عبداله باوی

 

هیروشیما، چرا بمباران شد؟

 

65 سال پیش، در 6 اوت 1945، امپریالیسم آمریکا اولین بمب اتمی خود را بر شهر هیروشیمای ژاپن فرو ريخت. سه روز بعد از آن، نوبت شهر ناگازاکی بود که وحشيگری اتمی امپریالیسم آمریکا را تجربه کند. صدها هزار غیرنظامی در عرض یک چشم بهم زدن توسط بمباران اتمی آمریکا کشته و ده ها هزار نفر مجروح شدند. اما نتايج اين توحش امپرياليستی به همين ختم نشد و  در طول 65 سالی که از اين جنايت میگذرد همواره ادامه داشته و هنوز هم عليرغم گذشت اين همه سال، انسان های بسياری از بیماریهای ناشی از این بمباران زجر کشیده و با رنج درگذشته اند.

 

جالب است بدانيم که حمله اتمی آمریکا به ژاپن از دید نظامی اصلا لزومی نداشت، زیرا ژاپن یک قدرت نظامی شکست خورده بود. ژاپن تقریبا همه نیروی دریایی و همه کشتی های جنگی خود را در نتیجه 7000 بار حملات هوایی آمریکا از دست داده بود، و در نتيجه امکانات ژاپن برای حمله به کشورهای ديگر شديدا تضعيف شده بود. غیر از آن متحدين ژاپن يعنی ايتاليا و آلمان عملا از صحنه جنگ جهانی کنار رفته بودند. ایتالیا شکست خورده و آلمان سه ماه قبل از آن تسلیم شده بود. بنابر اين ژاپن تنها مانده بود و ديگر متحدی نداشت.

 

در روزگاری که هنوز همان امپریالیست هائی که جنگ جهانی دوم را راه انداختند بر جهان حکم میرانند، نباید هیروشیما را فراموش کرد. ریختن بمب بر شهرهای هیروشیما و ناگازاکی لزومی نداشت که بتوان با انجام آن به ادعای دروغ ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا، "زندگی 250هزار آمریکایی" را نجات داد. طبق گفته ترومن و تمام مطبوعات خریده شده، حمله و تسخیر ژاپن باعث از دست دادن 250 هزار سرباز آمریکایی میشد و بمباران اتمی شهرهای ژاپن از این تلفات جلوگیری کرده بود.

 

ولی این بمباران باعث خشم مردم دنیا شده و آن ها يک پارچه این عمل را محکوم کردند، و مردم آمریکا نیز از پشتیبانی از سیاست های ترومن دست برداشتند. ولی ترومن که در پی سیاست های امپریالیست ها به این جنایت هولناک دست زده بود، برای اینکه بتواند اين جنايت را توجيه کرده و دستهای ناپاک خود را بشوید به فریب ادامه داده و این بار تعداد کشته شدگان فرضی را به نیم میلیون افزایش داده، و به اين هم بسنده نکرده و چون همچون دستگاه تبليغاتی هيتلر فکر می کرد که دروغ هر چه بزرگتر باشد باورش آسان تر است ،بعد از مدت زمانی اين تعداد را به یک میلیون  نفر افزایش داد.  در این موقعیت چرچیل، نخست وزیر وقت انگلیس نيز به کمک ترومن آمده و این بار طبق گفته او با اين بمباران اتمی که هزاران انسان را به هلاکت رساند  2/1 میلیون زندگی نجات یافته است.  آرتور هاریس سرلشگر انگلیسی  که شهر درسدن در آلمان را بمباران کرده و مسئول مرگ 120 هزار غیر نظامی است نيز در اين بازی تبليغاتی دخالت کرده و ادعا کرد که بمباران هیروشیما و ناگازاکی زندگی "3 تا 6 میلیون" نفر را نجات داده است.

 

همانطور که بمباران عراق و یوگسلاوی (سابق) به هیچ وجه ربطی به "نجات زندگی" و "دموکراسی" نداشت، همان طور بمباران 1945 ژاپن نیز ربطی به ادعا های آمريکا در باره  ضرورت اين جنايت نداشته و ندارد. در سال 1945 مثل دهه 2000، بمب ها فقط وسیله ای بودند که امپریالیسم قدرت خود را نشان داده و منافع اقتصادی خود را تضمین میکند. واقعيت اين است که بمب هائی که بر هیروشیما و ناگازاکی انداخته شد و به هلاکت صدها هزار انسان انجاميد فقط به یک دلیل و انگیزه بود که آمريکا می خواست با پايان جنگ جهانی سروری خود را بر جهان تحکيم کرده و به ويژه به اتحاد جماهیر شوروی (سابق) نشان دهد که امپریالیسم آمريکا  دارای "اسلحه"ای است چنان هولناک که می تواند شهرها و مراکز صنعتی شوروی را نیست و نابود کند.  قتل صدها هزار انسان بیگناه در هیروشیما و ناگازاکی اولین تحریک برای آغاز دوره جنگ سرد بود. یک تحریک ناموفق از جانب امپریالیسم برای ترساندن شوروی و مجبور کردن این کشور به تغییر سیاست های خود.

 

وقتيکه تاريخ تجاوزگری های امپرياليسم آمريکا را مرور می کنيم متوجه می شويم که دیدگاه های روسای جمهور آمریکا در مورد ارزش زندگی انسان ها، در طول همه اين سال ها تغییرات بسیار جزئی داشته است. و آن چه از اهميت درجه اول برخوردار بوده و می باشد منافع سرمايه داران آمريکائی است. برای نمونه وقتی در مورد بمباران هیروشیما و ناگازاکی از بیل کلینتون در مورد اين بمباران وحشيانه سوال شد، او جواب داد: "آیا آرزو میکنم که این هرگز اتفاق نمی افتاد؟ طبیعتا، ولی این به معنای آن نیست که ترومن تصمیم اشتباهی گرفت و یا ایالات متحده تقاضای بخشش کند". يعنی بعد سال ها از اين جنايت هولناک، هنوز هيئت حاکمه آمريکا حاضر نيست تصميم ترومن را اشتباه اعلام کند و اين البته امر عجيبی نيست مگر همين بیل کلینتون در زمان رياست جمهوری اش  دستور بمباران عراق و یوگسلاوی و چند کشور دیگر را نداده است؟

 

واقعيت اين است که بمباران شهرهای ژاپن برای به تسلیم واداشتن این کشور نه ضروری بود و نه در در درجه اول اهميت قرار داشت. اين حقيقتی تاريخی است که  عليرغم همه تبليغات رياکارانه امپرياليست ها با ادله بسيار به اثبات رسيده است. در حقیقت در اوت 1945 طبقه حاکمه ژاپن که امپراطور اين کشور در راس آن قرار داشت  به ارتش آماده باش داده بودند که در صورت حمله سربازان آمریکا با آن ها بجنگند. بمب های اتمی بر سر هیروشیما و ناگازاکی بسیار کشنده بود و افراد بیشماری را کشت ولی خسارت چندانی به ارتش ژاپن وارد نیاورد و هيئت حاکمه به هیچ وجه اهمیتی که ادعا می شود به این کشتار نداده  و حتی حاضر بودند که برای حفظ موقعیت سیاسی و اقتصادی خود میلیون ها کشته بدهند. بنابر اين به دلیل بمباران نبود که طبقه حاکمه ژاپن نظر خود را در مورد مقابله با آمریکا تغییر داد. آن چه که باعث تغییر شرایط جنگی شد اعلان جنگ شوروی بر علیه ژاپن بود.

 

در کنفرانس کرملین در فوریه 1945 متفقین از شوروی تقاضا کرده بودند که در جنگ در آسیا به آن ها کمک کند و شوروی نیز قول داده بود که سه ماه بعد از تسلیم شدن آلمان، این کار را انجام دهد. آلمان در هفتم ماه مه 1945 تسلیم شده و طبق قرارداد، هشتم اوت زمان آن بود که شوروی برای کمک به متفقین با ژاپن وارد جنگ شود. در چنین روزی کشورهای متفقین از کمک ارتشی بزرگ و با تجربه برخوردار میشدند که برای ژاپن قدرت بسیار مهیبی بود. استراتژی ژاپن در طول جنگ اين بود که از نبرد با شوروی اجتناب کند و این امر دوباره در ماه مه 1945 در وزارت دفاع این کشور مورد تاکید قرار گرفته بود که "بدون در نظر گرفتن چگونگی پیشرفت جنگ با آمریکا و انگلیس، باید تا آن جا که امکان هست از جنگ با شوروی پرهیز کرد، زیرا جنگ با شوروی، مرگ امپراطوری  ژاپن است". ژاپن  برای نبرد زمینی با آمریکا و انگلیس  خود را آماده کرده بود ، ولی شوروی خطر بسیار بزرگتری بود که ژاپن قبلا جنگ با اين کشور را تجربه کرده بود.

 

در خلال سال های جنگ که ژاپن متحد آلمان نازی بود، ژاپن هيچ وقت به شوروی حمله نکرد، حتی در زمانی که موقعیت جنگی برای شوروی بسیار فجیع بوده و همه دنیای سرمایه داری، شوروی را بازنده جنگ تصور می کردند ، ژاپن به اين کشور حمله نکرد، زیرا بخوبی میدانست و تجربه جنگ مغولستان در سال 1939 که شوروی به کمک مغولستان آمده و تلفات زیادی به ارتش ژاپن وارد نموده بود باعث شده بود که دولت ژاپن شناخت کافی از رزم آوری ارتش شوروی کسب کند و خود را در گیر نبرد رو در رو با ارتش اين کشور نکند.  با اعلام وارد شدن شوروی در جنگ مستقيم با ژاپن به کمک آمریکا و انگلیس باعث شد که ژاپن از ادامه جنگ دست برداشته و این مسئله توسط سوزوکی نخست وزیر ژاپن در اولین جلسه دولت اعلام شود. در این جلسه که در نهم اوت با نمایندگان شورای دفاع تشکیل شده بود نخست وزیر ژاپن اعلام کرد که چون شوروی به جانبداری از آمریکا و انگلیس وارد جنگ بر علیه ژاپن شده است بنابر اين ژاپن از جنگ دست برمیدارد. این جلسه بخاطر این تشکیل نشد تا عوارض و خسارات بمب های اتمی را تجزیه و تحلیل کند بلکه اعلامیه جنگ شوروی بر علیه ژاپن در دستور کار قرار داشت. در این جلسه، نخست وزیر ژاپن در مورد پیشرفت و ادامه جنگ چنین گفت: "وقتی که اتحاد شوروی صبح امروز وارد جنگ بر علیه ما شد، در موقعیتی قرار گرفتیم که دیگر ادامه جنگ ناممکن است". در این جلسه، هیچکدام از نمایندگان در این مورد مخالفتی نکردند.

 

پنج روز بعد در 14 اوت 1945 دولت ژاپن رسما اعلام تسلیم کرده و در دوم سپتامبر 1945 قرارداد تسلیم را امضاء کرد. اگر امپریالیسم آمریکا چند روز بعد از 6 اوت صبر کرده بود آن وقت بمباران اتمی از نظر سیاسی غیرممکن می شد و بمب ها هرگز بر سر مردم بی دفاع ریخته نمیشدند. برای همین، اولین بمب در 6 اوت بر هیروشیما ریخته شد تا امپریالیسم آمریکا پیامی به شوروی بدهد، فرستادن این پیام به شوروی بسیار مهمتر از زندگی صدها هزار انسان بود.

 

چنین است چهره خونین امپریالیسم که دشمن شماره یک بشریت است.

 

4 اوت 2010