به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره  106 ، فروردین ماه 1387 

 

 

محسن نوربخش

 

تقبیح انقلاب در راستای حفظ بنای جمهوری اسلامی

ابراهیم یزدی دبیر کل "نهضت آزادی" در روز پنجشنبه سوم آوریل 2008 ، برابر با 15 فروردین 1387 سخنرانی ای به زبان انگلیسی تحت عنوان "وضعیت در ایران" در "موسسه خاورمیانه" (Middle East Institute) در واشنگتن دی سی ايراد کرد و در طی آن ، جایگاه و مواضع خود و هم مسلکان خود را به قصد در یوزه گی و تامین سهمیه سیاسی در ایران از کابینه بعدی دولت آمریکا ، برای نظریه پردازان و برنامه نویسان ریز و درشت امور خارجه آمریکا تشریح نمود.

 

سياستمداران آمریکا با سابقه سیاسی ابراهیم یزدی از زمان ایجاد "انجمن دانشجویان مسلمان" وابسته به سازمان "اخوان المسلمین" و بعد ها با بنیان گذاری "سازمان دانشجویان مسلمان ایرانی" در دهه 1960 (برابر با دهه 1340) در آمریکا ، آشنا هستند و با او سابقه همکاری طولانی ای دارند.  وی در سال 1339 به آمریکا سفر کرده بود و تا سال 1357 در ایالت تگزاس زندگی می کرد.  در دوران قیام هم به همراه دارو دسته خمینی وارد ایران شد.  در ابتدا ، او توسط خمینی به عنوان عضو "شورای انقلاب" برگزیده شد. چندی بعد وی توسط مهدی بازرگان ، نخست به سمت معاونت نخست وزیر در امور انقلاب و پس از آن به عنوان وزیر امور خارجه تعیین شد.  وی به مدت 9 ماه ، یعنی طول عمر دولت موقت بازرگان ، تا جریان تسخیر سفارت آمریکا در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی و تثبیت یکی از مرتجع ترین نظام های تاریخ نقش بسیار اساسی ای بر عهده گرفته بود.

 

یزدی در طول عمر جمهوری اسلامی ، بار ها و بار ها به بهانه دیدن فرزندانش و یا تحت پوشش معالجه پزشکی ولی در واقع برای برقراری ارتباط با افرادی از سازمان سیا و وزارت امور خارجه آمریکا که از قبل او را بخوبی می شناختند و یا ارتباط با افراد جدیدی که تازه به او معرفی می شوند به آمریکا سفر کرده است.  مسافرت های سابق او همواره در خفای کامل و یا نیمه علنی ولی عموما بدون "ماجرا" بوده است.  اما این بار پس از پخش گزارش کوتاهی از سخنرانی اش توسط بنگاه خبر پراکنی "صدای آمریکا" و آوردن نقل قول هایی از پاسخ های شفاهی او ، روزی نامه "کیهان" چاپ تهران ، با استناد به آن نقل قول ها و از جمله "...تشدید نارضایی عموم مردم از قشر روحانیت..." ، از طرف به اصطلاح اصولگرایان به یزدی و نهضت آزادی حمله کرد.  سایت "میزان نیوز" وابسته به نهضت آزادی هم ناچار به ترجمه فارسی این سخنرانی شد و متن سخنرانی پس از ویراستاری با اکراه در سایت های مختلف قرار داده شد(*).  به دنبال انتشار فارسی آن و از آن جایی که مخاطبین این سخنرانی ، آمریکایی هائی بودند که ابراهیم یزدی را از سال های پیش از قیام ، سال هائی که وی مقیم ایالت تگزاس بود و زمانی که او یک شهروند آمریکایی محسوب میشد ، میشناختند ، چون در این سخنرانی خود و تشکیلاتی که دبیر کلی آن را بعهده دارد را مخالف دولت احمدی نژاد و جزو به اصطلاح اصلاح طلبان قلمداد کرده بود ، باعث شد که حتی "دوم خردادی" ها و "اصلاح طلبان" - خاتمی چی ها هم هر کدام خط فاصلی بین خودشان با او کشیده و در مصاحبه های مختلف "برادری" وی را انکار کرده و به نوعی اعلام کنند که او از ما نیست!

 

اگر چه این سخنرانی تنها و تنها به نیت مصرف خارجی ایراد شده بود ولی دست حوادث آن را به مسیر های دیگری کشاند که در سایه آن ، تضاد های داخلی نظام را هرچه بیشتر برجسته نمود.  با خواندن متن سخنرانی ، یک چیز برای خواننده مسجل میشود و آن این است که ابراهیم یزدی خواهان بقا و تحکیم تمامیت نظام جمهوری اسلامی است.  برای همین هم در مورد عدم لزوم "تغییر رژیم" ، وی به امپریالیست ها توصیه می کند که با کمک به او و امثال او ، اجازه دهند که "تغییر رژیم" توسط "خودی" های نظام یا همان "روشنفکران مذهبی" و به صورت رفرم صورت بگیرد!  ایشان ادعا می کند چون قانون اساسی ایران (آن مقداری از آن که توسط خود ایشان و دیگر "معماران" جمهوری اسلامی نوشته شده بود) در مجموع خوب است ، فقط امپریالیست ها می بایستی محیطی را فراهم کنند تا نیروئی مثل نهضت آزادی آن قدر قوی شود و در جامعه آن چنان وزنه ایی به حساب آید تا اجازه ندهد که نیروی مخالف (این به اصطلاح اصولگرایان) از اجرای قانون اساسی تخطی کنند!  او اعلام می دارد که دوران انقلاب گذشته است ، چرا که دوران "جنگ سرد" گذشته است!!؟ دوران انقلابات حتی مخملی هم گذشته است!!  دوران ، دوران رفرمیسم است!!!  پس امپریالیست ها نباید نیروی نظامی در ایران پیاده کنند ، چرا ؟ چون ایران مثل هیچ کجای دیگر نیست!   آن ها نباید از طریق کودتا رژیم را عوض کنند ، چرا که جامعه ایران در حال گذار به دموکراسی است ، به خصوص بعد از "انقلاب 1357" این گذار هر چه سریع تر هم شده است!!!  و نظرات و تز های دیگری از این قبیل...

 

در میان مخاطبین ابراهیم یزدی در آن جلسه  "هنري پرشت"( (Henry Precht عضو بازنشسته وزارت خارجه آمریکا و دوست دیرینه او وجود داشت.   هنری پرشت عالیترین مقام مسئول میز ایران بین سال های 1357 تا 1359 بود که در وزارت خارجه آمریکا خدمت میکرد.   وی در سال های قبل از آن یعنی در سال 1351 تا 1355 در سفارت آمریکا در تهران به عنوان کارگزار سیاسی/نظامی به کار مشغول بود.  فرزند پسر هنری پرشت با یک ایرانی مقیم خارج از کشور ازدواج کرده است.  آشنایی بین ابراهیم یزدی و هنری پرشت توسط دوست مشترک آن ها "ریچارد کاتم" (Richard Cottam) مامور سازمان جاسوسی سیا که در سال 1999 درگذشت ، صورت گرفته بود.  برای اطلاع بیشتر از رابطه دوستی صمیمانه بین ابراهیم یزدی ، ریچارد کاتم و هنری پرشت ، میتوان به کتاب "بازی شیطان" نوشته رابرت درایفوس (Dreyfuss Robert) مراجعه کرد.     

 

در قسمت پاسخ و پرسش سخنرانی (که توسط "میزان نیوز" ترجمه نشده!) در جواب به سئوال یکی از مجریان برنامه "صدای آمریکا" که در آن نشست حضور داشت و پرسیده بود که: "...آیا شما فکر میکنید که امروزه در ایران به یک جنبش ضد استبدادی دیگری احتیاج است؟" ، اظهار میدارد:

 "نه !  به قول مردم عامی کوچه و بازار ، قلم پای من بشکند که من به راهپیمائی {علیه رژیم استبدادی شاه} رفتم ! نه !   عصر انقلاب در سراسر جهان رفته {گذشته} است!  دوران پسا جنگ سرد ، یعنی بعد از جنگ سرد ، عصر انقلاب رفته {گذشته} است!   {حالا وقت} جنبش رفرمیست هاست!  بنابراین در ایران امکان انقلاب وجود ندارد!   هیچ کسی بدنبال یک انقلاب دیگر نیست!  وقتی من به دانشگاه ها دعوت میشوم ، دانشجویان از من میپرسند ، من میگویم ، ببینید ، از من بپرسید ما چه اشتباهی مرتکب شدیم؟  من میگویم ما ، به عنوان انقلابیون آن زمان ، ما سرنگونی شاه {را} به عنوان راه حل پایانی {میدیدیم} ، ما در اشتباه بودیم!   گاهی وقتی هم برای اغراق در نکته ام ، میگویم من مثل یک پسر جوان بیست ساله ای بودم که عاشق یک دختر  شانزده ساله بود.  من هیچ چیزی به جز آن دختر {سرنگونی شاه} نمی توانستم ببینم!  بسیاری از ایرانیان ، تقریبا همه ، چپ ها ، راست ها ، سکولار ها ، متفکرین مذهبی ، همه آن ها میگفتند شاه برود ، همه چیز خوب میشود!   من به نسل جوان میگویم ، اشتباه ما را تکرار نکنید!   نگویید این ها بروند همه چیز گل و بلبل میشود!   نه !   این جور نخواهد شد!   من این را اینجا به شما میگویم ، حتی اگر شما ماده 110 که در مورد قدرت و اختیارات رهبر معظم است را از قانون اساسی ما حذف کنید ، اگر همه آن قدرت را به رئیس جمهور بدهید ، {دوباره} همان اتفاق خواهد افتاد.  در مصر ، شما مقام معظم رهبری ندارید.  در پاکستان ، شما مقام معظم رهبری ندارید. آن ها ولایت فقیه ندارند.  این خصلت بشری است!   مگر این که ، باید قدرت سیاسی ای {دیگری} در جامعه وجود داشته باشد و آن قدر قوی باشد که روی آن ها فشار بگذارد تا {آن ها} قانون را نقض نکنند!   ما آن {قدرت سیاسی} را کم داریم!   ما {داریم} روی آن کار میکنیم!  بنابراین: نه !    در ایران امکان انقلاب وجود ندارد!   ایران ، اوکراین نیست ، جورجیا نیست ، کره شمالی نیست ، لیبی نیست ، عراق نیست ، افغانستان نیست.  ایران ، ایران است!   اگر من به خواهم  قیاسی کرده باشم ، میگویم ممکن است تجربه شوروی اینجا تکرار خواهد شد!   چکیده تجربه شوروی چیست؟  طبقه حاکمه به این نتیجه رسیدند که آن ها دیگر نمیتواند به آن چه میکردند ادامه بدهند!   ولی چرا آن ها به این نتیجه رسیدند؟  مسائل و نیروهای داخلی و خارجی!   برای همین هم هست که میگویم سیاست خارجی آمریکا در ایران اشتباه است!  شما به آن کمک نمی کنید.  شما نمیتوانید به پروسه دموکراسی در ایران کمک کرده باشید مگر این که بدانید {آن جا} چه میگذرد!  پس اگر {نیرویی} در جهت دموکراسی حرکت میکند ، آن را تسریع کنید!   کمکش کنید!   سیاست خارجی شما {در حال حاضر} ضد سازندگی است!".  {کلمات در کروشه از من هستند که برای تفهیم بیشتر مطلب به متن بالا اضافه شده اند}.

 

آری ، ایشان بیش از سی سال پیش به عنوان يکی از "معماران" جمهوری اسلامی با توافق های پشت پرده خود با امپریالیست ها که مدت ها قبل از کنفرانس گوادولوپ صورت گرفته بود ، منجر به انتقال حکومت از رژیم دیکتاتوری و وابسته به امپریالیسم شاه ، به جمهوری اسلامی که رژیمی ضد کارگری ، ضد زن ، ضد خلقی و به غایت مرتجع تر و وابسته به سرمایه داری جهانی است ، شد.  وی نقش ضد انقلابی خود را که در جهت جابجائی قدرت از رژیم شاه به دارو دسته خمینی صورت گرفته بود "انقلابی که قلم پایم بشکند" خطاب می کند!  زهی بیشرمی!  چون آنچه که وی و دارو دسته اش انجام دادند نه انقلاب بلکه ضد انقلاب بود به همين دليل هم دستان او تا مرفق به خون هزاران هزار زن و مرد مبارزی که توسط این رژیم جنایتکار ریخته شده ، آغشته است!   وی شریک در جنایات جانی ترین سران این نظام همچون آخوند صادق خلخالی است.  وی رندانه نقش ضد انقلابی خود را "انقلاب" ، آن هم با شرکت در "راه پیمایی" علیه رژیم شاه جلوه میدهد!   او مذبوحانه سعی میکند که آب سرد بر آتش انقلابی که در دل توده ها در بطن جامعه جریان دارد بریزد و با ادعا های مسخره آمیزی همچون پروسه گذار قشر روحانیت ، طبقه حاکم ، جامعه ، همه و همه به طرف "دموکراسی" است ، لزوم سرنگونی انقلابی رژیم منفور جمهوری اسلامی که تنها به دست توانای توده های ستمديده امکان پذير است را بی مورد جلوه دهد.  زهی خیال باطل!

            

18 آوریل 2008 – 30 فروردین 1387 

 

 

زیر نویس ها:

 

(*) ترجمه فارسی سخنرانی ابراهیم یزدی در "موسسه خاورمیانه"

http://democracy-ir.blogfa.com/post-143.aspx

 

پخش سخنرانی ابراهیم یزدی به اضافه پرسش و پاسخ (به زبان انگلیسی)-  107 دقیقه

http://www.mideasti.org/audio/by/artist/ebrahim_yazdi

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com