به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 104 ، بهمن ماه 1386

 

گزارش نشست تشکيلاتی سازمان

 

در فوريه امسال (2008) نشست عمومی تشکيلات ما جهت بررسی فعاليتهای دو سال گذشته و تعيين برنامه های آينده آن برگزار شد. نشست با اعلام يک دقيقه سکوت به ياد تمامی جانباختگان راه آزادی و سوسياليسم و با تجليل از خاطره شهدای چريکهای فدائی خلق ايران آغاز و سپس با تعيين مقررات ناظر بر "نشست"، به کار خود ادامه داد. در نشست عمومی امسال ابتدا گزارش سیاسی- تشکيلاتی مرکزيت که از قبل در اختيار رفقا قرار گرفته بود مورد بررسی قرار گرفت. اين گزارش رئوس کلی همه مسائل سياسی و تشکيلاتی ای که در اين فاصله در مقابل سازمان قرار گرفته بود را مورد بررسی قرار داده و کمبود های موجود در راه رشد هر چه بيشتر فعالیتهای مبارزاتی تشکيلات را بررسی کرده بود. نشست با اختصاص وقتی کافی برای بررسی زوايای مختلف اين گزارش، حوزه های مختلف فعاليت تشکیلات را مورد بررسی قرار داده و پس از شنيدن نظرات و انتقادات همه رفقا آنرا به تصويب رساند. در نشست عمومی تشکیلات، گزارش مالی که طبق روال هميشگی بطور جداگانه ضميمه گزارش سیاسی- تشکيلاتی مرکزيت شده بود و در برگيرنده ريز کمک های مالی دريافت شده و هزينه های تشکيلات می باشد،در اختیار همه رفقا قرار گرفت.

 

ارزیابی سیاسی مرکزیت از اوضاع و تحولات مهم جاری در ایران و در نتیجه روشن کردن خطوط و اصول جهت گیریها و مواضع سیاسی راهنمای حرکت سازمان در برخورد به این تحولات، بخش دوم نشست مذکور را تشکیل داد. در این زمینه، مرکزيت بطور مجزا و در قالب سه بحث جداگانه گزارش خود را به نشست ارائه داد. بحث ها عمدتاً در رابطه با موارد زیر صورت گرفت: در مورد گسترش اعتراضات طبقه کارگر در ايران، سرکوب روزمره مبارزات کارگران ودر همان حال رشد روزافزون مبارزات مردمی و تلاشهای رژيم سرکوبگر جمهوری اسلامی جهت کنترل و به بیراهه کشاندن اين اعتراضات - که در جريان سرکوب جنبش دانشجوئی شاهد گوشه هائی از آن بوديم -  همچنین در مورد حدود تأثیرات فقدان يک رهبری انقلابی در اين مبارزات. بحث ها همچنین در حوزه بحران پروژه هسته ای جمهوری اسلامی که به اعمال تحريم های تنبيهی از سوی شورای امنيت سازمان ملل برعلیه ایران منجر شد با در نظر گرفتن این واقعیت که در جريان تبليغات حول این تحریمها، تحليل ها و مواضع گوناگونی ازسوی نيروهای سياسی در اين رابطه اتخاذ گرديد و قطب بندی هائی شکل گرفت که بدون شک خود را در روند رويداد ها در آينده بيشتر نشان خواهد داد، پیش رفت. نظر به اهميت اين مواضع و مباحثات ، شرکت کنندگان در نشست امکان يافتند با طرح سوالات خود وشرکت در اين بحثها اين مباحثات را از زوايای مختلف مورد توجه قرار داده و پس از پايان بحثها به نشست امکان دهند تا مواضع ارائه شده  را مورد تائيد و  تاکيد قرار دهد. اين سه مبحث به ترتيبی که در زیر آمده است هر يک بطور مجزا و مفصل مورد بحث قرار گرفتند.

1-      چرائی تمرکز سازمانهای سياسی موجود در خارج از کشور، بررسی راه های مقابله با این معضل و چگونگی تاثير گذاری در مبارزات داخل کشور و مقابله با تبليغات فريبکارانه در اين زمينه.

2-       در مورد بحران پروژه هسته ای جمهوری اسلامی و مسائلی که در ارتباط با این واقعیت بوجود آمده و مواضع نيرو های سياسی گوناگون نسبت به آن.

 

 3-  تاثیرات فقدان رهبری کمونيستی در مبارزات روزمره کارگران و دیگر توده های ستمديده و نقد ديدگاه هائی که به اين اعتبار ارزش مبارزات جاری در جنبش انقلابی مردم ايران را ناديده گرفته و به جو ياس و نااميدی دامن می زنند.

 

در بحث اول، پروسه تمرکز سازمانهای سياسی در خارج از کشور و دلایل این امر ضمن اشاره به يورش سيستماتيک جمهوری اسلامی به جنبش انقلابی در همان آغاز روی کار آمدن خود و ضعفها و عدم آمادگی های سازمانهای سياسی برای مقابله با اين تعرض و در نتيجه شکستها و عقب نشينی های تحميلی به اين جنبش که حتی به تلاشی برخی از جريانات سياسی منجر شد، مورد بحث قرار گرفت و در رابطه با تشکيلات مشخص خودمان به تلاشهای گوناگونی که در تمام طول پروسه مذکور برای حضور و تأثیر گذاری سازمان در داخل ایران صورت گرفته، پرداخته شد. "نشست"، پس از بحث و بررسی معضل فوق در شرایط کنونی، دو ديدگاه انحرافی و برخورد غیر اصولی موجود در این زمینه را مورد نقد قرار داد. تاکيد شد که  اولاً بايد با قاطعيت برعليه تفکراتی مبارزه نمود که حضور سازمان های سیاسی مخالف رژیم در خارج از کشور را به وسيله ای جهت تضعيف مبارزه با رژيم تبديل می کنند.  تفکراتی که به جای نشان دادن راه های واقعی و پاسخ های عملی برای تأثیر گذاری بر مبارزات مردم در ایران، به نفی همه مبارزات جاری در خارج از کشور و اثرات مثبت آنها در جنبش داخل ایران پرداخته و به این ترتیب به جای تشدید مبارزه بر علیه دشمن، ياس و نااميدی را در میان نیروهای اپوزیسیون اشاعه می دهند. ثانیاً، در همان حال بايد به افشای ديدگاه ها و عمکردجريانات سیاسی ای بر خاست که فريبکارانه با تکيه بر روشهای نخ نما شده می کوشند به دروغ برای خود تشکيلاتهای ساختگی و دروغين در ایران دست و پا کرده و با تکيه بر روشهای ناسالم، حضور غير واقعی خود در داخل کشور را به ديگران القا نمايند. در اين مبحث به خصوص با توجه به تجربيات سالهای فعاليت سازمان ما در کردستان تاکيد شد که بايد با افشاگريهای انقلابی اجازه نداد که دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی از چنان عملکردها و شیوه های غیر اصولی در کار مبارزاتی، سود جسته و آنها را وسيله فريب عناصر ناآگاه قرار دهد؛ بگونه ای که ضمن اشاعه ديدگاه های انحرافی که گویا آنقدر ها هم که گفته می شود، دیکتاتوری بر جامعه ایران حاکم نیست، کار تشکیلات سازی های موازی خود را پیش برده و به جنبش توده ها و روشنفکران مبارز در ایران ضربه وارد نماید. بايد با تکيه بر اين اصل که همواره بايد واقعيتها را با مردم در ميان گذاشت، موقعيت واقعی کنونی را بيان کرده و با تکيه بر امکانات موجود و تلاش انقلابی هر چه بيشتر  در جهت پاسخ گوئی به وظايف انقلابی گام برداشت.

 

در مبحث دوم با تکیه بر اين واقعيت که رژيم جمهوری اسلامی رژيمی وابسته به امپرياليسم می باشد که در 29 سال گذشته بکرات وابستگی خویش  به قدرتهای امپرياليستی را به اثبات رسانده و در جريان زندگی خود نشان داده که جز مجری حلقه به گوش سياستهای امپرياليستی نمی باشد، بر اين امر تاکيد شد که مواضع و سياستهای اتخاذ شده در اين بحران از سوی اين رژيم عليرغم ادعا های مدافعين سينه چاک و يا شرمنده وی هيچ هويت "ملی" و مستقلی به اين دارو دسته نداده است. مطرح شد که اساسا عوامل اصلی اين بحران را بايد در چهار چوب سياستهای امپرياليسم در منطقه و ايران و در محدوده رقابتها و تلاشهای قدرتهای امپرياليستی جهت سهم بری هر چه فزونتر از استثمار دسترنج کارگران و زحمتکشان و غارت منابع طبيعی کشور ديد. در اين بحث با تکيه بر این اصل که "امپرياليسم هيچگاه سرنوشت و منافع خود را در کشور ها ی تحت سلطه به سرنوشت رژيمهای مزدور خودگره نمی زند"، اصلی که بارها و بارها در آثار سازمان تشريح و تحليل شده است، نشان داده شد که درنتيجه چنان اصل و واقعیتی، به هر طريقی که بحران اتمی در ایران پايان يابد، خللی در اين واقعيت ايجاد نمی کند که جمهوری اسلامی رژيمی تا بن دندان وابسته است که همچون هر رژيم وابسته ديگری حيات اش به حمايت امپرياليسم گره خورده است. با تکيه بر اين اصول تاکيد شد که موضع پرولتری در اين جريان جز اين نيست که ضمن مبارزه قاطع برای سرنگونی ديکتاتوری حاکم ، با هر گونه دخالت امپرياليستی در ايران مخالفت کرده و اعتراضات و مبارزات مردمی را در جهت نابودی سلطه امپرياليسم و نظام سرمايه داری وابسته حاکم کاناليزه نمود. در بحث فوق، بر اين واقعيت تاکيد شد که در چنين شرايطی بايد همانطور که بر عليه همه نيروهائی که به هر بهانه ای به تقويت سلطه جمهوری اسلامی می پردازند مبارزه نمود، در همان حال باید بر عليه همه جرياناتی نیز که چنين جلوه می دهند که دخالت امپرياليستی شرايط نابودی جمهوری اسلامی را مهيا کرده و از این زوایه آن را به نفع مردم ما جا می زنند، به مقابله پرداخت. برخورد درست و انقلابی به مسأله فوق آنست که به توده ها نشان داد که اساسا جابجائی قدرت از بالا به آزادی و رهائی آنها از زير يوغ نظام حاکم منجر نمی شود و باید بر  ضرورت انقلاب به رهبری طبقه کارگر جهت قطع قطعی سلطه امپرياليسم و نابودی نظام اقتصادی اجتماعی حاکم تاکيد نمود که مسلماً امروز از کانال سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی می گذرد.

 

در مبحث سوم به نقد ديدگاه هائی پرداخته شد که اگر در گذشته و امروز در برخی شرایط، به خاطر عدم رشد اعتراضات کارگری و مردمی به سرزنش مردم بپرداخته و به جای برخورد به خود و کم کاريهای خویش آن را به حساب مردم می گذارند، در شرایط دیگر با مشاهده مبارزات و اعتراضات مردمی  يادشان می افتد که اين مبارزات را به خاطر این که "سر" ندارد و محکوم به "شکست" است، بی فایده و غیر موثر و حتی تلاش های مذبوحانه بخواند. این برخورد دقیقاً انعکاس وضعیت روشنفکر خرده بورژوای عجول و نا امیدی است که به جای طولانی دیدن مبارزه برای رهائی واقعی از هر گونه ستم و استثمار، صرفاً چشم به راه سرنگونی صرف رژیم حاکم بسته و چون چنین چیزی را در حال حاضر ممکن نمی بیند، به تحقیر مبارزات توده ها می پردازد و به واقع یأس و نا امیدی خود را به این ترتیب آشکار و آن را اشاعه می دهد.

 

باید دانست که فقدان يک نيروی رهبری کننده در مبارزات جاری واقعیتی دردناک و انکار ناپذیر می باشد. اما تاکيد بر این امر نمی تواند ذره ای از اهميت و ارزش مبارزات خود بخودی توده ها به مثابه منبع پايان ناپذيری از تجربه و مدرسه عملی پرورش توده ها و انقلابيون بکاهد همانطور که از نقشی که اتفاقا اين مبارزات در شکل دادن به همان رهبری مورد نظر دارند. چیزی کم نمی کند. بنابراين برخورد انقلابی نه تخطئه مبارزات مردم بلکه تلاش دو چندان برای درس گيری از آن و گام گذاشتن در جهتی است که به  رفع کمبود و نقص بزرگ این جنبش ها، کمک کند.

 

به دنبال اين  مباحثات نشست ضمن تاکيد بر اين امر که همين خطوط بايد راهنمای کار تبليغی و ترويجی آينده قرار گيرد، به آخرين قسمت کار خود پرداخت و در فضایی مبارزاتی و صمیمانه با انتخاب مرکزيت جديد سازمان و تعيين برنامه دو سال آينده به کار خود پايان داد.

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com