ماندلا، از "عقاب" توده ها تا "مرغ اهلی" امپریالیست ها!

مرگ نلسون ماندلا، در ساعات اولیه بامدادِ پنجم دسامبر در سن 95 سالگی ، در مرکز ثقل اخبار بین المللی قرار گرفته است. او از دهه 60 میلادی به بعد به عنوان یکی از رهبران مبارزات انقلابی سیاهپوستان آفریقای جنوبی و مظهر عدالتخواهی یک جنبش عظیم توده ای در سراسر دنیا شناخته شده است؛ شخصیتی که درمجموع ، ۲۷ سال از عمر خود را به اعتبار نقش اش در "کنگره ملی آفریقا" در مبارزه با امپریالیسم و رژیم آپارتاید در سیاهچالهای این رژیم به سر برد. با این حال از یک مقطع زمانی به بعد، او با جایگزین کردن سازش طبقاتی به جای مبارزه طبقاتی پس از آزادی از زندان، به سود دشمنان مردم آفریقای جنوبی نقش ایفاء نمود.

واقعیت این است که با شدت گیری و گسترش مبارزات مسلحانه و بی امان توده های دلیر آفریقای جنوبی، نه فقط علیه آپارتاید (تبعیض نژادی) بلکه علیه هر گونه ظلم و ستم و دست یابی به خواست های طبقاتی و بر حق خود، وقتی این مبارزات دیگر برای دشمنان مردم غیر قابل کنترل گشت و حتی  سرکوب های وحشیانه قادر به عقب نشاندن توده ها نشد، آن ها دست به تاکتیک های جدیدی زدند.  اصلی ترین تاکتیک در شرایطی که دولت آپارتاید در مجامع بین المللی هم ایزوله شده بود آن بود که رئیس جمهور نژادپرست آفریقای جنوبی (پی دبلیو بوتا) خواستار آزادی زندانیان سیاسی سالخورده شد ، به شرط آن که آن زندانیان سیاسی سالخورده بدون هیچ قید و شرطی ، مبارزه مسلحانه یا به زعم دولت "خشونت سیاسی" را رد کنند. در برخورد به این تاکتیک، هر چند ماندلا تن به این شرط نداد ولی او خواستار مذاکره شد. در این بستر پس از آن که در سال 1989 "فردریک دی کلارک" جایگزین رئیس جمهور سابق شد، وی در فوریه سال 1990 آزادی ماندلا و لغو ممنوعیت "کنگره ملی آفریقا" - بزرگترین تشکل چپ که رهبری بخشی از مبارزات توده ها را به پيش می برد را اعلام نمود. ماندلا از زندان آزاد شد و از آن زمان به بعد او خواست های طبقاتی توده ها را که خود نیز قبلاً آن ها را بیان می کرد، کنار گذاشت و در نزد او مبارزه برای "آزادی" جایگزین همه آن خواست ها شد. در سال 1991 ماندلا در رأس "کنگره ملی آفریقا" قرار گرفت و به مذاکرات علنی با حزب دی کلارک، رئیس جمهور وقت برای لغو آپارتاید پرداخت. به این ترتیب مسیر مبارزات کارگران و دیگر توده های سیاهپوست آفریقای جنوبی که سال ها قهرمانانه برای رسیدن به خواست های طبقاتی خود و همچنین از بین بردن تبعیض نژادی با رژیم حاکم مبارزه کرده بودند، از مسیر اصلی خود منحرف شد. با این حال ثمره آن مبارزات در ماه مارس سال 1992 به لغو آپارتاید (که حفظ آن دیگر عملا برای طبقه حاکم امکان نداشت) در آفریقای جنوبی منجر شد. حاصل سازشکاری ماندلا نیز نه تنها دریافت جایزه نوبل ، آن هم در کنار رئیس جمهور نژاد پرست آفریقای جنوبی از سوی مجامع بورژوایی شد ، بلکه او بعداً در جریان انتخاباتی، به ریاست جمهوری هم رسید.

ماندلا به مدت پنج سال (از 1994 تا 1999) به عنوان رییس جمهور در راس هیات حاکمه دولت ضد کارگری آفریقای جنوبی به خدمت به نظام سرمایه داری حاکم بر این کشور پرداخت. او به عنوان فردی که سازش طبقاتی را به جای مبارزه طبقاتی نشانده بود، در سال های پایانی عمر گاه و بیگاه به عنوان نماینده دولت های سرمایه داری و سازمان ملل در این یا آن گره گاه و بحران امپریالیستی در آفریقا و سایر نقاط جهان... نقش آفرینی می نمود.

در سوگ ماندلا رهبران قدرت های امپریالیستی و از جمله اوباما و کامرون سخنرانی های ستایش آمیز قهاری در باب تعهد او به روش های "مسالمت آمیز" مبارزه و "بخشش دشمنان" و نشاندن "عشق و محبت به جای نفرت و خشم" ایراد کردند و در این فریبکاری ها کار به جایی رسید که اوباما که به خوبی از شدت خشم و نفرت توده ها و خلق های تحت ستم جهان نسبت به سیاست های جنایتکارانه و تجاوزکارانه آمریکا آگاه است، ادعا کرد همیشه سعی کرده از ماندلا و "افسانه ماندلا" بیاموزد. این اظهار نظرهای فریبکارانه و تلاش برای بهره برداری های عوامفریبانه از احساسات پاک مبارزاتی توده های ستمکش و خواستار آزادی از قید سرمایه‌داری و هر گونه ظلم و ستم، در وجه دیگر خود نمایانگر قرابتی ست که شخصیت و جایگاه سیاسی نلسون ماندلا در شرایط پیش از مرگ برای نمایندگان امپریالیسم پیدا کرده بود.

ماندلا در در طول نزدیک به یک قرن زندگی خود بر بستر تحولات بسیار بزرگ و عمیق تاریخی در آفریقای جنوبی و در سطح جهان، به مثابه یک چهره سیاسی مطرح ، نقش ایفا کرد. در جریان چنین روند طولانی، او از یک مبارز رادیکال و چپ آزادیخواه و فعال در یک جنبش قهر آمیز و مسلحانه، بتدریج با سازشکاری با قدرت حاکم به آغوش امپریالیست ها افتاد. در این پروسه اگر چه در اثر مبارزات توده ای، سیستم نژادپرستانه حکومت اقلیت سفید پوست مورد حمایت امپریالیست ها یعنی آپارتاید لغو شد و این به مثابه یک پیروزی برای جنبش ستمدیدگان بر علیه استثمارگران حاکم می باشد، اما به دلیل کنترل این فرایند از بالا توسط امپریالیسم و ارتجاع به مدد سازشکاری های نلسون ماندلا و کنگره ملی آفریقا که وارد بازی کسب قدرت سیاسی در چارچوب همین نظام ضد خلقی بودند، سیستم جبار سرمایه داری زالو صفت حاکم بر آفریقا بر جای خود باقی ماند و حکومت سرمایه داران با تغییر چهره در نقش یک "حکومت آزاد"  که گویا "حقوق برابر" اکثریت عظیم شهروندان سیاه پوست را به رسمیت شناخته، خود را بازسازی نمود.

همین سیستم طبقاتی ظاهرا مخالف "آپارتاید" در طول سال های بعد از آپارتاید همچون گذشته و حتی در بعضی موارد با قدرت بیشتری تسمه از گرده کارگران و زحمتکشان آفریقای جنوبی کشید و قتل عام سال 2012 کارگران سیاه پوست معدن "ماریکانا" که تنها برای درخواست حقوق بر حقشان به اعتصاب و تجمع دست زده بودند و طی آن نیروهای مسلح دولت در مقابل دوربین های تلویزیون، کارگران را به گلوله بستند، تنها یکی از جنایات گوناگون دولت حاکمِ سیاه پوست در جامعه آفریقای جنوبی می باشد.

جایگاه تاریخی و زندگی نلسون ماندلا مثل هر پدیده دیگر تنها در پرتو تغییراتی که شخصیت وی در تحولات مهم آفریقای جنوبی و جهان پیدا کرد قابل تبیین و قضاوت است و بر مبنای چنین حقیقتی ست که با بررسی زندگی وی می توان دید که نلسون مندلای جوان و انقلابی چگونه از جایگاه یک "عقاب" بلند پرواز و شخصیت محبوب ستمدیدگان، به یک "مرغ اهلی" برای ستمگران و دشمنان مردم آفریقا در زمان مرگ نزول کرد.

چریکهای فدائی خلق ایران

دسامبر 2013