به نقل از : 19 بهمن ، نشریه سیاسی -  خبری چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 96    15آذر ماه 1389

 

تعميق بحر ان نظام حاکم و اوج گيری اعتراضات کارگری

 

موج نوینی از اعتراضات و اعتصابات کارگری جامعه تحت سلطه ما را درنوردیده و صدای حق خواهانه کارگران مبارز اما فاقد تشکل، که قبل از هر چیز منعکس کننده شرایط مادی وخیم زندگی و کار آنهاست همچون فرياد قدرتمندی سلطه نظام سرمایه داری و رژيم حافظ اش جمهوری اسلامی را به وحشت انداخته است. از آنجا که این اعتراضات در یکی از سخت ترین شرایط و فضای سیاسی در جامعه تحت سلطه ما - که در سال گذشته یک خیزش توده ای عظیم و یک سرکوب ددمنشانه را از سرگذرانده- صورت می گیرد، این واقعیت خود به روشنی خبر از حدت تضاد های موجود و شرايط نکبت باری می دهد که بورژوازی زالو صفت حاکم بر کارگران ما تحميل نموده است.

برخی از اعتراضات و اعتصابات کارگری در هفته های اخیر  خود به آشکاری مويد واقعيت فوق می باشد. برای نمونه کارگران کارخانه مخابرات راه ‏دور ايران در شيراز، پس از آن که تمامی تلاشهایشان برای راضی کردن کارفرمایان و مقامات دولتی برای پرداخت 17 ماه حقوق معوقه به شکست رسید، برای رساندن صدای اعتراض حق خواهانه شان در تاریخ 6 آذر ماه در محل کار خود دست به يک تجمع اعتراضی زدند. کارگران معترض جدا از اينکه بر ضرورت پرداخت حقوق های معوقه خود پافشاری می کردند،  خواهان حل شدن سایر مطالبات عادلانه شان مبنی بر پرداخت حق بیمه و حقوق دوران بازنشستگی، پس از سالها رنج و زحمت نيز بودند.

همچنين 1700 کارگر شرکت جهان فارس به دليل عدم دريافت 8 ماه حقوق خود در تاریخ 7 آذر ماه دست به اعتصاب زدند. سرریز شدن خشم کارگران اعتصابی این شرکت بر علیه اجحافات و  ظلم آشکار کارفرمایان مفتخور و دولت حامی آنها که بيشرمانه از پرداخت حقوق پذيرفته شده کارگران سر باز می زنند، باعث شده که کارگران اعتصابی که اکثرا اهل شهر دیلم و روستاهای اطراف هستند، از کارخانه بيرون آمده و جاده های اطراف کارخانه را به روی تمام ماشين‌های شرکت و ديگر خودرو‌هائی که در منطقه تردد می کنند ببندند.

يکی ديگر از نمونه های اين موج اعتراض کارگری تجمع اعتراضی صد ها تن از كارگران "نی بر" هفت تپه و كشت و صنعت كارون شوشتر در مقابل اداره كل تامين اجتماعى استان خوزستان می باشد. اين کارگران خشمگين در تاریخ 7 دی ماه برای رسیدن به خواست های خود و از جمله دریافت و محاسبه حق بیمه خود، اين تجمع اعتراضی را شکل دادند. در تاریخ 14 دی ماه نیز خبر رسيد که بیش از 2000 کارگر لاستیک سازی "بارز" کرمان به دلیل تاخیر در پرداخت حقوق و مطالباتشان چند روز است که در اعتراض و اعتصاب به سر می برند. در همین تاریخ اعلام شد که 1200 کارگر صنعتی البرز نیز به دلیل عدم پرداخت حقوق خود در اعتصاب هستند. روشن است که اين نمونه ها تنها جلوه کوچکی از اعتراضات کارگری در چند هفته اخیر می باشند.

اعتراضات و اعتصابات کارگری در شرایطی اوج گرفته است که رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی در ماه های اخیر در سراسر کشور، با براه انداختن هر چه وسیعتر چوبه های دار و با تشدید بگیر و ببند توده های معترض در صدد خفه کردن صدای اعتراضات و مقاومت طبقات محروم و زحمتکش و جلوگیری ازتکرار برآمدهای توده ای عظیمی است که سال گذشته زمین را در زیر پای طبقه حاکم و مرتجعین لرزاند. تداوم اعتراضات کارگری با وجود چنین فضای خفقان باری نمایانگر اوج وخامت وضعیت کار و معاش طبقه کارگر ایران در زیر چرخ دنده های ماشین استثمار و سرکوب نظام حاکم و بيانگر روحیه مبارزاتی بالای کارگران می باشد.

 

کارگران تحت ستم ما در اوضاع و احوالی صدای مقاومت و مبارزه خود را بلند می کنند که طبقه کارگر ایران در زیر یکی از وحشیانه ترین هجوم های غارتگرانه بورژوازی وابسته حاکم و سرکوب وحشتناک رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی قرار گرفته است. پیشبرد طرح های اقتصادی غارتگرانه نهاد های وابسته به امپریالیستها جهت تامين گسترده تر منافع سرمايه داری انحصاری جهانی  توسط سردمداران مزدور جمهوری اسلامی در طول 30 سال گذشته که حذف سوبسیدها و تشدید روند محکوم کردن کارگران و خانواده هایشان به فقر و گرسنگی و مرگ تدریجی تنها یک قلم آن است، گوشه ای از این اوضاع مشقت بار را نشان می دهد. 

 

ابعاد بی سابقه فقر و گرسنگی و بیکاری در میان کارگران که نتیجه مستقیم تشدید روند استثمار و چپاول نیروی کار کارگران توسط سرمایه داران زالو صفت وابسته و رژیم مدافع منافع آنان بوده است، نتايج خانه خراب کن سیاستهای اقتصادی دیکته شده از سوی سرمایه داران جهانی و ایادی آنها در ایران را به روشنی به نمايش می گذارد. تجربه بیش از 30 سال حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی نشان می دهد که چگونه این رژیم با تداوم و پاسداری از نظام سرمایه داری وابسته به ارث رسیده از دوران شاه، با پیشبرد برنامه های اقتصادی دلخواه امپریالیستها در ایران، شرايط تاخت و تاز فزاینده سرمایه های امپریالیستی در کشور ما را مهيا کرده و با پر کردن جیب سرمایه داران جهانی، در عوض کوهی از فقر و فلاکت مطلق را برای آحاد زحمتکش جامعه و میلیونها تن از کارگران محروم ما بوجود آورده است. زیر نام "بازار آزاد" و اقتصاد رقابتی که شب و روز، به خصوص پس از جنگ با عراق تبليغ می شود در واقع شرايط برای غارتگران جهانی و سرمایه داران وابسته هر چه بیشتر آماده شده و امکان استثمار و چپاول آنان دامنه بی سابقه ای یافته است. به جرات می توان گفت که در طول سلطه بورژوازی در ايران، کارگران ما تا به این درجه در منگنه فشار برای حفظ یک زندگی بخور و نمیر قرار نداشته اند.

از سوی دیگر با تشدید بحران گریبانگیر نظام سرمایه داری جهانی در سالهای اخیر و تلاش امپرياليستها جهت سرشکن کردن بار اين بحران بر دوش توده های ستمديده در کشور های تحت سلطه، رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی جهت تسهيل پيشرفت اين سياست اربابان امپرياليست اش، آشکارا گام برداشته است. تسهيل شرايط برای واردات دیوانه وار خدمات و کالا های امپریالیستی و به موازات آن تعطیلی صد ها واحد تولیدی که گر چه خود زائيده همين سيستم می باشند اما تعطيلی شان به نابودی هزاران شغل انجاميده و به کارفرمايان امکان می دهد تا دسته دسته کارگران را بدون پذيرش هر گونه مسئوليتی از کار بيکار نمايند. واقعیتی که تنها یکی از عواقب جنایتکارانه سیاستهای جمهوری اسلامی در اين زمينه می باشد. تا جایی که مدتهاست که ديگر حتی خود کاربه دستان جمهوری اسلامی هم همه جا در توضیح روند سرسام آور تعطیلی کارخانه ها و واحدهای تولیدی در سراسر کشور و عدم پرداخت دستمزد کارکران به راحتی از وجود "بحران" در اقتصاد کشور و در روابط کارگری سخن می گويند. در این رابطه بطور مثال جبار کوجی نژاد عضومجمع نمايندگان گيلان درمجلس رژیم، در گفتگو با سایت "کلمه" در تاریخ 3 دی اعتراف نمود که : "گيلان با بحران شديد کارگری مواجه است ودولت بايد هرچه سريعتر رسيدگی بکند". طبيعی است که این روند خود بر ابعاد ارتش ذخیره کار متشکل از کارگران رنجديده و گرسنه جویای هر کاری با هر دستمزدی بيفزايد.

به این ترتیب، هجوم وقفه ناپذیر سرمایه داران زالو صفت حاکم به سطح زندگی و معاش کارگران که با حمایت بی چون و چرای ماشین سرکوب رژیم حفاظت می شود، کارگران را در موقعیتی قرار داده که عدم دریافت ماه ها دستمزد به جنبه معمول زندگی مشقت بار آنها تبدیل شده است.

 

به عنوان تنها ذکر یک نمونه می توان به سخنان دبیر اجرایی به اصطلاح "خانه کارگر شیراز" اشاره کرد که در اوایل دی ماه ضمن وحشت از اعتراضات خشمگينانه کارگران مطرح کرد: "ركود گسترده در كارخانه‌های شیراز و پايدار ماندن مشكلات اين كارخانه‌‌ها باعث شده است تا برخی كارگران حدود 14 تا 15 ماه حقوق معوقه داشته باشند". وی اضافه کرده که "در حال حاضر ميزان بيكاری در اين شهر بيش از 15 درصد است و اين در حالی است كه مسؤولان هيچگونه راهكاری براي كاهش آمار بيكاری ارائه نداده‌اند". چند روز پس از این نیز در تاریخ 11 دی ماه از قول دبير اجرايی خانه كارگر آبادان در سایت "ایلنا" اعلام شد که " كارگران لوله‌سازی خوزستان 18 ماه حقوق و مزايا طلبكار هستند."

 

در چنین اوضاع و احوالی ست که سران جمهوری اسلامی با آگاهی به خطر عظیمی که در نفس وجود و گسترش اعتراضات کارگری و خشم روزافزون ارتش کارگران برای نظام استثمارگرانه حاکم در بر دارد، با حساسیت ضد انقلابی خود هر گونه اعتراض کوچک صنفی کارگران را هم با بگیر و ببند و زندان و شکنجه فعالین کارگری پاسخ می دهد. هم اکنون تعداد قابل توجهی از فعالین کارگری که اتهامی بجز پیگیری خواستهای عادلانه صنفی کارگران نظیر، پرداخت دستمزدهای عقب افتاده، حق بیمه، امنیت کاری، و قراردادهای عادلانه برای کارگران، و بالاخره حق داشتن تشکلهای کارگری مستقل و غیر وابسته به دولت را ندارند در سیاهچالهای جمهوری اسلامی بسر برده و حیاتشان در معرض تهدید دائم دستگاه سرکوب است. اما عليرغم همه اين سرکوبها شاهديم که چگونه موج جدید مبارزات و اعتصابات و اعتراضات کارگری در چنین شرایط بغرنجی پدیدار شده است.

 

این واقعیات منعکس کننده شرایط مادی زندگی و کار طبقه کارگر محروم و مبارز ما در زیر سلطه یکی از وحشی ترین حکومت های وابسته به امپریالیسم یعنی جمهوری اسلامی ست که شرایط دهشتبار زندگی کارگران قرن 19 اروپا را البته با ماشين سرکوب قرن بیست و یکم برای طبقه کارگر ایران بوجود آورده است.

 

در چنین اوضاع و احوالی ست که دفاع پیگیر از مبارزات روزمره طبقه کارگر ایران و رساندن صدای حق خواهانه کارگران به افکار عمومی و همچنین دفاع از مطالبات عادلانه صنفی و سیاسی این طبقه وظیفه تمام نیروهای آزادیخواه و مترقی و بویژه نیروهائی است که هويت سياسی خود را با آرمانها و اهداف طبقه کارگر تعريف می کنند. حمایت از مبارزات کارگران در واقع حمایت از جنبش انقلابی مردم ما بر علیه وضع نکبت بار حاکم است. تجارب مبارزاتی مردم ما نشان داده که روند مبارزه برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و محو سلطه امپریالیستها و نظام سرمایه داری وابسته در ایران به نحو جدایی ناپذیری به انقلابی وابسته است که کارگران  بخش بزرگی از نيروی آنرا تشکيل داده و پيروزی آن به سازماندهی و مشارکت هر چه متشکل تر کارگران و توانائی آنها در رهبری آن گره خورده است. چرا که طبقه کارگر ایران به خاطر شرایط مادی زندگی خود بیشترین انگیزه را برای نابودی این نظام استثمارگرانه و  محو قطعی سلطه امپریالیسم در ایران داشته و به خاطر موقعيت مادی خود طبقه اصلی انقلاب بر عليه وضع موجود را تشکيل می دهد. بکوشیم تا اعتراضات و مبارزات جاری کارگران را هر چه وسیع تر به جنبش انقلابی توده های تحت ستم برای سرنگونی جمهوری اسلامی گره زده و شرايط را برای متشکل شدن کارگران مهيا نمائيم.