بخاطره چريک فدائی خلق، رفيق کبير امير پرويز پويان که سمبل ایمان به کمونیسم بود؛ او که در قلب تمامی زحمتکشان جاودانه شد!

 

سرشار از انديشه ها

با دلی تنگ

با شوری خاموش

در انتظار شکفتن

بهار را تکرار ميکرد:

پويان!

 

*  *    *

سرشار از انديشه ها

در سکوت سرد آنروز

در فضای سوگوار سوم خرداد

- تو گوئی. روز با خويشتن نيز ننگش بود!-

روز رزم خلق

روز مرگ خصم

سلاحی بدست، سلاحی به مغز

چريک وار

عشق را تکرار ميکرد:

پويان!

* *    *

 

سرشار از انديشه ها

"امير" خلق!

امير قلبهای شور

در عرصه نبرد"بقا و زوال"

- بودن يا نبودن-

مسلسلی بدست

مسلسلی به مغز

فدائی وار

خشم را تکرار ميکرد:

پويان!

* *    *

 

 

سرشار از انديشه ها

در وسعت خاک ميهن در تهران بزرگ

در قلب سرخ خلق

در تارهای عنکبوتی جانيان

نارنجکی به دست

نارنجکی به مغز

حماسه ميشکفت

خلق را تکرار ميکرد:

پويان!

* *    *

 

سرشار از انديشه ها

..................

پتکی به دست

داسی به قلب!

...............

* *    *

 

پر کينه،  پر ز ترس

اين جانيان مرگ

پيکهای نحس شب

مزدورانی تا بن دندان مسلح به ترس

آمرانه آمدند

خورشيد آسمان خلق

بی نظاره به شرم هرزه گان

خويشتن به شب سپرد

هرگز نبيند اين ننگ ناکسان!

* *    *

 

 

سرشار از انديشه ها

چريک فدائی خلق

ياران وداع گفت

با هر گلوله اش

مزدوری به شب سپرد

با هر جرقه اش

آتشی را به تن سپرد

در آوردگاه آخرين رزم

"امير" زحمتکشان

"پرويز" سرخ خلق

مسلسی به دست

ستاره ای! به قلب

مرگ را تکرار ميکرد:

پويان!

* *    *

 

سرشار از انديشه ها

سلاحی به دستمان

سلاحی به قلبمان

عاشقانه تکرار ميکنيم:

فتح فردا را

"پويان" جاودانه شد!!

 

 

ع-شفق

1361