به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره  106 ، فروردین ماه 1387 

 

 

وضعیت وخیم کارگران و مبارزات گسترده کارگری در ایران!

 

در ماه های اخیر در شرايطی که موج بزرگ جدیدی از گرانی، در آمد های نازل مردم ستمديده را به کام خود می کشد، بورژوازی وابسته و انگل صفت حاکم با سبعيت تمام دسته دسته کارگران را از کار بيکار نموده و بدون پذيرش هرگونه مسئوليتی نسبت به سرنوشت آنها و خانواده هایشان  آنها را به صفوف فشرده انبوه بيکاران گسيل می دارد.

 

از ايام نوروز تاکنون يعنی در فاصله حدود يکماه هيچ روزی نبوده که خبر تعطيل شدن کارگاهی و يا اخراج کارگران کارخانه ای و يا لغو قرار داد موقت عده ای از کارگران قراردادی که حدوداً 70 درصد جمعيت کارگران شاغل کشور را شامل می شوند اعلام نشود. به گزارش سايت "دسترنج"، تنها در روزهای آغازين ماه فروردين بيش از 50 هزار کارگر بيکار شده اند و بدون امکان استفاده از بيمه بيکاری روزگار می گذرانند. اکنون آنها در وضعیت نابسامانی قرار گرفته و در شرايط بيکاری و گرانی روزافزون مواد غذائی مجبورند هر روز بدنبال حقوق های پرداخت نشده خود به کارگاهی که در آن کار می کردند رفته و عموما نگران و خشمگین، دست خالی باز گردند.

 

وجود دیکتاتوری حاکم که با سبعیت هر چه تمامتر مبارزات کارگری را سرکوب کرده و به نفع سرمایه داران امکان هرگونه تشکل مبارزاتی را از کارگران سلب نموده است خود یکی از دلایل مهمی است که در شرایط پراکندگی صفوف کارگران به سرمایه داران امکان استثمار هر چه وحشیانه تر نیروی کار را می دهد. اما علاوه بر واقعیت فوق آنچه امروز دست بورژوازی حريص حاکم را بیش از پیش در اين تعرض وحشيانه به حقوق کارگران باز گذاشته است وجود ارتش وسيعی از بيکاران می باشد. وجود ارتشی از کارگران بيکار که  قدرت چانه زنی کارگران را با سرمایه داران تضعيف می نماید. در چنین شرایطی که بورژوازی انگل صفت حاکم  کاملاً امکان يکه تازی یافته است، ما شاهد مبارزات گسترده کارگری در ایران هستیم.

 

 عليرغم پراکندگی کامل صفوف کارگران و سرکوب ددمنشانه اعتراضات کارگری، در فاصله کوتاهی اعتراضات و اعتصابات متعددی توسط کارگران مبارز صورت گرفته است که در طی آنها کارگران خواهان بازگشت به کار و پرداخت حقوق معوقه خود شده اند. يکی از برجسته ترين آنها که لازم است از آن نام برده شود، تجمع اعتراضی کارگران لاستيک البرز می باشد. در طی این اعتراض، کارگرانی که 5 ماه حقوق دريافت نکرده بودند برای رساندن صدای اعتراض خود به ديگران بنا به گزارش مطبوعات خود رژيم "با آتش زدن مواد زائد و لاستيک های بی استفاده"  جاده تهران – اسلام شهر را برای مدتی  مسدود نمودند و  نيروهای سرکوب جمهوری اسلامی برای سرکوب اين اعتراض کارگری روز بعد با بولدوزر ديوار های کارخانه را در هم شکسته و کارگران را مورد حمله قرار دادند. در جريان يورش وحشيانه نیروهای سرکوبگر رژیم به کارگران، بيش از هزار کارگر دستگير و با اتوبوس هائی که از قبل تدارک ديده شده بود به پاسگاه "احمد آباد مستوفی" برده شدند تا بعد به بازداشتگاه ها و شکنجه گاه های جمهوری اسلامی منتقل شوند. همانطور که می دانیم زمانی خمینی برای فريب کارگران ادعا نمود که "خدا هم کارگر است". مفهوم واقعی این سخن خمینی جنایتکار را کارگران دلیر و زحمتکش ایران بارها و بارها در زیر تازیانه های سربازان گمنام امام زمان در شکنجه گاه های رژیم حاکم تجربه کرده و اکنون نیز می کنند. رژیمی که خمینی در  راس آن قرار گرفت و تا به امروز به حیات ننگین خود ادامه می دهد یعنی رژیم جمهوری اسلامی، رژیم مدافع منافع امپریالیستها و سرمایه داران وابسته در ایران می باشد. بنابراین طبیعی است که این رژیم برخوردی چنین جنایتکارانه با کارگران مبارز ایران داشته باشد. اما همانطور که اشاره شد کارگران مبارز ما علیرغم دیکتاتوری موجود و همه سرکوبها به پیکار خود با وضع ظالمانه موجود ادامه می دهند.

 

واقعیت این است که سراسری بودن يورش سرمايه داران به کارگران باعث بروز اعتراضات کارگری در سراسر کشور شده هرچند این اعتراضات به هيچ وجه حالت سازمان یافته و بهم پيوسته  نداشته و بطور پراکنده در سراسر ایران جریان دارد.  با اینجال در شرایطی که رژیم شدیذً از پخش خبر این اعتراضات جلوگیری می نماید، در اکثر مواقع همین اعتراضات از چشم خود کارگران پنهان می ماند، به این معنا که جامعه بطور کامل در جریان این واقعیت قرار نگرفته و خود کارگران نیز از اعتراضات هم طبقه ای های خود در دیگر مناطق بی خبر می مانند. در چنین شرایطی است که فقدان تشکل سراسری کارگری و سازمانی از انقلابيون کمونيست در ایران که کارگران را در جهت اهداف آنی و آتی شان بسيج نمايد، بیش از هر وقت دیگر احساس شده و ضرورت خود را نشان می دهد.

 

 نمونه های زیادی را از پراکنده بودن مبارزات کارگران در حال حاضر می توان ذکر نمود که در عین حال از وسعت مبارزات کارگری در جامعه ما حکایت می کند: در حالی که کارگران لاستيک البرز برای دريافت 5 ماه حقوق و بازگشت به کار دست به تجمع اعتراضی زدند، در همان ايام کارگران کارخانه "پارس واشر" در مقابل فرمانداری شهر صنعتی البرز در اعتراض به تعطيلی کارخانه يک تجمع اعتراضی بر پا نمودند. این مبارزات اعتراضی با این که در یک منطقه صورت می گرفت و لی پیوند خاصی نیز بین آنها وجود نداشت. در یک حرکت دیگر  بيش از 1400 کارگر کارخانه های "فرنخ و مه نخ"،"ناز نخ"و "بهداشتی مينا" به دليل 6 ماه عدم دريافت حقوق هر یک بطور جداگانه و بدون هرگونه هماهنگی در مقابل کارخانه های خود به اعتراض برخاستند. در مناطق ديگر کشور نيز شاهد چنین اعتراضاتی بوديم. برای نمونه کارگران قند بردسير کرمان جهت دريافت 7 ماه حقوق پرداخت نشده خود در  مقابل استانداری کرمان به اعتراض برخاستند در حاليکه کارگران شرکت صنعتی دريائی ايران (صدرا) در بوشهر در برابر استانداری بوشهر تجمع اعتراضی داشتند- که این کارگران به دستور مقامات استان وحشيانه سرکوب شدند.

 

موارد فوق که تنها گوشه کوچکی از انبوه اعتراضات کارگری در همين يک ماه گذشته را  منعکس می کنند، بروشنی نشان می دهند که واقعیت پراکندگی موجود در صفوف کارگران نه تنها امکان هماهنگی و بالا بردن قدرت کارگران در مقابل کارفرمايان را از آنها سلب نموده بلکه خود مبارزات جاری طبقه کارگر را نيز از چشم بقيه کارگران  مخفی ساخته است آنهم در شرايطی که کارفرمايان با بی شرمی تمام بیش از هر وقت دیگر یورش وحشیانه ای را به طبقه کارگر ما سازمان داده و حتی از پرداخت دستمزد های پذيرفته شده کارگران نيز سر باز می زنند. در چنین شرایطی است که دیکتاتوری حاکم نیز جهت حفظ سود های باد آورده سرمايه داران زالو صفت، اعتراضات کارگران را سرکوب و کارگران معترض را دسته دسته دستگير و شکنجه کرده و زندانی می سازد. سرکوب وحشيانه اعتراضات کارگران لاستيک البرز ،کارگران کشتی سازی صدرا در بوشهر، فعالان کارگری اعتصابات کارگران نيشکر هفت تپه و هزاران اعتراض کارگری ديگر تائيدی بر نقش سرکوبگرانه قدرت دولتی در تقابل با اعتراضات کارگران می باشد. 

 

اين واقعيات يک بار ديگر ضرورت تشکل کارگران برای دستيابی به شرايط بهتر کار را با برجستگی در مقابل پيشروان طبقه کارگر قرار داده ونشان می دهد که اگر اين درست است که  چاره رنجبران وحدت و تشکيلات می باشد اما عملا اين استبداد حاکم است که به هر وسيله ای و بطور اولی به اعمال یک قهر و اختناق وحشیانه متوسل می شود تا از هر گونه سازمان يابی طبقه کارگر جلوگيری نمايد. استبدادی که جهت حفظ سود های باد آورده سرمايه داران زالو صفت اعتراضات کارگران را سرکوب و کارگران معترض را دسته دسته دستگير و شکنجه کرده و زندانی می سازد.  همين واقعيت ضرورت مبارزه جهت نابودی اين استبداد به مثابه روبنای ذاتی نظام سرمايه داری وابسته حاکم را در مقابل کل طبقه کارگر و پيشروان اين طبقه قرار داده و از آنجا که تجربه مبارزات طبقه کارگر نشان داده که نابودی اين نظام جز از طريق انقلابی قهر آميز امکان پذير نمی باشد پس برای پیشرفت و تعمیق جنبش انقلابی طبقه کارگر بايد در جهت شعله ور نمودن آتش اين انقلاب گام برداشت و با تکيه بر تجربيات مبارزات طبقه کارگر دانست که تنها در بستر رشد چنين انقلابی است که تشکل های مستقل و واقعی طبقه کارگر امکان شکل گيری و بقا پيدا می کنند و امکان می يابند تا نقش تاريخی خود را در به سرانجام رساندن اين انقلاب ايفا نمايند.

 

درک این حقیقت از سوی دیگر وظائف مهمی را بر دوش نیروهای مبارز و انقلابی و مدافع طبقه کارگر در خارج از کشور می گذارد و آن ها باید به سهم خود در پخش اخبار مبارزات کارگری چه در افکار عمومی خارج از کشور و چه به هر طریقی در ایران کمک کنند و بکوشند تا با انعکاس اخبار مبارزات کارگری تا حد توان به افشای هر چه بیشتر چهره رژِیم جمهوری اسلامی به عنوان مدافع منافع سرمایه داران پرداخته و به طرق مختلف از آن مبارزات دفاع کنند.

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com