به
نقل از: پیام
فدایی ، ارگان
چریکهای
فدایی خلق
ایران
شماره 248 ،
اسفند ماه 1398
آزاده
بندری
یادی
از تظاهرات پر
شکوه
معلمین
اخراجی و
تعلیقی و دانش
آموزان مبارز
در سال 1358
در بندرعباس
از آن
روزی که توده
های ستمدیده
در بستر انقلاب
سال
های 56 و 57 خود، شاه
جنایتکار را
مجبور کردند
پشت تلویزیون
آمده و اعلام
کند که "من نیز
پیام انقلاب
شما ملت ایران
را شنیدم" تنها
دو ماه گذشت تا
شاه مجبور به
فرار از ایران
شد و چندی بعد
عملا رژیم
سلطنت ساقط
گشت. به دنبال
سقوط سلطنتی
که 37 سال بر
مردم ظلم کرده
بود توده های
انقلابی
مسرور از
انقلاب خود و
به خصوص از
قیامی که در 21 و 22
بهمن برپا
کرده بودند،
انتظار
داشتند که
رژیم جانشین
سلطنت، خواست ها
و مطالبات بر
حق آن
ها را
پاسخ دهد. اما
هر چه از قیام
بهمن می گذشت
و پایه های رژیم
جدید بیشتر
مستقر می شد،
مردم دیدند که
نه تنها خواست های
آن ها
پاسخ داده نمی
شود بلکه رژیم
جدید همچون رژیم
شاه، دست به
سرکوب
اعتراضات و
مبارزات مردم می
زند. همه این
سرکوب ها، از سرکوب
خلق کُرد
و تُرکمن
گرفته تا
سرکوب
کارگران
بیکار و
ماهیگیران
بند انزلی، حمله
به جنبش های
اعتراض به حق
مردم ، خیلی
زود به مردم
هوشیار نشان
داد که رژیم
جدید نیز
همچون رژیم
سلطنت در
تقابل با آن ها
و خواست ها و
مطالبات بر حق
آن ها قرار
دارد.
در بندر
عباس یکی از عواملی
که به افشای
چهره
جنایتکارانه
حاکمان جدید در
بین مردم و به
خصوص جوانان کمک
زیادی کرد ، شیوه
برخورد رژیم
جدید با خواست
ها و مطالبات
و اعتراضات
معلمان و دانش
آموزان بود.
رژیم
جدید در یکی
از اولین
اقدامات
سرکوبگرانه
خود، در حالی
که یک سال هم
از روی کار
آمدنش نگذشته بود،
تعداد زیادی
از معلمین را
اخراج و یا از
کار تعلیق
نمود. آن ها
همچنین در
مورد خواست های
دانش آموزان
که خواهان
فضای سیاسی و
اجتماعی بازتری
در مدارس
بودند، حاضر
به هیچ عقب نشینی
از مقررات
سرکوبگرانه
دوره شاه
نبودند. این
امر باتوجه به
فضای
مبارزاتی
حاکم بر آن
دوران، خیلی
زود به
تظاهرات
معلمین
اخراجی و
تعلیقی و
حمایت دانش آموزان
از آن ها
انجامید.
دانش
آموزان، از هر
مدرسه یا
دبیرستان می
آمدند و برای
شکل دهی به یک
اعتراض جمعی در
یک نقطه جمع
می شدند. در سراسر
شهر بندر عباس،
دو محل در شهر
برای تجمع
تعیین شده بود
که یکی از این
محل ها یکی از
دبیرستان های
شهر به نام دبیرستان
فروغی بود که تعدادی
از هواداران
چریکهای
فدایی خلق
ایران از جمله
رفیق شهید
محمد سلیمانی
در آن درس می خواندند.
دبیرستان
فروغی نامش
الان تغییر
کرده و شده
دبیرستان
امام موسی صدر.
من در آن
زمان یکی از
دانش آموزانی
بودم که در تجمع
این دبیرستان
شرکت می کردم. من و
دوستانم از مدرسه
دخترانه "اشرف
دهقانی" که
جمهوری
اسلامی نامش
را کرد "12
فروردین" و تعدادی
هم از مدرسه راهنمایی
پسرانه "۲۸ مرداد"
به دبیرستان فروغی
می رفتیم. بعد از
جمع شدن در این
دبیرستان ، صف
بزرگی تشکیل
می شد. سپس
همگی با
پلاکاردها،
بنرها و
شعارهای
انقلابی که در
آن زمان رایج بود
و همین طور
شعارهایی در
همبستگی با
معلمان
اخراجی و تعلیقی
به طرف آموزش
و پرورش شهر
بندرعباس حرکت
می کردیم. از
محل تجمع تا
آموزش پرورش مسیر
نسبتا طولانی
ای بود که در
طول این مسافت
شعارهایی
داده می شد. فریاد
شعارهای حق
طلبانه و
انقلابی با توجه
به تعداد زیاد
شرکت کنندگان
جلوه خاصی به
این حرکت می داد.
هنوز آوای
یکصدایی
محصلین و
معلمین و
همبستگی آن ها
در حین
تظاهرات در
گوشم طنین
انداز است. این
حرکت های
اعتراضی در
شرایطی که هر
یک از شرکت
کنندگان وابستگی
سازمانی خود
را داشتند،
جلوه ی زیبایی
از فضای مبارزاتی
بعد از انقلاب
در آن دوره
بود که واقعا آگاهی
دهنده و لذت
بخش بود.
در هر
تظاهرات وقتی
که
تظاهرکنندگان
یعنی دانش
آموزان و
معلمین
اخراجی و
تعلیقی به حیاط
اداره آموزش و
پرورش می
رسیدند ، در
آن جا سخنرانی
هایی توسط
نمایندگان هر
یک از مدارس،
دبیرستان ها و
معلمان انجام می
شد. سخنرانی
هایی که با
شعار هایی که دانش
آموزان فریاد
می زدند، تائید
می شد. این
امر باعث شده
بود که فعالیت
های اداره آموزش
پرورش مختل شده
و عملا بصورت
تعطیل در آید.
در سال 1358
این فعالیت ها
ادامه داشتند
و هر روز هم بر
جمعیت شرکت
کنندگان
افزوده می شد. در یکی
از این روز ها
(متاسفانه
تاریخ دقیقش
را به خاطر
ندارم)
تظاهرات ما
مورد حمله وحشیانه
ی حزب اللهی
های چماقدار
رژیم قرار
گرفت. فالانژ
های جمهوری
اسلامی به
صفوف نشسته معترضین
در حیاط اداره
آموزش پرورش
وحشیانه حمله
کرده و تعداد
زیادی را به
شدت مجروح نمودند.
این
تعرض وحشیانه
و سرکوبگرانه
در شرایطی
اتفاق افتاد
که تظاهر
کنندگان هیچ
گاه هیچ
خشونتی در
جریان حرکات
خود نشان
نداده بودند و
تظاهرات ما
مسالمت آمیز
بود. این
نقطۀ آغاز
نقشه ضد
انقلابی رژیم
برای سرکوب
جنبش دانش
آموزی در بندر
عباس بود. در
آن مقطع، رژیم
تازه به قدرت
رسیده جمهوری
اسلامی در
مناطقی از
کشور جنایات
خود را آغاز
کرده بود و
داشت در دیگر شهرها
با جمع آوری
اطلاعات و
شناسایی
جوانان ، نقشه
های پلید خود برای
سرکوب آن ها را
در آینده می
کشید. در هر
حال، در بندر
عباس وضع به
گونه ای بود
که هنوز نمی
توانستند آن طور
که دلشان می
خواست
مخالفان را بکشند
و صدا ها را در
گلو خفه کنند.
در این جا
نکته ای که
لازم است در
رابطه با حرکت
های اعتراضی
یاد شده ذکر
کنم این است
که مبارزات
دانش آموزان و
معلمین گرچه
به یک سازمان
و یا گروه خاص
تعلق نداشت،
اما هواداران
چریکهای
فدایی خلق
ایران از جمله
رفیق محمد
سلیمانی در
شکل گیری و
سازماندهی آن
نقش مهمی
داشتند. جالب
است که این
مبارزات، عملا
اتحاد بین
نسل جوان این
استان را هر روز
نسبت به روز
قبل بیشتر و
بیشتر کرد و
بیشتر
نوجوانان و
جوانانی که در
این تظاهرات شرکت
داشتند بعد از
این مبارزات
به طرف گروه های
سیاسی و به خصوص
چریکهای
فدایی خلق
ایران متمایل
گشتند. این
مبارزان،
نسلی بودند که
جنبش دانش
آموزی 19 بهمن
را شکل دادند
و در کنار
هسته های
سیاسی - نظامی
فضای سیاسی
شهر را برای
مدت ها به
فضای
مبارزاتی
علیه رژیم
سرکوبگر
جمهوری
اسلامی تبدیل
نمودند و با
نثار خون
بهترین و آگاه
ترین جوانان و
نوجوانان
مبارز بندر
عباس، برگ
درخشانی به
تاریخ
مبارزات
رهایی بخش
مردم ما برای
رسیدن به
آزادی
افزودند. یاد
این دلاوران
همیشه در
یادها و در
تاریخ مبارزاتی
توده های
مبارز ایران
زنده خواهد
بود.
اسفند 1398