به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 102 ، آذر ماه 1386 

 

برگردان از: محسن نوربخش

 

 

 

 

 

 

بمب گذاری ها در مکزیک ، خاطره "جنگ کثیف" دهه های گذشته را زنده میکنند!

 

واهاکا (1)، مکزیک – اولین باری که "گابریل کروز سانچز" ناپدید شد ، پلیس مکزیک خانه او را که حدس میزد یکی از رهبران چریک هاست ، زیر و رو کرد و همه اعضای خانواده را به مرگ تهدید نمود ، مگر این که آن ها سر نخی از فعالیت های او و این که او کجاست بدهند.  این ها را یکی از خواهران او  به خاطر میاورد.  البته این مسئله مال بیش از سی سال پیش است.  وقتی که "کروز سانچز" برای بار دوم ، در ماه مه امسال (2007) ناپدید شد ، زمین و زمان بهم ریخت: لوله های نفت بمب گذاری شدند ، در های بزرگترین کمپانی های جهانی به نام "500 ثروت" بسته شدند و دولت فدرال مجبور شد که اذعان به شکست های شرم سارانه اطلاعاتی خود کند.  "کروز سانچز" و یک نفر گمشده دیگر به نام "ادموندو ریس" ، هنوز که هنوز است جائی نیستند که بشود آن ها را پیدا کرد ، ولی گروه مارکسیستی چریکی آن ها که در زبان اسپانیایی با حروف اختصار (ئی پی آر) شناخته میشوند ، تا زمانی که آن ها زنده باز نگردند قول حملات بیشتری داده است.  در عین حال ناپدید شدن این دو نفر بحث های نقض حقوق بشر ، آدم ربایی و شکنجه توسط حکومت ، که همه آنها در اواخر سال های 1960 و دهه 1970 بسیار رایج بود ، را از دوباره احیا کرده است.

 

هیچ دو دوره ای در تاریخ همانند نیستند و مکزیک از لحاظ اقتصادی و سیاسی از آن دوران حکومت تک حزبی بی رقیب و بیرحمی و وحشیگری همه جا گسترده پلیس ، راه طولانی ای را پیموده است.  ولی 39 سال بعد از واقعه کشتار دوم اکتبر میدان "تلاتلولکو" (2) ، زمانی که نیرو های نظامی دولت در دوران پیش از مسابقات المپیک جهانی سال 1968 در شهر مکزیکو سیتی به طرف مردم بیگناه تظاهر کننده شلیک کردند، مکزیک لبریز از پژواک ستیزه های گذشته شده است.  "روساریو  ایبارا" سناتور و فعال سیاسی لیبرال که پسرش در سال 1974 ناپدید شد گفت "مردم هنوز ناپدید میشوند.  این خیلی شبیه ، تقریبا همانند آن چیزی هست که ما تحت بدترین رژیم ها تجربه کرده ایم." 

 

(ئی پی آر) که به "ارتش انقلابی خلق" مشهور است معتقد است که مسئولین دولتی هر دو نفر مذکور را مخفیانه ربوده و در زندان مخوف "کمپ ارتشی شماره 1" در مکزیکو سیتی نگاه داشته اند.    "کمپ ارتشی شماره 1" جائی است که در گذشته در دوران "جنگ کثیف" علیه مخالفین دولت در مکزیک ، بسیاری از رهبران دانشجویان و شورشی ها چپ گرا ، باز پرسی و در موارد متعددی تا حد مرگ شکنجه شده اند.

 

در سال 2006 ، یک گزارش دولتی در مورد "جنگ کثیف" سال های 1960 و 1970 میگوید که مسئولین دولتی از "کشتار دسته جمعی ، ناپدید شدن اجباری ، شکنجه سیستماتیک ، قتل عام ملیتی" بر علیه مخالفین استفاده کردند.  تنها بیش از 300 نفر در واقعه کشتار میدان "تلاتلولکو" جان خود را از دست دادند، در حالیکه تعداد تلفات رسمی همواره 25 نفر باقی مانده است.

 

دولت کنونی رئیس جمهور "فلیپه کالدرون" که با جنگ پر قدرت خود علیه قاچاق چیان مواد مخدر در دل کابینه دولت بوش جا باز کرده ، داشتن هرگونه نقشی و دانستن هرگونه اطلاعی در مورد این ناپدید شدن ها را انکار کرده است.   "ادواردو مدینا مورا" دادستان کل "کالدرون" هم صحبت در باره "جنگ کثیف" جدید را رد کرد ، اگر چه او اظهار داشت که (ئی پی آر) "یک نگرانی جدی" برای دولت به شمار میاید.  "واضح است که امر مبارزه آن چنانی (مثل مبارزه در دوران جنگ کثیف) نخواهد بود.  این باید امری باشد بر پایه و چهارچوب قانونی ، با احترام کامل حقوق اجتماعی و بشری." خانواده های دو مرد ناپدید شده خیلی به این حرف ها اعتماد ندارند.  "نادین ریس" که پدرش به همراه "کروز سانچز" ناپدید شده است معتقد است که پدرش و "کروز سانچز" در "کمپ ارتشی شماره 1" دیده و شکنجه شده اند ، علیرغم این که تحقیق گران حقوق بشر در بازدید کوتاه خود از کمپ نتوانستند این مسئله را تایید نمایند. "نادین ریس" گفت  "وحشی گری هائی که در آن کمپ بر زندانیان اعمال میگردد بسیار مشهور است.  برای من باور کردنش سخت است که آن ها در آن کمپ نباشند."      

 

وی که 25 سال دارد و معلم مهد کودک است گفت که او و خانواده او هیچ گونه اطلاعی در مورد وابستگی ظاهرا چریکی پدرش نداشتند.  او پدرش را یک شخص مورد احترام ، صاحب یک مغازه کوچک خواربار فروشی در دامنه شهر مکزیکو سیتی و بسیار سخت کار و کوشا توصیف کرد.  آخرین باری که او پدرش را دید در 22 ماه مه بود ، زمانی که او برای دیدن پدر و مادر خود به ایالت واهاکا میرفت. "نادین" گفت "مسئله جنگجویی که گفته شده ، خوب برای همه ما را غیر مترقبه بود.  این چیزی است که او وقتی دو باره ظاهر میشود باید توضیح دهد."

 

"مارگاریتا کروز سانچز" اظهار داشت که در وهله اول او نمیدانست که برادرش "گابریل" ناپدید شده است.  او برادرش را از اواسط دهه 1970 به بعد ، وقتی که او خانه را برای همیشه ترک کرده بود ، ندیده بود.  ولی اخبار بمب گذاری های اخیر و درخواست آزادی برای برادرش ، برای وی خاطرات دردناکی را به همراه آورده است.   سال ها پیش ، بعد از این که "گابریل" خانه را بدون گذاشتن هیچ رد پایی ترک کرد ، پلیس به خانه او رفت و همه وسایل او را جمع آوری کرده و اعضای خانواده او را به مرگ تهدید نمود تا بتواند اطلاعاتی در مورد او به دست آورد.  سه دهه بعد ، حالا پلیس دوباره همان تاکتیک ها را به کار گرفته است.  آن ها تهدید کردند که یکی از برادران "گابریل" که کارمند سابقه دار یک بانک در واهاکا است را شکنجه خواهند کرد تا او اطلاعات قابل استفاده ای به آن ها بدهد.  "گابریل کروز سانچز" فقط یک چریک معمولی نیست. برادر او "تیبورسیو کروز سانچز" که به نام "پروفسور" مشهور است ، "فرمانده عالی" (ئی پی آر) به حساب میاید.     

 

 

 

شدت و حدت و موثر بودن بمب گذاری های گروه (ئی پی آر) در ماه های جولای و سپتامبر ، سران حکومتی را دست پاچه کرد.  مکزیک از زمانی که انقلابی مشهور "لوسیو کاباناس" که شخصیتی شبیه به شخصیت "چه گوارا" داشت و در سال 1974 در یک درگیری مسلحانه با پلیس کشته شده بود ، تا کنون  نیروی چپ مسلح جدی ای نداشته است.  ولی به نظر میرسد که برادران "کروز سانچز" ، در حالت فرار برای سه دهه ، ظاهرا مبارزه را از آن جائی بر داشته اند که "کاباناس" بر زمین گذاشته بود.   از سال 2001 تا به حال ، طرفداران (ئی پی آر) ادعا میکنند که بانک ها و اهداف دیگر را تحت لوای انقلاب مارکسیستی و پایان دادن حکومت معدودی از اغنیا و ثروتمندان در مکزیک ، بمب گذاری کرده اند.  حملات اخیر به لوله های نفت که با وسایل تنظیم وقت مجهز شده بودند تا انفجار ها همزمان انجام بگیرند ، مهارت غیر مترقبه ای از خود نشان داده اند. تمام این ها به طرز ترسناکی برای "کلمنته آویلا گودی" ، یک رهبر سابق چریک که مدت چهار سال و نیم از عمر خود را به جرم توطئه برای تحریک به شورش و چند جرم دیگر در زندان به سر برده بود ، آشنا هست.  او هنوز میتواند جزئیات شکنجه هائی که شده است را بیان کند – سیم های برقی که به آلت تناسلی و زبان او وصل شده بودند ، اعدام مصنوعی جلوی جوخه تیر باران ، "بازی" های سر زیر آب نگه داشتن و چیز هائی از این قبیل.

 

عضو بنیان گذار "حزب انقلاب دموکراتیک" (پی آر دی) ، "آویلا" گفت که همان فقر خرد کننده و فسادی که خشم او را دهه های پیش تغذیه میکردند ، حالا نسل کنونی چریک ها را تقویت میکنند.     وی در سال 1976 وقتی از زندان آزاد شد ، خشونت و آدم ربائی را محکوم کرد.  او اظهار داشت که "ما هم همان چیز را پیشنهاد میکنیم – انتقال اجتماعی" ، "ولی مقابله با دولت از طریق خشونت و مبارزه مسلحانه ، هزینه اجتماعی بالائی وارد میاورد.  راه ما ممکن است طولانی تر باشد ، ولی هزینه آن کمتر است.  و بعد از آن همه مرگ که ما در دوران جنبش چریکی دیدیم ، ما معتقدیم که خشونت راه درست نیست."  ولی  "آویلا" یک دکتر و حالا هم رئیس پلیس محله اعیان نشین "کویوآکن" در شهر مکزیکو سیتی شده است!  آن زمان ، مثل حالا ، به نظر میاید که آن حمله ها بیشتر به حساب رسی های شخصی و وابستگی خانوادگی مربوط میشدند تا هر چیز دیگری.  در سال 1971 ، یکی از اهداف اولیه ای که "آویلا" به خاطر آن  اسلحه برداشت این بود که برادرش را که به جرم تحریک به شورش به زندان سونورا انداخته بودند، را آزاد کند ! 

 

(ئی پی آر) به طور معروفی وابستگی خونی محکمی دارد.  علاوه بر برادر گمشده اش ، "تیبورسیو کروز سانچز" با "امیلیانا کونترراس" که خود یکی از رهبران مهم چریک است ازدواج کرده است.  گفته میشود که اعضای دیگر (ئی پی آر) وابستگی خانوادگی بهم دیگر دارند. اخبار پراکنده و اعلامیه خود (ئی پی آر) حاکی از آن است که مسئولین دولتی بعد از دریافت خبر وجود دو نفر مرد مسلح در یک هتل در واهاکا ، در روز 25 ماه مه ، به طور اتفاقی بر سر راه "گابریل کروز سانچز" و  "ادموندو ریس" قرار میگیرند.  این دو نفر دیگر هرگز دیده نشده اند. در پیامی که در تحقیقات محل انفجار ، بعد از بمب گذاری سپتامبر 10 در وراکروز پیدا شد ، (ئی پی آر) نوشته بود " شما آنها را زنده ربودید ،ما آن ها را زنده پس میخواهیم."    

 

 

 

زیرنویس ها از مترجم :

(1)  ایالت واهاکا در مکزیک ، پنجمین ایالت بزرگ از 31 ایالت در کشور مکزیک است که نزدیک به  3.5 ملیون نفر جمعیت دارد.  بیشتر ساکنین ایالت واهاکا از مردم بومی هستند که از سابقه مبارزاتی طولانی ای برخوردارند.  در سال گذشته هم در انتخابات ریاست جمهوری سال 2006 ، مردم با رهبری جمعی از معلمین مدارس و آموزگاران دبیرستان ها و استادان دانشگاه ها به عنوان اعتراض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری و تقلب در آرا ،  بسیاری از ادارات و ساختمان های دولتی را به تسخیر خود در آوردند و با تحصن خود از ورود کارمندان اداری به محل کارشان جلوگیری کرده و حرکت ماشین دولتی را برای مدت طولانی فلج کرده بودند.  اگر چه با هجوم پلیس فدرال و سربازان ارتشی این تحصن ها سرکوب شدند ولی در دوران تسخیر شهر مرکزی که به همان اسم ایالت یعنی شهر واهاکا نامیده میشود ، دانشجویان با خواندن مقالات افشاگرانه و پخش موسیقی انقلابی از رادیوی خود مردم را به ادامه مبارزه دعوت میکردند ، در حالیکه از یکی از کانال های تلویزیونی هم که به تسخیر مردم در آمده بود راجع به کشتار میدان "تلاتلولکو" (رجوع کنید به زیرنویس بعدی) ، جنایات اسرائیلی ها علیه مردم فلسطین و ویدیو های از این قبیل پخش میشد.     

 

(2) شباهت های مبارزات مردم در مکزیک با مبارزات مردم ما در ایران ، علیرغم بسیاری تفاوت های فرهنگی و سیاسی نشانگر این مسئله است که هر جا نیروهای استثمارگر ظلم و ستم روا داشته و سلب آزادی کرده اند ، مردم آن سرزمین به پا خاسته اند تا حق خود را بگیرند.  کشتار دانشجویان تظاهر کننده مکزیکی در میدان "سه تمدن" که به کشتار میدان "تلاتلولکو" مشهور شده است از آن کشتار های خونین و ننگ آور تاریخی است که همواره در صدر پرونده های "جنایت بر علیه بشریت" قرار خواهد گرفت. در شب دوم اکتبر سال 1968 ، سرانجام تظاهرات چندین ماهه دانشجویان که در اعتراض به اشغال دانشگاه ها توسط ارتش صورت گرفته بود ، در میدان بزرگ شهر "مکزیکو سیتی" به نام میدان "تلاتلولکو" به رگبار گلوله بسته شد و بیش از 300 نفر به خاک و خون کشیده شدند.  اگر چه در گزارشات دولتی از کشته شدن فقط 25 نفر صحبت شد ولی هیچ کس انتظار آن همه تیراندازی و کشتار مردم توسط نیرو های "محافظ رئیس جمهور" را نداشت.  در آن شب پائیزی ، بیش از 300 نفر کشته ، چند صد نفر زخمی و هزاران نفر دستگیر شدند.  در زندان ها ، زندانیان که اکثرا دانشجو بودند با لوله های لاستیکی ، زیر ضرب و شتم پلیس مکزیک قرار گرفتند.   این واقعه تنها 10 روز پیش از شروع مسابقات المپیک جهانی سال 1968 در مکزیک صورت گرفت.  زمانی که قرار بود چندین هزار ورزشکار و همراهان آن ها از سراسر جهان به مکزیک سفر کرده تا در مسابقات گوناگون المپیک در آن کشور شرکت کنند ، دولت رئیس جمهور "گوستاو دیاز اورداز" تصمیم گرفت که با سرکوب وحشیانه و کشتار بیرحمانه مردم ، در واقع با نشان دادن "مشت آهنین" به تثبیت اوضاع و کنترل سریع جامعه برسد.  جالب اینجاست که بعد از گذشت 39 سال و با به سر کار آمدن دولت های متعددی ، هنوز کسی در رابطه با کشتار مردم بیگناه در آن شب ، مجرم شناخته نشده و محاکمه ای صورت نگرفته است !  سکوتی که از طرف مسئولین دولتی تا به حال صورت گرفته است در جهت لاپوشانی و فراموشی این واقعه خونین است.  تنها دانشجویان دانشگاه های مکزیک هستند که هر ساله سعی میکنند تا واقعه میدان "تلاتلولکو" را با برگزاری برنامه های مختلف در خاطره ها زنده نگه دارند.   با مطالعه مبارزات مردم سایر کشور ها علیه ارتجاع داخلی و حامیان امپریالیست جهان خوار آن ها ، و با درک تشابهات مبارزاتی بین آن ها ، این موضوع واضح میگردد که در مقابل اتحاد ناپاک نیروهای پلید ، همبستگی مبارزاتی نیروهای مردمی کشور های مختلف امری ضروری است.

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com