به نقل از : 19 بهمن ، نشریه سیاسی -  خبری چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 102    15 آبان ماه 1391

 

 

گوشه ای از وضعیت وخیم زیست و معاش کارگران ایران از ورای خبرها

 

اخبار زیر نمونه هایی از وضعیت بی حقوقی، زیست، معیشت و مبارزات کارگران تحت ستم کشورمان تحت حاکمیت رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی می باشد.

وخامت اوضاع زیست و معاش کارگران در شرایطی ست که حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی با  بحران های شدیدی دست به گریبان است.  در حالی که رژیم حاکم در گرداب معضلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دست و پا می زند و در حالی که بالاییها نیز یکبار دیگر در کشمکش بر سر قدرت بجان هم افتاده اند. با اینحال طبقه بورژوازی وابسته لحظه ای از تشدید روزمره روند به بند کشیدن کارگران و مردم زحمتکش که در زندانی به وسعت ایران اسیر مطامع آنها شده اند، دست بر نمیدارد. برای نشان دادن عمق موقعیت وخیم زیست و معیشت کارگران در آبان ماه  می توان به گفته های خود مزدوران رژیم جمهوری اسلامی استناد کرد که برخا در رسانه های دولتی نیز انعکاس یافته است. مورد نخست در مورد عدم پرداخت حقوق ده ها هزار کارگر است.

 

دستمزدهای معوقه و عدم پرداخت آنها

به گزارش خانه ملت، سید هادی حسینی در نشست علنی (یکشنبه ۲۱ آبان) مجلس شورای اسلامی خطاب به رئیس جمهور، وزیر اقتصاد، وزیر صنعت و معدن و تجارت و وزیر رفاه و تأمین اجتماعی نسبت به حقوق از دست رفته کارگران صنعت فولاد به اصطلاح تذکر داد و گفت: از مسئولین می خواهم به مشکلات کارگری رسیدگی کرده و حقوق از دست رفته کارگران صنعت فولاد را بدهد ، 88 هزار نفر از کارگران مدتی است که حقوق خود را دریافت نکرده اند.

 

مورد دیگر در ارتباط با یکی دیگر از ترفندهای جنایتکارانه کارفرمایان در حق کارگران است؛ به این شکل که کارگران اخراجی کارخانه اشکان چینی قزوین که در اعتراض به تعویق افتادن حقوقشان اجتماع کرده بودند به خبرگزاری ایلنا گفتند که این شرکت از بدو تأسیس هر چند وقت یک بار حدود 150 نفر را استخدام می کند و پس از چند ماه کار بدون پرداخت حقوق آنها را اخراج می کند. این امر با اعتراض کارگران اخراجی کارخانه اشکان چینی مواجه شد، و پس از آن است که میبینیم مزدوران خود فروخته با عنوانهای مدافعین کارگران برای سرپوش نهادن به ریشه استثمار کارگران توسط زالو صفتان سرمایه دار پا به میدان میگذارند و با توجیهات مختلف می کوشد نقش سیستم ضد خلقی حاکم و دولت را در بالا کشیدن دسترنج کارگران بپوشانند.

 

در اینکه در نظام  استثمارگر حاکم، زمینه و میدان برای غارتگری حق و حقوق کارگران و زحمتکشان ، برای سرمایه داران آماده و مهیاست ، شکی نیست. اما تمام سعی دست اندر کاران رژیم در حوزه کارگری این است که با انداختن همه مسایل به "شیوه مدیریت"، کل سیستم سرمایه داری و سرمایه داران را از آماج خشم کارگران به کنار زنند. در همین رابطه است که دبیرِ خانه ضد کارگر قزوین، عید علی کریمی، از شیوه مدیریتی!!! کارخانه اشکان چینی انتقاد کرده و اظهار میدارد: این واحد تولیدی در آغاز کار ۳۰ میلیون یورو وام از دولت دریافت کرده است و قرار بود برای ۱۰۰۰ نفر اشتغال زایی ایجاد کند که این موضوع هیچ‌گاه محقق نشد. 

 گاه نیز چنین افرادی تنها به گوشه ای از واقعیت استثمار وحشیانه کارگران اشاره می کنند، البته بدون آن که سیستم سرمایه داری و رژیم جمهوری اسلامی را عامل اصلی چنین وضعی بخوانند. مثلاً رئیس کانون شورای اسلامی استان قزوین، محمد احمدی در این مورد می گوید: کارخانه اشکان چینی در طول نزدیک به شش سال فعالیتش هر چند ماه اقدام به استخدام نزدیک به ۱۵۰ نفر نیروی کار در کارخانه میکند و پس از چند ماه کار آن‌ها را بدون پرداخت بیمه و حقوق اخراج میکند. و به خاطر بد سابقه شدن این کارخانه در سطح استان و پیگیری فعالان کارگری، اداره کار استان دیگر اجازه جذب نیرو در شهر قزوین را به این کارخانه نمیدهد، با این حال این واحد تولیدی اقدام به جذب نیرو از روستا‌ها و شهرهای دور‌تر میکند. مضافا آنکه به گفته دبیر خانه کارگر "واحد تولیدی اشکان چینی نیرو‌هایش را بیشتر از بین خانم‌ها انتخاب میکند و بدون پرداخت حقوق آن‌ها را پس از چهار یا پنج ماه اخراج میکند."

 

مرگ ناشی از حوادث کار

در تمامی طول حاکمیت ننگین و جنایتکارانه رژیم اسلامی، همیشه مزد گور کن بیشتر از جان انسانها ارزش داشته است. این امر بویژه در مورد کارگران و زحمتکشان صادق است، کسانی که نیروی کارشان در ازاء مزد ناچیزی و حتی به قیمت جان نحیف و با ارزششان، آماج تاراج کارفرماها و کارخانه داران قرار داشته و دارد. کارگران ایران اغلب در بدترین شرایط محیط کاری و عدم دسترسی به حداقل وسائل ایمنی و حفاظتی جان خود را از دست میدهند. نمونه آن روز یکشنبه 21 آبان ماه، کارگری در حادثه سقوط تیر آهن های ساختمان در حال ساخت در خیابان شمشیری ، خیابان هوایی جان خود را از دست داد.  چرا ؟  بهتر است دلیل این ماجرای دردناک را از قول یک افسر آتش نشانی که برای امداد رسانی پس از این فاجعه به منطقه رفته بود بشنویم.

 

یدالله مهرپرور- افسر آماده آتش نشانی منطقه پنج عملیات - در این باره میگوید: شمع بندی غیر اصولی و رعایت نکردن اصول ایمنی سقوط تعداد زیادی از تیر آهن های ساختمان در حال ساخت را بر روی سه کارگر در پی داشت و هنگام رسیدن نیروهای عملیات این افراد در زیر آوار گرفتار شده بودند. نجاتگران آتش نشانی بلافاصله با سرعت عمل مضاعف و تلاش فراوان به وسیله تجهیزات نجات دست به کار شده و کارگران را از زیر تیرآهن های سخت و سنگین بیرون کشیدند. متاسفانه بر اثر شدت حادثه یکی از کارگران در زیر آوار جان باخته بود و دو کارگر دیگر تحویل امدادگران اورژانس حاضر در محل شدند.

 

برای رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی و سرمایه داران زالوصفت فرقی نمیکند که کارگری در حین کار در کارخانه، یا در مزارع  جسمش له و داغان شود و یا کار در ساختمان، یا در معادن دفن بشود و یا همانند جمیل سویدی جوشکار 47 ساله عرب اهوازی که توسط لباس شخصی های مزدور دستگیر شود، و بعد بدون مشخص بودن علت دستگیری، جسدش تحویل خانواده اش داده شود تا در 18 آبان به خاک سپرده شود! و یا ستار بهشتی کارگر 35 ساله و وبلاگ نویس منتقد حکومت توسط دژخیمان جمهوری اسلامی دستگیر و تنها پس از چند روز به خانواده اش اطلاع می دهند تا برای عزیز پر پر شده شان " قبر " تهیه کنند!  تنها چیزی که برای اینها مهم است این است که انباشت سود سرمایه کارخانه داران، صاحبان معادن، شرکت های سراسری ساختمانی - جاده سازی ارقام نجومی را طی کند، و این امکان ندارد مگر اینکه جنایتکاران جمهوری اسلامی با سرکوب وحشیانه کوچکترین خواستهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کارگران، شرایط بسیار ظالمانه و دردناکی را به طبقه کارگر ایران تحمیل کند. اما این خیال باطلیست که سردمداران حامی بورژوازی وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی تصور کنند که با قتل و کشتار و جنایت، و با سرکوب خواستها و مطالبات کارگران و زحمتکشان ، عمر جاودان می یابند. چرا که بدون شک این اوضاع، بطور طبیعی مقاومت کارگران و رشد مبارزات آنها برای بقای حیاتشان در مقابل شرایط ظالمانه ای را بر می انگیزد که سرمایه داران زالو صفت بر آنها و خانواده هایشان تحمیل کرده اند.

 

برخی از اعتراضات کارگری

23 آبان، بیش از 400 تن از راننده گان بونکر و تریلر در کارخانه سیمان بجنورد اعتصاب کردند. در این مورد فرهاد هدایتی، دبیر خانه ضد کارگر خراسان شمالی به ایلنا گفت: رانندگان بیش از ۴۰۰ تریلی و بونکر حمل سیمان بجنورد به دلیل ناکافی بودن کرایه حمل بار طی دو هفته اخیر معترض بوده و اظهار کرده‌اند مبلغ کنونی کرایه حمل سیمان برایشان به صرفه نیست و در صورت عدم افزایش، با کارخانه سیمان هیچ گونه همکاری نخواهند داشت. در همین روز اعتراض کارگری دیگری با تجمع در مقابل مجلس باصطلاح شورای اسلامی صورت گرفت.  خبرنگار ایلنا در این رابطه نوشته است: "کارگران نساجی مازندران در تجمع امروز خود مقابل مجلس با در دست گرفتن پلاکاردهایی مبنی بر اینکه مسوولان شما را به خدا بعد از 27 ماه بی حقوقی و دربه دری به داد ما واماندگان نساجی مازندران برسید‌ اعتراض خود را به نمایندگان مجلس اعلام کردند."  این تجمع اعتراضی کارگران با اضافه شدن گروه جدیدی از کارگران این کارخانه به جمع تجمع کنندگان وارد دومین روز متوالی شد. 

بر اساس گزارش ایلنا، کارگران تجمع کننده که روز قبل تعداد آن‌ ها از ۷۰ نفر به حدود ۱۰۰ نفر رسیده بود همچنان بر خواسته‌ های قبلی خود مبنی بر بازپس گیری کارخانه از سرمایه گذار خارجی و بازگشایی آن زیر نظر مدیران دولتی‏، پرداخت ۲۷ ماه مطالبات معوقه ۸۰۰ کارگر باقیمانده‏، پرداخت سنوات کارگران بازنشسته و همچنین روشن شدن وضعیت سوابق بیمه‌ای خود تاکید کردند.

 

در این تجمع یکی از کارگرانی که نزدیک به ۲۲ سال در کارخانه نساجی مازندران کار کرده است گفت: با وجود سنگین شدن مبلغ مطالبات پرداخت نشده تا پایان سال ۹۰ در کارخانه نساجی مازندران بصورت اجرتی و سفارشی برای تجار و بازرگانان کار کردیم اما در ‌‌نهایت در تاریخ ۲۱ فرودین ماه سال ۹۱ مطلع شدیم که درهای کارخانه بسته و ماشین‌های خط تولید خاموش شده‌اند یکی از کارگران نساجی مازندران با اشاره به ۱۰ سال سابقه کاری خود در این واحد تولیدی مطرح کرد: انباشته شدن حجم مطالبات معوقه در کنار تعطیلی کارخانه باعث شده تا خانواده‌های آن‌ها بیش از هر زمان دیگری در معرض آسیب‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی قرار گیرند.  وی گفت: در بسیاری از خانواده‌ها دیگر حرف ما اعتبار ندارد، خود من مانند بسیاری دیگر از همکارانم از زور بیپولی مجبور به دریافت فطریه و کفاره قوم و خویش هستم.  کارگر دیگری از کارخانه نساجی مازندران با بیان اینکه تجمع از سر ناچاری برگذار شده است گفت: تا زمانی که پاسخ قطعی نگیریم به خانه‌هایمان بازنخواهیم گشت.

 

در ادامه این اجتماعات اعتراضی است که سرسپرده های دست ساز رژیم حامی سرمایه داران به نام کارگر و یا به اصطلاح مدافع کارگر، وارد میدان شده و در قالب دردمندی با کارگران، تلاش می کنند تا مسیر اعتراض برحق کارگران را به کجراهه بکشانند. مسلم است که هیچکدام از این افراد با درآمد و حقوق های آنچنانی و دریافتهای ویژه خود، واقعیت دردناک استثمار کارگران توسط سرمایه داران زالوصفت را بنا به خصلت مزدوری خود افشاء نمیکنند. همراهی آنها با خواستهای طبیعی کارگران فریبکارانه و برای جلوگیری از تشکل کارگران و انحراف ذهن آنها از ریشه های مصائبی ست که تحت حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی با آن روبرویند.

 

این یک حقیقت تاریخی در جامعه ماست که دیکتاتوری روبنای ذاتی سلطه سرمایه داری وابسته در ایران بوده و تا کنون بروشنی نشان داده شده که رژیم های حاکم چه در زمان شاه و چه جمهوری اسلامی، جهت جلوگیری از متشکل شدن کارگران، از اعمال هیچ روش سرکوبگرانه و از توسل به هیچ جنایتی کوتاهی نکرده اند. سندیکاهای ساواک ساخته شاه و نهادهای ضد کارگری ایجاد شده توسط جمهوری اسلامی نظیر شوراهای اسلامی و خانه کارگر، همه ابزار های اعمال این دیکتاتوری در زندگی کارگران بوده و هستند. در نتیجه این نهادهای ضد کارگری باید به مثابه ارگانهای سرکوب طبقه حاکم با شدت تمام آماج مبارزات کارگران مبارز قرار گیرند تا مسیر شکل گیری تشکل های واقعی و مستقل کارگری هموار گردد. امری که خود به تشدید مبارزه در جهت نابودی تمامیت جمهوری اسلامی به مثابه رژیمی وابسته به امپریالیسم گره خورده است.