به نقل
از: پیام فدایی
، ارگان چریکهای
فدایی خلق ایران
شماره 248
، اسفند ماه 1398
قیام
مردمی ماه های
اخیر در عراق که
در جریان آن
توده ها، علیه
سلطۀ امپریالیسم
و اشغالگران
آمریکایی،
رژیم مزدور
حاکم بر عراق
و رژیم وابسته
به
امپریالیسم
جمهوری
اسلامی به پا خاستند،
جلوۀ درخشانی
از مبارزات ضد
امپریالیستی مردم
مبارز عراق را
به نمایش
گذارد و یکبار
دیگر کوس رسوایی
نیروهای پرو
امپریالیست
وطنی و
طرفداران
سناریوی "مبارزه"
با جمهوری
اسلامی از
طریق اتکاء به
سیاست ها و قدرت های
امپریالیستی
را در همه جا
به صدا
درآورد. در
همین رابطه
"پیام فدایی" مبادرت
به درج مقاله
زیر که در
آبان ماه سال 1385
در توصیف و تحلیل
از شرایط عراق
و جنبش
انقلابی مردم
این کشور
نگاشته شده می
کند.
فریبرز
سنجری
عراق،
تجربهای که
باید از آن
آموخت!
این
روزها هر زمان
که به رسانههای
عمومی رجوع میکنی
امکان ندارد
که در تیتر
اخبار روز،
گزارشی درباره
رویدادهای
دهشتناک جاری
در عراق توجهات
را جلب نکند. از
روزنامهها
تا اخبار رادیوها
و از تلویزیونها
تا سایتهای اینترنتی
در همه جا با
اخباری مواجه میشوی
که از کشتهشدن
هر روزه مردم
غیرنظامی در این
کشور خبر میدهند.
از مارچ سال
بر
کسی پوشیده نیست
که دولت آمریکا
با توسل به این
دلائل که دولت
صدام در حال
تهیه سلاحهای
کشتار دستهجمعی
است و با تشویق
تروریسم،
ثبات منطقه و
جهان را به
خطر انداخته و
در همین راستا
از جریان
اسلامیتروریستی
القاعده حمایت
میکند، به این
کشور حمله و
آن را اشغال
نمود. و ادعا نمود
که قصدش از این
حمله، آزادسازی
عراق و برقراری
دمکراسی در این
کشور میباشد.
امروز پس از
گذشت سه سال
از اشغال عراق
باید دید کدامیک
از ادعاهای
دولت آمریکا تحقق
یافته است. در
رابطه با ساخت
سلاحهای
کشتار جمعی در
عراق که اصلیترین
دلیل حمله به
شمار میرفت ،
همان طور که میدانیم
این قدرت امپریالیستی
هنوز که هنوز
است نتوانسته
است شواهدی مبنی
بر ساخت چنین
سلاحهائی
ارائه دهد. و از
سوی دیگر
سازمانهای
اطلاعاتی آمریکا
رسما اعلام کردهاند
که دولت صدام
نه تنها با القاعده
در ارتباط
نبوده بلکه برعکس
اشغال این
کشور شرایط را
برای رشد تروریسم
آمادهتر
ساخته است. به
این ترتیب، در
شرایطی که
دولت آمریکا
فریبکارانه
ادعا میکرد
که برای مبارزه
با تروریسم به
عراق لشکرکشی
نموده، حال تشکیلات
اطلاعاتی این
کشور رسما مجبور
به اعتراف شده
است که: "جنگ
عراق در شکلبخشیدن
به نسل جدیدی
از افراطیون و
افزایش خطر
تروریسم در
جهان کمک کرده
است". از آن چه
که بر سر آزادی
و دمکراسی
آمده هم همگان
باخبرند و کسی
نمیتواند
مدعی شود که
در شرایط
اشغال عراق و
حضور
اگر
نه به تبلیغات
بلکه به آن چه
در عمل رخ
داده توجه کنیم
میبینیم که این
درست است که در
نتیجه یورش آمریکا
به عراق، رژیم
سرکوبگر و
مستبد صدام
سرنگون گشته اما
با سرنگونی رژیم
صدام، دولتی
ملی و دمکراتیک
هم در این
کشور شکل
نگرفته و
کسانی که بر
سر کار آمدهاند
تنها عروسکانی
جهت توجیه سیاستهای
امپریالیستی آمریکا
میباشند که در
سرسپردگیشان
به امپریالیسم
تردیدی وجود
ندارد. از سوی
دیگر، با اشغال
عراق عملا این
کشور به
بزرگترین
پادگان امپریالیسم
آمریکا در
منطقه تبدیل
گشته است. امری
که جدا از پیامدهای
استراتژیکاش،
بطور بالفعل
بازار این
کشور و منابع
فراوان انرژی
آن را کاملا زیر
سیطره آمریکا
درآورده است. به
این ترتیب، آمریکا
با اشغال عراق،
هم حضور نظامی
خود را در
منطقه تحکیم
نموده و هم رقبای
قدرتمند خود در
صحنه جهانی را
از سنگرهائی
عقب نشانده و به
حوزه نفوذ آن ها
در این کشور دستاندازی
نموده است. برای
درک ابعاد این
مسئله تنها
کافی است که
به سرنوشت میلیاردها
دلار بدهی رژیم
صدام به روسیه
و فرانسه فکر
کرد که قرار بود
از طریق ارز حاصل
از فروش نفت
پرداخت گردد و
حال با سلطه آمریکا
بر منابع نفت عراق،
بازپرداخت آن ها
به حاشیه
رانده شده
است!
واقعیت
این است که حوادث
و رویدادهای
عراق جهت
شناخت سیاستهای
کنونی امپریالیسم
آمریکا بخصوص
طرح "خاورمیانه
بزرگ" این قدرت
جهانی و درک
ماهیت
تجاوزگرانه
امپریالیسم از
اهمیت بسیاری برخوردار
است. چرا که آن چه
در عراق میگذرد
آینه تمامنمائی
از سیاستهای
سلطهگرانه آمریکا
در آغاز قرن
جدید میباشد.
تجربه عراق از
زاویه دیگری
هم برای ما ایرانیان
مهم است چرا
که این روزها
ما در صفوف
مخالفین
جمهوری
اسلامی با تحلیلها
و گرایشاتی
مواجه هستیم
که با تکیه بر
نمونه عراق و از
جمله کردستان
عراق از حمله آمریکا
به ایران دفاع
میکنند و چنین
استدلال میکنند
که در شرایطی
که برای
سرنگونی
جمهوری اسلامی
راه دیگری
وجود ندارد
چرا نباید از
این امکان
استفاده نمود.
این تحلیلها
و گرایشات سیاسی
مدعیاند که
در شرایطی که
هیچ نیروئی در
صحنه حضور
ندارد که قادر
به سرنگونی رژیم
باشد چرا ما
باید از اقدام
آمریکا که به
هر حال باعث
خلاصی ما از
شر آخوندهای
حاکم میشود،
پشتیبانی نکنیم.
این نیروها
بدون توجه به
آن چه در عراق میگذرد
از واقعیت آن چه
بر عراق گذشته
و میگذرد
تنها به صحنه
سرنگونی صدام
توجه میکنند
و دیگر نمیخواهند
و منافعشان
اجازه نمیدهد
به واقعیتهای
دیگر توجه
کنند و ببینند
که در این
فاصله چه بر
سر مطالبات و
خواستهای
تودهها و حق
زندگی مردم
کوچه و بازار
آمده است و
چگونه روزی چند
صد نفر قربانی
سیاستهای آمریکا
در این کشور میشوند.
کسانی که صرفا
سرنگونی
جمهوری
اسلامی را هدف
خود قرار دادهاند
نمیخواهند
بفهمند که چرا
نیروهای
انقلابی بر
سرنگونی رژیمهای
سرکوبگر بدست
خود مردم تأکید
دارند، و چرا
راه حل نجات
مردم را
انقلاب میدانند
و نه کودتا یا
لشکرکشی امپریالیستی.
جالب است که
برخی از این نیروها
وقتی که راه
حل انقلاب را
در مقابلشان
قرار میدهی
فورا مدعی میشوند
که انقلاب با
خونریزی توأم
است و نتیجهای
جز گسترش فجایع
انسانی
نخواهد داشت و
با این استدلال
مردم را از هزینههای
بالای انقلاب میترسانند.
اما بیائید
لحظهای آمار
قربانیان غیرنظامی
جنگ عراق را
با آمار تعداد
کشتهشدگان
در جریان خیزشهای
مردمی جهان و
از جمله خود
انقلاب ایران
مقایسه کنیم
تا آشکار شود
در واقعیت، هزینههای
انسانی کدام یک
خونینتر بوده
است.
بخاطر
جلوگیری از طولانیشدن
مطلب، سه حرکت
مردمی را در
نظر میگیریم
و جهت این که
جائی برای اما
و اگر "پرو آمریکائی"
هائی که از
حمله آمریکا
به ایران پشتیبانی
میکنند
نماند، تمام
آمارها را از
خود رادیو آمریکا
نقل میکنیم
که منطقا باید
به عنوان صدای
"بزرگترین
قدرت جهان"
مورد تائید آن
ها باشد و این
سه مورد را هم
درست بخاطر
وجود همین
آمارها
انتخاب کردهایم.
این سه حرکت
عبارتند از: مبارزه
مردم پرو، کُردستان
ترکیه و تامیلها
در سریلانکا.
به
گزارش رادیو آمریکا،
در
توجه
به این آمارها
و مقایسه آن ها
با آمار کشتهشدگان
آبان
ماه 1385