14 نوامبر روز مارش بزرگ کارگران اروپا بر عليه وضع موجود !

 

مارش یکپارچه و اعتصاب میلیونها تن از کارگران بجان آمده در اروپا در روزهای اخیر که در اعتراض به "برنامه های ریاضت کشی اقتصادی" بورژوازی جاکم، صورت گرفت بار دیگر ضمن نشان دادن جلوه دیگری از قدرت عظیم کارگران و زحمتکشان، وحشت و هراس سرمایه داران زالو صفت و دولتهای حامی آنان در این بلوک امپریالیستی را از نیروی این توده عظیم به نمایش گذارد. روزنامه "فاینانشیال تایمز" انگلیس در توضیح ابعاد اعتراضات یکپارچه اخیر نوشت "اعتراضات بر علیه برنامه های ریاضت کشی اقتصادی، اروپا را درنوردید" (14 نوامبر 2012)  در جریان اعتراضات سراسری این روز، تظاهر کنندگان در مقابل یورش نیروهای پلیس به تظاهرات به زد و خورد با آنها پرداختند. در شهر رم ایتالیا میدان مرکزی راه آهن برای مدتی به کنترل معترضین درآمد. در برخی از خیابانهای مادرید نیز کنترل برخی مناطق این شهر تا مدتی بدست تظاهرکنندگان افتاد بطوری که نیروهای پلیس حافظ نظم سرمایه داری، با مشاهده ابعاد تظاهرات و سیل کارگران و زحمتکشان خشمگین مجبور به فرار و خالی کردن صحنه شدند. به جز شهرهای بزرگ اسپانیا (مادرید و بارسلون) کارگران و توده های زحمتکش و خشمگین در شهرهای بیش از 20 کشور اروپایی دیگر نظیر پرتقال، یونان، فرانسه و ایتالیا و ... چرخ تولید و خدمات را متوقف کرده به خیابانها ریختند. آنها با سردادن شعار و حمل پلاکاردهایی بر علیه بانک اروپایی و صندوق بین المللی پول، فریاد زدند "آنها آینده ما را به یغما می برند!" ، "دمکراسی واقعی" و دهها شعار مبارزاتی ديگر.

 

به این ترتیب بخش بزرگی از طبقه کارگر اروپا در این روز به خیابانها آمد و در کارزاری با نام "روز عمل و همبستگی" بر علیه سرمایه داری، اراده خود یعنی ضرورت گام برداشتن جهت تغییر وضع جهنمی ناشی از نظام استثمارگرانه موجود را به منصه ظهور رساند. در جریان این اعتصاب و نمایش قدرت کارگران اروپایی بسیاری از شبکه های حمل و نقل زمينی و هوائی اين کشورها و حتی بنادر از کار ایستاد بسیاری از مدارس تعطیل شدند و دانش آموزان و دانشجویان با پیوستن به کارگران اعتصابی و معترض کلاسهای درس مبارزاتی شان را در خیابانها برقرار کردند. در بعضی کشورها با حمله پليس به تظاهرکنندگان، تظاهرات به خشونت کشيده شد و کینه و قهر سیاستمداران بورژوا و دولتهای حامی شان از پشت سپرها و باتون های پلیس تا به دندان مجهز سرمایه، کارگران و عمل انقلابی و متحدانه آنها را نشانه رفت. صدها تن زخمی و دستگیریهای متعدد، واکنش وحشیانه نظام هار بورژوازی در قبال کارگران و توده معترضی بود که برای احقاق حقوق طبیعی و انسانی خویش به خیابانها آمده بودند.

 

نمایش عمل گسترده و متحد توده کارگر و زحمتکش و تظاهرات و اعتصابات یکپارچه آنها در شرایطی اتفاق می افتد که تشدید بحران های ساختاری نظام سرمایه داری جهانی در سالهای اخیر، زندگی اکثریت آحاد محروم و ستمدیده جامعه را در ابعادی کم سابقه به قعر مرداب فقر و گرسنگی و بیکاری سوق داده است. تعطیلی و ورشکستگی پی در پی بنگاه ها و کارخانه های صنعتی و خدماتی و بیکار سازیهای انبوهی که زیر نام "تعدیل" نیروی کار از سوی دولتها و سرمایه داران آزمند صورت گرفته، کاهش وحشتناک بودجه تامين جتماعی ، سقوط درآمدهای واقعی و اندک بخشهای بزرگی از آحاد جامعه در مقابله با رشد سرسام آور تورم و گرانی و ده ها بلای بزرگ و کوچک اجتماعی و فرهنگی ناشی از این سقوط اقتصادی، توصیف کننده چهره کریه آن هیولای مرگباری ست که حاکمیت نظام سرمايه داری در سطح جهانی برای طبقه کارگر و خلقهای تحت ستم به ارمغان آورده است. تحت چنین شرایط بحرانی ای ست که بزرگترین اقتصادهای جهان سرمایه داری، از آمریکا گرفته تا کشورهای حوزه یورو هر روز نشانه های آشکارتری از ناتوانی ذاتی نظام استثمارگرانه حاکم در برقراری یک زندگی انسانی برای طبقات و اقشار تحت ستم یعنی اکثریت مطلق جامعه را به نمایش می گذارند.

 

از سوی دیگر بر بستر این بحران و رکود و ورشکستگی ناشی از آن، ابعاد تهاجم غارتگرانه طبقه حاکم به دسترنج و سفره کارگران و زحمتکشان نیز وسیعتر شده و سرمایه داران آزمند حاکم و دولتهایشان می کوشند با تحمیل هر چه بیشتر برنامه های اقتصادی ضد خلقی و ریاضت کشی به توده مردم، سود و منافع ناشی از سلطه ننگین طبقه خود را حفظ کنند. برنامه های طراحی شده از سوی صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و بانک مرکزی اروپایی و...- این نهادهای غارتگر مالی امپریالیستها - که ظاهرا برای "نجات اقتصاد" از بحران و بازگرداندن هر چه سریعتر "رشد و شکوفایی" طرح ریزی شده، در عمل تنها جيب سرمايه داران بزرگ و انحصارات متعلق به آنان را پر کرده و حلقوم صد ها میلیون تن از کارگران و اقشار فقیر و زحمتکش را هر چه بیشتر در زیر چنگال سرمایه داران و دولتهای حامی آنان فشرده  است. اما به اعتراف بسیاری از "اقتصاد دانان" حامی نظام، حتی چنین برنامه های سختگیرانه و وحشیانه ای بر خلاف تصور برنامه ریزانشان به حل سریع بحران مرگبار کنونی منجر نخواهند شد. از سوی ديگر تعدادی از خود کارشناسان اقتصادی مدافع نظام نیز با شدت و عمق برنامه های ریاضت کشی اقتصادی به مثابه یک "نسخه" شفا بخش مخالفت کرده و از خطر گسترش شورشهای توده ای اظهار بیم می کنند. آنها هشدار می دهند که در شرايطی که هم اکنون در اسپانیا، جامعه با یک نرخ بیکاری بالا روبروست و حداقل  25 درصد نيروی کار جامعه فاقد شغل است، یا در یونان و پرتقال و ایتالیا کسری بودجه و خطر ورشکستگی و فروپاشی اقتصادی، نظام حاکم را تهدید می کند چنين نسخه ای کارائی ندارد.

 

تحت چنین شرایطی ست که مثلا در یونان مرد زحمتکشی که دار و ندار خود را در موج اخیر بحران از دست داده و دولت نیز کمترین حمایتی از او نمی کند، خود را در جلوی پارلمان به آتش می کشد؛ تحت چنین شرایط سیاهی ست که در ماه های اخیر حداقل در چهار مورد گزارش شده که در اسپانیا زنان و مردانی که به علت از دست دادن کار و منبع درآمدشان ورشکسته شده و قادر به پرداخت وام مسکن خود به بانکهای چپاولگر نبوده اند با دیدن مامورین ضبط خانه و یا نمایندگان بانکها به شیوه های گوناگون به زندگی خویش پایان داده و با این کار داغ ننگی بر پیشانی گردانندگان این نظام استثمارگر گذارده اند. ابعاد ناامیدی و فقدان هر گونه چشم انداز کوتاه مدت برای حل بحران باعث شده که حتی کثیف ترین و پیگیر ترین کارشناسان و چاکران نظام سرمایه داری که عربده های ضد کمونیستی و ضد انقلابی آنان در وصف "پایان تاریخ" و تبلیغ "جاودانگی" نظام سرمایه داری گوش فلک را کر می کرد خفه خون بگيرند. در عوض، گردانندگان نظام امپریالیستی مجبور شده اند تا در راه دفع بحران کنونی با جنگ افروزی و تشدید رقابت با رقبای خود از یکسو و تشدید غارت کارگران و خلقهای تحت ستم در این مسیر خطرناک و ضد خلقی حرکت کنند. و ماهیت واقعی شعارهای عوامفریبانه مزین کننده چهره نظام سرمایه داری یعنی "دمکراسی" و "حقوق بشر" و "آزادی" شان را به نمایش بگذارند. تصویری که این اوضاع عینی در مقابل توده های تحت ستم قرار داده همان جمعبندی ایست که بصورتی داهیانه بیش از 164 سال پیش در مانیفست حزب کمونیست در مورد آینده این نظام استثمارگرانه به نگارش درآمده است.

 

در آن اثر علمی و ارزشمند در مورد روند تکامل نظام سرمایه داری  و بحرانهای ذاتی آن آمده است " از چه طریقی بورژوازی بحران را دفع می کند؟ از طرفی بوسیله محو اجباری توده های تمام و کمالی از نیروهای مولده و از طرف دیگر تسخیر بازارهای تازه و بهره کشی بیشتر از بازارهای کهنه. و بالاخره از چه راه؟ از این راه که بحرانهای وسیع تر و مخرب تری را آماده می کند و از وسایل جلوگیری از آنها نیز می کاهد. (مارکس- انگلس، مانیفست حزب کمونیست)

 

نگاهی به اوضاع جاری نظام امپریالیستی در سطح بین المللی از کشورهای متروپل گرفته تا جوامع تحت سلطه، نشان می دهد که بورژوازی چگونه از یکسو با تشدید استثمار و سرکوب طبقه کارگر خویش در کشورهای متروپل و از سوی دیگر با تشدید لشکرکشی های نظامی، جنگ و اشغال مناطق در جوامع وابسته می کوشد ضمن نابودی "نیروهای مولده" و به زنجیر کشیدن و کشتار بیشتر خلقهای تحت ستم، بحران های مرگبار خود را دفع کند.

 

واقعیت این است که روندی که اکنون در ورای اعتراضات و اعتصابات رشد یابنده کارگران و زحمتکشان به جان آمده در کشورهای متروپل بر علیه نظام سرمایه داری به صورت آرام ولی وقفه ناپذیر قابل رویت می باشد، همانا روند نمایش ناتوانی تاریخی این نظام ضد خلقی و ضد کارگری در برقراری یک زندگی انسانی برای آحاد جامعه است. رویدادهای جهان کنونی، جهانی که زیر سلطه بلامنازع سرمايه داران و امپراطوری های بزرگ و کوچک مالی و نظامی آنان قرار دارد، هر روز بیش از قبل این حکم تاریخ را در مورد سرنوشت میلیاردها تن از توده کار و زحمت در این نظام در مقابل دیدگان آنها به نمایش می گذارد: سوسیالیزم یا بربریت! بشریت در زیر چرخهای له کننده ماشین نظام سرمایه داری انتخاب و چاره دیگری ندارد. اعتصاب و تظاهرات گسترده میلیونی اخیر در اروپا و رشد مبارزات ضد امپریالیستی- دمکراتیک خلق های تحت سلطه در سراسر جهان نویدی برای تقویت جبهه ایست که برای نابودی قطعی این نظام نکبت بار و ارتجاعی و برقراری یک نظام انسانی می جنگد و آينده از آن اوست.