نشست جی- ٨ و جی- ٢٠ در تورنتو، بهانه ای برای پليسی کردن جامعه کانادا

 و سلب آزادي های دمکراتيک از مردم اين کشور!

همانگونه که در گزارشهای قبلی فعالین چریکهای فدایی خلق اشاره شده بود، از روز چهارشنبه ۲٣ تا ٢٧ جون رؤسای جمهور و نخست وزيران ثروتمندترين کشورهای جهان در استان اُنتاريو (کانادا) پشت درهای بسته و ديوارهای امنيتی يک ميليارد دلاری در دو نشست معروف به جی- ٨ و جی- ٢٠ شرکت نمودند تا برای مقابله با بحرانی که سر تا پای نظام سرمايه داری را فراگرفته چاره انديشی کنند و طبق معمول بار هر چه بيشتری از اين بحران را بر دوش کارگران و زحمتکشان جهان سرشکن کنند. جهت محافظت از اين نشست ها ، دولت کانادا بيش از ٧٠٠٠ پليس ويژه و مأمورين سازمان جاسوسی (سيس) و پليس سواره کانادا (سوار بر اسب يا دوچرخه) مجهز به گاز اشک آور، اسپری فلفل و تفنگ های مخصوص شليک گلوله های پلاستيکی را بسيج نموده بود تا با يورش وحشيانه به حقوق دمکراتيک شهروندان اين کشور، اعتراضات به حق مردم را سرکوب و شهر تورنتو را "امن" نمايند.

اين اولين باری است که اين نشست ها پشت سرهم و در يک کشور برگزار ميشوند. در ابتدا نشست جی- ٨ در شهر تفريحی "هانتزويل" در شمال شهر تورنتو، و سپس نشست جی- ٢٠ در مرکز شهر تورنتو برگزار شد. تعداد شرکت کنندگان و همراهان آن ها در اين نشست ها بيش از هزار نفر بود.

تورنتو که بزرگترين شهر و مرکز مالی کانادا تلقی می شود، از هفته ها قبل از شروع اين نشست ها شاهد بزرگترين و پرخرج ترين تدارکات امنيتی (يک ميليارد دلاری) در تاريخ اين کشور (و شايد بتوان گفت در تاريخ جهان) بود. دولت محافظه کار کانادا (به نخست وزيری "استفان هارپر") چند روز پيش از شروع نشست اعلام کرد که مخارج تخمينی تدارکات امنيتی اين نشست ها ٩٣٠ ميليون دلار است. اما پس از انجام نشست ها اعلام شد که بيش از 2/1 ميليارد دلار برای حفاظت سیاستمداران از گزند اعتراضات مردم مصرف شده است. با مقايسه اين رقم با آمار ديگر مربوط به رويداد های پر اهميت ميتوان به حجم بيش از حد مخارج امنيتی جی- ٨ تورنتو و تلاش بی سابقه دولت کانادا برای سرکوب آزادي های مردم پی برد. به عنوان مثال مخارج نشست جی-۲٠ در ماه اپريل 2009 در انگلستان ٣٠ ميليون دلار، و هزينه حفظ امنيت نشست پيتزبرگ (پنسيلوانيا- آمريکا) در سال گذشته حدود ١٨ ميليون دلار بود.

عملکرد دولت و پليس کانادا از اولين روزهای ماه جون نشان داد که دولت کانادا قصد دارد از نشست جی- ٨ و جی- ٢٠ به عنوان فرصتی برای محدود کردن آزادي های دمکراتيک شهروندان کانادا و بهانه ای برای افزايش کنترل پليس بر جامعه استفاده کند. عملکرد پليس در روزهای نشست نيز اين واقعيت را اثبات کرد.

از دو هفته پيش از شروع نشست ها هزاران نفر از نيروهای پليس فدرال، پليس ايالتی اُنتاريو، نيروهای ضد شورش، نيروهای ويژه ارتش، و همين طور نيروهای سازمان اطلاعات و امنيت کانادا (سيس) در شهر تورنتو مستقر شدند. علاوه بر نيروهای دولتی، اماکن متعلق به سرمايه داران بزرگ در مرکز شهر توسط هزاران پليس لباس شخصی (متعلق به شرکتهای امنيتی خصوصی) و کارآگاه های خصوصی نيز حفاظت مي شد. پليس علنأ اعلام کرد که نيرو های لباس شخصی خود را همراه با نيروهای "سيس" در خيابان های شهر تورنتو به جمع آوری اطلاعات (بخوان جاسوسی بر عليه مردم) و تدارکات امنيتی گمارده است. حدس بسيار قوی وجود دارد که بسياری از تلفن های شهر نيز تحت کنترل "سيس" قرار داشتند (برخی مدعی هستند که تلفن ها هم اکنون نيز در جريان گسترش دستگيری ها هم چنان تحت کنترل می باشند.)  

چند هفته پيش از شروع نشست ها، چندين راننده کاميون افشا کردند که پليس از آن ها خواسته که نقش جاسوس را بر عليه سازماندهندگان تظاهرات جی- ٢٠ بازی کنند اما آن ها از انجام اين کار خودداری کرده اند.

تمام مرکز شهر تورنتو از چندين هفته قبل از شروع نشست ها به شکل يک شهر محاصره شده نظامی درآمد. خيابان های اطراف محل نشست در مرکز شهر تورنتو با نرده ها و سيم های خاردار چند لايه ای (به طول بيش از ٦ کيلومتر) مسدود شد و گشت های پليس تا شعاع يک کيلومتری اطراف آن را دايمأ تحت کنترل داشتند. پليس اين منطقه محصور شده را "منطقه سرخ امنيتی" خواند و در داخل آن نيز بازداشتگاهی موقت برای زندانی کردن تظاهر کنندگان دستگير شده ساخت. ٧٧ دوربين تازه خريداری شده در خيابانهای اطراف "منطقه سرخ" نصب شد و چندين دستگاه صوتی ضد شورش نيز توسط پليس تورنتو خريداری شد و نيروهای پليس به گوشی های حفاظتی مجهز شدند. گفته ميشود صدايی که از اين دستگاه ها پخش ميشود صدماتی غير قابل جبران به انسان وارد میکند.

روی پشت بام ساختمان های بلند، منجمله سفارت آمريکا چندين تک تيرانداز مجهز به سلاح های پيشرفته گمارده شدند. کشتی و نيرو های نيروی دريايی کانادا نيز در درياچه انتاريو در جنوب شهر تورنتو مستقر شده و به حال آماده باش درآمدند.

از چند هفته قبل برای ساکنين مرکز شهر تورنتو کارت های شناسايی مخصوص صادر شد که بايد آن ها را در حين عبور و مرور در مرکز شهر با خود حمل مي کردند.

هر روز پليس ويژه با سگ های تعليم ديده اشان در خيابانهای اصلی و فرعی شهر در حال تردد بودند. خلاصه آن که تمامی این اقدامات "پیشگیرانه" و در واقع سرکوبگرانه، پیش از هر چیز شدت هراس سرمایه داران مفت خور و استثمارگر و دولت های کارگزار آن ها را از توده های معترض نشان می داد.

ترس پلیس سرمایه از شدت نفرت توده ها چنان بود که در کمال ناباوری عمومی، از چند روز پيش از شروع نشست ها، حتی درختچه های کنار خيابان ها ريشه کن شدند، جعبه های فروش روزنامه، گلدان های تزئینی بزرگ جلوی آپارتمان ها، نرده های مخصوص دوچرخه و سطل های آشغال کنار خيابان ها (در مرکز شهر) جمع آوری شدند. پليس قفل دوچرخه هايی را که به نرده های مخصوص دوچرخه بسته شده بودند را مي شکست و آن ها را می برد (در واقع می دزديد) و برای توجيه اين عمل ادعا شد که اين دوچرخه ها را تظاهر کنندگان در خيابان ها کار گذاشته اند که در روزهای تظاهرات از آنها به عنوان سلاحی عليه پليس و يا برای شکستن شيشه های مغازه ها استفاده کنند! فيلمی نيز از صحنه برداشتن يکی از اين دوچرخه ها توسط پليس از تلويزيون ها پخش شد که در آن دوچرخه ای نشان داده ميشد که زنجير نداشت و قابل استفاده نبود. اين طور ادعا شد که تظاهر کنندگان با برنامه ريزی قبلی دوچرخه های خراب و بی مصرف را در خيایان ها گذاشته اند که در روزهای تظاهرات از آنها به شکل سلاح عليه پليس استفاده کنند. 

در روزهای برگزاری نشست ها ناگهان تعداد پليس در خيابان ها چندين برابر شد. در همه تقاطع های اصلی مرکز شهر پليس ضد شورش مسلح پياده و يا سوار بر اسب و دوچرخه مستقر شدند.

در هفته پيش از شروع نشست ها چندين تظاهرات کوچک مسالمت آميز توسط برخی از نيروها و سازمان های محلی انجام شد. اما پليس با آن ها برخوردی خشونت آميز کرد. پليس که نمی توانست در ملأ عام در خيابان های شلوغ در روزهای هفته به اين تظاهرات کوچک و مسالمت آميز حمله کند، در شب جمعه ۲٥ جون ، بدون داشتن اجازه بازداشت به خانه چند تن از اين تظاهر کنندگان ريخت و آن ها را از رختخواب بيرون کشيده و دستگير کرد.

پليس که می دانست با وجود مردم در خيابان ها و احتمال حمايت آن ها از تظاهر کنندگان، نمی تواند  تظاهرات را خوب کنترل کند ، برای خالی کردن شهر از مردم در روزهای شنبه و يکشنبه به ترفندهای مختلف و از جمله پخش شایعه حضور تروریست ها در شهر، دست زد. اين کار به دلايل مختلف صورت گرفت. يک دليل عمده جو سازی بر عليه تظاهر کنندگان و ايزوله کردن آنان و در نتيجه آسان تر کردن سرکوب آن ها بود. پليس برای رسيدن به اين هدف وانمود می کرد که اطلاعاتی به آن ها رسيده که تعدادی "خرابکار و تروريست" قصد رخنه در تظاهرات را دارند. قصد دیگر پليس از اين کار ترساندن مردم از تظاهرات و تظاهر کنندگان بود. از روز پنجشنبه ۲٤ جون همه ادارات دولتی و اکثر ادارات غير دولتی در مرکز شهر تورنتو تعطيل شدند. مرتبأ از طريق رسانه ها اعلام مي شد که عمليات امنيتی و "ضد تروريستی" پليس در جريان است و مردم بايد از رفت و آمدهای غير ضروری در مرکز شهر تورنتو خودداری کنند. تابلوهای الکترونيکی تبليغاتی اتوبان های منتهی به مرکز شهر که معمولأ برای رساندن پيام های مربوط به مقررات رانندگی (مانند ضرورت بستن کمربند و عدم نوشيدن مشروب های الکلی و عدم استفاده از تلفن دستی در هنگام رانندگی) مورد استفاده قرار مي گيرند، از يک هفته پيش از شروع نشست ها به ابزاری برای ايجاد ترس و وحشت (از تظاهر کنندگان) در ميان مردم تبديل شدند. در اين تابلو ها تذکر داده مي شد که حوادث بزرگی در شرف وقوع است و مردم بايد از رفت و آمد غير ضروری به مرکز شهر خودداری کنند.

راديو و تلويزيون مرتبأ با نشان دادن خانواده های شاد و سر حالی که در حال ترک شهر و رفتن به ييلاق و گردش و تفريح بودند، مردم را تشويق به تخليه شهر مي کرد. برخی از ساکنين مرکز شهر نيز برای يک هفته آذوقه ذخيره کرده و از خانه خارج نشدند.

در نتيجه پليس عملأ با استفاده از تمام حربه های روانی و ترساندن مردم توانست مرکز شهر را تا حدی تخليه و صحنه را برای سرکوب تظاهر کنندگان آماده کند. سرکوب های وحشيانه و دستگيری های کور و گسترده ای که در روز شنبه و يکشنبه به وقوع پيوست نشان دهنده اين واقعيت است.

طبق آمار دولت در سه روز تظاهرات بيش از ٦٠٠ نفر دستگير شدند. بسياری از دستگيری ها در منطقه ای که پليس آن را به عنوان "منطقه آزادی بيان" مشخص کرده بود، انجام شدند. اين موضوع معنای واقعی "آزادی بيان" از نظر طبقه سرمايه دار و دستگاه دولتی حامی آن را به مردم نشان داد. دستگير شده ها در زندان موقتی در زمين يک استوديوی فيلم سازی نگه داری مي شدند.

در تظاهرات روز شنبه بسياری از تظاهر کنندگان که هیچ حرکت غير عادی در رفتارشان ديده نمی شد، مورد ضرب و شتم پليس قرار گرفتند.

پليس در حملات وحشيانه خود (بخصوص در شنبه شب و در روز يکشنبه) هر کسی را که دستش می رسيد، از مردم عادی و تظاهر کنندگان گرفته تا توريست ها و گدا ها و معتاد های سرگردان در شهر و خبرنگاران را دستگير می کرد. در روز جمعه فرد کر و لالی را دستگير کردند که کنار تظاهرات قدم ميزد و اخطار پليس را نشنيد. پليس او را در همان خيابان زير مشت و لگد گرفت و تنها پس از مداخله تظاهر کنندگان، پليس متوجه شد که کر و لالی را به جای يک "تروريست" گرفته است! 

زن خبرنگاری به نام "ايمی ميلر" که در روز يکشنبه دستگير شده بود امروز پس از آزاد شدن از زندان، در راديو اعلام کرد که پليس با او رفتار بسيار بدی داشته و او را شديدأ کتک زده اند. او ميگفت که چند پليس در موقع دستگيری او را تهديد به تجاوز جنسی کردند و به او گفتند "آنقدر دسته جمعی به تو تجاوز می کنيم که ديگر نتوانی با تظاهر به خبرنگار بودن به تظاهرات ضد دولتی بروی."

خبرنگار ديگری به نام "مک کايزک" ميگفت که "در هنگام دستگيری با اينکه خطاب به پليس فرياد ميزدم که نزنيد. من خبرنگار هستم، قلبم را عمل کرده ام، دستگاه تنظيم ضربان قلب دارم. با اين حال آن ها به کتک زدن من ادامه می دادند. يکی از پليس ها بلوزم را بالا زد و چون که جای عمل را روی سينه ام نديد، من را به دروغ گويی متهم کرده و شروع کردند به محکمتر و بيشتر زدن."  

پليس از حوادثی مانند بمب گذاری در ماه مه گذشته در يکی از شعب بانک "رويال بانک" در شهر "اتاوا" (که به دنبال درگيری ميان سرخپوست ها و دولت رخ داد) به عنوان بهانه ای برای افزايش بودجه پليس و ديگر نيروهای انتظامی و نظامی در سرکوب آزادي های دمکراتيک مردم کانادا استفاده کرد. سخنان "تونی کلمنت" وزير صنايع کانادا که گفته بود "تا قبل از بمب گذاری رويال بانک در اتاوا، مردم به افزايش بودجه پليس اعتراض داشتند. اما حالا ديگر ما را سوال پيچ نمی کنند" اين واقعيت را به روشنی ثابت ميکند. بر اساس چنين واقعياتی است که برخی از مردم مدعی اند که آن بمب گذاری هم کار خود پليس بوده است.

در روز شنبه موضع گيری راست اتحاديه CLC که کاملأ به نفع پليس و برعليه مردم بود منتشر شد و ماهيت و خصلت ضد مردمی اين گونه اتحاديه های زرد مشخص شد. CLC بدون محکوم کردن خشونت های پليس، با لحنی نوکر صفتانه در اطلاعيه خود نوشت که از دستورات قانونی دولت و پليس پيروی کرده اما "آنارشيست ها" به خرابکاری پرداختند.

برخلاف موضع گيری ضد مردمی اتحاديه CLC ، خشونت هايی را که در جريان تظاهرات رخ داد بايد در چهارچوب واقعيات موجود در جامعه کانادا بررسی کرد و آن را عکس العمل طبيعی و بر حق توده ها در مقابله با شرايط ظالمانه ای ديد که سرمايه داران شکل داده اند.   همچنين اين امر را هم بايد در نظر داشت که تجربه نشان داده که پليس کانادا هميشه در تظاهرات رخنه کرده و توسط جاسوسان خود به خرابکاری دست می زند که بتواند تظاهر کنندگان را "خرابکار و آنارشيست" ناميده و به اين بهانه به دستگيری های گسترده دست بزند. حتی خود پليس کانادا نيز به دليل وجود شواهد زيادی در اين رابطه نتوانسته واقعيت وجود جاسوسان پليس در ميان تظاهر کنندگان و نقش آن ها در تحريک تظاهر کنندگان را کتمان کند. هر گاه که در اين مورد از پليس کانادا سوال شده با اين جواب که "پليس تاکتيک هايش را علنی نميکند" غيرمستقيم وجود جاسوسان را تأئيد کرده اند.

بنابراين، رویدادهای چند روز اخیر در تورنتو نشان داد که خرابکاران واقعی نيروهای جاسوس پليس هستند نه آن طور که دولت و پليس و اتحاديه CLC ادعا ميکنند، تظاهر کنندگان.  واقعيت اين است که مسئوليت هر نوع خشونتی که در تظاهرات سه روزه تورنتو رخ داد تنها به گردن پليس و دولت است.  

فعالين چريکهای فدايی خلق ايران- تورنتو

دوشنبه ۲٨ ژوئن2010