به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره  107 ، اردیبهشت ماه 1387 

 

هراس رژیم از تجمع کارگران!

 

روز جهانی کارگر و مراسم هائی که به مناسبت گراميداشت اين روز در ارديبهشت امسال در ایران برگزار شد، يکبار ديگر پرده از ترس و وحشت بورژوازی وابسته حاکم بر جامعه ما نسبت به هرگونه تجمع کارگری بر گرفته و نشان داد که چگونه جمهوری اسلامی رژيم حافظ اين طبقه انگل به هر وسيله ای متوسل می شود تا از تجمع کارگران و نمايش همبستگی مبارزاتی آنها جلوگيری نمايد.

 

از آنجا که در سال گذشته کارگران پيشرو، با نفوذ درمراسمی که در ورزشگاه شيرودی از سوی خانه کارگر جمهوری اسلامی، به مثابه يکی از شاخک های جاسوسی رژيم در محيط های کارگری، برگزار شده بود آن را از کنترل کارگزاران رژيم خارج ساختند و آن مراسم را با همکاری کارگران معترضی که جهت طرح مطالبات خود به محل آمده بودند به يک حرکت اعتراضی چشمگیرتبدیل نمودند، و با توجه به این که در جريان مراسم مزبور کارگران پيشرو، شعار "جنبش کارگری! انقلاب انقلاب!" سر دادند، بنابراین، امسال رژيم کوشيد تا آگاهانه استفاده از چنان امکانی را از کارگران معترض و پيشرو سلب نموده و آنها را فريب دهد. امسال در ابتدا قرار بود در مقابل خانه کارگر در خيابان ابوريحان تهران مراسمی برگزارشود. اتفاقاً، پیشاپیش نیز ازسوی دست اندرکاران نهاد آشکارا ضد کارگری "خانه کارگر" برای برگزاری چنان مراسمی تبليغ شده بود.  اما، رژیم یک روز پیش از برگزاری مراسم از قبل اعلام شده، آن را لغو و عملا کارگرانی را که می خواستند برای رساندن صدای حق طلبانه خویش به گوش عموم تجربه پارسال را تکرار کنند، خلع سلاح نمود. مسئولين خانه کارگر جمهوری اسلامی همچنين در مراسمی که درسالن خيرالعمل پونک (که ظرفيت محدودی دارد) برگزار کردند نيز با اعمال يک کنترل شديد، اجازه بالا بردن پلاکاردهائی که مطالبات کارگران را طرح می کرد را ندادند وهر کجا کارگران کوشيدند با سر دادن شعار هائی نظير "قرارداد های موقت لغو بايد گردد"، بر خواستهای بر حق خود تاکيد کنند با باطوم نيروی انتظامی و چماق لباس شخصی ها مواجه شدند.

 

کار به دستان رژيم در اين مراسم که همانطور که اشاره شد از سوی يکی از ابزارهای سلطه رژيم در محيط های کارگری يعنی "خانه کارگر" برگزار شده بود، کار را به آنجا رساندند که برای ترساندن کارگران از اعتراض به شرايط کارشان و طرح مطالباتشان در هنگام ورود کارگران به سالن با وقاحت تمام به آنها می گفتند که :در داخل سالن به کارگران نمونه کادو می دهيم و در خارج از سالن چوب و چماق در انتظار کارگران معترض می باشد! این گونه اعمال دیکتاتوری هر چند مانع از آن شد که کارگران بتوانند همچون سال قبل عمل کنند، اما ، عليرغم همه آن سرکوبگريها و برخوردهای وقیحانه تهدید آمیز با کارگران مبارز، بازهم در هنگام سخنرانی محجوب، از مسئولين خانه کارگر، اکثريت جمعيت حاضر درسالن به عنوان اعتراض سالن را ترک نمودند.

 

تلاش جمهوری اسلامی در جلوگيری از طرح مطالبات کارگران در چنان مراسم هائی، خود گواه بارزی است از آگاهی ديکتاتوری حاکم نسبت به پتانسيل اعتراضی عظيمی که بر زمينه شرايط زندگی و بی حقوقی کارگران، در صفوف اين طبقه انباشته گشته است. به این دلیل است که این رژيم مدافع منافع سرمایه داران، هر کجا که می بیند که برگزاری مراسم های دولتی جهت کنترل کارگران و به کارگیری انواع نيرنگ و فريب و ريا ، کارائی خود را از دست داده است، چماق سرکوب را آشکارا بلند نموده و از سرکوب هر حرکتی بر عليه  شرايط ددمنشانه موجود دريغ نمی ورزد و تا جائی که امکان دارد از هر اقدام مبارزاتی جهت طرح مطالبات کارگران جلوگیری می کند. درست به همين دليل بود که رژيم امسال حتی تلاش نمود تا از برگزاری "گلگشت" کارگران پيشرو که قرار بود در پارک چيتگر (در اتوبان تهران –کرج) برگزار شود نيز جلوگيری کند و کارگران مجبور شدند به پارک جهان نما رفته و گلگشت خود را در آنجا آنهم توام با جر و بحث مداوم با نيروی انتظامی که به بهانه های مختلف در صدد به هم زدن اين تجمع کارگری بود بر گزار کنند. این واقعیت نیز بروشنی وحشت سردمداران جمهوری اسلامی از هرگونه تجمع کارگری را آشکار می سازد. از آنجا که ديکتاتوری لجام گسيخته حاکم اجازه برگزاری آزادانه روزجهانی کارگر را نمی دهد، کارگران آگاه ايران همواره به اشکال مختلف از جمله با پخش شيرينی و يا برگزار کردن گلگشت های کارگری اين روز را پاس می دارند. البته این را هم باید دانست که در سالهای اخير در بستر رشد اعتراضات کارگری و تشديد فعاليت فعالين کارگری، شاهد تلاشهائی جهت برگزاری اين روز به اشکال رزمنده تری  بوده ايم. یکی از نمونه های برجسته این امر، برگزاری مراسمی به مناسبت روز جهانی کارگر از طرف کارگران هفت تپه می باشد. کارگران رزمنده هفت تپه که چند ماهی است برای دستيابی به حقوقهای پرداخت نشده خود در حال اعتراض و اعتصاب اند، امسال در جريان تجمعات اعتراضی خود با برگزاری مراسم روز جهانی کارگر، اراده خود را در پيگيری مطالبات بر حق شان بار ديگر به نمايش گذاشتند.

 

واقعيت اين است که روز جهانی کارگر همواره برای کارگران جهان فرصتی بوده تا همبستگی طبقاتی خود را به نمايش گذاشته و از نيروهای خود که در جريان مبارزه برای تحقق مطالبات شان سازمان يافته اند، سان ببينند. هر کجا که کارگران از حق برگزاری آزادانه روز جهانی کارگر برخوردارند چگونگی برگزاری ميتينگها و نمايشات مربوط به گراميداشت اين روز خود معياری است برای سنجش حد تشکل، سطح آگاهی و عزم و اراده طبقه کارگر برای رسيدن به خواستهای آنی و آتی اش. اما در کشورهائی که قدرت دولتی يعنی زور سازمانيافته طبقه حاکمه، کارگران را از چنين حقی محروم ساخته است عزم و اراده کارگران برای پیکار به منظور تحقق خواستهای عادلانه اش به اشکال ديگری خود را به نمايش می گذارد. محروم کردن کارگران از برگزاری آزادانه روز کارگر خود جلوه آشکاری است از پايمال شدن حقوق و مطالبات بر حق کارگران در چنين کشور هائی. در ایران رژيم حاکم با سرکوب مطالبات کارگران آنها را نه تنها از حق برگزاری آزادانه روز جهانی خود محروم نموده است بلکه با سبعیت تمام به سرکوب  کارگرانی  بر می خیزد که می کوشند اين روز را عليرغم همه تشبثات رژيم گرامی بدارند. با در نظر گرفتن این واقعیت، وقتی مطلع می شویم که کارگران مبارز در اقصی نقاط ایران علیرغم همه اعمال شدیداً سرکوبگرانه رژیم، روز بزرگ خود را به طریقی گرامی داشته اند، باید به پیام های نهفته در درون این واقعیت پی ببریم. مثلاً می توان متوجه بود که وقتی ديکتاتوری حاکم در کردستان، کارگران را به دليل برگزاری مراسم روز جهانی کارگر به شلاق بسته است، این موضوع، هم شدت وحشيگری جمهوری اسلامی را به نمايش می گذارد و هم درجه استحکام اراده مبارزاتی کارگرانی را نشان می دهد که حتی در زير سرنيزه نيروی سرکوب نيز از تلاش برای تحقق مطالبات خود باز نمی مانند.

 

امروز شاهدیم که در شرايط فقدان هرگونه تشکل علنی و توده ای سراسری، اراده مبارزاتی آهنین کارگران ما، اکثرا و بطور طبيعی در جريان اعتصابات کارگری است که بروز يافته و حافظان نظم ضد کارگری حاکم را به وحشت می اندازد. اعتصاباتی که هر روزه در چهار گوشه کشور در شرايط اخراجهای وسيع کارگری رخ داده و کارگران در جريان آنها اتحاد و همبستگی طبقاتی خود را به نمايش می گذارند. به این واقعیت نیز باید توجه داشت که اين اعتصابات که در سخت ترین شرایط صورت می گیرد، برای کارگرانی که نيروی کارشان بوسيله سرمايه داران زالو صفت به يغما می رود، نقش آموزشگاهی را دارند که آنها در جريان آن نه تنها ضرورت و چگونگی مبارزه بر عليه کارفرمايان را فرا می گيرند، بلکه به قدرت جمعی خود آگاه گشته و رابطه تنگاتنگ کارفرمايان با قدرت دولتی به مثابه حافظ نظم ظالمانه موجود را بطور عينی تجربه می کنند. در چنین زمینه ای است که کارگران با ارتقا سطح آگاهی شان، برای جذب آگاهی انقلابی و سوسياليستی آمادگی هر چه بيشتر می یابند. اهمیت این مسایل را امروز می توان با تکیه بر مبارزات پی گیرانه اخیر کارگران مقاوم هفت تپه و درس هائی که در این مبارزات نهفته است دریافت. می توان به اعتصاب اخیر و شعارهایی که در راهپیمایی آنها در شوش سر داده شد، اشاره کرد. کارگران مبارز هفت تپه در مبارزات کارگری اخیر خود علاوه بر طرح خواستهای خویش و شعار دادن بر علیه رییس مزدور حراست، شعارهائی نظیر شعار "مرگ بر فرماندار" و "کارگر زندانی آزاد باید گردد" سر دادند. توجه به این شعارها نشان می دهد که کارگران هفت تپه به خوبی به رابطه تنگاتنگ بین سرمایه داران و دولت جمهوری اسلامی واقفند. همچنین، تجربه همین حرکت کارگری در هفت تپه (که دوازدهمین اعتصاب کارگران در ظرف 2 سال گذشته می باشد) بیانگر آن است که کارگرانی که اساسا برای کسب حقوق های پرداخت نشده و سایر خواستهای صنفی شان دست از کار کشیده بودند، چگونه در جریان حرکت جمعی خویش که اکنون بیش از 15 روز از آن می گذرد، مجبور می شوند  بر عليه حکومت شعار داده و خواستهای سیاسی و از جمله خواست بر کناری رئيس حراست کارخانه را با صدایی بلند از قدرت دولتی خواستار شوند. به این واقعیت نیز باید توجه داشت که نفس راهپیمایی اعتراضی چند هزار کارگر،  آن هم به مدت طولانی در شرایط اختناق و دیکتاتوری حاکم بر جامعه، به خودی خود نمایانگر وجود نوعی از رابطه در میان این کارگران می باشد.

 

این امری انکار ناپذیر است که مبارزات کارگری بستری است که طی آن کارگران با کمک روشنفکران کمونیست و یا در واقع با کمک سازمانی که آنها برای مبارزه با پلیس سیاسی بوجود آورده اند در می يابند که طبقه کارگر نه تنها بايد برای بهبود شرايط کار و زندگی خود مبارزه کند بلکه مهمتر از آن بايد برای رهائی قطعی خود از شرايط نکبت باری که بورژوازی برای آنها بوجود آورده بجنگد. در چنین پروسه ای است که آنها کاملاً می توانند به حقانیت این امر پی ببرند که اساسا شرط رهائی آنها از وضع ظالمانه و مصیبت باری که به آن دچارند، نه تنها فتح اين يا آن سنگر (که در جریان مبارزه،  ضروری ست) بلکه خيز برداشتن برای کسب قدرت دولتی و فتح قله اصلی دشمن می باشد. به همين دليل هم هست که در گذشته نیز برخی از پادو های بورژوازی در وحشت از اعتصابات کارگری گفته اند: "در پشت هر اعتصاب اژدهای انقلاب خوابيده است". در جريان همين مبارزات است که کارگران در می يابند که اعتصاب عليرغم همه فوايد اش تنها يکی از راه های مبارزه با دشمن بوده و آنها بايد برای رسيدن به پيروزی اشکال ديگر مبارزه را فرا گرفته و در يابند که قدرت سرمايه داران زالو صفت و قهر ضد انقلابی آنان را نه تنها با اعتصاب بلکه با نشان دادن قدرتی که به طور سازمان یافته در برابر دیکتاتوری حاکم (به مثابه بزرگترین عامل پراکندگی و سرکوب جنبش کارگران) می ایستد و با اعمال قهر انقلابی و توسل به عالي ترين شکل مبارزه يعنی مبارزه مسلحانه، می توان بتدریج مستحیل ساخته و در هم کوبید. تجربه مبارزات روزمره کارگران نشان داده تا قدرت دولتی مدافع استثمارگران و مرتجعین درهم شکسته نشود، امکان رهائی طبقه کارگر از استثمار ذاتی نظام سرمايه داری و بنای جامعه نوين يعنی سوسياليسم مهيا نمی گردد. نظم نوينی که آرمان کارگران سراسر جهان بوده و مارش همبستگی جهانی کارگران در روز جهانی کارگر همواره برای تحقق آن به خروش در می آید.

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com