عبداله باوی

حمله به سوریه، نشانی دیگر از گندیدگی امپریالیسم!

اکنون نوبت توده‌های سوری است که جلوه ديگری از گندیدگی امپریالیسم را تجربه کنند، و امپریالیستها نیز برای اهداء "دموکراسی" به زحمتکشان سوری، آماده اند تا سرزمین آنها را ویران و هزاران هزار بیگناه را به خاک و خون بکشند.

برای اجرای این سناریوی نوشته شده توسط امپریالیستها، ارتش آنها تنها نیست، هزاران خبرنگار، روزنامه نگار و تحليلگر در خدمت امپریالیسم هستند که این جنایت بر علیه توده‌ها را در خدمت توده‌ها تبلیغ کرده و اذهان توده‌های جهان را برای این تجاوز وحشیانه آماده کنند زیرا میدانند و تاریخ نیز نشان داده است که توده‌های زحمتکش نسبت به  هم احساس همدردی می کنند. در این سناریوی نوشته شده توسط امپریالیسم می توان به جای نام سوریه نام افغانستان، عراق یا لیبی و يا هر کشور تحت سلطه ديگری را نوشت زیرا امپریالیسم نمی تواند و در ماهیت آن نیست که غیر از این عمل کند. در ابتدا توده‌ها برای حقوق انسانی خود بپا میخیزند ولی این خیزش توده‌ها ، منافع و منابع غارت امپریالیسم را مورد تهدید قرار می دهد بنابراین امپریالیسم با فریب، اعتراضات توده‌ها را با جنگ داخلی به انحراف کشانده و سپس برای حل تضادها و رقابتهای درونی اش به بهانه "نجات انسانها" با تمام نیرو به آن سرزمين حمله کرده و آن کشور را تا مرز نابودی کامل می کشاند تا ضمن حفظ سلطه خود و ادامه حق غارت و چپاول و سهم بری بيشتر، مبارزات توده‌ها را برای سالها به عقب بیندازد.

اکنون مزدوران در خدمت امپریالیسم، از روسای دولتهای مدافع سرمایه‌داری تا به اصطلاح متفکرين و مفسران سیاسی، فغان سر داده‌اند که رژیم دیکتاتور اسد با "حمله با سلاح شیمیایی" به مردم بیگناه باعث مرگ بیش از هزار انسان شده و این رژیم با این عمل جنایتکارانه خود صلح جهانی را به خطر انداخته است و هیچ چاره‌ای نیست جز اینکه این رژیم توسط امپریالسم امریکا، این "ناجی" دوران ما برداشته شود، ولی این مزدوران از هزاران تن بمب شیمیایی که اتفاقا به وسيله همين به اصطلاح ناجی بر سر مردم ویتنام ریخته شد چیزی نمی گویند! همانطور که اين لشکر مفسر و تحليل گر مدافع تداوم سلطه امپرياليسم به روی خود نمی آورد که آن بمب های شميائی ای که  صدام حسین دیکتاتور بر سر مردم حلبچه ریخت و  با این عمل جنایتکارانه خود هزاران نفر را کشت  را کدام قدرت و انحصار امپرياليستی به وی داده بود و چرا اين مخالفين امروزی سلاح شيميائی آن روز خفه خون گرفته بودند؟ استفاده از سلاح شيميائی امر کثيفی است و هر کس از اين وسيله استفاده کند ماهيت ضد مردمی خود را به نمايش گذاشته است اما چرا هیچکدام از این مزدوران از واقعيتهائی که در بالا به آنها اشاره شد  چیزی نمی گويند. وقتی که توده‌های زحمتکش افغانستان، طالبان و رژیمش را همچون غده سرطانی در سرزمین خود یافتند و این کارگزاران با شیوه ننگین خود خواستار "نجات" مردم افغانستان توسط این "ناجی" شدند باز از اینکه چه کسی طالبان و بن لادن، این شخص جنايتکار و بی نهایت مرتجع را که توسط همین "ناجی" پر و بال گرفته بود را به قدرت رساند چیزی نگفتند، از دهها کودتا که توسط این "ناجی" در آسیا و امریکای لاتین انجام شد و میلیونها زحمتکش جان خود را از دست دادند تا این "ناجی" دوران ما حق جنایت و غارت در سرزمین آنها را برای خود حفظ کند چیزی نگفته و چیزی نخواهند گفت، چرا که آنها مدافع وضع موجود و تجاوزات امپرياليستی هستند و برای حفظ این شرایط است که به توده‌ها دروغ گفته و آنها را فریب می دهند.وگرنه کيست که نداند همين آمريکائی که حالا در مخالفت استفاده از سلاح شيميائی حنجره پاره می کند همين چند سال پيش خود درجريان حمله به عراق در فلوجه سلاح شميائی بکار برد و فاجعه  فلوجه را شکل داد.

اکنون امپریالیسم امریکا برای حمله به سرزمین سوریه، برای اهداء "دموکراسی" به آن سرزمین خود را آماده می کند. کارگزاران او خدمت خود را انجام داده‌ و زمينه چينی لازم را کرده اند و اکنون نوبت عمل است. دولت آمريکا ارتش عظیم خود را برای حمله به سرزمینی آماده کرده است که زحمتکشان آن همه علائم یک زندگی انسانی را از دست داده‌اند، نیمی از مردم سوریه به اجبار سرزمین خود را ترک کرده‌اند، جنگ داخلی تعداد زيادی را به خون کشانده است و مزدورانی که با تقویت امپریالیسم و سلاح او به میدان آمده بودند وظیفه جنایتبار خود را در جهت منافع اربابانشان به انجام رسانده‌اند به اين ترتيب بار ديگر امپریالیسم آنچنان شرایطی برای توده‌ها شکل داده که آنها نمی توانند با قدرت و متحدا بر عليه تجاوز امپرياليستی بر خيزند.

ولی همانطور که تاریخ و تجربه افغانستان، عراق، لیبی و .... نشان داده است امپریالیستها جز مرگ و ویرانی چیزی به همراه ندشته و هرگز به هیچ سرزمینی دموکراسی اهداء نکرده‌ و نخواهند کرد، این امپریالیستها حتی ناتوانتر از آن هستند که دموکراسی به سرزمین خود بدهند چه رسد به دیگران، زیرا این در ماهیت امپریالیستها نیست که تحمل دموکراسی توده‌ها را داشته باشند، دموکراسی توده‌‌ها و زحمتکشان با دموکراسی سرمایه‌داری در یکجا نمی گنجد و وجود یکی نفی دیگری است و حفظ و بقای هر کدام از آنها در قدرت با سرکوب دیگری خواهد بود. سرمایه داری با اهداء "دموکراسی" به توده‌های خود به فاز امپریالیسم نرسید.هر کجا که طبقه سرمایه‌دار زیست میی کند "دموکراسی" فقط یک فریب بیش نیست.

آنهایی که چشم امید به دخالت امپریالیسم در سرزمین خود را دارند، و آنهایی که هنوز فریاد مبارزه "مسالمت آمیز" سر می دهند گرچه بعيد است اما شاید تجربه سوريه چشمانشان را باز کند و ويرانی يک کشور و قتل عام مردم بار ديگربه آنها  نشان دهد که از تجاوز امپرياليستی جز اين نتيجه ای حاصل نمی شود.

سپتامبر 2012