برای ثبت در تاریخ!

(نمونه دیگری از سیاستهای ضد انقلابی جریان منحط اکثریت بر علیه جنبش انقلابی مردم پاخاسته ایران!)

 

اوج یابی مبارزات مردمی و خیزش قهرمانانه توده های ستمدیده بر علیه رژیم جمهوری اسلامی و نظام کثیف و ارتجاعی حاکم در روزهای اخیر، نه تنها وحشت طبقه حاکم و سران جمهوری اسلامی را برانگیخته بلکه چهره سیاه تمامی مرتجعان رنگارنگ و نیروهای ضد انقلابی به مثابه دشمنان طبقاتی مردم ما را هر چه برجسته تر به معرض نمایش گذارده است. در اين شرايط طبقه حاکم و خدمتگزاران آن با کمک بی دریغ و آگاهانه دستگاه های تبلیغاتی امپریالیستی از بی بی سی گرفته تا سی ان ان و ... می کوشند انرژی مبارزاتی توده ها را زیر پرچم بخشی از خود هیات حاکمه جنایتکار که با نام جنبش "سبز" از آن یاد می شود متمرکز نمايند تا به این وسیله انفجار خشم توده ها حتی الامکان ضربه ای را متوجه کل مناسبات استثمارگرانه و رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی وارد نسازد و قدرت جنبش حداکثر در بساط تضادهای درونی بین جنایتکاران حاکم تحلیل رود. جلوگیری از تکرار و انعکاس شعارهای انقلابی و سانسور سیستماتیک اخبار و گزارشاتی که حاکی از نفرت توده های تظاهر کننده از کلیت رژیم و خواست قلبی آنان برای سرنگونی انقلابی تمامیت نظام ارتجاعی حاکم و همه دار ودسته های درونی آن می باشد، بخشی از چنین کارزار  ننگین و خط ضد انقلابی را تشکیل می دهد.

 

درست در چنین شرایطی ست که ما بار دیگر شاهد تشدید فعالیتهای ضد انقلابی و ورود فعال جریان ضد انقلابی اکثریت به رهبری دارو دسته خائن فرخ نگهدار به صفوف این کمپ، یعنی "سبز"ها در خارج کشور هستیم. در جریان رویداد های اخیر، نیروهای این جریان ضد انقلابی که در تمام طول حیاتشان یک لحظه از خیانت نسبت به کارگران و توده های رنجبر ما و خوش خدمتی به دشمنان آنان کوتاهی نکرده اند، فعالانه در میان نیروهای جنبش "سبز" (که ملغمه ای از طرفداران "اصلاح طلبان" حکومتی و  غير حکومتی، وزارت اطلاعاتی ها و بالاخره نیروهای فریب خورده است) قرار گرفته و در حمایت از موسوی جنایتکار و مخالفت فعال با نیروهای سرنگونی طلب به تلاش پرداخته اند. فعالین این جریان ضد انقلابی می کوشند تا در پیگیری خط ضد انقلابی حاکمیت در داخل کشور، در خارج کشور نیز جنبش حمایت از مبارزات مردم ایران بر علیه کل نظام را خفه کرده و از پژواک هرگونه شعار انقلابی بر علیه کلیت رژیم و بویژه شعار"مرگ بر جمهوری اسلامی" با کثیف ترین شیوه ها جلوگیری کنند.

در توضیح اعمال ضد انقلابی جنبش "سبز"ها (بخوان جنبش بخشی از هیات حاکمه جنایتکار جمهوری اسلامی) که جریان خائن اکثریت در میان آنها به ایفای نقش پرداخته باید متذکر شد که آنها هر جا امکان می يابند سعی در ايجاد تنش و حتی درگيری فیزيکی با نيرو های سرنگونی طلب می نمايند. در لندن ،در تورنتو کانادا و در پاريس نمونه های مشخصی از اين امر در دست است.

 

 

بعنوان مثال در شهر لندن جایی که نظیر سایر شهرهای بزرگ اروپایی و آمریکایی، نیروهای انقلابی و مبارز  و آزادیخواهان در حمایت از خیزشهای توده ای اخیر بر علیه دیکتاتوری حاکم و تمامی دارو دسته های تشکیل  دهنده آن از رهبر و رییس جمهوری مزدور گرفته تا اصلاح طلبان حکومتی و غير حکومتی  به برگزاری تظاهرات و نشان دادن همبستگی خویش با جوانان و مردم به پاخاسته پرداخته اند، فرخ نگهدار و اعوان و انصارش در تظاهرات "سبز"های طرفدار موسوی و کروبی  در مقابل سفارت حضور دائم و رهبری کننده دارند. در این تظاهرات چماق بدستهای شال سبزی با تایید و مشارکت فعالین اکثریت و اعوان انصار فرخ نگهدار، در چند مورد فعالین جریانات انقلابی و مبارز را تنها به خاطر پخش اطلاعیه های ضد رژیم و یا حمل پلاکاردهایی که در آنها شعارهایی بر ضد کلیت جمهوری اسلامی نوشته شده بود تهدید کرده و در مواردی با رسوایی تمام آنها را به پلیس مسئول حافظ انتظامات تظاهرات تحویل دادند.

 

همچنين این سیاست ضد انقلابی یعنی تلاش برای به زیر پرچم حاکمیت کشاندن تظاهرات های ضد رژیمی و سرکوب هر گونه صدای انقلابی بر علیه رژیم، در استکهلم سوئد نیز دنبال شده و نیروهای سبز (شامل اکثریتیهای خائن) که فریاد طرفداری از "اصلاحات" و "دمکراسی" و "جنبش مدنی" آنها گوش فلک را کر کرده با تمام قوا به اعمال فشار و سرکوب و تهدید نیروهای مبارز سرنگونی طلب مشغولند.

 

در شرايطی که صفیر گلوله های مزدوران بسیجی و گارد ویژه جمهوری اسلامی در خیابانها و کوچه های شهرهای میهنمان قلب دختران و پسران جوان و پرشور تشنه آزادی را از هم می درد، در حالی که ضربات باتوم و چاقو و چماق جیره خواران حکومت، فرق زنان و مردان و جوانان و افراد کهنسال و حتی کودکان بیگناه را می شکافد که قتل وحشیانه ندا آقا سلطان دانشجوی آزاده ای که در مقابل چشمان ناباور نزدیکانش، در خیابان  جان داد تنها یکی از این فجایع است، و در همین هنگام مرتجعین، وقیحانه فریاد "حفظ آرامش" و "سکوت" و "گل در مقابل گلوله" را سر می دهند، اکثریت خائن همگام با طیف وسیع دیگری از نیروهای ارتجاعی که در وابستگیشان به نظام ضد خلقی حاکم شکی نیست، به پیشبرد سیاست ضد انقلابی فوق الذکر مشغول است.

 

البته با توجه به ماهیت جریان ضد انقلابی اکثریت تاریخچه و اعمال آن، نمایش وحدت دوباره این جریان با بخشی از هیات حاکمه جمهوری اسلامی یعنی کمپ موسوی و کروبی فریبکار در جریان خیزش توده ای اخیر تعجب برانگیز نیست. اما تراژدی تاریخی آن است که دارو دسته فرخ نگهدار دوباره به حمایت و سینه زنی از جمله برای همان کسانی (نظیرموسوی) پرداخته که در دهه 60 مهندسی کشتار و قتل عام طیف وسیعی از فعالین سیاسی ای که زیر نام "اکثریت" شناخته می شدند را نيز بر عهده داشتند. عملکرد اخیر این جریان منحط نشان می دهد که برخلاف تصور برخی ساده انگاران، سازمان اکثریت هیچگاه و در هیچ زمانی حتی پس از آنکه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی به قول خود فرخ نگهدار خائن در سخنرانی چند سال پیش اش در لندن، "کاری" را با "سازمان" آنان کرد که حتی "دولت انگلیس" در جریان "قتل عام" های دستجمعی و "سوزاندن" اجساد "گاوهای آلوده به جنون گاوی" در انگلستان نکرده بود، کوچکترین درسی از تاریخ نگرفته و همیشه در جایگاه شایسته خویش یعنی در کنار استثمارگران طبقه حاکم و در مقابل جنبش کارگران و خلقهای تحت ستم ما ایستاده است.

 

نکته مهم دیگری که انگیزه نوشتن این سطور و انعکاس اعمال ضد انقلابی اکثریت در افکار عمومی را فراهم آورد همانا ثبت این واقعیت در تاریخ است تا همچنانکه رهبران جریان منحط و ضد انقلابی اکثریت که همچون تمام مرتجعین دیگر در تاریخ همواره بر روی "فراموشی" توده ها حساب باز می کنند، براحتی نتوانند آن را انکار کنند. چرا که آنها آنقدر وقيح و بی شرم هستند که واقعيت هائی را که همگان بر آن واقف هستند را وارونه جلوه می دهند. همانطور که اخيرا ديديم که با وجود تمامی همکاریهایشان با رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی در سرکوب نيروهای انقلابی در اوائل سالهای 60،  اخیراً از زبان بهزاد کریمی يکی از رهبران اين جريان مدعی شدند که نه تنها همکاری اکثریت با رژیم در آن دوران افسانه ای بیش نبوده بلکه برعکس خانه های این سازمان ضد انقلابی مأمن و پناهگاه مبارزین فدایی و مجاهد بوده و جان تعداد بسیاری از آنها را نجات داده است!

 

همکاری و دفاع اکثریت از بخشی از هیات حاکمه ضد خلقی جمهوری اسلامی در شرایطی که این رژیم بطور روزمره خون توده های به پاخاسته برای سرنگونی کلیت این سیستم استثمارگرانه و رژیم حافظ آن را بر زمین می ریزد و در همان حال زوزه تقبیح "خشونت" و "انقلاب" را سر میدهد، ننگ دیگری در کارنامه این جریان ضد انقلابی و منحط است که بروشنی ماهيت اين جريان بورژوائی را به مثابه يکی از گرايشات درونی سرمايه داری ايران آشکار ساخته و  دیر نیست روزی که بر بستر  انقلاب کارگران و توده های استثمارشونده، عواقب دفاع از استثمارگران قاتل و تبهکار، این دشمنان طبقاتی مردم به جان آمده ما، سرانجام دامن جریاناتی نظیر اکثریت خائن و رهبران آن را بگیرد و آنان را به جایگاه شایسته خود یعنی زباله دان تاریخ یباندازد.