در باره موج مبارزات اخیر مردم آذربایجان بر علیه جمهوری اسلامی!

فاجعه خشک شدن دریاچه ارومیه که کار و زندگی صد ها هزار تن از اهالی زحمتکش منطقه را با خطری جدی مواجه ساخته است در شرایط آشکار شدن هر چه بيشتر نتايج سياست های ضد خلقی رژیم جمهوری اسلامی در رابطه با این معضل، در ماه های اخیر به موضوع اعتراض و خیزش مردم مبارز ارومیه بر علیه رژیم حاکم تبدیل شده است. با توجه به شرایط انفجاری که توده های تحت ستم ایران در اثر رشد شدید تضادهای طبقاتی و شدت گیری سرکوب های وحشیانه رژیم در آن قرار دارند، با اندکی تعمق می توان متوجه شد که این تنها عاملی نیست که باعث کشیده شدن مردم و به خصوص جوانان انقلابی به خیابان ها شده است. واقعیت این است که مردم جان به لب رسیده ایران و از جمله مردم آذربایجان از هر فرصتی برای بیان خشم و نفرت خود نسبت به وضع موجود و رژیم حافظ آن یعنی جمهوری اسلامی استفاده می کنند که اعتراض وسیع نسبت به معضل واقعی و جدی خشک شدن دریاچه ارومیه نیز از آن جمله است.

تظاهرات مردم ارومیه در 5 شهریور و در تداوم آن، شعله ور شدن تظاهرات مردم هم زمان در ارومیه و تبریز در 12 شهریور، نمونه ها و نمودار هائی از شرایط ملتهب در جامعه کنونی ایران است. روز شنبه 5 شهریور هزاران تن از مردم مبارز ارومیه به خیابان ها آمده و دست به راهپیمایی و سردادن شعار در اعتراض به سیاست های ضد خلقی جمهوری اسلامی در ارتباط با خشک شدن دریاچه ارومیه زدند. اما رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی که تحمل کوچکترین تجمع اعتراضی توده ها حتی برای کسب ابتدائی ترین خواست های عادلانه خود را ندارد، با گسیل مزدوران خویش به سطح شهر و حمله به معترضین و پرتاب گاز اشک آور، صد ها تن از آنان را زخمی و دستگیر کرد. به دنبال این حرکت، یک هفته بعد هم‌زمان با انتشار اخباری درباره بحرانی شدن خشکسالی در دریاچه ارومیه و مخالفت ۹۴ نماینده مجلس با بررسی دو فوریت طرح «انتقال آب برای نجات دریاچه ارومیه»، اعتراض‌ها و واکنش‌ها نسبت به این مسئله شدت گرفت و در تاریخ 12 شهریور، شعله اعتراضات مردمی این بار، هم در ارومیه و هم در تبریز بر علیه دیکتاتوری حاکم و جنایات روزمره آن زبانه کشید. حرکت های مبارزاتی 12 شهریور نیز با واکنش وحشیانه رژیم جمهوری اسلامی روبرو شد و مزدوران این حکومت با استفاده از گلوله های پلاستیکی و حمله به مردم به سرکوب وحشیانه آن ها پرداخته و تعداد بسیار زیادی را دستگیر و روانه سیاه چال های خویش نمودند.  عمده شعارهائی که درتظاهرات مردم چه در ارومیه و چه در تبریز داده شد عبارت بودند از: اورمی گولی سوسوز دی، آذربایجان اُیانماسا اوتوزدی" (دریاچه ارومیه تشنه است، آذربایجان  اگر بر نخیزد خواهد باخت)،  "اورمی گولی جان وئریر، مجلس اونون قتلینه فرمان وئریر" (دریاچه ارومیه جان می دهد- از تشنگی-، اما مجلس فرمان به قتل او می دهد)، "بیز ئولمیه حاضروخ، بابکین سربازی یوخ" (ما برای مرگ آماده ایم،-چرا که- سربازان بابک هستیم). "آذربایجان وار اولسون، ایسته مین کور اولسون" (زنده باد آذربایجان، کور شود بدخواه آذربایجان).

بدون شک اقدام جنایت کارانه جمهوری اسلامی در سرکوب وحشیانه و دستگیری صد ها تن از مردمی که در اعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه و تأثیرات آن بر کار و زندگی خویش دست به تظاهرات زدند، از سوی همه نیروهای آزادیخواه باید قاطعانه محکوم شود. سرکوب اعتراضات اخیر، تنها جلوه کوچکی از ماهیت ضد خلقی دیکتاتوری عریانی را به نمایش می گذارد که تنها با زبان زور و قهر عریان با توده ها و خواست های آن ها برخورد می کند. بیهوده نیست که حتی در چنین تظاهراتی که موضوع رسمی آن اعتراض به تخریب محیط زیست می باشد ، توده های مبارز شرکت کننده در آن، شعار " ما برای مرگ آماده ایم" می دهند؛ شعاری که بیانگر آن است که ماهیت جنایت کار و سرکوبگر جمهوری اسلامی برای توده های تظاهر کننده کاملاً روشن است و آن ها با علم و آگاهی به چنین واقعیتی با شجاعت تمام پا به میدان مبارزه گذاشته اند.

حرکت مبارزاتی اخیر مردم ارومیه و تبریز از جمله صدها جویبار مبارزاتی است که به خصوص پس از خیزش عظیم توده های مبارز در سال 1388، امروز در سراسر کشور جریان دارد. به رغم قلع و قمع مبارزات انقلابی مردم پس از انتخابات قلابی سال 88 و جوشش های پس از آن، به رغم بر پا ساختن چوبه های دار در هر گوشه و کنار مملکت توسط جلادان حاکم و به رغم بگیر و ببند هزاران تن از جوانان مبارز، جمهوری اسلامی به هیچ رو نتوانسته است که روحیه سکوت و تسلیم در مقابل قدرت حاکم را به توده های تحت ستم ایران غالب سازد. به طوری که ما هر روز در هر گوشه ای از کشورمان از تهران گرفته تا سنندج و مهاباد و از شاهین شهر گرفته تا ارومیه و تبریز شاهد رشد روز افزون روحیه تعرضی و  اعتراض و اعتصاب و به پا خاستن مردم به جان آمده، کارگران، زنان و جوانان مبارز بر علیه رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی بوده ایم. مسلم است که در چنین مبارزه و تلاش های انقلابی برای تغییر وضع موجود، وحدت مبارزاتی همه خلق های تحت ستم ایران بر علیه رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی به مثابه دشمن اصلی، ضامن پیروزی و دست یابی توده های محروم ما به خواسته های بر حق خویش است. این نکته بسیار مهمی است که هرگونه بی توجهی به آن، ضربات جبران ناپذیری به اهداف اصلی مبارزه مردم زده و آن را با شکست مواجه خواهد کرد. درست به همین دلیل است که   رسانه های مختلف امپریالیستی و رسانه هائی که به هر حال از منابع ضد خلقی تغذیه می کنند، به انحاء مختلف دست اندر کار تبلیغات مزورانه برای ایجاد تفرقه فیمابین مردم ترک آذربایجان و مردم دیگر نقاط ایران با هدف حفظ سلطه جابرانه رژیم جمهوری اسلامی بر حیات و هستی مردم ما هستند. در واکنش های تا کنونی در مقابل مبارزات اخیر، دو تم تبلیغاتی ظاهراً متضاد اما هر دو با ماهیت ارتجاعی در مقابل هم تکرار و اشاعه داده می شوند. یکی، مبارزات مردم ستمدیده آذربایجان را به خاطر زبان و ملیت ترک آن ها مورد بی اعتنائی قرار داده و یا می کوبد و دیگری با سوء استفاده از مهر و علاقه و دفاع مردم آذربایجان نسبت به زبان و ملیت خود، می کوشد مبارزات مردم رنجدیده این خطه را از دیگر مناطق ایران جدا کرده و بین این توده ها و دیگر خلق های ایران به خصوص خلق فارس جدائی و تفرقه به وجود بیاورد. این امر در جریان خیزش مردم دلیر آذربایجان در سال 85 که خود به واقع پیش در آمد خیزش عظیمی بود که سه سال بعد تهران و چند شهر بزرگ را فرا گرفت نیز دیده شد. شاهد بودیم که در آن جنبش از یک سو تبلیغات ارتجاعی ای راه افتاد که ضمن تحقیر مردم مبارز آذربایجان، سعی در لاپوشانی ماهیت انقلابی آن مبارزات بر علیه رژیم سرکوبگر جمهوری می نمود؛ و از سوئی دیگر پان ترکیست هائی بودند که به نام دفاع از مردم آذربایجان، تفرقه بین مردم ترک و دیگر خلق های ایران را سرلوحه کار خود قرار داده اند- همانها که سعی کردند مسیر حرکت مردم را  صرفاً در مسأله ملی، آن هم به شکل دلخواه خود، محدود و در تنور گرم خشم و نفرت توده های دلیر نسبت به جمهوری اسلامی و سیاست های ضد ملی او، نان خود را بپزند.  در خیزش بزرگ سال 1388 نیز دیدیم که با این که مردم مبارز تبریز در همان آغاز بپا خاسته و دو شهید نیز در این راه دادند، تبلیغات مغرضانه که هدفش تفرقه افکنی بین مردم می باشد، تبلیغات جهت داری راه انداختند که چرا تبریز (و همچنین کردستان) بپا نخاست، یا آن طور که می بایست بپا نخاست! مغرضانه بودن این تبلیغات موقعی بیشتر قابل درک است که بیاد آوریم که خیزش عظیم سال 88 متأسفانه یک خیزش سراسری با برنامه و هماهنگ نبود و این طور نبود که مردم همه شهرهای ایران، گویا به جز تبریز یا شهر هائی در کردستان، در آن خیزش شرکت داشتند - بگذریم از این که اصولاً این نوع برخورد به مبارزات مردم و ندیدن عوامل مختلفی که ممکن است در لحظه ای مشخص دریک یک محل باعث شعله ور شدن مبارزه گشته یا مانع از آن گردد، خود از سطحی نگری و کوته بینی مبلغین مغرض اش حکایت می کند. چنین تم های تبلیغاتی است که امروز نیز در ارتباط با مبارزه مردم ارومیه و تبریز شنیده می شود.

مردم مبارز ایران که کمرشان زیر انواع ستم ها و ظلم و استثمار رژیم جمهوری اسلامی به مثابه رژیم خدمت گزار سرمایه داران داخلی و خارجی خم گشته، امروز باید هشیارانه تر از هر وقت دیگر به ترفندها و نظرات و ایده های تفرقه افکنانه در میان خلق های ایران توجه کنند. هم شونیسم فارس با ظاهر ایران پرستی و ایران خواهی و هم پان ترکیسم با ظاهر ملیت خواهی ترک و ترک پرستی، باید شدیداً محکوم شوند. هر دو این ها در وحدت مبارزاتی خلق های تحت ستم ما بر علیه دشمن مشترک اخلال ایجاد می کنند. خطری که در پشت هر دو نوع این برخوردها و تبلیغات مغرضانه ناشی از آن ها وجود دارد این است که با کشاندن توجه مردم به مسایل انحرافی، نقش امپریالیسم و رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی به مثابه علت اصلی استثمار و ستم و سرکوب هر گونه خواست آزادیخواهانه و دمکراتیک و از جمله خواست حق تعیین سرنوشت خلق های تحت ستم را از دید مردم پنهان نگاه می دارد.  در حالی که رجوع به ریشه اصلی ستم و مصایب عمیق و از جمله ستم ملی ای که مردم قهرمان آذربایجان (و دیگر خلق های تحت ستم ایران) تحت رژیم های وابسته به امپریالیسم پهلوی و جمهوری اسلامی با آن روبرو بوده اند، ثابت می کند که اتفاقاً مردم ما در هر نقطه از ایران که هستند و به هر ملیتی که تعلق دارند برای رهائی خود باید بکوشند که لبه تیز حملات خود را متوجه دشمن اصلی بنمایند تا بتوانند مبارزه مشترک و پر قدرتی را بر علیه دشمنان مشترکشان و برای نابودی آن ها به پیش ببرند.

تنها با تحکیم وحدت مبارزاتی تمامی خلق های تحت ستم ما بر علیه رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی و سرنگونی انقلابی تمامیت این رژیم و نظام دیکتاتوری حاکم بدست توده های متحد فارس و کرد و ترک و بلوچ و ترکمن و .... است که یک نظام دمکراتیک می تواند بر قرار شود، نظامی  که در آن تمامی خلق های تحت ستم با برخورداری از حق تعیین سرنوشت در یک محیط آزاد و دمکراتیک، فارغ از سلطه شونیسم امپریالیستی و ناسیونالیسم ارتجاعی به بهروزی و آزادی خواهند رسید و در آن خواست های حق طلبانه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آنان متحقق می گردد. 

 

اعتراض مردم مبارز ارومیه به سیاست های رژیم جمهوری اسلامی در رابطه با خشک شدن دریاچه ارومیه، اعتراضی کاملاً عادلانه است که باید مورد پشتیبانی همه نیروهای انقلابی و آزادیخواه قرار بگیرد. این اعتراضات حلقه ای از زنجیره مبارزات عادلانه کارگران و زحمتکشان و تمامی خلق های تحت ستم ما بر علیه رژیم سرکوبگر و ضد خلقی جمهوری اسلامی ست که در 32 سال گذشته در اشکال و سطوح مختلف جریان داشته است.

 

بکوشیم به هر وسیله که می توانیم از مبارزات مردم ارومیه و دیگر شهرهای آذر بایجان علیه سیاست های ضد خلقی رژیم جمهوری اسلامی قاطعانه دفاع کنیم. کمونیست ها و همه نیروهای آزادیخواه تنها با به رسمیت شناختن حقوق عادلانه خلق های تحت ستم ایران و با تاکيد بر اتحاد داوطلبانه آن هاست که می توانند اتحاد های مبارزاتی را شکل داده  و ترفندها و تبلیغات سوء و تفرقه افکنانه دشمنان مردم را نقش بر آب کرده و راه اتحاد و پیروزی همه مردم ایران بر علیه رژیم و اربابان امپریالیست اش را هموار نمایند.  

 

مرگ بر رژيم وابسته به امپرياليسم جمهوری اسلامی!

بر قرار با اتحاد مبارزاتی خلق های ايران !

پيروز باد مبارزات حق طلبانه مردم آذربايجان !

چریکهای فدایی خلق ایران - شهریور 1390