا آگاهانه ما را ترغیب می کنند تا خشونت و جنگ را نه به مثابه یکی از راه های مناسب حل تضادها بلکه به مثابه تنها راه حل آن بپذیریم.

 

*استفانی وست بروک یک (زن) آمریکایی است که از سال 1991 در ایتالیا زندگی میکند. او از فعالین جنبش عدالت اجتماعی و صلح در ایتالیا و آمریکا است.