به نقل از : 19 بهمن ، نشریه سیاسی - خبری چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 81    15 شهریور ماه 1388

 

امپریالیستها و خیزش توده ای اخیر !

یکی از زوایای جنبش توده ای اخیر که در ماه های اخیر و در بحبوحه این جنبش کمتر به آن پرداخته شده است موضع امپریالیستهای به اصطلاح مدافع دمکراسی و حقوق بشر در قبال مبارزات توده ها و رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی بوده است.

همانگونه که می دانیم با انفجار خشم توده های میلیونی که در اعتراض به نتایج انتخابات قلابی خرداد ماه بروز یافت، جهان شاهد یکی ارز برجسته ترین و وسیعترین اعتراضات توده ای ۳٠  سال اخیر بر علیه رژیم جمهوری اسلامی و نظام ضد خلقی حاکم بر ایران باخواست آزادی و دمکراسی بود. ابعاد این جنبش نه تنها زمین را در زیر پای مقامات جمهوری اسلامی لرزاند و به امید زیادی در دل تمامی مردم آزادیخواه و آگاه جهان دامن زد، بلکه در ابتدا هراس آشکاری را درمیان قدرتهای امپریالیستی ذینفع در ایران و منطقه در مورد عواقب و ظرفیت انقلابی این جنبش برای نظام سرمایه داری حاکم بر ایران و منافع آنها برانگیخت. درست بدلیل همین هراس بود که اظهار نظرهای مقامات آمریکایی، بریتانیایی، فرانسوی و روسی و سایر همپالگی هایشان در مقابل حوادث عظیمی که در ایران و در جریان مبارزه خونین توده های تظاهر کننده با رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی بوقوع می پیوست از حد واکنشهای فریبکارانه و دیپلماتیک فراتر نرفت. 

امپریالیسم آمریکا که در طول ۳٠  سال حاکمیت جمهوری اسلامی همیشه خود را مخالف این رژیم "دیکتاتور" و عاشق سینه چاک "دمکراسی" در ایران جا زده پس از فشارهای زیاد مطبوعات و افکار عمومی برای موضع گیری سرانجام در تاریخ دوشنبه ۲۲  ژوئن با بیشرمی تمام از "فقدان عدالتی" که تظاهرکنندگان در ایران "تجربه" می کنند ابراز "تاسف" کرد و سخنگوی کاخ سفید در این کشور گفت "باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا از دیدن صحنه های جسارت تظاهرکنندگان ایرانی به خصوص زنان "تحت تاثیر" قرار گرفته است".

امپریالیستهای اروپایی نیز با انتشار بیانیه ای به امضای 27 کشور عضو اتحادیه اروپا، در همین چارچوب "نگرانی عمیق" خود از ادامه "خشونت های بی رحمانه علیه تظاهرکنندگان که باعث تلفات شده، است" را اعلام کردند و از جمهوری اسلامی خواستند تا از "بازداشت های جمعی خودسرانه خودداری کند" آنها همچنین "محدودیت های اعمال شده" علیه رسانه ها و خبرنگاران را "محکوم" کردند. دولت ژاپن نیز به گزارش خبرگزاری کیودو، نسبت به "درگیری های مرگبار میان تظاهرکنندگان و پلیس" عمیقا "ابراز نگرانی" کرد. و روسیه نیز به عنوان اولین دولتی که شتابزده به احمدی نژاد مزدور تبریک گفت، خواستار آن شد که "اختلاف هایی که پس از انتخابات بروز کرده باید در پیروی دقیق از قانون اساسی و قوانین این کشور حل شود." و بالاخره دبیرکل سازمان ملل بان کی مون در بیانیه ای گفت "وضعیت در ایران موجب نگرانی جامعه بین المللی است" و خواستار "توقف فوری بازداشت ها، تهدیدها و استفاده از زور شد."

البته مقامات و دولتهای فوق حتی در سطح این واکنشهای دیپلماتیک فریبکارانه که در عمل پیامی جز چراغ سبز به مقامات جمهوری اسلامی برای سرکوب شدید و وحشیانه تر اعتراضات توده ای نداشت، نیز متوقف نشدند و چند روز  بعد نیز اکثرا با ارسال نماینده به مراسم تحلیف احمدی نژاد مزدور که بر روی خون توده های جان باخته در اعتراضات مردمی ریاست جمهوری خود را جشن می گرفت، مواضع واقعی خویش را به عینه به نمایش گذاردند. و بالاخره در آخرین پرده نمایش فریبکاری و مردم ستیزی امپریالیسم آمریکا وزیر خارجه این کشور هیلاری کلینتون در  ۱۵مرداد ماه از موضع واقعی و نه ادعایی آمریکا پرده برداشت و در شرایطی که روزنامه های این کشور خبر از "نامه" نگاریهای پنهانی دولت اوباما با رهبر جنایتکار جمهوری اسلامی در پیش و پس از "انتخابات" می دادند با وقاحت تمام تاکید کرد که دولت آمریکا "رئيس جمهور شدن محمود احمدی نژاد را به عنوان يک "واقعيت" می پذيرد". امری که نشان می داد، تبلیغات فر یبکارانه آمریکا بر علیه جمهوری اسلامی و یا در "دفاع" از خواستها و ارزشهای دمکراتیک مورد نظر توده های تحت ستم ایران تا چه حد "واقعیت" داشته و دارد. و منافع واقعی امپریالیسم آمریکا در کجا قرار گرفته است.

همانگونه که می دانیم امپریالیستها و بویژه امپریالیسم آمریکا در طول ۳٠ سال حاکمیت این رژیم ( رژیمی که روی کار آمدنش اساسا در جریان توافقات امپریالیستی در بین قدرتهای جهانخوار در کنفرانس گوادولوپ امکان پذیر شد) همواره در تبلیغات خود رژیم جمهوری اسلامی را یک رژیم دیکتاتوری "نامطلوب"، "شرور" ، "تروریست"، "یاغی" و... نامیده اند که ناقض آشکار"حقوق بشر" و "دمکراسی" بوده و ادعا کرده اند که در تمام این مدت در جهت مبارزه با این رژیم و برچیدن بساط آن در منطقه برای برقراری آزادی و دمکراسی برای مردم ایران بوده اند. تا جایی که در ادامه این تبلیغات و به موازات سیاستهای جنگ طلبانه آمریکا در دوره بوش،  در بین برخی محافل امپریالیستی حتی صحبت از حمله نظامی به ایران مطرح شد .البته برغم تمامی این ادعاها تجربه عملی زندگی توده های تحت ستم ما در طول ۳٠ سال گذشته نشان داده که از آنجا که رژیم جمهوری اسلامی در طول حاکمیت خود از هیچ خدمتگذاری ای برای برآوردن منافع قدرتهای فوق در ایران و منطقه کوتاهی نکرده، در عمل همیشه رژیم جمهوری اسلامی چه از کانال نداهای "غیبی" و چه کانالهای قابل رویت از حمایت و همراهی امپریالیستها برخوردار بوده و بویژه در دورانهای ضعف و بحران و یا رشد جنبش توده ها، این "دست غیبی" قدرتهای امپریالیستی بوده که مستقیم و غیر مستقیم به کمک این رژیم آمده و شرایط تداوم حکومت ضد خلقی آن را برای یک دوره دیگر فراهم نموده است. 

آن چه که ما در جریان انتخابات قلابی ریاست جمهوری در ایران و خیزش بزرگ ضد رژیمی توده ها شاهد بودیم نمونه چنین واقعیتی را به نمایش گذارد. در شرایطی که جنبش اعتراضی میلیونی مردم به پاخاسته پس از انتخابات قلابی در  وسیع ترین سطح با خواست اساسی سرنگونی این رژیم به میدان آمد اما امپریالیستها نه تنها برخلاف اشک تمساح ریختنهای همیشگی برای مردم و وعده "حمایت" از "جنبش آزادیخواهانه" آنها بدلیل منافع استراتژیک خویش در حفظ نظام سرمایه داری وابسته در ایران کوچکترین وقعی به ندای آزادیخواهانه توده ها نگذاشتند بلکه در عمل تا آنجا که توانستند در جهت تحکیم این رژیم ضد خلقی بر علیه جنبش توده ها حرکت کردند  و  از آن مهمتر  سر انجام دولت منفور احمدی نژاد که تایید شده رهبر جانی جمهوری اسلامی بود را به "رسمیت" شناختند. واقعیتی که نشان می دهد چگونه منافع رژیم تا مغز استخوان وابسته جمهوری اسلامی با منافع امپریالیستها در ایران و منطقه گره خورده و تا زمانی که این منافع به قوت خود باقی ست اربابان جمهوری اسلامی از هیچ تلاشی برای حفظ و تداوم سلطه این رژیم بر جان و مال کارگران و زحمتکشان ما خودداری نخواهند کرد.

رویدادهای اخیر و مواضع امپریالیستها در قبال جنبش آزادیخواهانه توده های تحت ستم بر یک درس اساسی انقلاب ایران مهر تایید می زند و آن اینکه توده های آگاه و مبارز ما در مبارزات رهایی بخش خود نه تنها به هیچ رو نباید فریب تبلیغات امپریالیست ها را خورده و کوچکترین چشمداشتی به "حمایت" آنها داشته باشند بلکه برعکس همواره باید جهت اصلی حرکاتشان را به سوی دشمن اصلی یعنی نظام استثمارگرانه سرمایه داری و سلطه امپریالیسم بگیرند. نظامی که اگر بدست توده های انقلابی در هم نشکند می تواند حتی در جریان شدیدترین مبارزات توده ها خود را در قالب رژیم جدید ضد مردمی بازتولید کرده و شرایط ظالمانه حاکم بر زندگی آنها را تداوم بخشد. بدون شک نابودی جمهوری اسلامی و همه جناحهای ارتجاعیش  یک گام لازم و اساسی در پیمودن چنین راه طولانی و دشواری ست.