به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 102 ، آذر ماه 1386 

 

روز دانشجو و یک تجربه مبارزاتی!

 

امسال 16 آذر، روز دانشجو در شرايطی در دانشگاه های ايران گرامی داشته شد که نيرویهای سرکوب جمهوری اسلامی تعرض وسيعی را به فعالين جنبش دانشجوئی سازمان دادند. در جريان اين يورش تعداد زيادی از دانشجويان معترض، تحت عنوان  دانشجويان چپ و مارکسيست دستگير و روانه شکنجه گاه های شناخته شده جمهوری اسلامی شدند. وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی پس از اعمال این وحشیگری جهت پرونده سازی بر عليه دانشجويان دستگير شده، طبق معمول با سر هم بندی کردن يک سری دروغ و کذب محض ادعا نمود که دانشجويان دستگير شده  "با تهيه مواد آتش زا از قبيل کوکتل مولوتف و نارنجک" در تلاش بودند تا دانشگاه ها را به "آشوب" کشانده و بر عليه امنيت کشور اقدام نمايند. همچنین وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی اين مرکز دسيسه چينی بر عليه آزاديخواهان و مردم ستمديده که رسوائی اش شهره عام و خاص است به دنبال دستگيری دانشجويان معترض با صدرو بيانيه ای دستگير شدگان را يک "هسته کمونيستی" که با نيرو های مخالف جمهوری اسلامی در خارج از کشور "مرتبط" بوده اند قلمداد نموده و رسما اعلام نمود که "تعدادی از بازداشت شدگان به گرايشات مارکسيستی و تلاش برای ايجاد آشوب و تنش در دانشگاه ها اعتراف کرده اند".

 

بر کسی پوشيده نيست که وقتيکه وزارت اطلاعات از "اعتراف" دانشجويان دستگير شده سخن می گويد يعنی اولا دستگير شدگان در زير شديد ترين شکنجه ها و اذيت و آزار های ممکن برای اقرار به فعالیتهایی که انجام نداده اند، قرار دارند و ثانيا سربازان گمنام امام زمان يعنی متخصصين شکنجه و آدم کشی اين وزارت جنايت و سرکوب  آنها را برای نمايشات تهوع آور تلويزيونی تحت فشار گذاشته اند. در قاموس وزارت جهنمی اطلاعات جمهوری اسلامی "اعتراف" مبارز دستگير شده  يعنی آماده سازی افکار عمومی برای شو های تلويزيونی! نمایشات مسخره ای  که آنقدر در طول عمر ننگين جمهوری اسلامی در مورد زندانيان سیاسی تکرار شده که نتيجه عمده اش رسوائی دو چندان برگزارکنندگانش در افکار عمومی شده است.

 

رویدادهای اخیر و  اعلام رسمی دستگيری تعدادی از کمونيستها در دانشگاه های کشور از يکطرف از رشد غير قابل انکار افکار و انديشه های کمونيستی در سطح دانشگاه ها و در ميان دانشجويان معترض حکايت می کند. از طرف ديگر اين امر نشان می دهد که دست اندرکاران رژيم که ادعای"مقابله نرم" با دانشجويان را داشتند حال مجبور شده اند با آشکاری هر چه بيشتری به آنها دندان نشان دهند و به سلاح همیشگی  يعنی به زندان و شکنجه و... متوسل شوند. اما براستی مگر دوباره در دانشگاه ها چه اتفاقی افتاده است که امسال رژیم جمهوری اسلامی چنین  وحشتزده به قلع و قمع دانشجویان پرداخته و دانشگاه ها را به جولانگاه مزدوران آشکار و پنهان خود تبدیل نموده است.

 

واقعيت اين است که پس از سرکوبهای خونين دهه 60 و يک نسل کشی کامل، پس از قتل عامهای سال 67 و عقب نشينی هائی که به سازمانهای سياسی و جنبش خلق کرد تحميل شد و از هم پاشيدگی برخی سازمانهای سياسی و تمرکز بقيه در خارج از کشور و همراه شدن اين امر با سقوط شوروی و همچنين تشديد بحران در جنبش های کمونيستی در سطح جهان بروز انديشه های کمونيستی و فعاليت کمونيستی و اساسا "گفتمان مارکسيستی"تا حد زيادی در ميان جوانان در ايران  به حاشيه رانده شد. اما این واقعیت، یک امر موقتی بود.  اکنون سالها پس از این رویدادها و  به دنبال "پروژه کلان اصلاحات" جمهوری اسلامی و الزاماتی که اين پروژه با خود داشت و سپس شکست اجتناب ناپذير فريبکاری های نهفته در آن پروژه، می بینیم که بذر های انديشه انقلابی و مارکسيستی دوباره شروع به جوانه زدن کرده است.  در پروسه کوتاهی در سالهای اخیر، ما شاهد آن بوده ایم که گرايش به کمونيسم و انديشه ها و آرمانهای مارکسيستی تا آنجا رشد کرد که برخی از نشريات جمهوری اسلامی وحشت شان را از رشد "شبح لنين"در دانشگاه های کشور مخفی نمی کردند و حتی از "بی توجهی مديران فرهنگی" کشور نسبت به رشد کمونيسم زبان به انتقاد گشودند. امروز رشد انديشه ها و آرمانهای کمونيستی بتدريج چنان وسعتی يافته است که چندی پيش دکتر باقر فرشاد معاون فرهنگی وزارت علوم و تحقيقات و فن آوری در سمینار پژوهشی اساتید بسیجی کشور اعتراف نمود که: "شرايط فعلی کشور همانند اوايل انقلاب است در آن زمان سه گروه اسلام گرا، ليبرال و مارکسیست وجود داشتند" او سپس اضافه می کند که "در حال حاضر نيز در فضای دانشجوئی ما شاهد تفکرات "چه گواريستی" و چپ جديد هستيم و وارد فضای برخورد نرم شده ايم"

 

روشن است که نه رشد انديشه های مارکسيستی می توانست در محدوده مطالعه و تبادل انديشه باقی بماند و نه دیکتاتوری لجام گسیخته حاکم می توانست برای همیشه روش " مقابله نرم" با اندیشه های مارکسیستی و انقلابی را اتخاذ کند. به خصوص که گرايش به مارکسيسم در ميان جوانان و دانشجويان با گرايش به انديشه های کمونيستهای کبيری چون احمدزاده ها و پويان ها توام شده و نشريات دانشجوئی از شخصيت هائی چون بهروز دهقانی، عليرضا نابدل، مرضيه احمدی اسکوئی، بيژن جزنی و خسرو گلسرخی می نوشتند و دست اندرکاران امنيتی رژيم اعتراف می کردند که :"آنان که چريکهای فدائی خلق (!) را الگوی خود می خوانند....مسلم است که سازمان دادن درگيری فیزیکی...را از وظايف خود به شمار" آورند. در چنین روندی ست که ما می بینیم امروز هم هفته نامه "يا لثارات الحسين" که فعاليتهايش با فعاليتهای نيرو های امنيتی رژيم در هم تنيده است با انتشار مطلبی تحت عنوان "هجوم مار های سمی به دانشگاه تهران" با رو نويسی از روی اطلاعيه های ساواک شاه، دانشجويانی را که در واقع تنها "جرمشان" گراميداشت روز دانشجو است به تشکيل "خانه های تيمی" و .... متهم می کند. در اين مقاله مقامات امنيتی جمهوری اسلامی با سرهم بندی کردن يک سری اراجيف می کوشند برای کسانی که روز

دانشجو را گرامی داشته اند، پاپوش درست کرده و پرونده سازی نمايند . آنها در اين مطلب مدعی شده اند که : "با توجه به اطلاعات و اسنادی که در خانه های تيمی آنها بدست آمد که کلاسهای آموزش تخريب برگزار کردند تا اعضايشان چگونگی کوکتل مولوتف توليد کنند و همچنين آموزش ترقه های صوتی و استفاده از ابزار هائی مثل تير و کمان که بتوانند در روز 16 آذر از آنها استفاده کنند"

 

همان طور که گفته شد رشد گرايشات مارکسيستی در دانشگاه ها نمی توانست حساسيت مقامات امنيتی رژيم را سبب نشود به خصوص که در آذر ماه سال گذشته اين دانشجويان با برافراشتن پرچم های سرخ در روز دانشجو و سر دادن آشکار شعار های چپ، صفحه جدیدی در فعاليتهای خود آفريدند و همچنين  دانشجويان پلی تکنيک حضور احمدی نژاد در اين دانشگاه را وسيله ابراز خشم و نفرت خود از رژيم دار و شکنجه جمهوری اسلامی قرار دادند.  به همين دليل هم با اعلام تصمیم برای برگزاری روز دانشجو در  13 آذر ماه امسال در دانشکده فنی دانشگاه تهران از سوی دانشجويان چپ دستگاه امنيتی رژيم  يورش خود را آغاز نمود و با دستگيری تعداد زيادی از دانشجويان بار ديگر ماهيت سرکوبگرانه و وحشت خویش از رشد نیروهای انقلابی در دانشگاه ها را به نمايش گذاشت.  اين دستگيريها به جریان تظاهراتی که از سوی گروه ديگری از دانشجويان معترض در  18 آذر در دانشگاه تهران سازمان داده شده بود نیز گسترش یافت و به اين ترتيب دهها دانشجو دستگير و در تهران  به سياهچال اوين منتقل شدند. هرچند تعرض وحشیانه دستگاه اطلاعاتی رژیم به دانشجویان امر غیر قابل پیش بینی ای نبود اما این واقعیت دردناک و دستگیری ده ها تن از دانشجویان فعال به نوبه خود بار دیگر بر  یک تجربه بزرگ مبارزاتی در شرایط حاکمیت نظام بورژوازی وابسته در کشور ما ، تاکید می ورزد.

 

دستگيریهای اخير که نتيجه منطقی يورش گسترده ديکتاتوری حاکم به جنبش دانشجوئی و دانشجويان آزاديخواه و کمونيست می باشد بار ديگر نشان می دهد که اين رژيم نمی تواند جز با زبان زور و خشونت با مخالفين خود سخن بگويد و ادعای "مقابله نرم" برخی از دست اندرکاران جمهوری اسلامی جز خريد زمان برای شناسایی عناصر مبارز  و تعرض حتمی به آنان و پيدا کردن فرصت مناسب برای سرکوب قطعی معنائی نداشته و نمی توانست داشته باشد. از رژيمی که به بهانه مبارزه با اراذل و اوباش اما در واقع جهت ايجاد فضای رعب و وحشت در جامعه شنيع ترين صحنه های ددمنشی اراذل و اوباش نيروی انتظامی خود را در رسانه هایش به نمايش می گذارد چگونه می توان انتظار داشت که در مقابل رشد گرايشات مارکسيستی يعنی تفکرات و جرياناتی که بطور طبيعی بايد خواهان نابودی نظام سرمايه داری  ورژيم های ديکتاتوری نظير او باشند سکوت نمايد؟  در کشوری که به دليل شرايط ويژه اش هر مبارزه انقلابی خيلی زود راديکاليزه می شود چگونه می توان انتظار داشت که قدرت سرکوب حکومتی در مقابل رشد کمونيسم و آزاديخواهی سکوت کند؟  این یکی از آن واقعیات مبارزاتی ای می باشد که باید از سوی دانشجویان مبارز و مارکسیست مورد توجه قرار گیرد.  اين تجربه پیش از هر چیز نشان می دهد که در شرايط سلطه سر نيزه، در شرايط استبداد يک مشت جنايتکار که زبان می برند و مخالفين را با تيغ چاقو به قتل می رسانند هر گونه دل بستن به مبارزه صرف علنی و فعاليت قانونی جز آماده کردن قربانيان جديد برای شکار شدن توسط جلادان حاکم نتیجه ای ندارد. در چنين کشوری یعنی تحت حاکمیت نظام سرمایه داری وابسته که برخلاف جوامع سرمایه داری متروپل در آن از کوچکترین آزادیهای سیاسی و اجتماعی خبری نیست و دیکتاتوری عریان و قهر آمیز طبقه حاکم به عنوان روبنای لاینفک نظام اقتصادی موجود، تحمل وقوع و تداوم کوچکترین مبارزه و حرکت سازمان یافته بر علیه سیستم را ندارد، مبارزه مخفی اصول کار انقلابی است.  با توسل به چنین مبارزه ای است که می توان به تلفیق کار مخفی با کار علنی پرداخت. اساساً مبارزه با جمهوری اسلامی به مثابه دشمن خلق های ایران نمی تواند صرفاً و عمدتاً به صورت علنی صورت بگیرد و باید با همه آن تفکراتی که می کوشند با تقليد از شرايط مبارزه در کشور های اروپائی (که به هر حال دمکراسی بورژوائی در آنها تا حدی به رسميت شناخته شده است) مارکسيست ها را به کار علنی دعوت کنند به مبارزه بر خاست. بايد با اتکا به واقعیات مبارزاتی موجود و تجارب روزمره زندگی خود دانشجویان،  به افشاء و مبارزه با کسانی برخاست که چنين جلوه می دهند که در شرایط سلطه خونین وزارت جهنمی اطلاعات در ایران، درج مقاله با نام اصلی در کنار عکس نويسنده در وبلاگها يک "سبک کار کمونيستی" و نشانه ای از "مدرن" بودن و همراهی با زمان می باشد. در حالی که چنین نیست. باید از کسانی که  فعاليت با نام اصلی در وبلاگهائی که کاملا زير کنترل وزارت اطلاعات می باشند را تشویق و شدیداً به آن ارج می گذارند پرسید که بالاخره دشمن کيست؟  براستی فعاليت قانونی برای انقلابیون کمونیست در کشوری که دولت اش رسما به هيچ قانونی پای بند نيست و روزی صد بار قوانين پذيرفته شده خودش را هم زير پا می گذارد و حتی از به بند کشیدن خودی های نظام هم ابایی ندارد، جز کودکی چه معنائی دارد؟ چنين سبک کارهائی نه تنها هيچ سنخيتی با فعاليت کمونيستی ندارد بلکه مبلغين اين ديدگاه ها و روشها اگر از ماموران دشمن یعنی از مأموران وزارت جهنمی جمهوری اسلامی نباشند حتما جاده صاف کن شوره زار سرکوب آن می باشند.

 

تعرض نيروهای امنيتی جمهوری اسلامی به دانشجويان معترض و چپ و دستگَيری تعداد زيادی از فعالين دانشجوئی يک بار ديگر نشان داد که دانشجویان تنها در بستر يک فعاليت صد در صد مخفی است که می توانند دامنه ضربات دشمن را هر چه بيشتر محدود نمایند.  دانشجویان کمونیست نیز تنها در بستر يک مبارزه مخفی و دور از چشم سربازان گمنام امام زمان است که امکان می يابند ضمن اشاعه ديدگاه ها و برنامه های خود بذر آگاهی را در سطح هر چه وسيع تری در جامعه پخش نمايند و روابط موجود در ميان خود را گسترش داده و آن گاه در چنین چارچوبی از هر امکانی برای  فعاليت علنی هم در جهت تحکيم مواضع خود سود بجويند و با گسترش صفوف خود آماده گام بر داشتن بسوی اهداف بزرگ تر گردند. این یکی از درسهای مهمی ست که دانشجویان واقعا مبارز و مارکسیست در ایران باید به آن توجه کرده و در عمل به کار گیرند.

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com