به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 108 ، خرداد ماه 1387 

 

پیرامون سم پاشی های اخیر دستگاه های امنیتی رژیم بر علیه

چریکهای فدائی خلق ایران

 

اخیرا دستگاه های اطلاعاتی رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی موج جدیدی از سمپاشی و دروغپردازی بر علیه چریکهای فدائی خلق براه انداخته اند. در حالی که هنوز چند ماهی از شایعه پردازیهای دروغين دستگاه اطلاعاتی حکومت مبنی بر "شرکت" سازمان ما در آخرین مضحکه انتخاباتی مجلس این رژیم نمی گذرد، بار دیگر دستگاه مزبور با استناد و در واقع تحریف بخشی از کتاب اخیر رفیق اشرف دهقانی به نام "در جدال با خاموشی" (تحليلی از زندانهای جمهوری اسلامی در دهه 60)  که در تابستان 1386 منتشر گشت، از زبان یکی دیگراز بلندگوهای جیره خوار خویش به نام "فردانيوز" زیر نام "افشا"گری، به دروغپردازی و سمپاشی بر علیه چریکهای فدایی خلق پرداخته و برای ایجاد تشتت و تفرقه در بین توده های زحمتکش  و توجیه "قانونی" پیگرد اقلیتهای مذهبی، مدعی "ارتباط و همکاری" "بهاییان شیراز" با سازمان ما شده است. همچنين در جریان اين اقدام زیرکانه و پلیسی، نویسندگان مطلب فوق تلاش مزورانه ديگری هم به خرج داده و کوشيده اند  تا "حادثه هفتم تیر سال 1360" یعنی حادثه انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی  و معدوم شدن ده ها تن از مزدوران حکومتی را نيز به چریکهای فدایی خلق ایران ربط دهند. به این ترتیب آنها در واقع با يک تير دو نشان زده اند؛ هم در تلاش اند تا برعليه  بهائیانی که اخيرا آنها را وحشیانه مورد یورش قرار داده و دستگير کرده اند، پرونده سازی نمايند و هم توطئه بر عليه سازمان ما را پيش ببرند. برای روشن شدن ذهن خوانندگان نسبت به اقدام اخیر وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی متن به اصطلاح افشاگری فردا نيوز  را در زیر می آوریم:

"افشای رابطه چریک های فدایی خلق با بهاییان شیراز

اشرف دهقانی از سران گروه کمونیستی "چریک های فدایی خلق" در کتاب توابین از ارتباط و همکاری این گروهک با بهاییان شیراز پرده برداشته است. به گزارش فردا، در این کتاب که جزو اسناد رسمی این گروه است، ادعا شده است بهایی ها در شیراز بلافاصله بعد از روی کارآمدن جمهوری اسلامی مورد حمله عوامل حکومت قرار گرفتند و حزب اللهی ها شهر به کوی سعدی که محله بهایی نشین شیراز بود حمله کردند که در این مقطع چریک های فدایی بیشترین کمک را به بهاییان کردند و یاور آنان بودند.

گروه چریک های فدایی خلق از جمله سازمانهای مسلحی بود که در سالهای پایانی دهه چهل شمسی با تکیه بر ایدئولوژی مارکسیستی به وجود آمد و بعد از انقلاب نیز به مبارزه مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی پرداخت، برخی صاحبنظران بر نقش این گروه به همراه گروهک منافقین در بروز حادثه هفتم تیر 1360 تاکید می کنند."

 

همان گونه که مشاهده می شود در این باصطلاح "افشاگری" توسط قلم به مزدان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی از یک طرف کوشش شده است مخالفت سازمان ما  با سرکوب اقلیتهای مذهبی از جمله بهائیان در ایران به عنوان "سند"ی دال بر ارتباط بهاییان ایران با چریکهای فدایی خلق جا زده شود تا با این "اتهام" بتوانند امر سرکوب وحشیانه و پیگرد آنان را در افکار عمومی توجیه نمایند و از طرف دیگر می توان دید که موضع گیری برعلیه چریکهای فدائی خلق در شرایط کنونی از چنان اهمیتی برای وزارت اطلاعات برخوردار است که آنها خود را مجبور دیده اند از طریق رسانه های وابسته به خود علاوه بر این که جهت دست و پا کردن توجیه برای پیگرد و سرکوب بهائیان این بار آنها را متهم به داشتن ارتباط با سازمان ما بنمایند، بلکه پا را از این حد نیز فراتر گذاشته و  بدروغ "بروز حادثه هفتم تیر 1360" را نیز در کنار سازمان مجاهدین به چریکهای فدائی خلق نسبت دهند.

 

در مورد اول، سیاست دروغپردازی  و عوامفریبی جمهوری اسلامی در پرونده سازی بر علیه مخالفین خویش و کوبیدن و تخطئه نیروهای انقلابی، برکسی پوشیده نیست. همه می دانند که رژیم جمهوری اسلامی به مثابه سمبل سیاه دیکتاتوری طبقه حاکم یعنی بورژوازی وابسته در ايران، از اولین روز به قدرت رسیدن خویش توسط امپریالیستها هر گونه مخالفت و ندای آزادیخواهانه به حق کارگران و زحمتکشان، دانشجویان، زنان، خلقهای تحت ستم و اقلیتهای مذهبی  بر علیه نظام ضدخلقی موجود را با مارک "امریکایی" و "اسرائیلی" و "کمونیستی" و مخالفت با حکم "خدا" و "قرآن" و ... کوبید و به خون کشاند. پیش از این نیز شاهد بوده ایم که وزارت جنایتکار جمهوری اسلامی برای سرکوب بهائیان بارها آنها را به داشتن رابطه با صهیونیسم و جاسوسی برای اسرائیل و امریکا  و غیره متهم ساخته است. بنابراین حمله تبلیغاتی و تلاش اخیر رژیم برای توطئه و پرونده سازی بر علیه مخالفان خود که این بار سازمان ما را آماج گرفته است بخودی خود حرکت تازه ای نیست. اما صرفنظر از این که دست و پا کردن توجیهات دروغین جهت سرکوب هر گونه مخالفت توده های زحمتکش ما بر علیه نظام و استبداد حاکم همیشه بخش جدایی ناپذیری از برنامه های سرکوبگرانه و ضد خلقی جمهوری اسلامی بر علیه مخالفین خویش را تشکیل داده است، نگاهی به شرایط مبارزاتی که امروز در جامعه ایران حاکم است علت روی آوری مجدد رژیم به سیاست فوق و پیگرد وسرکوب بهائیان و نیاز ضد خلقی  این رژیم در پرونده سازی بر علیه آنها را بازگو می کند.

 

واقعیت این است که در سالهای اخیر رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی  با موج نوینی از رشد مبارزات کارگران و توده های تحت ستم و بجان آمده در داخل کشور بر علیه نظام حاکم روبرو شده است. سران رژیم در هراس از رشد جنبش اعتراضی توده ها و گرایش اجتناب ناپذیر آن به سوی قهر، هجوم وحشیانه هر چه گسترده تری را در سطح جامعه تحت سلطه ما برای تشدیدسرکوب توده های زحمتکش و مبارز  و  ایجاد جو رعب و وحشت هر چه بيشتری در جامعه سازمان داده اند . در این چارچوب است که ما می بینیم اخیرا به طور چشمگیری بر فشار  و پیگرد اقلیتهای مذهبی و به طور مشخص بهائیان در سراسر کشور نیز افزوده شده است. تا جایی که در ماه های اخیر ده ها تن از بهائیان به صرف باور به اعتقاداتی جدا از مذهب حاکم ، در شهر های مختلف و از جمله اصفهان، یزد، مشهد و قایم شهر دستگیر شده تحت آزار و اذیت و شکنجه مزدوران رژیم جمهوری اسلامی قرار گرفته و به زندان افتاده اند. برای آن که اوج قساوت و ماهیت ضد خلقی رژیم جمهوری اسلامی در تعقیب و پیگرد بهاییان را در یابیم کافی ست اشاره شود که مطابق گزارشهای منتشره، تنها در یک مورد مزدوران رژیم در ویلا شهر اصفهان 3 تن از بهاییان را به جرم" دفن مردگان"شان در قبرهائی که از نظر رژيم آنها نمی بايست از دست رفته گانشان را در آنجا خاک کنند دستگير کرده اند. آن هم پس از آن که در سالهای اخیر اين رژیم، بیشرمانه قبرستانهای مخصوص بهاییان را تعطیل کرده است! و آنها حتی حق انتخاب مکان دفن عزیزانشان را ندارند. در چنین شرایطی ست که رژیم جمهوری اسلامی می کوشد تا در افکار عمومی، چنین اقدامات منفور سرکوبگرانه خود را توجیه نموده و با پرونده سازی برای بهائيان دستگیر شده مبنی بر ارتباط با "ضد انقلاب" و يا در واقع با نیروهای انقلابی ( و در اینجا، چریکهای فدایی خلق ایران) امر پیگرد و شکار آنها را "قانونی" جلوه داده و با این بهانه آنان را روانه سیاه چالها و مواجهه با جوخه های مرگ خویش سازد. 

 

در ارتباط با مورد دوم و توضیح این که چرا یکی از رسانه های رسمی رژیم جمهوری اسلامی امروز به یاد به اصطلاح افشاگری بر علیه چریکهای فدائی خلق افتاده باید گفت که اگر چه در این برخورد مشخصاً از "کتاب توابین" (نام واقعی آن، "تواب پدیده ای نوظهور در زندان" است که خود بخشی از کتاب در جدال با خاموشی می باشد) اسم برده شده و به همین خاطر از یک زاویه برخورد اخیر را می توان عکس العمل وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی در مقابل کتاب " درجدال با خاموشی" نوشته رفیق اشرف دهقانی به حساب آورد (که در آن ضمن تشریح نقش"توابین" به عنوان بخشی از نیروی سرکوب رژیم جمهوری اسلامی در زندان های دهه 60 به تفصیل و با تکیه بر شواهد عینی، جنایاتی هم که این رژیم و وزارت اطلاعات آن در حق زندانیان سیاسی مرتکب شده و مقاومت زندانیان سیاسی و حقایق مختلف دیگر توضیح داده شده است)، اما این امر به تنهائی توضیح دهنده دلیل اصلی اقدام اخیر آن وزارت جنایتکار بر علیه چریکهای فدائی خلق نمی باشد.

 

واقعیت را بخواهیم، قلم به مزدان جمهوری اسلامی در برخورد اخیر خود نسبت به سازمان ما در حقیقت در سطح جامعه ایران توده های مبارزی را آماج حمله خود قرار داده اند که امروز بیش از هر وقت دیگر با توجه به خشم و نفرت شدیدشان از رژیم جمهوری اسلامی و برای نجات و خلاصی خود از شرایط نکبت بار حاکم بر جامعه  بیش از پیش سعی در تجربه اندوزی از مبارزات چریکهای فدائی خلق و همه انقلابیون جان بر کف دهه 50 نموده و در این مسیر با مهر و اشتیاق از کسانی یاد می کنند که همواره در عمل صداقت و وفاداریشان را به توده ها ثابت کرده اند. به همین خاطر جوششهای مبارزاتی توده ای اجتناب ناپذیری که در مقابل دیکتاتوری عنان گسیخته حاکم با گرایش طبیعی به اعمال قهر به عنوان راه مقابله با دشمن ضدخلقی از اعماق جامعه تحت سلطه ما می جوشد و غلیان می کند، در اینجا و آنجا بسوی ادامه دهندگان راه آن انقلابیون رادیکال و مبارز تمایل نشان می دهند. در چنین فضائی است که امروز یک بار دیگر نام چریکهای فدائی خلق و نام رفیق اشرف دهقانی در سطح وسیعی در میان جوانان و توده های رنج دیده ایران مطرح شده. تحلیل درست چریکهای فدایی خلق ایران در مورد ماهیت طبقاتی رژیم جمهوری اسلامی به عنوان دشمن توده ها و مواضع سیاسی این جریان در تمام گره گاه های پیچیده مبارزات کارگران و زحمتکشان ما که صحت آنها در پراتیک اجتماعی و در زندگی روزمره خود توده های تحت ستم ثابت گشته واقعیتی نیست که از دید توده های دربند ایران پنهان مانده باشد. واقعیت این است که گرایش رادیکال در جنبش های مبارزاتی اخیر، هر جا که فرصت بروز می یابد،خود را متعلق به سنت فدایی و انقلابیون دهه 50 و رهروان آنها یعنی چریکهای فدایی خلق و چهره های برجسته و شناخته شده این سازمان می داند.

 

مشاهده و درک این واقعیات است که امروز حساسیت و شم ضد انقلابی همه دشمنان توده ها و در مورد اخیر مشخصاً وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی را بشدت برانگیخته و آنان را واداشته که برای جلوگیری از رشد گرایشات رادیکال قهر آمیز در میان جوانان مبارز صرف نظر از تمامی اقدامات سرکوبگرانه دیگر به تاکتیک شناخته شده "سیاه" سازی چهره انقلابی چریکهای فدایی خلق و سمپاشی و دروغپردازی بر علیه این سازمان مدافع منافع توده ها بپردازند. بیهوده نیست که یکباره با شایعه شرکت چریکهای فدائی خلق در مضحکه های انتخاباتی حکومتی در روزنامه های رژیم مواجه می شویم تا  بتوانند انگ سازشکاری به سازمان ما بزنند. همچنین با انتشار کتاب های متعدد بر علیه این سازمان و تلاش برای القاء ایده های ارتجاعی خویش  سعی در خراب کردن گذشته مبارزاتی و ایده ها و تفکرات انقلابی سازمان ما می کنند تا به این طریق از روی آوری جوانان و روشنفکران به گرایشات رادیکال در جامعه بازدارند.

 

برای آن که در دور جدید سمپاشی و پرونده سازی جمهوری اسلامی به حد رذالت و دنائت دستگاه های اطلاعاتی این رژیم در پرونده سازی اخیر برای بهائیان دستگیر شده و تلاش برای کوبیدن چریکهای فدائی خلق بیشتر پی ببریم خوب است در همین جا به منبع مورد استناد مزدوران حکومت زیر نام "کتاب توابین" رجوع کنیم و ببینیم که خود نویسنده یعنی رفیق اشرف دهقانی در آن جا چه گفته است و متوجه شویم که آن مطالب تا چه حد با دروغپردازیهای رژیم در مورد "افشاگری" بر علیه سازمان ما و بهائیان کشور مباینت دارد. در صفحه 319 و 320 کتاب "درجدال با خاموشی" و در مبحث مربوط به "تواب، پدیده ای نوظهور در زندان" هنگامی که در مورد نقش کثیف توابان، این مزدوران بی جیره و مواجب جمهوری اسلامی در سیاهچالهای دهه 60 و رابطه آن با روندهای جاری در جامعه توضيح داده می شود، آمده است:

" اگر با قدرت گیری جمهوری اسلامی از همان آغاز، اقلیت های مذهبی در ایران- ازجمله ارمنی ها و بهایی ها- شدیدا تحت انواع ظلم و ستم و اجحاف قرار گرفتند، اگر مثلا بهایی ها در شیراز با حملات وحشیانه جریان سیا ساخته "حجتیه" نسبت به خود مواجه شده و به موهن ترین وضعی با آنها رفتار شد؛ تعجب آور نیست که با قدرت گیری "تواب" در بندهای عمومی، افراد متعلق به نیروهای چپ و کمونیست نیز در زندان ها "کافر" و "نجس" خوانده شوند و مورد اذیت و آزار و انواع برخوردهای توهین آمیز قرار گیرند..." و در زیر نویس مربوط به این قسمت نیز که به سوژه پرونده سازی قلم بدستان دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی تبدیل گشته توضیح داده شده که:

" بهایی ها بخصوص در شیراز بلافاصله پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی مورد حمله مرتجعین وابسته به حکومت قرار گرفتند. در شیراز این کار توسط انجمن حجتیه صورت گرفت. حزب اللهی های سازمان داده شده از سوی این "انجمن" ناگهان به منطقه بهایی نشین کوی سعدی که اغلب خانواده های زحمتکش در آن سکنی داشتند، ریختند. این مزدوران ابتدا در حالی که بر علیه بهایی ها عربده می کشیدند و به ضرب و شتم هر زن و مرد و کودک بهایی می پرداختند، اموال آنها را بار وانت هایی نموده و به غارت بردند؛سپس خانه ها را در آن منطقه به آتش کشیدند. در این مقطع ، جوانان هوادار فدایی بیشترین کمک را به بهایی ها نموده و یاور آنها بودند."

 

بله! همانطور که خواننده متوجه می شود این مساله یعنی کمک و حمایت جوانان کمونیست فدایی از بهائیان زحمتکشی که تنها به خاطر باور های مذهبی خود زیر تیغ ساطور استبداد حاکم قرار گرفته اند کل اتهام و باصطلاح  افشاگری مسخره دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی بر علیه سازمان ما و بهائیان را تشکیل می دهد. البته بدیهی ست که چريکهای فدائی خلق به عنوان یک سازمان کمونیستی با افتخار تمام این "جرم" یعنی دفاع از حقوق طبیعی و منافع بر حق تمامی توده های زحمتکش صرف نظر از ملیت، نژاد، مذهب آنان را می پذیرد. در واقع اگر آن جوانان دلاور فدایی در آن شرایط سخت به کمک و حمایت از بهائیان زحمتکش نپرداخته و این وظیفه طبیعی و مبارزاتی خود را انجام نمی دادند آنگاه دیگر شایسته نام فدایی و کمونیست نبودند.  سازمان ما به عنوان یک سازمان کمونیستی همواره مدافع پيگير گسترده ترین آزادیها و از جمله آزادی عقيده و انديشه بوده و عليرغم پایبندی اش به ماترياليسم و عدم اعتقاد به مذهب و تاکيدش بر اين واقعيت که مذهب ابزاری برای تسهيل استثمار توده ها بوسيله استثمارگران می باشد، اما از حق مردم دراعتقاد به هر مذهبی و بطور اولی از حق نداشتن هر مذهبی دفاع کرده و اين حق را بديهی ترين حق توده ها می داند. مسلماً ، در شرایطی که دیکتاتوری امپریالیستی حاکم توسط رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی بطور روزمره مشغول توسعه کنترل خود به خصوصی ترین زوایای زندگی توده هاست و هر روز با شدت بیشتری به ارتکاب جنایات وحشیانه بر علیه مسلمانان، دراویش، مسیحی ها، یهودی ها و زرتشتیان و بهایی ها و ... می پردازد،  هر نیروی واقعاً کمونیست موظف است که در مقابل این تهاجم ضد خلقی ایستاده و در حاليکه با تکيه بر جهان بينی مارکسيستی خود صادقانه به توده ها نشان می دهد که دين افيون توده هاست، دفاع از حقوق اقلیتهای مذهبی را وظيفه خود بشمارد و از تساوی حقوق آنها پيگيرانه دفاع نمايد .

 

در نتیجه تا آنجا که به افکار عمومی مردم آزادیخواه و انسانهای دمکرات و آگاه بازمی گردد ادعا نامه و "افشاگری" اخیر دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی که به وسيله سايت خبری فردا منعکس شده مسخره تر از آن است که موجب فريب آنها شود  و چنین اقدامی علاوه بر این که بیان توطئه ضد خلقی جديدی بر عليه چريکهای فدائی خلق ايران می باشد، همانطور که گفته شد بخشا برای تسهیل و توجیه قانونی سرکوب بهائیان در لحظه حاضر سازماندهی شده است.

 

در مورد ادعای دیگر رسانه رژیم جمهوری اسلامی مبنی بر این که به نظر "برخی صاحبنظران" (که معلوم نيست چه کسانی هستند و چرا مجعول الهویه!می باشند) گویا سازمان ما به همراه سازمان مجاهدین در "بروز حادثه 7 تیر" ، "نقش" داشته است، لازم است تاکيد شود که چریکهای فدائی خلق از اولین روزهای حکومت ضد خلقی رژیم جمهوری اسلامی ضمن مرزبندی با تمامی تئوریهای رنگارنگ ارتجاعی و اپورتونیستی که با قایل شدن ماهیت ملی و مردمی و يا ضد امپرياليستی برای جمهوری اسلامی و یا بخشهایی از آن در راه رشد مبارزات ضد امپریالیستی- دمکراتیک توده های تحت ستم در مقابل این رژیم سنگ انداختند، با درک ماهیت وابسته به امپریالیسم اين رژيم و توضيح دیکتاتوری قهر آمیز ذاتی آن در افکار عمومی، از توده ها خواستند که سلاح های خود را به زمین نگذارند و تا رسیدن به خواستهای عادلانه خویش یعنی آزادی و دمکراسی در پرتو قدرت سلاح خویش به مبارزه با جمهوری اسلامی برای سرنگونی آن ادامه دهند. ما بعد از شکست قيام بهمن جهت گيری درست نيرو های انقلابی را سازماندهی مسلح توده ها می دانستيم. طبیعی ست که با چنین سیاست درستی که از پای بندی سازمان ما به مارکسیسم - لنینیسم و تئوری مبارزه مسلحانه هم استراتژی هم تاکتیک به مثابه انطباق خلاق آن در شرایط ایران برمی خاست. در اين راستا سازمان ما در طول حیات رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی در حد توان خود ده ها عملیات مسلحانه را در شهر های مختلف و در کردستان بر علیه این رژیم به مرحله اجرا درآورد و بسیاری از رفقای دلاور ما در این عرصه جان خود را وقف آرمانهای خود یعنی رسيدن به آزادی و سوسياليسم و رهایی کارگران و زحمتکشان کردند. هر یک از ضربات بزرگ و کوچکی که توسط رزمندگان و پيشمرگان  چریکهای فدایی خلق در این پروسه به دشمنان سرکوبگر خلق وارد شده یک عمل افتخار آمیز مبارزاتی و بخشی از تاریخ درخشان سازمان ما را تشکیل می دهند که  در ضمن اسناد اکثر آن عملیات نیز موجود است. اما در ارتباط  با ادعای جدید دستگاه های امنیتی رژیم در مورد "نقش" سازمان ما در" انفجار  7 تیرسال 60" ، گردانندگان جمهوری اسلامی خود از همه بهتر می دانند که سازمان ما به هیچ وجه  در عملیات انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی  و کشته شدن ده ها تن از مزدوران جمهوری اسلامی در 7 تیر 1360 نقشی نداشته است. از این گذشته گرچه در تمام طول سالهای سپری شده پس از این جریان جمهوری اسلامی کوشید تا با نسبت دادن این حادثه به مخالفین خویش و به طور اولی سازمان مجاهدین خلق از آن به عنوان ابزاری برای تسهیل سرکوب و قتل عام بهترین فرزندان مبارز و انقلابی خلق در کشتار های پس از 30 خرداد در دهه 60 استفاده کند، اما برغم همه این تلاشهای ضد انقلابی همه می دانند که  حتی سازمان مجاهدین خلق نیز هیچگاه تا به امروز به طور رسمی و علنی مسئولیت چنین عملیاتی را به عهده نگرفته است. اتفاقا برعکس ادعای قلم به مزدان وزارت اطلاعات، در طول اين سالها ما شاهد بوده ايم که در بستر رشد تضاد های درونی طبقه حاکمه هر از چند گاهی جناح های ضد خلقی درون هيئت حاکمه همديگر را به دست داشتن در اين رويداد متهم کرده اند! رويدادی که جمهوری اسلامی در جهت تشديد سرکوب های جنايتکارانه خود بر عليه توده ها و اعدام های وسيع زندانيان سياسی از آن وسيعا استفاده کرد. 

     

در رابطه با استناد کینه توزانه دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی به کتاب اخیر رفیق اشرف دهقانی و سمپاشی برعلیه چریکهای فدایی خلق این امر نیز مسلماً بی دلیل نیست.  کتاب "در جدال با خاموشی" یکی از آثار ارزنده مبارزاتی مردم ماست که منعکس کننده مبارزات دلاورانه نسلی از دلیرترین شیرزنان و مردان مبارز ایران در دوران اسارتشان در دستان دژخیمان جمهوری اسلامی و همچنین توضیح گر قساوت دژخیمان این رژیم در سیاهچالهای دهه 60 می باشد. این کتاب صدای فریاد تمامی زندانیان سیاسی و بیان فشرده و جمعبندی شده تجارب عینی خود آنها در زیر شکنجه های قرون وسطایی و شرایط بسیار دشوار زندان در آن دهه است. از این رو این کتاب به روشن ترین وجهی ماهیت ضد خلقی و وابسته به امپریالیسم این رژیم  را در جریان رویدادهای جاری در زندان های دهه 60 و از جمله پروژه نفرت آور تواب پروری آن را چه در آن دهه و چه سوء استفاده از آن در شرایط کنونی خارج از کشور را افشا می کند. درست به خاطر  چنین واقعیتی ست که این کتاب خشم جلادان حاکم و تمامی مرتجعین و راستها ، اپورتونیستهای رنگارنگ و بالاخره تواب پروران را برانگیخته و ما شاهدیم که آنها بدون آن که قادر به انکار واقعياتی باشند که در اين کتاب بدرستی و روشنی تشريح شده است، از  هیچ فرصتی برای تخطئه ایده های آن و توطئه پردازی بر علیه حاميان اين ايده ها کوتاهی نمی کنند. ادعا نامه اخیر جمهوری اسلامی و سمپاشی های دستگاه اطلاعاتی این رژیم بر علیه چریکهای فدائی خلق در چارچوب فوق قابل فهم بوده و خبر از گرايش رو برشد جوانان ما به مبارزه برای سرنگونی قهر آميز اين رژيم داده و نشان می دهد که دشمن چگونه می کوشد با ايزوله کردن طرفداران قهر انقلابی و مبارزه مسلحانه امکان ارتباط آنها با مردم را تضعيف کرده و بر عمر ننگين خود بيفزايد.

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com