ع – شفق

 

زلزله، همبستگی مردم، رسوائی جمهوری اسلامی!

 

زلزله فاجعه بار روز یکشنبه 21 آبان امسال در مناطق غرب ایران و عراق با به جا گذاردن صدها کشته و بر اساس برخی گزارشات بیش از 10000 مجروح و دست کم 1800 میلیارد تومان خسارت ، بار دیگر ماهیت به غایت ضد مردمی رژیم تبهکار جمهوری اسلامی را از ورای نتایج مرگبار خویش در مقابل دید همگان قرار داد. نمایش هزاران خانه ویران شده که بر اثر زلزله بر سر مردم دردمند و محروم خراب شده اند، تلهای سهمگین خاک و سیمان که عدم آوار برداری سریع از آنها صد ها نفر را زنده زنده در زیر لایه های خود مدفون کرده، مادران داغدیده، مردان در هم شکسته و مستأصل، کودکان بهت زده و یتیم و سیل اشک و آهی که با امواج خشم و نفرت علیه جمهوری اسلامی عجین شده است، همه و همه توصیف گر نتایج حاصل از سلطه یک رژیم ضد خلقی ست که با عملکردهای خویش و تحمیل فقر و نداری گسترده به توده ها، نتایج مرگبار حاصل از طغیان طبیعت را در ابعادی دو چندان، مانند پتک بر حیات مردم رنج دیده کرمانشاه و سرپل و ذهاب و ازگله و... کوبیده است.

اکنون با وجود گذشت چند روز پس از وقوع این زلزله مخوف، دزدان غارتگر حاکم به رغم در اختیار داشتن انبوهی از منابع مالی و ثروتهایی که صرف تنها قطره ای از آنها به طور سریع می توانست (و می تواند) جان هزاران انسان بی گناه را نجات داده و از تباه شدن حال و آینده آنها جلوگیری کند، حتی از تامین حداقل نیازهای لازم برای زنده ماندن زلزله زدگان سرباز زده اند. در شرایط سرمای مناطق زلزله زده و بارش باران، مقامات دزد و فاسد جمهوری اسلامی هنوز نه چادر و سرپناه در اختیار تمام بازماندگان دردمند بویژه در روستاهای دورافتاده گذارده اند و نه در جهت اسکان دادن آنها در انواع اماکن دولتی یا غیر دولتی دست به اقدامی زده اند؛ مضافا آنکه فقدان آب و غذا و نبود امکانات پزشکی که تهیه آنها در همان ساعات و روزهای اولیه توسط دولت می توانست نجات بخش زندگی بسیاری از مجروحان و بازماندگان باشد، به خودی خود به گسترده تر شدن ابعاد تلفات دردناک زلزله منجر شده است. تبهکاران حاکم، در عوض، در هراس از طغیان خشم به حق مردم علیه نظام پوسیده و ستمگر حاکم، در یکی از نخستین اقدامات خویش واحدهای ضد شورش سپاه و ارتش سرکوبگر مسلح به سلاح و گاز اشک آور را به منطقه اعزام  و در هر گوشه ای پست های بازرسی بر پا کرده اند تا در صورت وقوع هر اعتراض به حقی، آن را در هم بکوبند. در چنین شرایطی برغم تمامی تبلیغات فریبکارانه سران رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی مبنی بر "اسکان" و "رسیدگی" به وضعیت دردناک بازماندگان زلزله، ابعاد واقعیت مرگبار نتایج زلزله و خشم و کینه مردم علیه جمهوری اسلامی آنچنان گسترده و هویداست که نماینده رژیم از کرمانشاه را وا داشته تا در هراس از وضع موجود سه روز بعد از فاجعه در مورد وضعیت زلزله زدگان فریاد بکشد که: " اینجا قیامت است"، "بیش از هزار نفر جان باخته اند" و به بسیاری از روستاها "کمکی" نرسیده است! (گفتگوی احمد صفری نماینده مجلس رژیم با ایلنا - 25 آبان). بله! این سخنان مبین گوشه ای از ابعاد آن "قیامتی" است که نماینده رژِیم به آن معترف شد.

اما تصاویر دلخراش بسیاری وجود دارند که همگی توصیف گر شرایط دردناکی است که در نتیجه سلطه رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی پس از زلزله اخیر برای توده های تحت ستم ایران به وجود آمده است: تصویر مادری که در آخرین لحظات در مقابل سقوط سقف بی دوام خانه اش در مسکن مهر خود را روی فرزند 3 ماهه شیرخوارش انداخته و به قیمت جان خویش برای او سرپناه ساخته و نجاتش داده است. تصویر دختر خردسال یتیمی که با یک زیرانداز و بدون سرپناه شبهای سرد را در میان قبرهای عزیزانش می خوابد، طفل شیرخواری که ناگهان همه عزیزانش را از دست داده و اکنون در جستجوی آغوش مادر در میان بازماندگان فاجعه از این دست به آن دست می شود ولی قرار و آرام نمی گیرد؛ پدری که به دلیل دیر رسیدن کمک های امدادی همه خانواده اش را از دست داده و با حالتی هیستریک چند روز است نان نمی خورد و می گوید می خواهد زودتر بمیرد و به عزیزان و جگر گوشگان ناکامش ملحق شود، گریه مردی بر سر جای خواب پسرش که زیر آوار فوت کرده و هنوز حتی به جسد او دسترسی پیدا نکرده، جوانی که به دلیل نبودن امکانات و "چند لیتر بنزین" شاهد مرگ برادرش پیش از رسیدن به بیمارستان بوده، و یا اظهارات مردی که می گوید "در "ازگله" بچه ها را از سرما در داخل گونی گذاشته ایم؛ هلال احمر آمد و فقط فیلم گرفت و کاری نکردند (خبر آنلاین)" و بالاخره هم رقص کثیف مزدوران عمامه به سر و بی عمامۀ رژیم که کاروان، کاروان، از حوزه های علمیه به صورت سازماندهی شده، پیش از ارسال کمک به منطقه اعزام شده اند و در این بازار مکارۀ مرگ، همه جا با پریدن روی ماشین ها و کامیونهای کمکی مردم، مشغول عکس گرفتن از خود یا همان "سلفی گرفتن" به منظور نمایش حضور رژیم در مناطق زلزله زده و تبلیغ برای حکومت هستند.

اگر در واقعیت و در شرایط پس از مرگ، قیامتی در کار نیست اما دژخیمان جمهوری اسلامی در عمل و در منطقه زلزله زده به راستی یک "قیامت" زمینی بر پا کرده اند. سران فریبکار جمهوری اسلامی اگر چه در طول  39  سال، همواره مردم رنجدیده را برای تحمل وضعیت هلاکت بار کنونی به بهشت آسمانی رجوع داده اند؛ لیکن همانطور که زلزله اخیر نشان داد هر روز زندگی زمینی توده ها را به یک جهنم و روز "قیامت" مورد تبلیغ شان تبدیل ساخته اند.

زلزله مرگبار اخیر در غرب کشور به اعتبار ماهیت ضد مردمی رژیم حاکم به عرصه ای تبدیل شده است تا بر بستر نبرد بین طبیعت و انسان، نشانه های آشکار تداوم و تشدید یک نبرد بزرگتر بین نیروهای اجتماعی در جامعه تحت سلطه ما، یعنی بین توده های خلق با دشمنان قسم خورده شان رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی نیز دوباره نمودار گردد. در جریان زلزله اخیر مردم ما با مشاهده سیاستهای به غایت ضد خلقی و اهریمنی جمهوری اسلامی، بار دیگر در گفتار و اعمال خود با تمام قوا برخواست و آرزوی قلبی شان مبنی بر سرنگونی این رژیم وابسته و پوسیده تاکید کردند. حمایت ها و کمک های بی دریغ مردمی از تمامی کشور که آشکارا با دهن کجی به خواست سران حکومت، در هر محله و شهر و روستایی، خود راسا به جمع آوری کمک و ارسال مستقیم آن به مناطق زلزله زده اقدام کردند، یک جنبش و همبستگی ملی عظیم را در مقابل دیکتاتوری حاکم به نمایش گذارد. تنها کافی ست به برخی پیام های همبستگی و برای نمونه به پیام یک کارگر  توجه کنیم که می گوید شرمنده است که تنها توانسته 30 هزار تومان و "تمام لباس های زمستانی اش" را برای زلزله زده گان بفرستد چون هنوز "حقوق نگرفته"است. زحمتکش دیگری که با اظهار تاسف از وضع مالی خود بر روی کاغذی نوشته تنها "دو ژاکت" را برای زمستان خود نگه داشته و بقیه "لباس هایش" را که شسته و "تمیز" هستند برای هموطنان"کرد" خود فرستاده و یا زن زحمتکش دیگری از اصفهان که از راه بافتن شال و کلاه امرار معاش می کند با سخاوت تمام تمام کلاه ها و شالهای بافته شده اش را به دست گرفته آنها را با پای پیاده به دست زلزله زده گان رسانده؛ همه اینها گوشه ای از احساسات ارزشمند توده های تحت ستم نسبت به یکدیگر و بویژه نسبت به خلق کرد و همچنین شناخت آنان نسبت به دشمن مشترک همه خلقهای ایران یعنی جمهوری اسلامی را به نمایش می گذارند. در زلزله اخیر حتی نشان داده شد که شرافت برخی دزد ها و سارقان خرده پا هم بسیار بیشتر از سران فاسد جمهوری اسلامی ست. یکی از این سارقان در نامه کوتاه خود که آنرا در جیب یکی از لباس های ارسالی برای زلزله زدگان گذاشته بود خطاب به آنها نوشته است که بیکار است و از راه "دزدی" امرار معاش می کند و این "بسته کوچک" را نیز از راه دزدی برای زلزله زدگان تهیه کرده، خودش پولی ندارد تا شخصا به دیدار و کمک آنها بیاید ولی با آگاهی از این که زلزله زدگان بیشتر از خود او به آن اقلام "نیاز" دارند، آنچه را که بدست آورده برای آنها می فرستد.

 این نمایش همبستگی و رفتار والای اجتماعی از سوی توده های ستمدیده ایران از یک طرف خط بطلان بر تبلیغاتی می کشد که هر از چند گاهی از منابع ظاهراً ناشناخته علیه مردم ساز می شود که طی آن ضمن تحقیر و توهین به توده ها کوشش می شود آنها را انسانهائی که گویا صرفا به فکر خود بوده و یا به لحاظ برخورد به مسایل اجتماعی در سطح پائین قرار دارند نشان دهد- که متأسفانه برخی افراد کوته فکر نیز آنها را تکرار می کنند؛ و از طرف دیگر افشاگر چهره به غایت رسوای دژخیمان حاکم است که کمترین اهمیتی به وضعیت مرگبار هزاران هزار قربانی زلزله نشان نمی دهند تا جائی که حتی یکی از آخوند ها رسما به زلزله زده گان اعلام کرد که در انتظار کمک از طرف دولت نباشید! (1)

یکی از نکات برجسته در جریان زلزله اخیر نمایش خشم و نفرت مردم از صرف بودجه های مملکت در راه اهداف برون مرزی رژیم جمهوری اسلامی به جای صرف آنها برای رفاه و آسایش مردم ایران است. در شرایطی که این تبهکاران در ارتباط با زلزله اخیر حاضر به خرج مبلغی برای کمک به زلزله زدگان نیستند، همگان می بینند که آنها بدون فوت وقت حاضرند در پیشبرد وظایف ضد انقلابی ای که امپریالیستها در منطقه بر دوش آنها گذارده اند میلیاردها دلار از ثروتها و درآمدهای عمومی متعلق به خلق های ما را در لبنان و فلسطین و سوریه و یمن و عراق و ... مانند آب خوردن صرف پروژه های ضد انقلابی "رفاهی" و یا "جنگی" برای تقویت دار و دسته های ضد خلقی و مزدور امپریالیسم کنند. درست به دلیل همین واقعیات برجسته که در میان صحنه های درد و رنج و نیستی به نمایش درآمده است می باشد که قربانیان و بازماندگان زلزله در حالی که از یک سو سرشار از احساس حق شناسی و همبستگی نسبت به کمک کنندگان یعنی مردم هم سرنوشت خویش در ایران می باشند، از سوی دیگر با قاطعیت تمام، مزدوران بسیجی و پاسدار و آخوندهای جمهوری اسلامی حاضر در مناطق را مورد کین و نفرت خود قرار داده، با به دست گرفتن شعارهایی نظیر "اینجا جای دیکتاتور نیست"، "مرگ بر ولایت وقیح"، "ما رهبر نمی خواهیم، چادر می خواهیم"، و ... رای واقعی و قلبی خود نسبت به جمهوری اسلامی را بیان کرده و رییس جمهور منتخب "ولایت وقیح"، یعنی روحانی، این مردک تبهکار را مانند کارگران معدن "زمستان یورت شمال غربی" هو می کنند و بالاخره آشکارا و با شجاعت تمام در مقابل خودِ دوربین های تلویزیونی دیکتاتوری حاکم می گویند که مردم ما "جمهوری اسلامی" را "نمی خواهند"!

هر چند این حقیقت تاسف باری ست که بشر هنوز قادر به پیشگیری از حوادث طبیعی مانند زلزله نشده است، اما این نیز حقیقتی ست که برخورد مناسب دولتها و واکنش سریع آنها نسبت به وقوع فجایع طبیعی نقشی تعیین کننده در کاهش خسارات و بویژه ضایعه های جانی و مالی و نهایتا در بازسازی سریع ویرانی های مادی و معنوی دارد. در مورد ایران نیز درست است که ایران بر روی یکی از گُسلهای زلزله خیز دنیا قرار دارد، اما ساخت مسکن های مناسب و ضد زلزله نظیر نقاط مشابه در دنیا در حد زیادی می تواند در نجات جان انسانها هنگام زلزله موثر واقع شود. در حالی که در همین جاست که ما شاهدیم به دلیل حاکمیت نظام سرمایه داری وابسته در جامعه تحت سلطه ما و وجود رژیم تا مغز استخوان فاسد و جنایت کار جمهوری اسلامی، بار ویرانگر حوادث طبیعی مانند زلزله و سیل و طوفان با سهمگینی هر چه بیشتری بر سر حال و آینده قربانیان می نشیند و حداکثر تخریب مادی و معنوی ممکن را در حیات آنها ایجاد می کند.

تجربه زلزله مرگبار اخیر نیز نشان داد که سران دزد و فاسد جمهوری اسلامی در ایران با پروژه های رسوایی نظیر "مسکن مهر" و یا آنطور که مردم در جریان زلزله اخیر به درستی به آن نام "مقبره مهر" را دادند به قیمت پر کردن جیب خود و چاپیدن مردم چنان مسکن های فاقد هر گونه ایمنی و استحکامی را بنا کرده اند که نتایج فاجعه بار آن در زلزله کرمانشاه و سرپل ذهاب آشکار گردید و جان صدهاتن از قربانیان را همین ساختمان های فاقد استاندارد گرفتند. تنها در کرمانشاه بر طبق آمار منتشره 15500 خانه صد در صد نابود شده که بخشی از آنها مربوط به "مسکن مهر" بوده اند. همچنین در حالی که نقش بیمارستانهای مناطق زلزله زده در اعطای کمکهای درمانی و پزشکی بعد از حادثه بسیار حیاتی ست، در جریان زلزله اخیر بیمارستانهای سرپل ذهاب و بیمارستان جدید اسلام آباد به نحو غیر قابل باوری صدمه دیده و ویران شده اند و در نتیجه امکان "مداوا" ی زلزله زدگان را نداشته اند. همین امر منجر به تلفات جانی بیشتر در بین مجروحانی شده که به این بیمارستانها رسانده شدند ولی قادر به دریافت کمک درمانی نشده و از بین رفتند. ابعاد این رسوایی تا جایی ست که مقامات رژیم مجبور شده اند ادعا کنند که مقاطعه گران این "بیمارستان های پلاسکویی" را دستگیر کرده اند. اما، واقعیت این است که در سیستم سرمایه داری که همه کارها به خاطر سود صورت می گیرد وجود مقاطعه گران بی وجدان و بی مسئولیت امری طبیعی است که در جامعه سرمایه داری وابسته ایران ابعاد هر چه وسیعتری یافته است.

مورد دیگر در آوار برداری سریع از مناطق آسیب دیده می باشد بطوری که واکنش سریع در  24 ساعت اول پس از وقوع هر زلزله در امر نجات جان تعداد بیشتری از قربانیان، بسیار موثر است. اما تعلل و عدم واکنش فوری مقامات حکومت به حدی در این فاجعه آشکار بود که بعد از 48 ساعت بنا به اعتراف خود مقامات رژیم هیچ کمکی به ویژه به مناطق روستایی نرسیده بود. خبرگزاری ایلنا جمهوری اسلامی اعتراف می کند "در دشت ذهاب بعد از 43 ساعت هنوز کمک به دست مردم نرسیده است". اگر جدا از این نمونه ها تجربه سیاستها و عملکردهای ضد خلقی رژیم در امر بازسازی مناطق زلزله زده و باز سازی زندگی ویران شده مردم آسیب دیده را نیز مد نظر قرار دهیم آنگاه تصویر روشنتری از ابعاد خسارات این زلزله در چارچوب نظام اهریمنی سرمایه داری حاکم و حکومت ضد خلقی جمهوری اسلامی در دراز مدت هم به دست داده می شود. در همین رابطه در حالی که بلندگوهای تبلیغاتی رژیم با عوامفریبی تمام از بازسازی مناطق زلزله زده سخن می گویند، به عنوان "مشت نمونۀ خروار" باید به وضع "بازسازی" زندگی ویران شده مردم رنجدیدۀ بم اشاره کرد.  به گزارش سایت "جی پلاس" "با وجود گذشت ١٤‌سال از زلزله پنجم دی‌ سال ٨٢ بسیاری از مردم این شهر همچنان در خانه‌های نیمه‌ساخته‌ای زندگی می‌کنند که به دلیل عدم تمکن مالی امکان تکمیل آنها را ندارند." و "با مشکل بزرگ سررسید اقساط هم مواجه هستند"  اقساطی که "توان بازپرداخت آنها را ندارند و این‌گونه است که وام‌های بازسازی این شهر مردم بم را به یکی از مقروض‌ترین مردم ایران تبدیل کرده است".(2)

زلزله اخیر با تمام صحنه های دردناکی که از درد و رنج قربانیان به نمایش عموم گذارد، بار دیگر بی آیندگی و ضعف جمهوری اسلامی در مقابل امواج خشم و نفرت مردم را نیز هویدا نمود. واقعیتی که در ورای امواج مرگبار زلزله اخیر با برجستگی تمام چه در اعمال ضد خلقی جمهوری اسلامی و چه در همبستگی بی نظیر توده های تحت ستم سراسر ایران با مصیبت دیدگان زلزله اخیر ظهور یافت، از یک طرف پوچی و زهر آگین بودن تبلیغات نیروهای ضد مردمی و ناسیونالیستهائی را افشاء نمود که سعی دارند در همبستگی خلق کرد با دیگر خلقهای ایران خلل ایجاد کنند و همچنین مهر تأئید بر هم سرنوشتی همه خلقهای ایران در مقابل دشمن مشترکشان زد، و از سوی دیگر پوسیدگی رژیم دیکتاتوری حاکم و صدای مارش سهمگین و پیام مردمی را آشکار کرد که بی وقفه خنجر های کینه خود را برای فرو کردن درقلب اهریمنان حاکم تیز می کنند تا سرانجام آنها و نظام سرمایه داری اهریمنی حاکم را با تمام فجایع و جنایاتش به گورستان تاریخ بسپارند.

زیرنویس ها:

(1)    - از سخنان تبهکارانۀ آخوند فرحزاد پس از زلزله سال 1391 در آذربایجان

(2)    -  از سایت خبری جوانان ایرانی – جی پلاس (جماران: نگران آینده مردم مناطق زلزله زده هستیم)

http://www.jamaran.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-132/792634-%D9%86%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A2%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B7%D9%82-%D8%B2%D9%84%D8%B2%D9%84%D9%87-%D8%B2%D8%AF%D9%87-%D9%8