به نقل از : 19 بهمن ، نشریه سیاسی -  خبری چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 84    15 آذر ماه 1388

 

چگونه دولت بوش شرايط فرار "بن لادن" را مهيا نمود !

مجلس سنای آمريکا با انتشار گزارشی تائيد نمود که در دسامبر 2001 و در جريان يورش آمريکا به افغانستان دولت بوش در شرايطی که رهبر القاعده "اسامه بن لادن" کاملا در دسترس نيرو های نظامی آمريکا در اين کشور  قرار داشت از اقدام جهت دستگيری وی خود داری کرده و به وی  اجازه داده است تا در منطقه کوهستانی" تورابورا " در اين کشور ناپديد گردد. اين گزارش بر مبنای تحقیقی ارائه شده که به در خواست سناتور جان کری نامزد انتخاباتی دمکراتها و رقیب انتخاباتی بوش در دور اول ریاست جمهوری صورت گرفته واخيرا در روزنامه "نيويورک ديلی نيوز" منتشر شده است. گزارش مزبور نشان می دهد که ادعای کسانی که در تمام اين سالها دولت بوش را به از دست دادن عمدی فرصت جهت دستگيری بن لادن  متهم می کردند نادرست نبوده است. بر اساس اين گزارش در حاليکه نيرو های نظامی آمريکا به بن لادن نزديک شده و منتظر دستور دستگيری وی بودند اين دستور هرگز از سوی دولت بوش صادر نشد. در اين گزارش موضوعی که با برجستگی عیان است تنيدگی روابط بن لادن با محافل پر نفوذی در آمريکا می باشد، محافلی که از فاجعه تروريستی 11 سپتامبر و لولوی خطر "تروريسم" و خلاصه از وجود "بن لادن" و "القاعده" بیشترین سود را می برند. کسی فراموش نکرده است  که دولت آمريکا در دوره بوش با ادعای دستگيری بن لادن، رهبر سازمان "القاعده" و ريشه کن نمودن "تروريسم"، افغانستان را آماج حملات وحشيانه ارتش خود قرار داد. در حالی که اکنون آشکار می شود که عليرغم همه آن ادعا ها و تبليغات فريبکارانه،  دولت بوش در واقع خواهان دستگيری بن لادن نبوده و نيست. برعکس دولت آمریکا با این ادعا مشغول پیشبرد سیاستهای استراتژیک خود برای گسترش حضور نظامی در منطقه و همچنین دامن زدن به فضای میلیتاریسم و سياستهای جنگ طلبانه بوده و می باشد.

 در همان زمان چریکهای فدائی خلق با تحليل سير رويداد ها در آمريکا و افغانستان اعلام کردند که "نيرو های مشوق و پوشش دهنده" واقعه تروريستی 11 سپتامبر هیچ نیروئی"جز محافلی قدرتمند در خود آمريکا نبوده اند". اکنون بر مبنای بسیاری از اسناد منتشره و از جمله گزارش فوق  می توان دید که  آن تحلیل از اوضاع درست بوده و خود واقعیت امروز نیز نشان می دهد که "تروريسم" دستاويز گسترش سلطه امپرياليسم می باشد. درست است که شروع کننده جنگ در افغانستان دولت بوش بود ولی واقعیت این است که سیاستهای جنگی دولت بوش در واقع منعکس کننده سیاستهای کل طبقه حاکم در امریکا بوده و می باشد بطوری که با توجه به منافع و مصالح گسترش هر چه بیشتر سلطه امپریالیسم در خاورمیانه امروز هم می بینیم که عليرغم همه ادعا ها و تبليغات دروغين  دولت اوباما مبنی بر اينکه دولت بوش  آمريکا را وارد ماجراجوئی هائی نموده که به نفع مصالح اين کشور نمی باشد اما در عمل اين دارو دسته نيز همچون دارو دسته بوش بر طبل جنگ در افغانستان کوبيده و به بهانه سرکوب قطعی طالبان قصد دارد نيرو های نظامی آمريکا در اين کشور را افزايش دهد. در همين رابطه دولت اوباما چند روز پيش اعلام نمود که قصد دارد بيش از 30 هزار سرباز دیگر را به افغانستان اشغالی اعزام کند و به اين ترتيب شمار نيرو های نظامی آمريکا در اين کشور به بيش از صد هزار نفر خواهد رسيد،يعنی 3 برابر دوره رياست جمهوری بوش. دولت آمريکا فريبکارانه مدعی است که دليل عدم نابودی طالبان و پيشرويهای آن در سالهای اخير کمبود نيروی ارتشهای متجاوز بوده و با افزايش نفرات ارتش آمريکا در افغانستان اين ارتش صد هزار نفری به نمايندگی از بزرگترين قدرت نظامی جهان قادر خواهد بود  طالبان و القاعده را سرکوب و ثبات و آرامش را به افغانستان بازگرداند. این همان ادعائی است که 8 سال پيش آمريکا به بهانه آن افغانستان را آماج تعرض امپرياليستی  خود قرار داد. و امروز همگان به عينه می بينند که چنين هدفی نه تنها متحقق نشده بلکه حتی در خود طبقه حاکمه آمريکا هم کسانی علنا آنرا دست نيافتنی قلمداد می کنند.