به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 105 ، اسفند ماه 1386 

 

 

ناتو در باتلاق اشغال افغانستان!

 

در چارچوب رشد تضادهای میان دولتهای امپریالیستی در 30 ژانويه 2008 ، گزارشاتی حاوی ارزيابی های اخير سياسی- نظامی دولت امريکا از اشغال افغانستان، توسط "گروه مطالعات افغانستان" (A.S.G) و  "شورای آتلانتيک" (A.C) منتشر شد که همچون همه گزارشات و بررسی های گذشته، نشان دهنده "شکست" امپرياليسم امريکا و رشد بحران در منطقه است.

 

در گزارش ( A.S.G) به وضوح گفته شده که "اشتباه نکنيد، ناتو در آستانه پيروزی در افغانستان نيست. تا زمانيکه اين واقعيت درک نشده و چاره ای يافت نشود، آينده تاريک افغانستان نتايج وخيمی برای منطقه و جهان به بار خواهد داشت." در گزارش (A.C)  نيز گفته شده که امريکا و ناتو در طول اشغال 6 ساله افغانستان نتوانسته اند به يک ثبات سياسی- اقتصادی- اجتماعی در آن کشور دست يابند. در طول اين شش سال مردم محروم افغانستان بيش از پيش از فقر و گرسنگی و بيکاری رنج برده و ميليونها نفر از آنان برای زنده ماندن، به قاچاق ترياک وابسته شده اند. این گزارشات در زمانی منتشر می شوند که عربده های جنگ طلبانه دولتمردان امریکا در تاکید بر تداوم حضور نظامی در منطقه از یکسو و ادعاهای فریبکارانه بلندگوهای تبلیغاتی امپریالیستی مبنی بر گسترش و توسعه "دمکراسی" و "آزادی" برای توده های رنجدیده افغانستان از سوی دیگر، گوش فلک را کر کرده است.

 

در گزارشات فوق اقرار شده که اکثر مقامات دولت دست نشانده افغانستان بارها قوانين حقوق بشر را زير پا گذاشته و به قتل و غارت و تجاوز عليه غيرنظاميان دست زده اند. به طوريکه در سال 2007 به دليل افزايش کينه و نارضايتی مردم افغانستان عليه اشغالگران، تعداد هر چه بيشتری حتی از ميان مردم عادی، به دارو دسته مزدور طالبان پيوستند. دارو دسته ای که جناياتشان بر عليه مردم افغانستان در زمانی که در قدرت بودند از ياد نرفته است. دارو دسته ای که وجود و تقویت آن در منطقه به یکی از بزرگترین توجیهات حضور نظامی ارتشهای امپریالیستی در منطقه بدل شده است و اخیرا نیز رسوایی مربوط به ملاقات برخی از نمایندگان سازمانهای جاسوسی انگلیس با سران طالبان در این منطقه و پیشنهاد تامین سلاح برای آنان منجر به اخراج فضاحت بار 2 دیپلمات بریتانیایی از افغانستان شد. 

 

جنوب افغانستان منطقه ای است که اشغالگران تاکنون بيشترين ضربات و شکستهای نظامی را متحمل شده اند، این منطقه محل اقامت قبايل پشتو می باشد. نيروهای مسلح تحت کنترل طالبان در اين منطقه علاوه بر درگيری با ارتش پاکستان، 60 هزار سرباز قدرتهای امپرياليستی اشغالگر افغانستان را نيز با حملات نظامی گسترده خود بارها وادار به عقب نشينی کرده اند.

 

يکی از مسائل مهمی که در دو گزارش ذکر شده وسيعأ به آن پرداخته شده، افزايش روزافزون مخالفتهای شهروندان کشورهای عضو ناتو با اشغال افغانستان و نتايج آن می باشد. به شکلی که مخالفت وسيع افکار عمومی در جامعه اروپا با سیاستهای تجاوزکارانه امپریالیستها و اشغال افغانستان، به کاهش همکاری های نظامی برخی از اين دولتها در افغانستان با امریکا منجر شده  است. در دو گزارش نامبرده، به وضوح ذکر شده که ادامه عدم همکاری نظامی اروپائيان با امريکا، به شکست و خروج افتضاح آور نيروهای اين کشور از افغانستان منجر خواهد شد.

 

تحت تأثير مخالفتهای شديد مردم، کشورهای اروپايی عضو ناتو نه تنها نيروهايشان را در افغانستان کاهش داده اند، بلکه سربازان خود را در مناطق امن شمال و غرب افغانستان نگه داشته و از فرستادن آنها به جنوب خودداری کرده اند. اين عملکرد اروپائی ها مخالفتهای شديد دولتهای انگليس و کانادا را برانگيخته است.

 

اخيرأ دولت کانادا به دادن التيماتوم متوسل شده و اعلام کرد که اگر 1000 سرباز از جانب ناتو به افغانستان فرستاده نشود، کانادا لاجرم همه 2500 نيرويش را از قندهار خارج خواهد کرد. اما پيش از آن، مقامات کانادايی اقرار کردند که اميدی به افزايش نيروهای اروپايی نداشته و فقط چشم اميدشان به استراليا است که اعلام کرده  1000 نفر از سربازانش را برای کمک به سربازان کانادايی به قندهار خواهد فرستاد.    

 

در روزهای هفتم و هشتم فوريه، نشستی با شرکت وزرای دفاع کشورهای عضو ناتو در ليتوانيا به منظور حل اختلافات ميان کشورهای اروپا و امريکا و کانادا و انگليس بر سر افغانستان، ترتيب داده شده است. اما هنوز هم دولت امريکا مطمئن نيست که بتواند تغييری در سياست اروپا در افغانستان بدهد. دولت امريکا تاکنون بارها تقاضای افزايش نيروهای ناتو در افغانستان را کرده، اما با پاسخ منفی اروپا روبرو شده است.

 

گزارشات رسمی ای که از جانب منابع وابسته به جناح های مختلف امپریالیستی  منتشر می شوند، با اينکه تنها گوشه ای از واقعيات دهشتبار ناشی از لشکرکشی به افغانستان را نشان می دهند، در همان حال به روشنی بيانگر رشد تضادهای ميان امپرياليستها درنتيجه تعميق بحرانها و عدم موفقيت اشغالگران در خاورميانه است. اما بديهی است که بزرگترين عامل شکست امپرياليستها، همانا رشد مقاومت زحمتکشان کشورهای تحت سلطه و گسترش مبارزات ضد امپریالیستی دمکراتیک آنان عليه دولتها و طبقات استثمارگر وابسته به امپرياليسم می باشد.       

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com