مواضع ما از ورای پاسخ به چند سئوال

 

(مصاحبه نشریه شهروند با چریک های فدایی خلق ایران)

 

لطفا نام خود و عنوان سازمانی تان را بنویسید و مختصری از بیوگرافی تان را شرح دهید. سازمان خود را بطور خلاصه معرفی کنید و آخرین تغییر و تحولات درون آن را عنوان کنید.

 

پاسخ: من، ایرج کابلی مسئول روابط عمومی چریکهای فدایی خلق ایران با تشکر از هیات تحریریه نشریه شهروند بخاطر سوالاتی که طرح کردید،  به این وسیله پاسخ های چریکهای فدایی خلق به این سوالات را در اختیارتان می گذارم.  همانطور که می دانید، چریکهای فدایی خلق ایران در تداوم خط انقلابی بنیان گذاران سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در دوره شاه، پس از قیام بهمن و هنگامی که متوجه شدند که آن سازمان راه سازش با جمهوری اسلامی در پیش گرفته و از پاسخ گویی به مسئولیتی که شرایط تاریخی آن زمان بر دوش اش گذاشته بود، شانه خالی کرد، صف خود را از آنها جدا کرده و به همین نام فعالیت خود را ادامه دادند. این جریان بلافاصله پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی ماهیت ضد مردمی آن را آشکار و افشا نمودو در تداوم این خط با اعتقاد به ضرورت سرنگونی جمهوری اسلامی جهت رسیدن به آزادی و دمکراسی و بقیه مطالبات اساسی مردم ایران بر علیه استبداد حاکم مبارزه کرد.

 

سئوال: موضع حزب شما در قبال خطری که امروزه بر سر ايران سايه افکنده و آن حمله آمريکا به ايران است، چيست؟

 

پاسخ: خطری که به آن اشاره کرديد يعنی احتمال حمله آمريکا به ايران متاسفانه امری است که در بستر بالا گرفتن تبليغات جهت دار دولت آمريکا و سياستهای ضد ملی و ضد مردمی جمهوری اسلامی هر روز که می گذرد دل نگرانی های مردم ما را فزونی می بخشد. ما همانطور که مخالف سر سخت حاکميت ضد مردمی حاکم بر ايران بوده و هستيم و جهت سرنگونی و نابودی فطعی آن مبارزه می کنيم، همچنين مخالف قاطع هر گونه تعرض و دخالت قدرتهای خارجی به کشورمان می باشيم.

 

در28 سال گذشته که مردم ما با تنی خونين اما استوار لحظه ای از تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی باز نايستاده اند ما همواره تاکيد داشته ايم که با توجه به تجربه سقوط رژيم وابسته به امپرياليسم شاه، سرنگونی جمهوری اسلامی تنها زمانی به تحقق خواستها و مطالبات مردم ما می انجامد که سقوط اين رژيم به تغيير شکل حکومتی صرف محدود نگشته و تا نابودی نظام ظالمانه اقتصادی اجتماعی حاکم و قطع قطعی سلطه امپرياليزم پيش رود. چنين امری از عهده هيچ قدرت خارجی ساخته نيست بلکه اين کار تنها بدست مردم ايران  و تحت رهبری طبقه کارگر آگاه و سازمان يافته ميسر است. 

 

برای اينکه ابعاد واقعی خطری که در سئوال خود به آن اشاره کرديد را دريابيم و ببينيم که اين خطر تا چه حد جدی است بايد به اين واقعيت توجه کنيم که رژيم جمهوری اسلامی، به گواه عملکرد 28 ساله اش تا مغز استخوان به امپرياليستها وابسته است و اساسا در جريان توافق همين قدرتها در کنفراس گوادالوپ جهت سرکوب انقلاب مردم ما و حفظ سلطه امپرياليسم در ايران  به قدرت رسيده و اگر حمايت و ياری اين قدرتها نبود به هيچ وجه قادر نبود که اين همه سال خون مردم ما را در شيشه کند.  امروز در شرایطی که این رژیم  در جریان "پرونده هسته ای" برای کسب "تضمين امنيت" خود به هر خفتی تن می دهد، بايد ديد  که چه شده است که  آمريکائی ها با وقاحت ويژه خودشان می گويند که "گزينه نظامی" همچنان روی "ميز" قرار دارد.

 

اين "گزينه نظامی" يا احتمال حمله نظامی به اين دليل روی ميز قرار دارد که از 11 سپتامبر 2001 به اين سو دولت آمريکا با صراحت و قلدری کامل از "جنگ بی پايان" و " جنگی که پايانی بر آن متصور نيست"سخن گفته و بر طبل جنگ کوبيده است. واقعيت اين است که آمريکا در رقابت با قدرتهای بزرگ امپرياليستی می کوشد با کوبيدن بر طبل جنگ و تهديد به اعمال زور و به قول رقبايش با "يک جانبه نگری" بازارها و مناطق نفوذ خود را گسترش داده و به اين وسيله پايه های سروری خود بر جهان سرمايه داری را تحکيم نمايد. آمريکا با توجه به بحرانهای اقتصادی روز افزون اش که باعث تضعيف قدرت او شده و نقش سروری اش را تهديد می کند می کوشد با تکيه بر ميليتاريسم به مقابله بر خاسته و بازارهای جهان را به شکلی که منافع  اش حکم می کند شکل دهد. نمونه عراق مقابل چشم ماست؛  چرا آمريکا به عراق حمله کرد؟

 

امروز 4 سال پس از اشغال عراق بر هيچ کس پوشيده نيست که ادعا های اوليه آمريکا همه دروغ بوده اند. در عراق اشغال شده نه سلاح کشتار جمعی پيدا شد و نه دمکراسی جای ديکتاتوری نشست و حقوق بشر نيز به آشکاری صدها بار وحشيانه تر از قبل نقض و لگد مال شد. همه اينها آشکارا بيانگر آن است که آمريکا نه به خاطر اهداف اعلام شده ادعائيش بلکه جهت گسترش سلطه امپرياليستی خود خاک عراق را آماج حملات وحشيانه ارتش متجاوز اش قرار داده است . هدف اين بود و هست که دولت امریکا با حضور مستقيم نظامی در اين کشور، عراق را به منطقه نفوذ خود تبديل سازد.   فراموش نکنيم که ما در عصر امپرياليسم و جنگهای امپرياليستی زندگی می کنيم و امپرياليستها در 100 سال گذشته جهت تقسيم مجدد مناطق نفوذ و بازارهای جهان، دو جنگ بزرگ جهانی و صدها جنگ کوچک راه انداخته اند.

 

امروز هم به همين دلائل است که آمريکا "گزينه نظامی" را بالای سر جمهوری اسلامی نگهداشته است تا در رقابت ها و تنش های خود با قدرتهای بزرگ امپرياليستی اگر مسئله با آنها از طريق مذاکره حل نشد آن را با توسل به زور نظامی حل کند. اگر مسئله آمريکا آنطور که در ظاهر مطرح است اختلاف با خود جمهوری اسلامی باشد  اين رژيم نگفته هر کاری که برای پیشبرد سیاست های امپرياليستها و از جمله امپرياليسم آمريکا لازم باشد انجام می دهد؛ با چنين رژيمی چه نيازی به جنگ و تهديد به جنگ وجود دارد.  ما بر اين باوريم که همه ادعا های آمريکا دروغ محض است و صرفا به اين دليل برجسته می شوند که دستاويزی شوند جهت پيشبرد سياستهای آمريکا در رقابت با بقيه قدرتهای امپرياليستی. پروژه هسته ای جمهوری اسلامی  پروژه ای ضد ملی و بر عليه منافع مردم ماست اما همين پروژه بدون ياری انحصارات امپرياليستی امکان شکل گيری نداشت و هم اکنون هم از آن درجه خطری که آمريکا ادعا می کند برخوردار نيست که به خاطر آن آتشی بر پا شود که قربانيان اصلی آن مردم ستمديده ايران خواهند بود.

 

بنابر اين موضع ما روشن است. ما ضمن مبارزه برای سرنگونی رژيم دار و شکنجه جمهوری اسلامی مخالف هر گونه حمله نظامی و هر گونه دخالت قدرتهای امپریالیستی در ايران می باشيم چرا که بر اين باوريم که چنين جنگی حتی اگر به تعويض جمهوری اسلامی منجر شود به آزادی مردم ما و تحقق دمکراسی نمی انجامد.  چنين جنگی کاملا بر عليه منافع مردم ايران و کارگران و زحمتکشان می باشد از اين رو وظيفه انقلابی حکم می کند که اعتراضات مردم بر عليه آن را به بستری جهت نابودی سلطه امپرياليسم و رسيدن به آزادی تبديل نمائيم.

 

اگر اين وظيفه را بطور خلاصه و در شعاری مشخص بيان کنيم شعار اصلی ما برای چنين شرايطی چنين است: مرگ بر جنگ امپرياليستی، نابود باد جمهوری اسلامی ، زنده باد انقلاب!

 

سئوال: رابطه ی حزب شما با ساير گروه ها و احزاب اپوزيسيون خارج کشور چگونه است؟  آيا با همه آنها بر سر ميز مذاکره و تبادل نظر خواهيد نشست؟

 

پاسخ: ما خود را در جبهه انقلاب مردم ايران بر عليه امپرياليسم و نظام سرمايه داری حاکم می بينيم و به همين دليل هم با همه نيرو هائی که در اين صف قرار دارند نه تنها حاضر به تبادل نظر و مذاکره هستيم بلکه ضرورت سازمان دادن اتحاد عمل های مبارزاتی با آنها را همواره مورد تاکيد قرار داده ايم. ازآنجا که هدف اين جبهه سرنگونی جمهوری اسلامی و بر قراری قدرت مردم ستمديده ايران است روشن است که نيروهای ضد انقلابی جائی در آن نخواهند داشت. از جمله آن نیروهایی که جهت سرنگونی رژيم حاکم، چشم به کمک های امپرياليستها بسته و حرکت خود را بر مبنای سياست های آمريکا تنظيم می کنند و يا کسانی که اين روز ها  به بهانه "دفاع از ميهن"، خود را پشت رژيم جمهوری اسلامی قرار می دهند.

 

سئوال: آيا برای نظام ايدئولوژيک در ايران آينده ای می بينيد؟

 

پاسخ: منظور شما از "نظام ايدئولوژيک"در اين سئوال روشن نيست چون در واقعيت امر هيچ نظام اقتصادی-سياسی ای تاکنون در جهان وجود نداشته است که دولت آن نظام، از "ايدئولوژی" مشخصی پيروی نکند.  جمهوری اسلامی يک رژيم مذهبی است که عملکردهای خود را با ايدئولوژی اسلامی توجيه می کند ولی رژيم های غير مذهبی هم مثلا در همين کانادا يا آمريکا و غيره از ايدئولوژی بورژوائی پيروی می کنند و با آن ايدئولوژی، تحت عناوين مختلف همه اعمال استثمارگرانه و يا جنگهای ارتجاعی خود را توجيه می نمايند. اگر مبارزه کارگران و مردم رنجديده جهان بتواند طبقات و جامعه طبقاتی را بر افکند آنگاه مطمئن باشيد که دوران جولان ايدئولوژی های توجيه گر ستمگری طبقاتی نيز بسرخواهد آمد. اين، آن آينده تابناکی است که بشريت در جهان از جمله در ايران آن را انتظار می کشد.

 

سئوال: چه موضوعاتی برای حزب يا سازمان شما در الويت قرار دارد؟

 

پاسخ: بدون شک اولویت های مبارزاتی ما از خواستها و مطالبات اساسی توده های تحت ستم ما یعنی کارگران و زحمتکشان، زنان، دانشجویان و خلقهای تحت ستم جدایی ناپذیر نیست، به این اعتبار، افشای جنايات و فريبکاريهای رژيم ددمنش جمهوری اسلامی و تلاش در جهت سرنگونی اين ديکتاتوری وابسته و برقراری یک نظام مردمی و دمکراتیک، بالاترين اولويت مبارزاتی هر نيروی انقلابی مدافع توده ها در ايران را تشکيل می دهد. همچنین در شرايط کنونی که امپرياليسم آمريکا بر طبل جنگ بر عليه ايران می کوبد توضيح دلايل اقتصادی و سياسی جنگ طلبی کنونی آمريکا در جهت روشنگری اذهان مردم و کوشش در شناخت و افشای عملکرد نيرو هائی که در چنين اوضاعی حرکت خود را در راستای منافع  آمريکا يا جمهوری اسلامی تنظيم می کنند مورد تاکيد ماست.

 

سئوال: تقريبا اکثر احزاب سياسی اپوزيسيون مخالف بر پائی زندان و اعدام و شکنجه هستند. فرض کنيم شما به قدرت رسيديد،با مخالفانتان چه رفتاری خواهيد داشت؟

 

پاسخ: چريکهای فدائی خلق به مثابه يک تشکيلات کمونيستی برای بر پائی جامعه ای مبارزه می کنند که در آن از استثمار و ستم طبقاتی و به اين اعتبار از زندان و شکنجه و اعدام خبری نباشد. به باور ما تنها در بستر يک انقلاب سوسياليستی است که شرايط برای امحاء طبقات و پژمرده شدن دولت مهيا شده و می توان شاهد شکل گيری جامعه ای بود که در آن نيازی به زندان و شکنجه و اعدام نخواهد بود. اساسا علت اين که کمونيستها همواره بر امر انقلاب تاکيد دارند تنها اين نيست  که طبقات حاکم را بدون انقلاب نمی توان از قدرت ساقط کرد  بلکه در اثر يک انقلاب اجتماعی پيروزمند امکان برپائی دنيای نوينی بوجود می آيد که انسان های نوين گردانده آن بوده و نظم اجتماعی ای مغاير با آنچه ما امروز در جوامع طبقاتی شاهد آن هستيم بر پا خواهند کرد.

 

سئوال: در رابطه با مسئله مليت های ايران (ترک، کرد، عرب، لر، بلوچ و...)، حزب شما چه راه حلی را مناسب می بيند؟

 

پاسخ: از آنجا که ايران کشوری چند مليتی است که زير سلطه امپرياليسم و سرمايه داری وابسته قرار دارد و از آنجا که هيچ ملتی نمی تواند آزاد باشد اگر به ملت ديگری ستم روا کند،  بنابراين چريکهای فدائی خلق ايران ضمن مبارزه با هرگونه ستم ملی و رد  ارجحيت ملتی بر ملت ديگر، از "حق تعيين سرنوشت" خلقها و "حق جدائی" آنها دفاع کرده و معتقد اند که تنها در بستر تجلی آزاد اراده ملتهاست که امکان تعيين سرنوشت خلقها مهيا می شود. ملتها تنها در شرايطی می توانند برای سرنوشت خود تصميم بگيرند که شرايط آزاد و دمکراتيک وجود داشته باشد که اين نيز تنها با سرنگونی رژيم حاکم و قطع هر گونه نفوذ امپرياليسم در ايران به دست می آيد. ما ضمن دفاع از "حق جدائی" ملتهای تحت ستم اما از وحدت و يکپارچگی و اتحاد آنها بر عليه دشمن مشترک دفاع کرده و معتقديم که تنها در چنين شرايطی است که امکان الحاق داوطلبانه و زندگی توام با دوستی بين ملتها مهيا می شود. ما طرفدار ايرانی دمکراتيک هستيم که همه ملتهای تشکيل دهنده اين سرزمين در آن آزادانه در کنار هم  زندگی کنند.

 

سئوال: با مسئله زبان مادری چگونه بر خورد می کنيد و چه حقوقی برايش در نظر می گيريد؟

 

پاسخ: به باور ما در ايران آزاد  آينده، هيچ ملتی بر ملت ديگر در هیچ زمینه ای ارجحيت ندارد و همه ملتها از تساوی کامل حقوقی بر خوردار خوهند بود به همين دليل زبان همه ملتها بايد به رسميت شناخته شده و در مدارس و مکاتبات اداری در مناطقی که زندگی می کنند بکار گرفته شود .

 

سئوال: فکر می کنيد در داخل ايران و بويژه برای نسل جوان چقدر شناخته شده هستيد و چقدر مردم به رهنمود های شما توجه و عمل می کنند؟

 

پاسخ: برای دادن یک پاسخ واقعی و دقیق به این سوال باید مقدمتا متذکر شد که اصولا ارزیابی از حد نفوذ جریانات و سازمانهای سیاسی و درجه شناخت مردم در داخل کشور از آنها تابعی مستقیم از شرایط سیاسی حاکم بر جامعه تحت سلطه ماست. در جامعه ای که دیکتاتوری عریان و خشن روبنای اساسی نظام را تشکیل می دهد و طبقه و رژیم حاکم تحمل وجود و حضور علنی و مخفی کوچکترین تشکل انقلابی را ندارد و تمام هم و غم آن سرکوب و نابود ساختن موجودیت تشکیلاتی و افکار انقلابی این تشکلات می باشد، در شرايطی که سرکوب طولانی، آنهم سرکوبی که علنا می گويد زبان می بريم و معترضين آشکارا زير تيغ چاقوی "ماموران گمنان امام زمان" مثله می شوند؛ در شرايطی که خفقان بيداد می کند و امکان ابراز نظر آزادانه مردم وجود ندارد اگر نخواهیم در دام خود فریبی و یا مصالح حقیر سیاسی بیفتیم، آن گاه باید پذیرفت که در چنین شرایطی  نمی توان از میزان دقیق نفوذ جريانات سياسی در ميان مردم ايران سخن گفت. با اين حال به باور ما، گرچه  سالها سرکوب و اعمال وحشيانه ترين جنايات بر عليه جنبش انقلابی مردم ايران و در واقع يک نسل کشی دهشتناک گسست های غير قابل انکاری را بين مردم و سازمانهای سياسی  سبب شده است اما با وجود این، مردم ايران عليرغم همه فراز و نشيب هائی که جنبش انقلابی در طول اين سالها با آنها مواجه شده است خطوط سياسی و تاريخ هر خط و تفکری را فراموش نکرده اند . آنها همان طور که نمی توانند فراموش کنند که جرياناتی مثل حزب توده و اکثريت با حمايت از جمهوری اسلامی چه ضربات جبران ناپذيری به انقلاب آنها زدند خط فکری چريکهای فدائی خلق يعنی همان خطی که از همان آغاز روی کار آمدن جمهوری اسلامی ماهيت ضد مردمی آنرا برای مردم توضيح داده و هيچگاه اسير تبليغات دروغين فريبکاران حاکم نشده و در جهت افشاء و نابودی آن مبارزه کرده است را نيز هرگز نمی توانند فراموش کنند. به همين دليل هم هست که در تمام سالهای وحشت و سرکوب، اين سخن از سوی مردم به کرات شنيده شده و می شود که در رابطه با مواضع سازمانهای سياسی نسبت به جمهوری اسلامی و مسایل و رویدادهای جامعه اعتقاد داشته اند که چريکهای فدائی خلق درست می گفتند. به اعتبار این واقعیات باید گفت که با توجه به همه محدودیتهای ناشی از دیکتاتوری و خفقان، چریکهای فدایی خلق ایران و ایده ها و تفکرات آن برای مردم ایران و نسل جوان شناخته شده بوده و نمود های مادی ای این واقعیت، در اینجا و آنجا در حرکتهای اعتراضی آنها بروز پیدا می کند.

 

به باور ما خطوط اصلی در جنبش انقلابی از هوا زاده نشده و بر شرايط مادی استوار بوده و دارای پشتوانه اجتماعی می باشند. به اين اعتبار تا زمانی که کارگران و زحمتکشان در زير ستم امپرياليستها و سرمايه داران زالو صفت جان می کنند آرمانها و مطالبات چريکهای فدائی هر روز در سطح جامعه به اشکال و در سطوح گوناگون فرياد زده می شود به همين دليل هم هست که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی هر روز به شکلی بر عليه اين خط و اين تشکيلات توطئه می کند؛ به عنوان یک نمونه حتما شنيده ايد که همين چند هفته پيش روزنامه های رژيم خبر جعلی مبنی بر شرکت چريکهای فدائی در انتخابات مجلس پخش کردند که البته سازمان ما فورا آن را تکذيب کرد.

 

دسامبر 2007  -  آذر 1386

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com