به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره  107 ، اردیبهشت ماه 1387 

 

در روز شنبه سوم ماه می 2008 ، سمینار بحث و گفتگوی جمعی ای به مناسبت صد و بیست و دومین سالگرد اول ماه مه، روز جهانی کارگر با عنوان "جنبش طبقه کارگر و مبارزات دمکراتیک و ضد امپریالیستی خلقهای تحت ستم در جهان" ، در شهر لندن برگزار شد که در آن سخنرانانی از ایران، ترکیه، هندوستان و فیلیپین به ارائه بحثهایی به زبان انگلیسی در مورد وضع طبقه کارگر و تاریخچه و مبارزات کارگران در کشورهای نامبرده و همچنین وضعیت کارگران مهاجر در بریتانیا پرداختند.   متن زیر ترجمه فارسی سخنرانی رفیق چنگیز از چريکهای فدائی خلق می باشد که وی در آن سمینار به زبان انگلیسی ایراد کرد.

 

 

نگاهی به شرایط زیست و مبارزه طبقه کارگر در ایران

 

با درود های انقلابی به تمامی دوستان و رفقا اجازه بدهید تا در ابتدا فرارسیدن یکصد و بیست و دومین سالگرد اول ماه مه روز جهانی کارگر را به یکایک شما و همه مبارزینی که در سراسر دنیا در راه تحقق آرمانها و اهداف طبقه کارگر و خلقهای ستمدیده بر علیه امپریالیسم و نظام سرمایه داری جهانی پیکار می کنند تبریک بگویم. همچنین اجازه بدهید تا در این فرصت یکبار دیگر یاد تمامی کارگران کمونیست و مبارزی هم که در سراسر این کره خاکی از ایران و ترکیه گرفته تا فیلیپین و هندوستان، و از آمریکا و اروپا گرفته تا  آفریقا واستراليا در جریان پیکار بر علیه نظام سرمایه داری جان باخته اند را نیز به همراه یکدیگر گرامی داریم.

 

بدون شک کارگران در سراسر دنیا و در جریان مبارزه خود بر علیه دشمنانشان سرمایه داران غارتگر و انواع و اقسام مرتجعین وامپریالیستهای جهانخوار، صرف نظر از رنگ و نژاد و مذهب و ملیت شان، گردانهای یک طبقه جهانی و یک ارتش رزمنده واحد را تشکیل می دهند؛ در نتیجه درک موقعیت و فهم شرایط کار و زیست و تجارب مبارزاتی هر یک از این گردانهای طبقه کارگر برای تمامی کمونیستها جهت پيشبرد مبارزه بر عليه سرمايه داری از اهمیت بسیار زیادی برخوردار می باشد.

 

به این ترتیب همانطور که ما (چریکهای فدایی خلق ایران)از مبارزات و تجارب رفقای ترک و فیلیپینی و هندی خود می آموزیم و فراز و نشیبهای مبارزات آنها بر علیه دشمن مشترک یعنی امپریالیسم و مرتجعین را با دقت و حساسیت انقلابی دنبال می کنیم، به همین گونه انتقال تجارب مبارزاتی طبقه کارگر ایران به هم طبقه ای ها یشان و به پیشروان ورزمندگان طبقه کارگر در سایر جبهه های نبرد بر علیه دشمن مشترکمان را نیز جزئی از وظایف انترناسيوناليستی خود می دانیم.

 

با توجه به این واقعیت است که من مایلم تا از این فرصت استفاده کنم و به عنوان یک کمونیست ایرانی  شما عزیزان را به عنوان کمونیستها و مبارزین متعلق به ملتهای مختلف دنیا ، در جریان شمایی از شرایط زندگی و حدود و اشکال مبارزات جاری طبقه کارگر ایران قرار دهم.

 

تحت حاکمیت نظام بورژوازی وابسته به امپریالیسم در ایران کارگران ما در یکی از سخت ترین شرایط کار و زیست به سر می برند.  رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی به مثابه حافظ و پاسدار این نظام وابسته و در دفاع از منافع بورژوازی انگلی ايران وسرمایه داران جهانی با اعمال یک دیکتاتوری عریان و خشن  شرایط بسیار هولناکی را به زندگی توده های تحت ستم و در راس آنها میلیونها تن از کارگران ایران و خانواده هایشان تحمیل کرده است. در زیر سیطره این رژیم که می کوشد سلطه امپریالیستی و نظام بورژوازی وابسته را با لفافه های مذهبی و اسلامی توجیه کند بیش از نیمی از جمعیت جامعه تحت سلطه ما که اکثریت آنها را کارگران تشکیل می دهند در گرسنگی و ومحرومیت و "زیر خط فقر" زندگی می کنند و گاها حتی برغم  2 شیفت کار جانفرسا در روز هنوز قادر به برآوردن حداقل نیازهای زندگی طاقت فرسای خود نیستند. در مورد وخامت اوضاع اقتصادی کارگران برای اطلاع شما عزیزان کافی ست اشاره کنم که در شرایطی که حد اقل دستمزدهای امسال برای کارگران روزانه 219 هزار تومان (معادل تقریبا 200دلار)  اعلام شده است، حداقل مبلغ مورد نیاز برای تامین معاش یک خانواده کارگری در سطح خط فقر 600 هزار تومان(معادل.600 دلار) می باشد. 

 

در حقیقت در شرایطی که نظام سرمایه داری جهانی با موج دیگری از یک بحران اقتصادی دایم التزاید روبروست و در شرایطی که امپریالیستها می کوشند تا بار بحرانهای مرگبار خود را هر چه بیشتر بر گرده طبقه کارگر و خلقهای تحت ستم بویژه در جوامعه تحت سلطه منتقل کنند، رژیم جمهوری اسلامی نیز به مثابه خدمتگزار نظام امپریالیستی موجی از وحشیانه ترین تعرضات غارتگرانه و سرکوبگرانه خویش برای تخفیف بحران اقتصادی نظام و سرشکن کردن عواقب آن بر دوش کارگران و توده های زحمتکش را سازمان داده است.

 

در چارچوب چنین تعرضی ست که  رژیم جمهوری اسلامی دست سرمایه داران زالو صفت را در غارت و استثمار هر چه شدیدتر کارگران کاملا باز گذاشته است. به گونه ای که کارفرمایان دولتی و خصوصی تا ماه ها حتی حقوق بخور ونمیر کارگران گرسنه و محتاج را به آنها پرداخت نمی کنند. مطابق گزارشات خود دستگاه های تبلیغاتی جمهوری اسلامی در سالهای اخیر گاه کارگران ما تا 48 ماه حقوقی دریافت نکرده اند. امری که معنی ساده آن بیگاری و بردگی در قرن بیست و یکم است.  از سوی دیگر سران جمهوری اسلامی در سالهای اخیر و در دوره دولت باصطلاح اصلاحات خاتمی برخی از وحشیانه ترین قوانین ضد کارگری را تصویب کردند و از جمله میلیونها تن از کارگران کارگاه های کوچک را از زیر شمول قانون کار خارج ساختند. در ادامه روند این تعرض حکومت به کارگران چنان شرایط ايده آلی برای سرمایه داران فراهم شده  که هم اکنون بیش از دو سوم کل نیروی کار در ایران (یعنی 70 درصد)را کارگران قراردادی تشکیل می دهند که اکثرا با قراردادهای کوتاه مدت 89 روزه که فاقد کمترین حق و حقوقی در مقابل تعدیات کارفرما و سرمایه داران می باشند مجبور به کار هستند. در این سالها همچنین به موازات پیشبرد سیاستهای امپریالیستی دولتها و نهاد های غارتگر جهانی نظیر صندوق بین المللی پول و بانک جهانی زیر نام خصوصی سازی روند تعطیلی کارخانجات و واحد های تولیدی و اخراج سازیهای گسترده  نیز در سراسر کشور هر چه شدید تر شده است. و بطور مثال تنها در ماه گذشته و در آستانه سال نو بیش از 50000 کارگر محروم بدون تقبل کمترین مسئولیتی از سوی کارفرمايان از کار اخراج شدند. کار به جایی رسیده که هم اکنون حداقل 5 میلیون کارگر بیکار  در ایران وجود دارد و این ارتش ذخیره کار  قدرت مانور بسیار بزرگی را در اختيار سرمایه داران و رژیم جمهوری اسلامی برای تشدید استثمار و سرکوب کارگران قرار داده  است.

 

آنچه که تا اینجا برشمردم تنها گوشه بسیار کوچکی از اوضاع اقتصادی کارگران ایران را نشان می دهد. از سوی دیگر همانطور که گفتم طبقه کارگر ایران در زیر سلطه یکی از رژیمهای جنایتکار و وابسته ای زندگی می کند که اساسا با اتکا به نیروهای سرکوب (یعنی ارتش و سپاه پاسداران و نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات و...) سدی از دیکتاتوری عریان و قهر آمیز را در سراسر جامعه در مقابل اعتراضات و مبارزات کارگران و خلقهای تحت ستم ایجاد کرده و کمترین اعتراض به وضع نکبت بار موجود را با گلوله و زندان و شکنجه و چوبه های دار پاسخ می دهد. اصولا مطالعه تجارب تاریخی کشور ما نشان می دهد که سلطه امپریالیسم  درکشور ما در سير تکامل اش جامعه ما را به جامعه ای نئو مستعمره تبديل کرده که نظام حاکم در آن نظام بورژوازی وابسته می باشد که برخلاف کشورهای متروپل روبنای آن را نه "دمکراسی بورژوایی" بلکه یک دیکتاتوری خشن و قهر آمیز تشکیل می دهد و رژیمهایی که با حفظ چنین ساختار اقتصادی ای به قدرت می رسند با هر ادعا و ظاهر و لفافه ای جز خدمتگزاران نظام امپریالیستی نیستند که برای تامین منافع طبقه حاکم و امپریالیستها ، برای تضمین تداوم غارت و استثمار خلقهای تحت ستم و برای تداوم چپاول و استثمار طبقه کارگر و برای تامین هر چه بهتر جریان مافوق سود امپریالیستها چاره ای جز اعمال یک دیکتاتوری خونین و قهر آمیز در تمامی عرصه های زندگی توده های تحت ستم نداشته و ندارند. رژیم جمهوری اسلامی نیز مظهر یک رژیم وابسته به امپریالیسم است که برای تامین هدف فوق در 30 سال گذشته از هیچ جنایتی فروگذاری نکرده است. این رژیم از ابتدای به قدرت رسیدن خویش کوشیده تا برای حفظ نظام دیکتاتوری حاکم با برقراری یک فضای اختناق هر صدای مخالفی را در گلو خفه کند، هر گونه تشکل صنفی و سیاسی مردمی را در هم بشکند و با زندان و شکنجه و اعدام هزاران هزار تن از زنان و مردان کمونیست و مبارز  جلوی رشد و پیشروی مبارزات انقلابی کارگران و توده های تحت ستم بر علیه نظام استثمارگرانه موجود را بگیرد.

 

بدلیل وجود چنین دیکتاتوری ای ست که طبقه کارگر ایران حتی  از کمترین حقوق صنفی و سیاسی هم قطاران خودش در کشورهای متروپل برخوردار نیست. بطور مثال کارگران ایران حتی اجازه برگزاری آزادانه روزجهانی خود یعنی اول ماه مه را ندارند تعجب نکنید اگر بگویم که ماه گذشته در کردستان بیدادگاه های جمهوری اسلامی چند فعال کارگری را به علت صرفا شرکت در راهپیمایی مسالمت آمیز  اول ماه مه سال گذشته در سنندج به خوردن شلاق و جریمه نقدی و زندان محکوم کردند و کارگران مزبور مجبور به تحمل ضربات شلاق بخاطر شرکت در راهپیمایی اول ماه مه شدند.

 

تحت سلطه چنین دیکتاتوری وحشیانه ای ست که طبقه حاکم تحمل وجود کمترین تشکلهای صنفی مستقل کارگری را هم نداشته و هر گونه تلاشی برای بوجود آوردن اتحادیه و سندیکا و شورای مستقل از نهادهای سرکوبگر حکومتی توسط کارگران با تعقیب و دستگیری و شکنجه و زندان پاسخ می گیرد. در این زمینه نیز من مطمئنم که رفقا از تجربه تلاش کارگران اتوبوسرانی تهران در چند سال گذشته برای ایجاد یک نهاد صرفا صنفی مستقل از دولت آگاهند. تلاشی که همواره با یورش وزارت اطلاعات و دستگیری کارگران مبارز مواجه شده و رژيم اجازه نداده است که آنها سنديکای خود را آزادانه در ميان کارگران پيش ببرند . در نتیجه سياستهای سرکوبگرانه رژيم در طول ماه ها بسیاری از کارگران اتوبوسرانی تنها به جرم کوشش در دفاع از منافع صنفی خویش از کار بیکار شده، دستگیر و روانه زندان و دادگاه گشتند و برخی از فعالین این حرکت نیز همچنان در سیاهچالهای رژیم به سر می برند.

 

زیر سایه سیاه چنین دیکتاتوری ای و بر بستر چنین شرایط طاقت فرسایی ست که ما شاهد پراکندگی مبارزات کارگری و فقدان وجود تشکلهای مستقل این طبقه می باشیم  و به این ترتیب پراکندگی و فقدان انسجام و تشکل یکی از ویژگی های تاسف بار و برجسته مبارزات کارگری در ایران است. علاوه بر این سرکوب وحشيانه سازمانهای انقلابی و کمونيستی باعث گرديده که مبارزات کارگری از فقدان یک رهبری قدرتمند و متشکل کمونیستی و یا احزاب کمونیست و سازمانهای انقلابی در جامعه که به مارکسیسم لنینیسم  متکی بوده و بتوانند با اتکا به یک خط انقلابی، طبقه کارگر را  در امر تشکل یابی و پیشرفت مبارزات و خواستهای و مطالبات آنی و آتی این طبقه، یاری دهند نیز رنج ببرد و اين امر نيز بر ابعاد نتایج منفی بی تشکلی کارگران افزوده است.

 

با این وجود و علیرغم این پراکندگی ست که ما شاهد ظهور اعتراضات و مبارزات وسیع کارگری در سالهای اخیر در سراسر کشور هستیم . در جریان  این مبارزات وسیع ما می بینیم که مطالبات و خواستهای کارگران به جان آمده ما نه بطور مثال افزایش دستمزد ها، کاهش ساعات کار و یا بهبود شرایط کار بلکه اساسا مطالبه حقوق های بخور و نمیری ست که کارفرمایان زالو صفت برای ماه ها به کارگران پرداخت نکرده اند. به عبارت دیگر اساس مطالبات مطرح شده در اعتراضات کارگری سالهای اخیر تحقق خواستهایی ست که دولت و سرمایه داران ظاهرا قبلا بطور رسمی پذیرفته اند اما با بیشرمی تمام از برآوردن آنها خودداری میکنند.

 

این موقعیت طاقت فرسا و سرکوبگرانه اقتصادی سیاسی مبارزه ای سخت و شدید را به کارگران ما تحمیل کرده است و به این ترتیب در چهارگوشه کشور شاهد فرياد کارگرانی هستيم که خواهان دريافت حقوقهای معوقه خود می باشند. از مبارزات کارگران لاستیک البرز تهران گرفته تا مبارزات کارگران کارخانه بردسیر کرمان و از اعتراضات کارگران شرکت صنعتی دریایی بوشهر گرفته تا اعتصاب دلاورانه کارگران نیشکر هفت تپه در خوزستان و .... در همه جای ايران بطور روزمره شاهد اعتصابات و اعتراضات کارگرانی هستیم که برای در یافت حقوقهای معوقه چند ماهه خود دست به اعتراض و اعتصاب می زنند. این اعتراضات و اعتصابات اما بدلیل سیطره دیکتاتوری در پراکندگی کامل رخ داده و دشمن حتی گاه اجازه نمی دهد که اخبار مبارزات و اعتراضات کارگران به گوش خود کارگران برسد . ان مبارزات به دليل فقدان تشکلهای سراسری کارگران و عدم وجود یک سازمان انقلابی قوی و پیشاهنگ اغلب در سطح محلی باقی مانده و بدون ارتباط با حرکات اعتراضی دیگر کارگران قرار می گیرند و آسانتر سرکوب می شوند.  برای درک بهتر این واقعیت و آشنایی شما با تجارب عینی کارگران ایران من تجربه یکی از این حرکات برجسته کارگری که اخيرا رخ داد  یعنی اعتراض کارگران لاستیک سازی البرز را برایتان بازگو می کنم:

 

ماه گذشته بیش از  5000 تن از کارگران زحمتکش کارخانه لاستیک البرز درحالی که 5 ماه تمام حقوق خود را دریافت نکرده بودند به جان آمده و  برای رساندن صدای اعتراض خود به ديگران ضمن "آتش زدن مواد زائد و لاستيک های بی استفاده"  جاده تهران – اسلام شهر را برای مدتی  مسدود نمودند. اما  نيروهای سرکوب جمهوری اسلامی برای در هم شکستن اين اعتراض کارگری روز بعد با بولدوزر ديوار های کارخانه را در هم شکسته و تجمع کارگران در محيط کارخانه را مورد حمله قرار دادند. در جريان يورش وحشيانه نیروهای سرکوبگر رژیم به کارگران، بيش از هزار کارگر دستگير و با اتوبوس هائی که از قبل تدارک ديده شده بود به بازداشتگاه های رژیم برده شدند و مورد تعقیب و اذیت و آزار و پیگرد دستگاه سرکوب قرار گرفتند. در نتیجه اگر بخواهم در اینجا حرفهای خودم را در مورد وضع فعلی جنبش کارگری در ایران جمع بندی کنم  باید بگویم که :

 

در ایران طبقه حاکم یعنی بورژوازی وابسته به امپریالیسم بر بستر بحران اقتصادی عمیقی که با آن مواجه است با اتکا به اعمال یک استبداد خونین و وحشیانه تعرض غارتگرانه گسترده ای را به منظور سرشکن کردن بار مخرب این بحران یعنی بیکاری و گرانی و تورم و... بر گرده توده های تحت ستمی که در زیر خط فقر زندگی می کنندو در راس آنها طبقه کارگر ایران سازمان داده است. از سوی دیگر رژیم جمهوری اسلامی با اعمال زور و استبداد عریان و گسترش فضای رعب و وحشت و اختناق می کوشد تا هر گونه صدای اعتراض و مبارزات کارگران بر علیه این اوضاع نکبت بار را در نطفه خفه سازد. رژیم حاکم همچنین با استفاده از عامل لشکر عظیم بیکاران و میلیونها کارگر قراردادی فاقد کمترین حقوق زندگی محقر کارگران و خانواده های محروم آنها را هر چه بیشتر درزیر منگنه فشارهای اقتصادی و سیاسی خود خرد کرده و قدرت مانور بزرگی را در مقابله با مبارزات طبقه کارگر ایران بدست آورده است. این حقایق باعث شده مبارزات دلاورانه کارگران به جان آمده و گرسنه و بیکار در یک حالت دفاعی قرار گیرد و مبارزات طبقه کارگر ایران در فقدان تشکلهای مبارزاتی و سازمانهای انقلابی مدافع منافع آنی و آتی کارگران که با زندگی و مبارزات آنها در ارتباط باشند،  پراکنده و فاقد سازمان باشد. تاجایی که در اکثر اوقات کارگران به پاخاسته و معترض یک بخش از مبارزات و اعتراضات هم قطاران خود در بخشهای دیگر بدون اطلاع بوده و در نتیجه ، این مبارزات از امکان ایجاد پیوند با یکدیگر و قدرتمند تر شدن محروم مانده اند. 

 

یک جمع بندی تاریخی و مشخص از شرایط عینی و مادی وضعیت کار و زیست طبقه کارگر ایران به تمامی کمونیستها و نیروهای انقلابی در ایران نشان می دهد که دیکتاتوری حاکم مانع اصلی تشکل یابی طبقه کارگر و مانع تحقق خواستها و مطالبات آنی و آتی این طبقه از جمله دستمزدهای عادلانه، بهبود شرایط کار، حق داشتن تشکلهای مستقل کارگری و... بوده و می باشد. و اتفاقا تجربه نشان داده که در هر دوره ای  که سد دیکتاتوری اختناق شکاف برداشته و شکسته  است ما شاهد اعتلا و پیشرفت گسترده جنبش کارگری و ظهور تشکلهای مستقل کارگری در سطحی وسیع بوده ایم.

 

در نتیجه همانطور که چریکهای فدایی خلق ایران بارها تاکید کرده اند و تجارب مبارزاتی در کشور ما نشان داده تمامی مبارزات طبقه کارگر ایران باید در کانال نابودی رژیم جمهوری اسلامی و محو و در هم شکستن عامل اصلی بقای آن یعنی ماشین سرکوب اش کانالیزه شود. تجربه ثابت کرده که بدون شعله ور نمودن آتش انقلابی که سلطه امپرياليسم و نظام سرمايه داری حاکم را از بيخ و بن بسوزاند امکان رهائی کارگران وجود ندارد . تجربه نشان داده که تنها در بستر شعله ورشدن هر چه بيشتر آتش چنين انقلابی است که طبقه کارگر امکان می يابد هر چه بيشتر متشکل شده و با به وجود آوردن تشکل های مبارزاتی خود شرايط به نتيجه رساندن اين انقلاب را مهيا نمايد. انقلابی که بدون هژمونی او به سرانجام نخواهد رسيد. 

 

با سپاس از این که به حرفهای من گوش کردید برای تمامی شما در مبارزه بر علیه امپریالیسم و ارتجاع آرزوی موفقیت های هر چه بیشتر دارم.و اميدوارم که هر يک از ما با پيشبرد انقلاب در کشور خود به وظيفه انترناسيوناليستی مان بدرستی عمل نمائيم.

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com