به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 82 ، اسفند ماه 1384

 

 

تغییر رژیم توسط امپریالیست‌ها، یا سرنگونی انقلابی آن بدست توده‌ها!

 

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی سرانجام پرونده اتمی جمهوری اسلامی را به شورای امنیت سازمان ملل فرستاد. امری که می تواند یکسری مجازات‌ها برعلیه جمهوری اسلامی را در پی داشته باشد. با توجه به این واقعیت که دولت آمریکا  رسما مطرح می‌کند که جهت به اصطلاح جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته‌ای همه "گزینه‌های موجود" را در نظر خواهد گرفت، ارجاع پرونده اتمی مذکور به شورای امنیت احتمال حمله نظامی آمریکا به ایران و خطرات و تهدیدات حاصل از آن برای مردم ایران را به طور جدی در مقابل مردم ایران و جهان قرار داده است.

 

البته بحث احتمال حمله آمریکا به ایران بحث تازه‌ای نیست. از زمان قدرت‌گیری نئومحافظه‌کاران در دولت آمریکا و اعلام ایران به عنوان یکی از اجزای "محور شر" و سپس لشکرکشی امپریالیسم آمریکا به افغانستان و عراق، موضوع حمله به ایران به شکل‌های مختلف مطرح بوده است. به خصوص از سوی کسانی که در آمریکا جهت گسترش هرچه بیشتر سلطه دولت آمریکا در کل خاورمیانه - در چارچوب طرح "خاورمیانه بزرگ" - بر ضرورت حمله به ایران و سوریه تاکید می‌کنند. در چنین اوضاع و احوالی است که ما در صفوف اپوزیسیون جمهوری اسلامی شاهد شکل‌گیری گرایشاتی هستیم که به قول خودشان جهت خلاصی از شر آخوندهای جنایتکار حاکم از حمله آمریکا به ایران پشتیبانی می‌کنند. چنین گرایشاتی به سادگی مطرح می‌کنند که وقتی که مردم ما خود نمی‌توانند سلطه "ملاهای جنایتکار" را براندازند چه اشکالی دارد که این امر را دولت آمریکا برای ما به سرانجام برساند.

 

روشن است که تبلیغ بر له حمله نظامی آمریکا به ایران به طور واضح امری‌ست که اساسا از سوی ماشین تبلیغاتی دولت آمریکا صورت می‌گیرد و شنیدن چنین نغمه‌هائی نیز از پرو-آمریکائی‌ها یعنی کسانی که نقش سروری برای این قدرت جهانی قائل‌اند و خود را با این قدرت جهانی تعریف کرده و به او حق می‌دهند که به عنوان ژاندارم جهان هر کجا که می‌خواهد سر کشیده و هر کس را که مایل است مجازات نماید ، امری طبیعی و بدیهی است. اصولا منافع چنین نیروهائی چنان با منافع امپریالیسم آمریکا تنیده است که آن ها باید هم برای حمله آمریکا به ایران لحظه شماری نمایند.  اما متاسفانه مدتی است که چنین زمزمه‌هائی را در صفوف نیروها و افرادی نیز می‌شنویم که ظاهرا خود را مدافع دمکراسی و آزادی برای مردم ایران قلمداد کرده و چنین جلوه می‌دهند که با حمله آمریکا  به ایران و سرنگونی جنایتکاران حاکم بدست ارتش آمریکا مردم ما به دمکراسی دست خواهند یافت.

 

همه تجربه‌های تاکنونی نشان می‌دهد که امپریالیسم و از جمله امپریالیسم آمریکا ، در طول یک قرن سلطه جنایتکارانه خود در هیچ کجای جهان منادی آزادی و دمکراسی نبوده و برعکس همواره در همه جا به قلع و قمع آزادی پرداخته است، نگاهی به تجربه اخیر لشکرکشی آمریکا  به دو کشور همسایه ما افغانستان در شرق و عراق در غرب، خود به روشنی کذب ادعای فوق‌الذکر را به اثبات می‌رساند.  درست است که در اثر حمله آمریکا به افغانستان و عراق دیکتاتوری‌های حاکم در آن کشورها سرنگون شدند و امروز نه طالبان در افغانستان در قدرت است و نه رژیم بعث در عراق قدرت سیاسی را در دست دارد، اما واقعیت این است که علیرغم آن که هر دو رژیم‌ها و دیکتاتورهای حاکم (ملا عمر و صدام حسین) سرنگون شده‌اند، در هیچ یک از این دو کشور ما شاهد استقرار دمکراسی و دستیابی مردم به آزادی نبوده‌ایم. البته ماشین تبلیغاتی آمریکا  همواره کوشیده است که خیمه‌شب‌بازی‌های انتخاباتی در افغانستان و عراق آن هم زیر سلطه سرنیزه ده‌ها هزار سرباز خارجی را به مثابه استقرار دمکراسی در این کشور‌ها و "طلوع آفتاب آزادی" جلوه دهد، اما برای مردم ایران که در طول 27 سال سلطه جنایتکارانه جمهوری اسلامی حداقل 27 خیمه‌شب‌بازی انتخاباتی را دیده و تجربه کرده‌اند روشن است که این بازی‌ها نه نشانه استقرار دمکراسی و رسیدن به آزادی بلکه صرفا تلاش‌هائی جهت بزک کردن چهره رژیم‌های دیکتاتوری است که در هر روز از عمر ننگین خود به عینه نشان می‌دهند که به تنها چیزی که نمی‌اندیشند آراء مردم و امکان بروز اراده آزاد آن هاست. آری واقعیت دارد که هم اکنون صدام حسین، دیکتاتور پیشین عراق در زندان بسر می‌برد و ملا عمر، ستمگر سرشناس افغانستان، آن طور که می‌گویند به کوه‌های افغانستان پناه برده است اما مگر مردم افغانستان و عراق صرفا خواستار آن بودند که جنایتکارانی بروند و جنایتکاران دیگری بر سر کار بیایند؛ که این روزها چگونگی اعمال دیکتاتوری را تمرین می‌کنند. حتی اگر همه تجارب تاکنونی در جهان را هم در نظر نگیریم، همین تجربه افغانستان و عراق برعلیه استدلال کسانی است که ریاکارانه چنین جلوه می‌دهند که قدرت‌های بزرگ جهانی میلیون‌ها دلار صرف لشکرکشی به ایران خواهند کرد تا آزادی و دمکراسی را در سینی نقره‌ای به آن ها تقدیم نمایند. این تفکر که توجیه‌گر تمایلی غیرانقلابی است این واقعیت ساده را لاپوشانی می‌کند که آمریکا و دیگر قدرت‌های امپریالیستی نه به خاطر مصالح مردم ستمدیده -  که اساسا زیر بار غارتگری‌ها و ستمگری‌های همین قدرت‌ها کمر خم کرده‌اند -  بلکه بخاطر حفظ منافع خود و گسترش مناطق نفوذشان است که به این جا و آن جا لشکرکشی کرده و این یا آن رژیم را تغییر می‌دهند. بنابراین، اگر روزی منافع آن ها ایجاب کرد که به همان صورتی که در مورد رژیم‌های مزدورشان طالبان و صدام انجام دادند به جمهوری اسلامی هم حمله کرده و این رژیم را تغییر دهند، قرار بر این نیست که پس از آن صحنه را خالی نمایند تا مردم ما در فضائی آزاد و دمکراتیک سرنوشت خویش را خود تعیین نمایند. همانطور که در افغانستان و عراق نیز چنین اتفاقی نیفتاد. در شرایطی که امپریالیست‌ها و از جمله امپریالیسم آمریکا  از اصلی‌ترین دشمنان مردم ما هستند و دیکتاتوری حاکم بر ایران اساسا بدون حمایت‌های آشکار و پنهان آن ها امکان بقاء و در نتیجه اعمال ددمنشانه‌ترین جنایات در حق مردم را پیدا نمی‌کرد، هرگونه چشم امید بستن به قدرت‌های خارجی جهت خلاصی از شر رژیم حاکم، جز گام برداشتن در راه محکم کردن بندهای اسارت مردم معنائی ندارد.

 

این که پرونده اتمی جمهوری اسلامی در شورای امنیت سازمان ملل چه سرنوشتی پیدا کند و قدرت‌های خارجی در چارچوب رقابت‌های فی‌مابین خود جهت رسیدن به مصالح‌شان چه روش برخوردی را در مواجه با این رژیم در پیش گیرند، ذره‌ای در این واقعیت تغییری ایجاد نمی‌کند که این قدرت‌ها دوستان مردم ما نیستند و مردم ما تنها زمانی می‌توانند به آزادی و دمکراسی دست یابند که:

اولا: دشمنان خود را در همه چهره‌ها و لباس‌ها بشناسند.

ثانیا: این دشمنان را با قدرت خود از صحنه خارج سازند.

ثالثا: بدانند که تغییر رژیم‌های سیاسی بدون دگرگونی انقلابی در نظم اقتصادی ظالمانه حاکم هرگز به آزادی آن ها منجر نمی‌شود. این واقعیت را تجربه جابجائی رژیم سلطنت با جمهوری اسلامی نشان داد و نباید اجازه داد که بار دیگر انرژی انقلابی مردم ما در چنین مسیرهائی کانالیزه گردد.

 

با توجه به آن چه که گفته شد، تنها راه نجات مردم ما از شرایط فلاکتباری که در آن قرار داده شده‌اند مبارزه برعلیه رژیم جمهوری اسلامی و نابودی نظام اقتصادی اجتماعی حاکم بوسیله قدرت رزمنده کارگران و زحمتکشان می‌باشد.