با گرامی داشت یاد ماموستا شیخ عزالدین حسینی ، مبارز برجسته کُرد که تا آخر عمر دوست و یاور خلق های تحت ستم ایران باقی ماند، مبارزی که اعمال انقلابی اش هرگز از یاد ها فراموش نخواهد شد. در اینجا به درج مصاحبه ای می پردازیم که نشریه ای از سازمان ما به نام "خبرنامه مازنداران چریکهای فدائی خلق" در تاریخ 19 بهمن سال 1359 در کردستان با ماموستا انجام داده است.

 

مصاحبه خبرنامه چريکهای فدائی خلق ايران - مازندران با ماموستا شيخ عزالدين حسينی

 

خبرنامه: با توجه به شخصیت و نقش شما در مبارزات خلق کُرد و اعتقادی که خلقهای ایران به شما دارند، خواستیم در رابطه با اوضاع کنونی ایران و بویژه کردستان؛ سؤالاتی مطرح کنیم؛ به امید اینکه پاسخ شما مانند همیشه برای توده های مردم ایران روشنگر حقایق باشد.

 

خبرنامه: چه عواملی خلق کرد را وادار کرد که وسیعاً دست به مبارزه مسلحانه بر علیه جمهوری اسلامی بزند؟

 

جواب "ماموستا": خلق کُرد مانند سایر خلقهای ایران میخواست از راه مذاکره و راه سیاسی به حق خودش برسد، که حق خودمختاری در چهارچوب ایران است و در این باره تلاشی زیاد شد که از این راه مسئله حل شود، ولی این جمهوری اسلامی بود که این جنگ را به ما تحمیل کرد و حملۀ وحشیانه به کردستان نمود و خلق کُرد مجبور بود که از موجودیت خودش دفاع بکند و آنها بودند که جنگ افروزی کردند و جنگ را به ما تحمیل نمودند. روی این اصل، ما این قیام مسلحانه را بخاطر دفاع از موجودیت خودمان انجام دادیم و این یک جنگ مقاومت بوده که همه میدانند. سه سال هجوم وحشیانه ای به کردستان شد و تمام شهرها را اشغال کردند و خلق کُرد اگر قیام مسلحانه نمی نمود، نمی توانست که از موجودیت خودش و از حق مشروع خودش دفاع کند. این جمهوری اسلامی بود که این جنگ را به ما تحمیل کرد و ما به خاطر دفاع از حق خودمان و از موجودیت خودمان، اقدام به این جنگ و این مقاومت نمودیم.

 

سوال: آیا در مرحلۀ اول جنگ در کردستان نیروهای سیاسی از لحاظ خواسته های خود دچار خوشباوری نشده بودند؟ و ماهیت دولت برایشان روشن نشده بود؟

 

پاسخ: بعد از اینکه خلق کُرد، هم از لحاظ سیاسی و هم از لحاظ نظامی، پیروزی چشمگیری بدست آورد و دولت از هر دو لحاظ شکست فاحشی خورد، دولت متوسل شد به اینکه مسئلۀ مذاکره را به میان بکشد و هیئتی بنام "هیئت حسن نیت" به کردستان فرستاد. در این مرحله قسمتی دچار خوشباوری شدند و تصور کردند که دولت "حسن نیت" دارد و می خواهد مسئله را از راه مذاکره حل بکند، ولی جماعت دیگری بودند که می دانستند و تصور می کردند که دولت چون دچار شکست شده، می خواهد مردم را گول بزند و تا مدتی جنگ را متوقف بکند تا خودش را بازسازی کند. ولی به خاطر اینکه اختلافی بین خلق کُرد بوجود نیاید، این بود که هیئت نمایندگی خلق کُرد تشکیل گردید و با اینکه از تهران آمدند و آن "هیئت ویژه" آمدند و مذاکره کردند، ولی مذاکره به نتیجه ای نرسید، چون آنها نمی خواستند اصلاً و جداً وارد مذاکره شوند، یا مسئله ای، حتی یکی از خواسته های خلق کُرد را قبول داشته باشند. روی این اصل دیدیم که این خوشباوری یک اشتباهی بوده و آنها حساب کرده بودند که می گفتند این دولت نمی تواند، یا نمی خواهد، حق خلق کُرد را بدهد و این یک بهانه ای است برای اینکه خودش را بازسازی بکند؛ جنگ را، این جنبش و مردم را نگه دارد. این معلوم شد که هر وقت، وقتی که خودش توانست یا خودش را بازسازی کرد، دوباره به کردستان حمله ور میشود.

 

سوال: نظر شما راجع به مرحلۀ دوم جنگ کردستان و وظایف نیروهای سیاسی چیست؟

 

پاسخ: به عقیدۀ من، این بار نباید خلق کُرد مانند مرحلۀ اول دچار خوشباوری بشود و این دولت به هیچوجه به خواسته های خلق کُرد توجه نمی کند و این بار بیشتر مردم را سرکوب کرده و شهرها را ویران کرده و جماعت زیادی از مردم بی دفاع را کشته و حتی مزارع را آتش زده و آنچه در توانائیش بوده نسبت به خلق کُرد، در شهر و روستا انجام داده. روی این اصل، وظیفه خلق کُرد و وظیفه نیروهای مترقی این است که در مقابل این حملۀ وحشیانه، با اسلحه جواب دولت را بدهند و هیچگاه تسلیم دولت نشوند. و با مذاکره فکر نمی کنم هیچ چیزی حل شود. باید اینقدر قدرت داشت که دولت را سرجای خودش نشاند و او را به عقب راند تا او را وادار کرد، وادار بکنیم تا یک صلح عادلانه، بواسطۀ آنکه ما آنقدر با او بجنگیم و آنقدر فشار بیاوریم که بتوانیم صلح را به او تحمیل بکنیم. و نیروهای مترقی باید دست به دست هم بدهند و با هم همکاری بکنند. ما از نیروهای مترقی که در خارج از کردستان هستند، انتظار داریم که خلق کُرد را یاری بدهند، از هر راهی که برایشان ممکن است. و بدانند که این مبارزات خلق کُرد، یک مبارزات عادلانه است و این دولت است که به مردم این جنگ را تحمیل کرده و هیچگاه خلق کُرد خواستار جنگ نیست و می خواهد از راه صلح و صفا به حق خودش برسد و در کنار برادران ایرانی خودش زندگی کند.

 

سوال: راجع به جنگ اخیر در مهاباد نظرتان چیست؟

 

پاسخ: جنگ اخیر در مهاباد بسیاری از چیزها را روشن کرده. اینکه مردم تصور میکردند که در سنندج و یا در بانه، یا در سقز، یا در مریوان، این خلق کُرد بود یا نیروهای سیاسی بودند که این جنگ را آغاز کردند و جنگ افروزی نمودند، ولی مسئلۀ مهاباد کاملاً این را برای مردم روشن کرد که این دولت است که جنگ افروزی می کند و دارد خلق کُرد را سرکوب میکند. در مهاباد زیاد تلاش شد برای اینکه جنگی بوجود نیاید. شوراهای محلی، مردم مهاباد و حتی بعضی از سازمانهای سیاسی تلاش کردند که جنگ در مهاباد بوجود نیاید، حتی اجازه دادند که ارتش آرام به مهاباد بیاید و جنگی درگیر نشود. ولی به محض اینکه ارتش به مهاباد رسید جنگ را شروع کرد. حالا چند مرتبه که آتش بس از طرف نیروهای سیاسی و ملی کردستان اعلام شده و از طرف مردم اعلام شده، دولت مردم را سرکوب کرده و شهر را خمپاره باران می کند و بسیاری از خانه ها را ویران کرده و در حدود 150 نفر از مردم تا حال کشته شده و نزدیک 500 نفر زخمی شده اند. (این آمار مربوط به زمانی است که مصاحبه صورت گرفته است. اکنون این آمار افزایش یافته است ــ خبرنامه) و این خودش می رساند که این دولت است که می خواهد اساساً مردم را سرکوب بکند و اینکه می گوید "با نیروهای ضدانقلابی، با آنها مخالف هستیم و آنها را نمی خواهیم، آنها باید بیرون بروند از شهرها، مردم کُرد برادر ما هستند، دوست ما هستند، اونها مسلمان هستند"، اینها همه را دروغ می گوید. برای ما ثابت شده که او دشمن خلق کُرد است، دشمن ملیت خلق کُرد است، دشمن مذهب خلق کُرد است، دشمن همه چیز خلق کُرد است. و حتی این برای خود مردم روشن شده است. بعضی گمان می کردند که این جنگ افروزی، شاید بعضی از نیروهای سیاسی در آن دخالت داشته باشند، ولی حالا برای همه معلوم شده که این دولت بوده که در تمام کردستان، در مرحلۀ دوم، این جنگ را شروع کرده، حالا دارد مردم را سرکوب می کند؛ آن وضعی که حالا مهاباد در آن قرار دارد، خیلی اسف انگیز است. ولی به واسطۀ این جنگی، جنگ ایران و عراق، که هست، دولت از این بهره برداری می کند و به هیچوجه صدائی از مهاباد به جائی نمی رسد. حتی دولت اساساً به مردم ایران چنین می فهماند که اصلاً در کردستان جنگی نیست، هیچ چیزی نیست. حال آنکه در کردستان، در هر نقطه ای، مردم کُرد زیر فشارند. حکومت نظامی در تمام شهرهای کردستان دائر و به خصوص هم در مهاباد حالا جنگ است و دولت با خمپاره و تمام وسایل که در اختیار دارد، مهاباد را می کوبد. وقتی مردم مهاباد بارها تقاضا کرده اند که به جنگ خاتمه داده شود، ولی دولت گوش به نالۀ هیچکس نمی دهد و همه را سرکوب می کند و حتی روستاهای اطراف را خمپاره باران می کند. و حتی از سردشت، آن روستاهای اطراف سردشت را بمباران می کند. در بسیاری از جاها، زنان و بچه ها را می کشد، مزارع را آتش می زند، حتی جنگلها را با بمب ناپالم آتش می زند. واقعاً باید مردم ایران این را بدانند که دولت وحشیانه خلق کُرد را سرکوب می کند، به خاطر اینکه خلق کُرد حق مشروع خودش را می خواهد. و مسلم، ما انتظار داریم از تمام خلقهای ایران که این حقایق را بدانند که حالا در کردستان یک جنگ تمام عیار در کار است، ولی از طرف هیئت حاکمه، نه از طرف خلق کُرد.

 

سوال: راجع به جنگ کنونی بین هیئت های حاکمه ایران و عراق نظرتان چیست و سرانجام آن را چگونه می بینید؟

 

پاسخ: مسلم این جنگی که بین ایران و عراق است، یک جنگی است که نمیتوان هیچکدامش را عادلانه دانست. هر کدام، جنگ دو هیئت حاکمۀ ارتجاعی که مردمشان زیر فشار قرار دارند، و مرتجع و دیکتاتورند، برای اینکه نمی توانند به خواست خلق خودشان توجه بکنند، از هر دو طرف بهانه برای این جنگ بوجود آورده اند تا این جنگ را بوجود بیاورند که هر دو طرف به وسیله این جنگ بتوانند تا مدتی مردم خودشان را سرگرم بکنند. ولی ما این جنگ را یک جنگ غیرعادلانه از هر دو طرف میدانیم. و مسلم که امپریالیسم و نیروها و ابرقدرتها، این جنگ را به مردم، به نیروها تشویق می کنند تا مردم ایران و عراق در مقابل یکدیگر قرار بگیرند. و خواسته هایی که مردم هر دو کشور دارند، چون دولتها نمی توانند آن خواسته ها، که خواسته های طبقۀ زحمتکش و تودۀ مردم است، بجا بیاورند، با این جنگها مردم را سرگرم بکنند.

 

سوال: و سرانجام آنرا چگونه می بینید؟

 

پاسخ: به نفع تودۀ مردم می بینم، که هر دو دولت، به امید خدا هر دو ضعیف خواهند شد و توده های مردم عراق و ایران می توانند از این جنگ استفاده بکنند. و این بین دو نیروی مرتجع، که دشمن خلقهای خودشان هستند، در اثر اینکه هر دو ضعیف شدند، بتوانند مردم خودشان، بتوانند قیامی بکنند و یک حکومت خلقی تشکیل بدهند که در هر دو کشور، تمام خلقهای آن دو کشور بتوانند به خواسته های خودشان برسند. و ما این جنگ را، درسته (درست است) که ما این جنگ را نمی پسندیم، ولی وقتی که بوجود آمده باید مردم ایران به خصوص از این جنگ استفاده بکنند و نیروهای خودشان را متشکل بکنند و گول اینها را نخورند که حالا دارند به نام "ایران عزیز و اسلام" مردم را بسیج میکنند و عاطفۀ مردم را برانگیخته می کنند. آنها همان گرگ هائی هستند که دیروز مردم را می خوردند. حالا آمده اند و بنام "اسلام و ایران عزیز" حرف می زنند. حالا آنها در کردستان چه بلائی بر سر مردم کُرد می آورند. در این موقعیت حساس که می بود، آن ارتشی که حالا در کردستان مردم را سرکوب می کند، در مرز دفاع می کرد. ولی اینها هوچیگری می کنند که همه اش دروغ است، بهانه است. حالا جماعتی از روحانیون را به سردشت فرستاده اند، به مردم می گویند که "حالا وقتی که ما با دشمن خارجی می جنگیم، دست از ما بردارید و بیائیم با هم برادرانه زندگی بکنیم". ولی اینها دروغ می گویند. در حالیکه روحانیون باصطلاح به سردشت آمده اند و این حرفها را می زنند، در مهاباد مردم بی دفاع را می کشند. حتی در یک خانه 12 نفر را کشتند و در یک خانۀ دیگر 5، 6 نفر در خانۀ دیگری. یعنی واقعاً فاجعه و فاجعه را بوجود آورده اند در مهاباد. اگر واقعاً راست می گویند که "ما دشمن خارجی داریم، باید با اون بجنگیم"، می باید نوعی معامله بکنند که خلق کُرد خودش برود در مقابل دشمن خارجی بایستد و با آن مبارزه کند. حالا آمدند چند لشگر را در کردستان مستقر کردند به خاطر سرکوب خلق کُرد. ولی از طرف دیگر مزورانه و ریاکارانه می آید و هوار می کند که "ما مسلمان هستیم، برادر هستیم و بنام اسلام می جنگیم، همه شهید خواهید شد". و آیا واقعاً دولتی که مردم خودش را سرکوب بکند و مسلمانان خودش را قتل عام بکند، می توان به او گفت اسلامی؟ یا اینکه در فکر مردم ایران است؟ یا میخواهد مردم به سعادت برسند؟ به هیچوجه، ما این دولت را نه مترقی می دانیم، نه مسلمان میدانیم و نه در فکر ایرانش می دانیم. حتی او را ملی هم نمی دانیم، هیچیک!

 

حکومت مرتجعی، سرکوبگری که تنها می خواهد خودش حکومت بکند، که از هر راهی، حالا دوست دارند که این جنگ بوجود آمده. تصور می کند که با این جنگ می تواند مردم را گول بزند، یک وحدتی متشکل بکند که با این وحدت مردم را دوباره زیر یوغ بگذراند، از این جنگ حالا بهره برداری می کند. و این جنگ، این جنگ میان ایران و عراق، تمام نیروی انسانی ایران را به هدر می دهد و نیروی اقتصادیش را از بین می برد و به ضرر تودۀ زحمتکش خلقهای ایران است، و آنکه از آن استفاده می کند تنها هیئت حاکمه است که این جنگ را دامن میزند. و این جنگ به زيان تودۀ مردم ایران است. و تودۀ مردم ایران از این جنگ هیچ استفاده ای نخواهند برد. و ما روی این اصل، این جنگ را محکوم میکنیم. نه از اینکه حکومت ایران یا عراق را خوب بدانیم، از اینرو این جنگ را محکوم می کنیم که این جنگ به ضرر توده های خلق ایران و عراق تمام خواهد شد و زحمتکشان، کارگران، کشاورزان از این جنگ زیان خواهند دید و اقتصاد فلج می شود و نیروی انسانی به هدر می رود و هزاران جوان را تحریک می کنند که برود خودش را به کشتن بدهد، نمی داند به خاطر چی خودش را به کشتن می دهد؛ ولی چون ما، باید اگر خود را به کشتن می دهیم در راه آرمان صحیح خلقها باشد نه اینکه به خاطر اینکه خمینی یا صدام حسین حکومت بکند.

از اینکه می گوئیم از یک طرف نه به نفع توده های زحمتکش و نه به نفع خلقهاست، از این راه که نیروهای مترقی از اینکه آنها با هم درگیر هستند استفاده بکنند و واقعاً خودشان را متحد بکنند و توده های زحمتکش ایرانی را بسیج بکنند، آنها ضعیف بشوند و اینها نیرومند بشوند، شاید از این جریان به نفع خودشان استفاده بکنند. والا اگر دست روی دست بگذارند یا تسلیم دولت بشوند یا فریب دولت را بخورند، قطعاً به ضرر خودشان تمام خواهد شد.

    

سوال: اصولاً حکومت جمهوری اسلامی ماهیتش از نظر شما چیست؟

 

پاسخ: جمهوری اسلامی، نمیتوان او را جمهوری اسلامی نام نهاد. چون من معتقد به اسلام هستم و آن اسلامی که من می شناسم و به آن ایمان دارم، اسلامی است خیلی مترقی، و آزادی افکار و عقاید و اندیشۀ آزاده را می پذیرد و به همۀ مردم و به همه ادیان و به همه افکار و اندیشه های مترقی احترام می گذارد. ولی این اسلامی که آنها می گویند "اسلام"، این "اسلام" یک افکار مرتجعانه و دیکتاتور و سرکوبگر، که غیر از اینکه آخوندها و طبقاتی که دور آخوندها جمع شده اند و از آن استفاده می کنند، کس دیگری از آن استفاده نمی کند. و من نمی توانم اینرا به نام اسلام قبول داشته باشم. و ماهیت این دولت ماهیت حکومت وابسته، حکومت ارتجاعی و کهنه پرست و حکومتی است که نمی تواند به نفع توده های زحمتکش باشد و آنچه مردم از انقلاب انتظار داشتند، هیچوقت نمی تواند برآورد کند، چون حالا دانشگاه ها همه بسته شده، مدارس نیمه تعطیل یا در بعضی جاها اساساً تعطیل است و کارخانجات هیچ کدامشان کار نمی کند و وضع اقتصادی بسیار فلج است. و حالا می بینیم یا می شنویم که در بعضی جاها صف ها حتی برای یک فاب یا برای یک چیز جزئی یک صف طولانی! حتی ما که این همه ذخائر نفتی داریم، حالا نفت نداریم، بنزین نداریم. این حکومت چه کرده برای مردم؟ هیچی نکرده غیر از اینکه مردم را اعدام کرده و مردم را سرکوب کرده و هر روز جماعتی را اعدام می کند. و این حکومت اگر دم از شعار ضدامپریالیستی می زند، در عمل به نفع امپریالیسم کار می کند، مخصوصاً امپریالیسم آمریکا.

 

سوال: نظرتان در مورد ادعای باصطلاح ضدامپریالیستی رژیم کنونی که بخصوص به دنبال تصرف جاسوسخانه آمریکا و گروگان گرفتن مطرح کرده است، چیست؟

 

پاسخ: من چنانکه گفتم این حکومت را حکومت مرتجع و دیکتاتور و کهنه پرست می دانم. و این حکومتی با این ماهیت نمی تواند ضدامپریالیست باشد. چون چنانچه یکبار دیگر گفته ام، این حکومت فرزند خلف امپریالیسم است، مخصوصاً امپریالیسم آمریکا. اگر حالا داد می زند، روزی به آغوش آن باز خواهد گشت و نمی تواند غیر از این چیز دیگری باشد.

 

سوال: با توجه به بحران کنونی جامعه و ترکیب دولت و تشدید تضادهای درونی آن، آیندۀ مبارزه را چگونه ترسیم می کنید؟

 

پاسخ: والله این سؤال جوابش دقیقاً مشکل است. چون این بستگی به این دارد که آیا نیروهای مترقی و مردم در مقابل این هیئت حاکمه، مخصوصاً نیروهای مترقی می توانند یک جبهه واحد متشکلی بوجود بیاورند در مقابل این هیئت حاکمه. و اگر اینطوری باشد که هر کس یک نوع دربارۀ هیئت حاکمه قضاوت میکند و مردم را دور خودش جمع می کند، قطعاً نیروهای مترقی نمی توانند یک جبهه واحد را تشکیل بدهند و مردم را سرگردان می کنند. و مخصوصاً چون این دوره، این دولت به نام اسلام کار می کند و توده مردم ما مسلمان هستند، باید خیلی روی مردم کار کرد و به آنها فهماند که این حکومت اسلامی نیست؛ نه اینکه ما اسلام را بد معرفی بکنیم به مردم. واقعاً باید مخصوصاً روحانیون، روحانیون خلق کُرد و روحانیون سایر نقاط، حتی روحانیون عالم تشیع، آنهائی که روشنفکر هستند، یا مجاهدین خلق باید واقعاً به مردم بفهمانیم که این حکومت اسلامی نیست. چون اگر ما به مردم فهماندیم که این حکومت اسلامی نیست، آنهائی که مسلمان هستند، معتقد به اسلام هستند، از این حکومت گریزان می شوند. من عقیده دارم آنهائی که مترقی اسلامی هستند باید از این راه که این حکومت اسلامی نیست، به مردم گفت، و آنهائی که، نیروهای دیگر مترقی، آنها باید مردم را یک نوع بسیج بکنند، به مردم بگویند این حکومت ارتجاعی است، وابسته به امپریالیسم است و نمی تواند هیچ کاری برای مردم بکند و روزبه روز ایران را به سوی پرتگاه سوق می دهد. حالا اگر این حکومت نمی بود، اگر اینها نمی گفتند "ما انقلاب را صادر می کنیم"، با همۀ کشورهای اسلامی سر ستیز نداشتند و بر علیه آنها تبلیغ نمی کردند و در هر جائی جماعتی را بر علیه آن دولتهای خارجی ــ یعنی دولتهای کشورهای اسلامی ــ تحریک کرده اند و آنها آمدند این جنگ، یعنی عراق و ایران، آمدند این جنگ را خودشان درست کردند به خاطر اینکه، نمی دانم اگر این حکومت نمی بود، اصلا بوجود می آمد؟ ما این جنگ را یکی از نتایجی می دانیم که این حکومت بوجود آورده است. این خودش دلیلی است که این دو حکومتی که هر دو مرتجع و دیکتاتور باشند، در کنار هم قرار بگیرند، مسلم روزی با هم خواهند جنگید.

 

سوال: نظر شما نسبت به تضادهای درون دستگاه حاکمه چیست؟

 

پاسخ: ما هیئت حاکمه را ضدخلقی و مرتجع می دانیم و اختلافی که هست بر سر قدرت است، نه این که جماعتی خلقی باشد و طرفدار مردم و جماعتی ضد مردم. اینها، این تضادی که میان آنهاست، یک تضاد حقیقی باشد که یعنی، تضاد مردمی و ضدمردمی باشد، این نیست؛ هر دو ضدمردمی هستند، هر دو مرتجع هستند و این، بر سر قدرت با هم اختلاف دارند و می خواهند هر کدامشان قدرت را در دست بگیرد و آن دیگری دنباله روی آن دیگری باشد؛ حالا این طور می بینیم. قطعاً نمی توانیم اختلافی که در درون هیئت حاکمه است، یک اختلافی بدانیم که اصیل و به نفع مردم باشد، تنها مگر اینکه خودشان را ضعیف بکنیم و بگوئیم که این اختلاف به نفع تودۀ مردم است که آنها ضعیف خواهند شد وگرنه هیچ کدامشان طرفدار مردم نیستند.

 

سوال: به نظر شما آیا خمینی از حزب جمهوری اسلامی حمایت بی دریغ میکند؟

 

پاسخ: خمینی چون می خواهد قدرت خودش را حفظ بکند و سلطۀ خودش را حفظ بکند، گاهی از این دفاع می کند و گاهی از آن دفاع می کند. می خواهد هر دو را نگه دارد برای این که توازن قوا برقرار باشد و خودش حکومت بکند. حالا می بینیم، قبلاً، از حزب جمهوری اسلامی دفاع می کرد، ولی حالا از روزی که جنگ بوجود آمده، جنگ عراق، و بنی صدر فرماندۀ کل قواست و مسئلۀ ارتش به میان آمده، حالا می بینیم که از جناح بنی صدر و ارتش و آنها دفاع می کند. که قبلاً این طوری نبود، از ارتش به هیچوجه دفاع نمی کرد، یا از بنی صدر. مردم تصور می کردند که از حزب جمهوری اسلامی دفاع می کند، ولی حالا می بینیم که از روزی که جنگ شروع شده، دارد از ارتش و بنی صدر و آنها بیشتر دفاع می کند. روی این اصل نمی توانم بگویم که از کدامشان، چون خمینی نمی خواهد از هیچ کس به خاطر صداقتش دفاع بکند، می خواهد استفاده از هر دو بکند و هر دو را نگاهدارد تا حکومتش مستقر باشد و بتواند حکومت بکند و "امام امت" باشد و این چیزها.

 

سوال: خلق کُرد برای دستیابی به چه خواست هائی دست به مبارزۀ مسلحانه زده است؟

 

پاسخ: مسئله دیگری که هست، مسئلۀ کردستان است. کردستان جدا از ایران نیست. و اساساً خلق کُرد خودش را جزء لاینفک ایران می داند؛ ولی یک خواست مشروعی دارد که خواست همه است. هر خلقی این حق را دارد که حق خودمختاری، آداب و فرهنگ و رسوم و مذهب خودش را، بتواند این حقوق ها را بدست بیاورد که بتواند آزادانه زندگی بکند، فرهنگ خودش را داشته باشد، مذهب خودش را داشته باشد. خلق کُرد خودمختاری را در چهارچوب ایران می خواهد، ولی در ایرانی آزاد. و اساساً مسئلۀ تجزیه اساساً مطرح نیست. خلق کُرد خودش را ایرانی می داند. ولی چناچه قبلاً گفتیم، دولت در یورش اول و حملۀ مرحلۀ دوم، خلق کُرد را نوعی سرکوب می کند که گوئی جدا از ایران است و یک دشمن واقعاً خلقهای ایران است. و اگر مردم ایران از نزدیک ببینند که این حکومت باصطلاح اسلامی چه بلائی بر سر خلق کُرد آورده، شهرها را ویران کرده، مردم بی دفاع را اصلاً قتل عام کرده، که باید بگویم، چنانکه گفتم در مهاباد در یک خانه 12 نفر کشته شده (نام این خانواده عطاری بود ــ خبرنامه) در خانۀ دیگر هم هفت نفر، هشت نفر، این طوری مردم را به خمپاره می بندد و خانه ها را ویران می کند؛ مزارع را می سوزاند؛ اگر کسی از خارج به کردستان بیآید، تا خودش نیاید، اصلاً فکر نمی کند که این حکومت با این وحشیگری با این خلق رفتار می کند؛ می گوید که "اینها کافر هستند". از نزدیک باید خلق ایران ببیند که آیا در کردستان اسلام هست یا نیست؟ روحانی دارد؟ مسجد دارد؟ همه چیزش اسلامی یا غیراسلامی؟ راجع به نیروهای مترقی می گوید که"این نیروهای ضدانقلابی هستند، سازمانهائی ضداسلام هستند که در کردستان هستند، اینها مخالف ما هستند، ما خلق کُرد را برادر خود میدانیم"؛ اگر راست می گوید چرا شهرها را ویران می کند؟ چرا مردم بی دفاع را می کشد؟ چرا مزارع را می سوزاند؟ چرا روستاها را اصلاً آتش می زند؟ حتی جنگلها را با بمب ناپالم می سوزاند؟ اگر واقعاً این حکومت دشمن خلق کُرد نیست، پس چرا این کار را می کند؟ باید مردم ایران این را بدانند. حتی حالا که چنانچه گفتیم جنگ با دشمن خارجی، حالا در کردستان یک جنگ دیگری هست برای سرکوب خلق کُرد، و چون مبارزات خلق کُرد جدا از مبارزات خلق ایران نیست و اگر مردم کُرد سرکوب بشود ــ که فکر نمی کنم سرکوب بشود، به امید خدا هیچگاه سرکوب نخواهد شد ــ موفق خواهد شد؛ اگر جنبش مبارزه در کردستان سرکوب شود به معنی این است که یک مرحله مبارزات خلقهای ایران به عقب خواهد رفت؛ و چون دولت برای این کردستان را می کوبد، یعنی تصور می کند که یک کانون مبارزات است برای تمام خلقهای ایران، روی این اصل است که می خواهد یا به خاطر این، از این جاست که ما ایرانی هستیم و مسلمان هستیم و ملتی هستیم که ستمدیده و از لحاظ این که مبارزات ما به خاطر مبارزات خلقهای ایران است و اثر میگذارد، از این دو راه ما انتظار داریم از تمام خلقهای ایران و از تمام نیروهای مترقی که خلق کُرد را یاری بدهند و میتوانند از دو راه، از راه مادی هم کمک به مبارزات خلقهای ایران بکنند و هم می توانند حقایق را به مردم بفهمانند که در کردستان چه می گذرد؛ حتی بچه ها را می کشند، حتی در مهاباد یک زنی که یک بچه ای کولش بوده با خمپاره زده اند، زن کشته شده، آن مادر. بچه آنجا یک دستش پریده و بعد از چند ساعت او را پیدا کرده اند، برده اند بیمارستان، اینطوری است. حالا اگر ما شرح جزئیاتی که در مهاباد یا در سنندج یا در سقز یا در روستاها میشود بگوئیم، خیلی به درازا می کشد. خیلی تاسف انگیز است. باید خودشان از نزدیک بیایند و ببینند که این جمهوری باصطلاح اسلامی با خلق کُرد مسلمان چه می کند، تنها به خاطر اینکه سنی است یا کُرد است یا می خواهد آزادانه زندگی بکند. ما از تمام نیروهای مترقی در ایران و از تمام روحانیون آگاه و مترقی که روح انسانی و اسلامی دارند و از تمام خلقهای ایران میخواهیم که مردم را یاری دهند و فشاری بر دولت بیاورند که دست از سرکوب خلق کُرد بردارد و هیچگاه به این دروغهائی که در رسانه های گروهی، رادیو تلویزیون و یا در روزنامه ها و یا از طرف آخوندها، بعضی از آخوندها، پخش می شود، که خلق کُرد اینجوری و اینجوریه باور نداشته باشند. اینها همه دروغ است؛ کسانی که به کردستان آمده اند، خودشان از نزدیک می بینند که کردستان برادر خلقهای ایران است و با ایران اصلاً جدا نیست و مانند این است که بخواهیم یک پیکری را، یکی از اعضایش، دستش را ببریم. آیا واقعاً صحیح است کسی بنشیند که دستش دارد قطع میشود نگاه بکند؟ یعنی خودش نگاه بکند که دستش قطع میشود و دست آن ظالم را نگیرد که دستش را قطع میکند؟ این بعقیده من یک اشتباهی است. جمهوری اسلامی کلاه سر مردم گذاشته دربارۀ کردستان یا دربارۀ مردم بلوچ، دربارۀ خوزستان یا دربارۀ مردم ترکمن صحرا. حالا دانشگاهها را برای چه تعطیل کرده اند؟ پاکسازی یعنی چه؟ غیر از اینکه انسانهای آگاه و مترقی که واقعاً در زمان شاه مبارزه کردند، آنها را از دانشگاهها بیرون کرده اند. پس چه کار دیگری کرده اند؟ حالا در کردستان هیچ مدرسه ای باز نیست، معلمین را اخراج کرده اند، مدارس را تعطیل کرده اند، به خاطر اینکه "حالا این پاکسازی باید بشود، عناصر ضدانقلاب باید از مدارس اخراج بشود". این همه اش دروغ است؛ اینها دشمن علم، دشمن دین، دشمن تمام مظاهر انسانی و فضایل و کمالات انسانی هستند؛ می خواهند ایران را به قرون وسطی بازگردانند، واقعاً هم اینطوری است؛ شاید مردم ایران خودشان این را بدانند که دارد تدریجاً و اساساً لطمه به اسلام می زند. چون مردم تصور می کنند که این اسلام است که این جوری دستور می دهد، این احکام اسلامی است که آنها اجرا می کنند. ولی من چون خودم واقعاً اسلام را خوب می شناسم و صدر اول اسلام را می شناسم می بینم که اینها هیچ کدامشان اسلام نیست. اسلام اونها با اسلام صدر اول خیلی فرق دارد. اسلام قرآن یا اسلام خلفای راشدین یا اسلام علی و یا اسلام صدر اول با اسلام اینها خیلی فرق دارد. اسلام آنوقت که آمد، عدالت، آزادی، علم و معرفت و همه چیز خوب را برای مردم آورد، مردم دسته دسته به اسلام روی می آوردند که از دست ظلم، از دست بی عدالتی و از دست جهالت و نادانی آزاد بشوند. حالا ما داریم روز به روز به سوی جهل و نادانی و خفقان باز می گردیم. ما این را اسلام نمی دانیم و این را به نام اسلام قبول نمی داریم. این یک افتخاری است که این را اسلام نمی دانیم و روی این اصل از اسلام گریزان نیستیم، چون این را اسلام نمی دانیم.

 

سوال: "ماموستا" شیخ عزالدین، با توجه به اوضاع کنونی چه پیامی برای خلقهای ایران دارید؟

 

پاسخ: فکر میکنم در این مسائلی که قبلاًبحث کردیم، پیامی نهفته باشد. ولی باشد، هدفم، پیام من برای تمام خلقهای ایران اینست که از این فرصت که بوجود آمده استفاده بکنند و نیروهای خودشان را متشکل بکنند و قطعاً بدانند که این حکومت نمی تواند به خواست مردم توجه بکند و مردم را سعادتمند بکند. یعنی این حکومت حکومتی خلقی نیست و نمی تواند آن انتظاری که مردم از یک حکومت خلقی دارند برآورده کند. اساساً ماهیتش این نیست که بتواند این را اصلاً برای مردم متحقق بکند و بتواند به خواسته های مردم توجه داشته باشد. روی این اصل باید به فکر چاره ای بود که، تلاش کرد به خاطر این که این حکومت عوض بشود، از راه سیاسی و از هر ر اهی که ممکن است حکومتی روی کار بیاید که بتواند به خواست مردم برسد. و این احتیاج به این دارد که مردم آگاهانه حقیقت این حکومت و ماهیت این را بدانند و نیروهای مترقی در یک جبهۀ واحد متشکل بشوند.

 

در خاتمه من از خداوند متعال مسئلت دارم که روز به روز مردم ایران بیشتر آگاه بشوند و نیروهای مترقی و انقلابی و مردمی وحدت بیشتری بیابند و بیشتر متشکل بشوند، تا به خواست خداوند، روزی مردم ایران یک حکومت انسانی و دموکراتیک داشته باشند که همۀ خلقهای ایران، به خصوص تودۀ زحمتکش در اوج عزت و سعادت و سرافرازی زندگی بکنند. و همیشه حق بر باطل پیروز می شود و امیدوارم که اگر ما دست به دست هم بدهیم، زود به هدف اصلی خودمان برسیم که ایرانی آزاد و آباد داشته باشیم.

 

خبرنامه: "ماموستا" شیخ عزالدین حسینی از اینکه دعوت ما را پذیرفتید و به سؤالهای ما جواب دادید- که امیدواریم این سؤالها و جوابها برای هر چه روشن تر کردن حقایق جامعۀ ایران برای توده های رنجدیده و تحت ستم و خلقهای ما حقایقی را روشن کرده باشد- از شما تشکر می کنیم که در این خانۀ روستائی و در این کلبۀ دورافتاده با تمام مشکلات و گرفتاری ها و زحماتی که دست به گریبان هستید به سؤالات ما جواب دادید. متشکریم.

 

"ماموستا": امیدوارم که همه موفق باشیم. بسیار متشکرم.