عبداله باوی

 

ستمگری دیگر انتخاب شده است تا...!!!

باز ستمگری از میان ستمگران و توسط ستمگران انتخاب شده است. برای فریب مردم دنیا و برای مشروعیت بخشیدن به تداوم سلطه ظلم و زور در مهین خونین ما، او را رئیس جمهور "منتخب" می‌نامند، ولی او جلادی در جامه نوین بیش نیست. او "انتخاب" شده است تا همچنان حاکم، خدا شود، تا عامل بیشرم استعمار شود، تا خون کارگر در محراب سرمایه ریخته شود، تا شکنجه شغلی شود، تا زندان ها بیش از پیش از مردم آزاده لبریز شوند؛ تا تن محرومان از شلاق ستم، چاک چاک شود، تا طناب ها هر چه فزون تر بر گردن ها انداخته شوند، تا زیبا صفت از دار آویزان شود، تا جان ها بجای آب از شرنگ مرگ لبریز شود، تا جگرگوشه های مادران از آغوششان کنده شوند، تا فریاد دردآور مادران دربند در غم کودکان همچنان پژواک شود، تا پدر همچنان درد گرسنگی را در چشمان فرزندان خود شاهد شود، تا گوهر تابان عفت، در چنبره فقر و گرسنگی بدست جانیان پست و هرجائی ملوث شود، تا شرف انسانی برای تکه نانی ارزان شود، تا دختر نوجوان از تهی بودن سفره فروخته شود، تا امید در آسمان ها جستجو شود، تا درد فقر با قدرت سرمایه جاودان شود؛ تا مهربانی زشت شود؛ تا صفت فقیر و گرسنه با قید اعدام همساز شود؛ تا زجر و شکنجه، متمم اعدام شوند؛ تا شعله‌های چشمان بی فروغ کبرای گرسنه و بیمار خاموش شوند، تا بوسه‌ از لب ها زدوده شود، تا فضای سرزمین با دشنام و ضرب و زور آلوده شود، تا دریدن حق و تالان حقیقت، باز شود؛ تا کارفرما سلطان جان و مال و هستی کارگر شود؛ تا ددمنش چکمه پوش، مختار مطلق شود، تا قمه منطق شود، تا پدر، سالار و زن، ضعیف خوانده شود،  تا خنده رویا شود، تا شادی داستان شود؛ تا به دروغ جامه حقیقت و به راستی نقاب فریب زده شود، تا صمد غرق شود تا دانش، حماقت و دانشمند، احمق خوانده شود.

باز ستمگری از میان ستمگران و توسط ستمگران انتخاب شده است. برای فریب مردم دنیا و برای مشروعیت بخشیدن به تداوم سلطه ظلم و زور، او را رئیس جمهور "منتخب" می‌نامند، ولی او جلادی در جامه نوین بیش نیست. او انتخاب شده است تا او نیز همان کند که سرمایه‌دار با کارگر میکند، که پنجه باز با کبوتر میکند، که شکنجه‌گر با انسان میکند، که پلنگ تیزدندان با گوسفند میکند، که پدرسالار با مادر میکند، که کارفرما با کارگر میکند، که گلوله با فریاد عدالت میکند، که دشنه سرکوب با پرنده انقلاب میکند، که جلاد با خاوران میکند، که شلاق با پوست و گوشت میکند، که اعدام با آزادی میکند، که سرمایه با زن و کودک میکند، که سیری ناشی از آز با گرسنگی میکند، که غم با خنده میکند، که ظالم داستان با شادی میکند، که تحقیر با فقیر میکند، که احمق کوردل با دانش میکند.

باز ستمگری از میان ستمگران و توسط ستمگران انتخاب شده است. برای فریب مردم دنیا و برای مشروعیت بخشیدن به تداوم سلطه ظلم و زور، او را رئیس جمهور "منتخب" می‌نامند، ولی او جلادی در جامه نوین بیش نیست. ولی او نیز سرانجام عدم خواهد شد، سرود خلق آغاز خواهد شد، پتک با داس همراه خواهد شد، انقلاب دوباره با نفس گرم خویش آرمان خواهد شد، اشعار دشنه گون دکلمه خواهد شد، سرود بنام نامی مردم خوانده خواهد شد، مشت‌ها برافراشته و چخماق تفنگ ها کشیده خواهند شد، گلوله برای آزادی شلیک خواهد شد، کاخ دژخیمان فرو ریخته خواهد شد، حق انقلابی در پیشگاه کارگر ادا خواهد شد، بادبان های آزادی در افق در اهتزاز خواهند شد، شکنجه‌گر حقیر به موزه روان خواهد شد، اعدام، داستان خواهد شد؛ مرضیه سمبل قهرمانی خواهد شد، محصول از آن همه خواهد شد، کارفرما نابود خواهد شد، پدر شادی کودکان را شاهد خواهد شد، محبت زیبا خواهد شد، باغ ها حاصل خیز خواهند شد، بی‌خانمان و بی چیز و گرسنه، انسان نوین خواهد شد، مفهوم زن انسانی خواهد شد، فریاد با شادی همراه خواهد شد؛ خنده، جاودان خواهد شد؛ آگاهی، فضیلت و  راه صمد ها، مشعل روشنی بخش دانش خواهد شد.

وقتی که آسمان میهن گرم و زنده من، تهی از باز و باز پرستان، و مملو از کبوتر های آزادی خواهد شد!

جولای 2013