به نقل از : 19 بهمن ، نشریه سیاسی -  خبری چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 100  – 15 اردیبهشت ماه 1390

 

پیرامون مطالبات جاری کارگران

 

در نظام بورژوازی وابسته به امپریالیسم حاکم بر کشور ما و تحت حاکمیت رژیم مدافع این نظام، يعنی جمهوری اسلامی ، در 32 سال گذشته طبقه کارگر ایران آماج یکی از وحشیانه ترین هجوم های غارتگرانه سرمایه داران قرار داشته است. تشدید روزمره استثمار کارگران، عدم پرداخت حداقل دستمزدی که برای سیر کردن شکم کارگر و خانواده محرومش لازم است، عدم پرداخت همان دستمزدهای ناچیز تا مدت طولانی و حتی 1 تا 2 سال به کارگران، تحمیل قراردادهای موقت توسط سرمایه داران و اخراج های فله ای کارگران، عدم تقبل کمترین مسئولیتی از سوی سرمایه داران و دولت حامی آنها در مقابل کارگران اخراجی، قربانی شدن روزمره کارگران در نتیجه فقدان حداقل استانداردهای ایمنی و بهداشتی در محیط کار، و در کنار همه اینها فقدان حق داشتن کمترین تشکلهای صنفی مستقل که مدافع حقوق کارگران باشد و عدم برخورداری از حق اعتراض و اعتصاب و سرکوب وحشیانه کوچکترین خواستهای اقتصادی و سیاسی کارگران، شرایط بسیار ظالمانه و دردناکی را به طبقه کارگر ایران تحمیل کرده است. در جمع بندی مختصر شرایط زیست و کار وحشتناک کارگران ایران باید گفت تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، طبقه کارگر ایران، امروز یعنی در اوایل قرن 21 ، کم وبیش در همان شرایط زیستی مصیبت بار و جهنمی ای زندگی می کند که طبقه کارگر اروپا در قرن 18 با آن مواجه بود؛ با این تفاوت که کارگران ایران امروز،سرکوب پلیس سیاسی قرن 21 را هم در بالای سر خود دارند.

 

در چارچوب چنین شرایطی ست که ما بطور روزمره شاهد فقر و فلاکت روز افزون کارگران به دليل بیکاری، گرانی، تورم و گرسنگی هستيم. امری که آنها را با شدت هر چه بيشتری به ورطه بیماریهای مهلک اجتماعی نظیر فحشا و اعتیاد و ... سوق می دهد؛ تا جایی که برای طبقه کارگر ایران، غرق شدن تدریجی در مرداب  فقر و گرسنگی، به پدیده ای عادی در زیر نظام استثمارگرانه حاکم، تبدیل شده است.

 

بدون شک این اوضاع، بطور طبیعی مقاومت کارگران و رشد مبارزات آنها برای بقای حیاتشان در مقابل شرایط ظالمانه ای را بر می انگیزد که سرمایه داران زالو صفت بر آنها و خانواده هایشان تحمیل کرده اند. در نتیجه تاریخ حیات ضد خلقی و تعرض جمهوری اسلامی به شرايط کار و معاش طبقه کارگر ایران در طول 32 سال گذشته، با مبارزات وقفه ناپذیر و دلاورانه کارگران ایران بر علیه تعدیات فوق گره خورده است. با توجه به این حقیقت و با توجه به اوج یابی دوباره اعتراضات کارگران در سالهای اخیر، نمایاندن تصویر واقعی از خواستهای کارگران و مبارزات جاری و ماهیت مطالبات جاری آنان، برای چگونگی برخورد صحیح به جنبش طبقه کارگر، امری اساسی ست.

 

نگاهی به مبارزات جاری طبقه کارگر برای نیل به مطالباتش در مقابل سرمایه داران و رژیم حامی آنان نشان می دهد که برغم خصلت پراکندگی و خودبخودی بودن اين مبارزات و فقدان یک رهبری متشکل و آگاه در راس آنها (که خود حاصل بلاواسطه سلطه دیکتاتوری امپریالیستی در جامعه تحت سلطه ماست) مطالبات زير در مبارزات جاری کارگران ما با برجستگی هر چه بيشتری فرياد زده می شوند:

1-         پرداخت فوری حقوق های معوقه

2-         تعيين حداقل دستمزد مطابق با هزینه های واقعی  زندگی و رشد تورم

3-         انعقاد قراردهای جمعی و رسمی

4-         لغو قراردادهای موقت و یا "سفید امضا"

5-         کوتاه شدن دست شرکتهای پیمانکار از زندگی کارگران

6-         تامین امنیت شغلی

7-          برسميت شناخته شدن حق کارگران در ايجاد تشکل های مستقل کارگری

8-         حق داشتن نمایندگان مستقیم منتخب از سوی کارگران در تصمیم گیری های کارفرمایان که مربوط به مسایل صنفی نظیر دستمزد و شرایط کار کارگران می باشند.

9-         اجرای مفاد معلق قانون کار در مورد حقوق برسمیت شناخته شده کارگران و شمول این قانون به تمام محیط های کار

10-     حق داشتن دستمزد برابر، برای زنان کارگر در مقابل کار برابر با مردان

11-     حق بیمه درمان و بهداشت برای کارگران و خانواده های کارگری

12-     کوتاه شدن سن بازنشستگی در مورد مشاغل سخت و زیان آور

13-     آزادی کارگران زندانی

 

علاوه بر این موارد، بررسی روند عینی مبارزات جاری کارگران برای نیل به مطالبات صنفيشان، از نیاز اساسی کارگران در این مبارزات (در هر سطحی و با هر خواستی) به داشتن تشکلهای صنفی مستقل از دولت و نهادهای خودساخته کارگری حکومت، پرده بر می دارد. به همین دليل است که در بستر تلاش کارگران برای متشکل شدن و سرکوب اين تلاشها از سوی جمهوری اسلامی  در بیشتر اعتراضات کارگری جاری در سالهای اخیر و بویژه در واحد های بزرگ ، خواست آزادی کارگران زندانی و فعالین کارگری و در همان راستا حق اعتصاب و برخورداری از تشکلهای صنفی  مستقل در چارچوب این رژیم با برجستگی مطرح می شوند.  

روشن است که در اینجا بحث بر سر برخی از مهمترین  خواستها و مطالبات کارگران در مبارزات جاری آنها بر علیه تعدیات سرمایه داران و قدرت دولتی، آنهم مطالباتی ست که برغم سلطه جو سرکوب و خفقان، در اعتراضات کارگری مجال بروز پیدا کرده اند؛ چرا که مطالبات کارگران ایران بسیار وسیعتر و عمیقتر از موارد فوق بوده و اگر ملاحظات امنیتی ناشی از سلطه امپریالیستی و دیکتاتوری سبعانه نظام در میان نبود، بدون شک خواستهای سياسی طبقه کارگر و در راس آنها خواست سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و نابودی نظامی که پایه اسارت و بدبختی طبقه کارگر ایران است با شدت تمام و با وسعتی چشمگیر، در یک محیط آزاد فریاد زده می شد. 

 

نگاهی به سیر مبارزات طبقه کارگر در طول 3 دهه گذشته نشان می دهد که مبارزات کارگری در زیر دیکتاتوری مطلق العنان بورژوازی وابسته ایران، برغم سرکوب های لاینقطع رژیم بر علیه این طبقه و نیروهای کمونیستی مدافع آن هیچگاه قطع نشده است. اما سطح این مبارزات و شعارهای آن بطور طبیعی در کل، تابع وضعیت عمومی جامعه و توازن قوای حاکم بر پیکار جاری در بین توده های میلیونی با طبقه حاکم بوده است. مثلا اگر در شرایط دوره پس از قیام بهمن 57، کارگران توانستند پیشرفتهای بزرگی در امر سازماندهی خود صورت داده و در برخی جاها حتی شوراهای صنفی خود را در محیط های کار سازمان دهند، اما با حاکم شدن سایه اختناق وحشتناک توسط جمهوری اسلامی و سرکوب ددمنشانه تشکلات و فعالین کارگری و سازمانهای سیاسی، و همچنین بر بستر هجوم فزاینده سرمایه داران به وضع کار و معاش کارگران، ما بطور طبیعی، شاهد نمود جنبشها و اعتراضات خودبخودی این طبقه برای کسب مطالبات صنفی (نظیر دستمزد ، حقوق عقب افتاده، بهبود شرایط کار و ...)بوده ایم.

 

با در نظر گرفتن این واقعیت،طرفداران آرمانهای طبقه کارگر باید از هر گونه تلاش مبارزاتی و اعتراضات برحق کارگران،(هرچند که این تلاشها محدود و پراکنده و ضعیف باشند)در مبارزه با نظام حاکم و برای تحقق خواستهایشان پشتیبانی کنند. این مبارزات نه تنها روحیه اتحاد و اعتراض در بین کارگران را فزونی می بخشد، بلکه بستری ست که در طی آن کارگران آگاه قادر می شوند موانع پیشاروی سازمانیابی طبقه کارگر و بطور مشخص دیکتاتوری هار و مطلق العنان طبقه حاکم را هر چه عينی تر برای کارگران توضيح داده و آنها را به مبارزه برای نابودی عامل اصلی وضع فلاکت بار خود دعوت کنند. از سوی دیگر، اعتراضات و مبارزات کارگران برای کسب حقوق برحقشان این واقعیت را به طور برجسته در مقابل کارگران می گذارد که هر گونه مبارزه اقتصادی و یا تلاش برای تثبیت هر گونه حقوق صنفی و طبیعی توسط آنها، نظیر حقوق معوقه و یا دستمزد و ... بدلیل ماهیت قدرت سیاسی حاکم، بطور ناگزیر، کارگران را در مقابل دستگاه سرکوب و کلیت حاکمیت سیاسی قرار داده و اعتراضات اقتصادی را لاجرم و خيلی زودبه یک مبارزه سیاسی تبدیل می کند.

 

همچنین در بستر همین مبارزه طبیعی ست که باید به کارگران و بویژه کارگران پیشرو و آگاه توضیح داد که با توجه به این واقعیت تاریخی که در ایران تحت سلطه امپریالیسم و دیکتاتوری بورژوازی وابسته، هیچ حقی برای کارگران از تعدی قدرت دولتی مصون نیست، در نتیجه  موفقیت و پیشروی مبارزات کارگران و تثبيت دستاوردهای این مبارزه –برغم هر پیروزی لحظه ای و ارزشمندی هم که کسب شود_ نهایتا منوط به نابودی دیکتاتوری حاکم و عامل اصلی تولید و باز تولید آن یعنی نظام سرمایه داری حاکم است.امری که بدون وجود سازمان انقلابی طبقه کارگر و رهبری کمونيستی غير ممکن می باشد.

 

با دفاع از مبارزات و مطالبات برحق کارگران، بکوشیم تا این مبارزات را به بستر اصلی و دورانساز مبارزه جهت نابودی کلیت جمهوری اسلامی سوق دهیم.