به نقل از : 19 بهمن ، نشریه سیاسی -  خبری چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 85    15 دی ماه 1388

 

جنبش جاری مناسبترین بستر برای ایجاد رهبری انقلابی!

 

در جریان خیزش توده ای اخیر ماشاهد ظهور تفکرات نادرست و غیر انقلابی از سوی برخی افراد و نیروهای نا امید و فاقد دید تاریخی هستیم که در مقابل یکی از عظیم ترین برآمدهای توده ای بر علیه نظام استثمارگرانه حاکم بر کشور ما شانه های خود را بالاقیدی روشنفکر مآبانه بالا انداخته و با تکیه بر عدم وجود یک رهبری انقلابی بر جنبش اخیر و یا با پذیرش تبلیغات امپریالیستی مبنی بر "رهبری" دار و دسته موسوی بر آن، آنرا ارتجاعی خوانده و هر گونه شرکت در این جنبش را ابلهانه، در خدمت مرتجعین جا می زنند. اما مساله آنها به هیچ رو شناخت واقعیت به منظور حرکت در جهت تغییر آن نیست. چرا که اگر مساله نیروهای مبارز و انقلابی حرکت برای تاثیر گذاری در خیزش توده ها و تشکل آن و همچنین تسهیل روند برای بوجود آمدن یک رهبری انقلابی در این جنبش بود آن گاه باید این واقعیت درک می شد که امروز در نتیجه مبارزات دلاورانه ماه های اخیر زنان و مردان بپا خاسته، وضعیت و فضایی در جامعه ما ایجاد شده که اولا نه تنها قدرقدرتی رژیم دار و شکنجه جمهوری اسلامی و ترس و ارعاب 30 ساله ناشی از آن، خدشه دار گشته، بلکه روحيه جديدی شکل گرفته که فریاد های "ما زن و مرد جنگیم بجنگ تا بجنگیم" انعکاسی از آن می باشد و ثانیا تضادهای درونی بین غارتگران حاکم در نتیجه جنبش توده ها رشد یافته و نشانه هایی از ریزش نیرو حتی در بین نیروهای مسلح دیکتاتوری حاکم ظهور کرده است. به عبارت دیگر ما در دوره ای به سر می بریم که مبارزات توده ها ابعاد جدیدی پیدا کرده است. بطوری که مثلا رژیمی که در طول 30 سال با اعمال بی وقفه سرکوب در هر کوی و برزن جهت ايجاد رعب و وحشت چوبه های دار و بساط شلاق بر پا می کرد، هيبت اش آن قدر در نزد توده ها ریخته که حال بر پا کردن بساط اعدام برای پراکندن رعب همانگونه که مردم دلاور سیرجان نشان دادند برعکس به فرصتی برای حمله به مزدوران رژیم و  قلع و قمع آنها تبدیل شده است.

 

 آیا این همان شرایط مطلوب و مساعدی نیست که باید از آن با توجه به روابط وسیعی که در طول همین مدت در بین جوانان رزمنده ما به وجود آمده در جهت ایجاد تشکل و سازمان در درون جنبش توده ای سود جست؟ آیا این شرایطی نیست که نهایتا و در صورت کار جدی نیروهای انقلابی و روشنفکران مبارز باید از بطن آن تشکلی مردمی و انقلابی بیرون بیاید که با رهبری های ارتجاعی تحمیلی مبارزه کند و در این مبارزه با اتکا به قدرت شکست ناپذیر ناشی از اتحاد  وسیعترین اقشار مردم تحت ستم سرانجام مبارزات مردم را به پیروزی برساند؟  آیا درک همین خلاء یعنی فقدان تشکل و یک رهبری انقلابی در جنبش خود بخودی اخیر و گام برداشتن در جهت رفع این معضل یکی از وظایف اصلی نیروهای آگاه و جدی نیست؟ 

 

این واقعیتی ست که خیزش توده های به پا خاسته ما از فقدان رهبری – و مشخصا رهبری انقلابی- در رنج است. و پیشروی و تعمیق جنبش در مسیر آزادی و رهایی توده ها بیش از هر زمان دیگری به تلاش نیروهای آگاه و روشنکران انقلابی برای حل این معضل گره خورده است. ولی تغییر این واقعیت نامطلوب  بدون شناخت و پذیرش خود واقعیت و سپس تلاش برای تغییر آن امکان پذیر نیست. بکوشیم با شناخت این واقعیت با تمام توان در جهت تغییر آن و تسهیل شرایط پیشروی جنبش توده ای گام برداریم.