به نقل از: پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 244 ، آبان ماه 1398

 

ع. شفق

 

جمهوری اسلامی، سپر بلای امپریالیسم آمریکا در عراق

تاریخ گواهی خواهد داد که شما با تانک های آمریکائی بر عراق حاکم شدید ولی توک توک ها آن را از شما خواهند گرفت!" (از شعارهای توده های قیام کنندۀ عراقی علیه حاکمان این کشور)

بیش از یک ماه از قیام مردم عراق علیه نظام حاکم و حکومت دست نشاندۀ آمریکا در این کشور می گذرد و توده های تحت ستم عراق به رغم سرکوب های فزاینده و وحشیانه نیروهای سرکوب دولت مرکزی و محاصره از سوی انواع و اقسام نیروهای ارتجاعی وابسته به امپریالیسم از جمله از طرف نیروهای مسلح وابسته به سپاه قدس جمهوری اسلامی ، هر روز شدید تر از قبل، بر خواست خود یعنی "اسقاط النظام" (نابودی نظام) حاکم و سرنگونی دولت عادل عبدالمهدی پا فشاری می کنند. در طول این مدت نه کشتار بی رحمانه تظاهر کنندگان با رقم بی سابقه حدود 300 نفر در طی یک ماه، نه تهدید توده ها به اعدام و خشونت بیشتر علیه آنان، نه وعده اصلاح، نه استعفای برخی مهره های حکومت دست نشانده حاکم برای حفظ کلیت نظام ضد خلقی موجود، نه اظهار همدردی فریبکارانه باندهای ارتجاعی مختلف طبقۀ حاکم نظیر مقتدا صدر و سیستانی با قیام کنندگان، و بالاخره نه اعلام حکومت نظامی ، هیچیک باعث فروکش کردن آتش انقلاب توده ها علیه گردانندگان نظام حاکم نشده است.  بر عکس، روزی نیست که از میان توده های ستمدیده، نیروهای جدیدی چون دانش آموزان و دانشجویان به قیام مردمی عراق نپیوندند و خواست های رادیکالتری را مطرح نکنند. اما پرسیدنی است که زمینه مادی این حد از جسارت انقلابی و از خود گذشتگی توده ها در مقابل دشمنان تشنه به خونشان و این درجه از عزم راسخ آن ها برای تداوم مبارزات انقلابی با هدف تحقق خواست های خود و رسیدن به پیروزی، چیست؟  بیشک کسانی که دچار ایده آلیسم و خرافات مذهبی نبوده و تبلیغات رسانه های ارتجاعی را اساس تحلیل های خود قرار نمی دهند، در جستجوی ریشه های مادی و علل واقعی این قیام بی نظیر مردم عراق خواهند بود. این مقاله نیز به نوبه خود کوشیده است تحلیل و گزارش های غیر واقعی که به منظور انحراف مسیر مبارزات انقلابی مردم تحت ستم عراق و اغتشاش در افکار عمومی صورت می گیرد را کنار زده و ضمن توضیح روند انقلابی که امروز در عراق جاری است ، با تکیه بر فاکت های واقعی، روشنگر دلایل و علل مادی و واقعی آن باشد.

به عنوان یک امر پایه ای، دلیل و علت واقعی قیام گسترده کنونی مردم عراق را باید در رشد تضادهای عمیقی جسجو کرد که پس از اشغال عراق توسط ارتش آمریکا و سلطۀ این قدرت امپریالیستی، در طول سال ها به تدریج روی هم انباشته شده بودند که خود را در شکل غارت و چپاول ثروت های توده های محروم عراق، به راه انداختن جنگ های ارتجاعی و سرکوب های سیستماتیک مردم از طریق دولت های وابسته نشان داده است. این تضادهاست که امروز، سرانجام سر باز کرده و در شکل یک انفجار وسیع اجتماعی علیه ریشۀ این مصایب، نمود یافته اند. بنابراین با قاطعیت باید گفت که قیام امروز مردم عراق، علیه سلطۀ امپریالیسم و اشغالگری امپریالیستی می باشد که به صورت مبارزه علیه فقر و بیکاری در ابعاد باورنکردنی ناشی از این سلطه و اشغالگری، علیه گرانی و تورم و فقدان کمترین سرویس های اولیه مورد نیاز توده ها نظیر برق و آب آشامیدنی و فساد باور نکردنی و نهادینه شده در دولت و سایر دستگاه های اداری ضد مردمی و در عین حال نا امنی ای بروز پیدا کرده است که از فعالیت های گروه های مسلح گوناگون تحت نام این یا آن قبیله و مذهب در جهت حفظ منافع آمریکا، برای مردم به وجود آورده اند.  مردم تحت سلطه عراق در شرایطی متحمل تمام این مصائب گشته اند که مطابق گزارش خبرگزاری ها از جمله "ای یورو نیوز"، دولت عراق از یک درآمد نفتی بین 6 تا 7 میلیارد دلار در ماه برخوردار می باشد.  اما این ثروت و منابع طبیعی مردم عراق توسط ایادی گماشته شده آمریکا در عراق، چپاول و عمدتا به جیب کمپانی های امپریالیستی ریخته می شود.

پس از اشغال عراق توسط امپریالیسم آمریکا در سال 2003 و پس از آن که ایالات متحده آمریکا با برگماری حاکمی از خود در این کشور اشغال شده به نام "پل بریمر" (Bremer) به تحکیم موقعیت اقتصادی، سیاسی و نظامی خود نایل آمد، با توجه به روحیات ضد امپریالیستی توده ها و مقاومت آن ها، آمریکائی ها ظاهراً از عراق خارج شدند و دولتی از خود عراقی ها به اداره کشور گماشته شد. ولی امریکائی ها با باقی گذاشتن مستشاران خود در این کشور ، نظمی در عراق سازمان دادند که غارت و چپاول منابع طبیعی و ثروت های این کشور و استثمار نیروی کار به قیمت بسیار ارزان را برای آنان تضمین نموده است. اما، "نظم و امنیت" برای حفظ منافع آمریکا در کشور عراق برای توده های مردم جز تشدید فقر و فلاکت و دیکتاتوری و خفقان و نا امنی و به عبارت دیگر شرایطی به مراتب جهنمی تر از دوران صدام، ارمغان دیگری نداشته است. علاوه بر یک حکومت مرکزی دست نشانده و ارتشی آمریکا ساخته در عراق که حاکمیت را به دست دارد، کنترل بخش هائی از کشور به دست دیگر نیروهای ضد انقلابی وابسته به آمریکا گذاشته شده است که در هماهنگی با دولت مرکزی به حراست از سلطه امپریالیسم آمریکا در این کشور مشغول بوده و این سلطه ضد خلقی را بر مردم تحمیل کرده اند. شمال (کُردستان) تحت حاکمیت بارزانی است که اسرائیل و ترکیه هم در آن جا پایگاه هائی برای خود ایجاد کرده اند. سرکوب و کنترل مردم غرب و جنوب عمدتا به جمهوری اسلامی سپرده شده است که از طریق مزدوران عراقی خود چون مقتدا صدر و گروه های مسلح دست ساز خود علیه توده ها در عراق اعمال قدرت می کند. البته جمهوری اسلامی در عین حال از طریق ایادی خود در دولت مرکزی، نقش برجسته ای نیز در تعیین سیاست های این دولت ایفاء می نماید. 

در ابتدا نظریه ای در آمریکا وجود داشت مبنی بر این که عراق به سه قسمت شیعه و سنی و کُرد نشین تقسیم شود. اما به جای این امر، قانون اساسی ای نوشته شد که بر مبنای آن قدرت سیاسی در حکومت مرکزی بر اساس مذهب و ملیت تقسیم شد. به این صورت که رئیس جمهور می بایست کُرد، نخست وزیر دارای مذهب شیعه و رئیس پارلمان از سنی ها باشد.  درست بر این مبناست که روی بنری تاریخی که توده های قهرمان عراق پس از تصرف بلندترین برج عراق از دیوار آن آویزان کردند ، علاوه بر خواست های اساسی مردم، لغو قانون اساسی و حکومت احزابی که متعلق به "بریمر" هستند (" الوطن یرید اسقاط دستور بریمر" و الوطن یرید اسقاط حکومـة احزاب بریمر" ) و تغییر قانون انتخابات نیز عنوان شده اند.  در آن بنر اسامی دشمنان مردم عراق با صراحت مطرح شده اند که در رأس آن ها آمریکا قرار دارد و با گفتن نه به آمریکا و همچنین به دیگر نیروهای مرتجع مداخله گر در عراق، اردوغان، عربستان سعودی، ایران (جمهوری اسلامی)، بعث، بارزانی و به دکان های خبری اسرائیل، خواستهائی نیز مطرح شده اند که برجسته ترین آن ها اخراج ارتش آمریکا و قواعدش، لغو معاهدات صندوق بین المللی پول، نفی نفوذ ایران، بیرون راندن ارتش ترکیه، و در آخر بین المللی کردن مسأله دجله و فرات (مربوط به محیط زیست) می باشند.

از همان آغاز، شعار نابودی نظام حاکم نه تنها در بنرها منعکس شد بلکه توسط توده های انقلابی نیز فریاد زده شد. با گذشت زمان ما شاهد افزایش روزمرۀ خواست ها و شعارهای دیگری هم هستیم که خواست مردم برای یک زندگی سعادتمندانه در آن ها منعکس است و همچنین خط بطلان بر تبلیغاتی کشیدند که مردم عراق را متعلق به این یا آن گروه مذهبی و طایفه ای نشان می دهند. در این شعارها خواست سکولاریسم و نفی هر گونه مذهب و طایفه در دولت اعلام شده است به گونه ای که  حتی در رسانه های امپریالیستی نیز انعکاس یافته اند. نظیر این شعار که وظیفه یک دولت مردمی را یادآوری می کند: "مهم نیست حکمران کافر باشد یا مسلمان، مهم این است که دولت باید وظایف خود را که فراهم ساختن زندگی سعادتمندانه و تامین کرامت مردم است، به درستی انجام دهد. او وظیفه ندارد ما را به بهشت هدایت کند". این شعار در عین حال دروغین بودن تبلیغاتی را هم نشان می دهد که قیام مردم تحت ستم عراق را با مذهب توضیح داده و از آن به عنوان قیام "شیعیان" عراق نام می برند - گوئی که از یکایک توده میلیونی که مثلا در میدان تحریر این کشور تجمع می کنند مذهبشان پرسیده شده و آن ها هم همگی اذعان داشته اند که شیعه مذهب اند!!  همچنین شعار "به جای جدا کردن زن از مرد، دین باید از دولت جدا شود" (جدائی دین از دولت به جای جدائی زن از مرد)، و یا "لقمه نانی برای شکم گرسنگان، بهتر از ساختن مسجد است" ، "نان، آزادی، عدالت اجتماعی"، و بالاخره تأکید بر شعارِ "ما خواهان نابودی نظام هستیم و اگر حرف ما را نمی فهمید به (زبان) ایرانی می گوییم: مردم می خواهند سیستم را براندازند." همگی این شعارها حاکی از عمق جنبش انقلابی جاری در عراق و درجۀ تشنه بودن مردم برای یک انقلاب و دگرگونی واقعی یعنی از بین بردن ریشه های مصایب خویش می باشند. این شعارها در کنار خواست هایی نظیر حق کار و زندگی، برقراری خدمات ابتدایی نظیر برق و آب و گاز  و نیل به دمکراسی و آزادی، منعکس کننده محتوای خیزش توده ای بزرگی ست که در عراق جریان یافته و خواست قلبی صد ها هزار تن از توده های به پا خاسته عراق را بیان می کنند. بنابراین، آن چه امروز در عراق به گوش می رسد صدای خیزش میلیون ها تن از توده های تحت ستم این کشور است. صدای مردمی که نفی سلطه آمریکا و سگان زنجیریش چون جمهوری اسلامی در عراق را فریاد می زنند ، صدائی که ضرورت یک انقلاب برای برافکندن نظام اقتصادی - سیاسی ضد خلقی موجود را تأکید و پژواک می دهد. واقعیت این است که توده ها در شهرهای این کشور برای تغییر شرایط محنت بار زندگی خویش از طریق تغییر مناسبات استثمارگرانه موجود به خیابان ها آمده اند. بیهوده نیست که آن ها با سپر کردن سینه خود در مقابل گلوله های سرکوبگران فریاد نابودی نظام ظالمانه حاکم بر عراق و نابودی همه نیروهای مزدور حافظ این نظام  را سر داده اند.

امروز توده های جان به لب رسیده و انقلابی عراق با دست زدن به اعتصاب، با تظاهرات عظیم توده ای، با درگیری با نیروهای سرکوبگر و با حمله قهرمانانه به هر مرکز ستم و سرکوب در خیلی از نقاط کشور به مقابله با دشمنانشان برخاسته و علیرغم سرکوب های وحشیانه حکومت مرکزی و نیروهای نظامی وابسته به جمهوری اسلامی که به قول خود رسانه های امپریالیستی "موازین حقوق بشر را زیر پا گذاشته و مرتکب خشونت ناموجه" می شوند (دویچه وله - فصل جدید سیاسی عراق و روزهای سخت حکومت ایران) ، همچنان با خشم و نفرت بی حد نسبت به سرکوبگران خود در صحنه نبرد باقی مانده اند. توده هائی که با حضور در خیابان ها و درگیری با نیروهای مسلح، همه خطرات را به جان می خرند و حتی در مقابل دوربین ها هم اعلام می کنند که برای تحقق خواست هایشان باکی از مرگ ندارند. شکی نباید داشت که این حد از روحیه انقلابی و شجاعت در میان توده های رزمنده عراق که با از خود گذشتگی سینه خود را سپر گلوله های پر کین و ضد انقلابی دشمنانشان می کنند، واکنش و عکس العملی در مقابل کنش و اعمالی است که سال ها بر این مردم تحت ستم اعمال شده است؛ بیانگر و انعکاس شرایط بس ظالمانه ای است که این مردم طی سال ها پس از اشغال عراق توسط امپریالیسم آمریکا متحمل شده اند. به زبانی دیگر باید گفت که این واقعیت بیانگر شدت گیری و تعمیق تضادهای طبقاتی در جامعه تحت سلطه عراق می باشد که امروز به نقطه اوج خود رسیده است. درست بر این مبنا است که تظاهر کنندگان دلیر عراقی خطاب به دشمنانشان می گویند: "ما (طرفدار) انقلاب خلق و شما (پیام آور) جنگ داخلی هستید!"

مسلم است که دشمنان ، جهت عقب راندن توده ها و به شکست کشاندن انقلاب آن ها صرفا به سرکوب اکتفاء نمی کنند ، بلکه روش ها و حیله های مختلفی را نیز به کار می بندند.  مثلا در همین دور دوم خیزش مردم عراق، مقتدی صدر، یکی از مزدوران وابسته به جمهوری اسلامی برای نفوذ در جنبش توده ها و انحراف مسیر مبارزات انقلابی آنان، در آغاز حمایت خود را از توده های به پا خاسته عراق ابراز کرد. یا یکی از چهره های شناخته شده گروه های شبه نظامی به نام ابوعزرائیل در میان توده های تظاهر کننده حاضر شد تا بتواند آن ها را به مبارزه مسالمت آمیز دعوت کند. با این حال با پیشرفت و رادیکالیزه شدن هر چه بیشتر جنبش، آن حمایت های لفظی و نمایشات همراهی با مردم نیز رنگ باختند. مرتجعین دیدند که مردم عراق از چنان آگاهی انقلابی برخوردارند که علیه خود آنان شعار می دهند و روی بنرهایشان می نویسند: "نه به بعث، نه به ایران، نه به بارزانی ، نه به مقتدا، نه به سیستانی".  به طور کلی، اکنون تمامی دشمنان توده های به پاخاسته در عراق از خود امپریالیسم آمریکا گرفته تا دولت عادل عبدالمهدی و  جمهوری اسلامی و بالاخره انواع دار و دسته های ارتجاعی دیگری که مجموعا نیروهای استثمارگر و  وابسته حاکم بر عراق را تشکیل می دهند، هر یک با به عهده گرفتن نقشی، به تکاپو افتاده اند تا جلوی سیل عظیمی که حرکت انقلابی مردم عراق علیه همه آن ها به راه انداخته را بگیرند.

مقامات آمریکایی نظیر پمپئو، وزیر خارجه ، در حالی که ارتش دست ساز آن ها با فرمان دولت مزدور عبدالمهدی و برخورداری از سلاح های آمریکایی خون صد ها تن توده های بی دفاع و غیر مسلح عراقی را در خیابان ها به زمین می ریزند، و در شرایطی  که آمریکا بزرگترین حامی سیاسی و نظامی دولت عبدالمهدی ست، "خشونت" را محکوم کرده و مدعی شده که "در تظاهرات مردم ، خشونت چه از سوی نیروهای امنیتی و چه از سوی تظاهرکنندگان جایی ندارد" (صحبت های تلفنی مایک پمپئو با نخست وزیر عراق). همچنین وزیر دفاع آمریکا با دفاع از روابط دولتش با حکومت عراق تاکید می کند که "ایالات متحده همچنان بر اساس توافقنامه چارچوب راهبردی بین دو کشور به ایجاد یک عراق نیرومند، برخوردار از حاکمیت ملی و مرفه متعهد است." و به این وسیله و با این عبارات دروغین مردم پسندانه، حمایت خود از حکومت دست نشانده خویش در عراق را بار دیگر اعلام می کند. مقامات ضدخلقی جمهوری  اسلامی نیز که در طول سال ها با صرف میلیاردها دلار از خزانه مملکت و به واقع از ثروت های مردم محروم ایران، ماموریت حمایت و نگهداری از پایه های حکومت وابسته به آمریکای حاکم بر عراق را بر عهده دارند نیز اکنون که می بینند چگونه به دلیل نقش شان در حفاظت از همین حکومت وابسته و سرکوبگر، خود نیز به حق به یکی از آماج های قیام توده های به پا خاسته عراقی بدل شده اند، با رذالت تمام جنبش توده ای کنونی را حاصل تحریکات خارجی جا می زنند. هر یک از این دشمنان توده های عراق با این مواضع، در صدد نفی حقانیت خیزش مردم به پاخاسته عراق برای انقلاب هستند.

در این میان یکی از خطوط عوامفریبانه ای که برای انحراف افکار عمومی از دلایل خیزش انقلابی مردم عراق توسط بوق های تبلیغاتی وابسته به امپریالیست ها و نیروهای ارتجاعی و پرو امپریالیست اشاعه یافته و توسط نیروهای سازشکار و دوستان نادان خلق در کشور ما نیز تکرار می شود عبارت از این است که گویا مردم عراق اساسا نه برای پایان دادن به سلطه امپریالیسم آمریکا بر کشورشان و تغییر شرایط برده وار زندگی و کار خویش بلکه برای بیرون راندن مزدوران جمهوری اسلامی از عراق و "قطع نفوذ" آخوندهای حاکم بر ایران از کشور عراق است که به پا خاسته اند. اشاعه دهندگان این تحلیل های عوامفریبانه برای استتار چهره جنایتکار امپریالیسم آمریکا و نتایج فاجعه بار اقتصادی و سیاسی و نظامی ناشی از 16 سال اشغال و سلطه مستقیم دولت آمریکا بر عراق، از جمهوری اسلامی چهره قدرت اصلی و حاکم بر جان و مال مردم عراق را ارائه می دهند و با این کار آشکارا چهره قدرت واقعی یعنی امپریالیسم آمریکا را می پوشانند و می کوشند تا آن را از زیر ضرب توده های به پا خاسته و نفرت افکار عمومی خارج کنند و همه توجه توده ها را به سوی رژیم جمهوری اسلامی جلب کنند که در واقعیت نیز برای حفظ سلطه امپریالیسم آمریکا در عراق به هر اقدام رذیلانه و جنایتکارانه علیه توده های انقلابی عراق دست می زند. نتیجه عملی چنین تحلیل هائی نیز آن است که گویا با قطع نفوذ جمهوری اسلامی در عراق و از آن کمتر اخراج مقامات و مهره های این رژیم از عراق ریشه مشکلاتی که باعث بزرگترین خیزش توده ای یک دهه اخیر در عراق شده حل خواهد شد. اما چنین تحلیلی، آب ریختن به آسیاب امپریالیسم آمریکا و  توهینی به آگاهی توده های به پا خاسته عراقی و لاپوشانی حقیقت ست. مردم عراق به خاطر شرایط مادی زندگی محنت بار خویش یعنی فقر و بیکاری و گرانی و فساد و فقدان کمترین خدمات اجتماعی و جنگ افروزی و سرکوب ابتدایی ترین خواست هایشان که حاصل سلطه آمریکا و غارت ثروت های آن کشور می باشد، به پا خاسته و دست به انقلاب زده اند. تمام این عوامل مادی حاصل شرایطی ست که امپریالیسم آمریکا و دولت خدمتگزار آن در عراق در طول سال ها بر حیات و هستی توده های تحت ستم حاکم کرده اند و به کمک انواع دار و دسته های ارتجاعی و دولت های منطقه نظیر جمهوری اسلامی از آن حفاظت کرده اند. در رابطه با مردم کُرد تحت ستم در عراق نیز واقعیت این است که با سپرده شدن حاکمیت بر این توده ها به دست بارزانی، شکافی بین مبارزات آنان با توده های هم سرنوشت خود در نقاط دیگر عراق ایجاد شده است. در حالی که مدت زیادی از عُصیان این خلق محروم علیه حکومت بارزانی نیز نمی گذرد، عُصیان و شورشی که نشان داد که رواج ایده های ناسیونالیستی در میان مردم کُرد قادر نیست بر خواست توده ای برای یک زندگی آزاد و بدور از فقر و فلاکت سرپوش بگذارد.

امروز در رابطه با نفی سلطه آمریکا یک مبارزه آشکار ضد امپریالیستی در عراق در جریان است. علیرغم همه سیاست های نواستعماری فریبکارانه آمریکا در عراق که کوشیده است سلطه خود بر کارگران و زحمتکشان و دیگر توده های تحت ستم این کشور را از طریق ایادی بومی و نیز رژیم خدمت گزار خود جمهوری اسلامی پیش ببرد، مردم عراق امروز در شعارها و بنرهایشان آشکار می سازند که علیه اشغال کشورشان توسط آمریکا و ایادیش می باشند.  آن ها به صراحت به آمریکا نه می گویند و همچنین شعارهائی علیه نفوذ و دخالتگری جمهوری اسلامی سر می دهند که شعارهائی چون "ایران برو گمشو" و سوزاندن پرچم جمهوری اسلامی و چوب زدن به تصویر خامنه ای و قاسم سلیمانی از نمودارهای این امر می باشند. رساتر از همه این شعارها که بیانگر آگاهی و خواست مردم بر نفی سلطه امپریالیسم آمریکا بر کشورشان می باشد، شعارهائی هستند که عمق خواسته های توده ها در آن ها منعکس می باشند نظیر: "خلق ما خواهان سیادت خویش و اخراج نیروهای آمریکایی و پایگاه هایشان هستند" و شعار گویا و تعرضیِ: "در تاریخ نوشته خواهد شد که شما با تانک های آمریکائی بر عراق حاکم شدید. ما با همین توک توک ها آن را از شما می گیریم". منظور از "توک توک" ماشین های کوچکی است که راننده های آنها را محروم ترین قشر جامعه تشکیل می دهند. این روزها بیشترین حمل و نقل زخمی ها و کارهای خدماتی دیگر در خدمت به انقلاب توسط این راننده ها صورت می گیرد. مثلاً آن ها زخمی ها را برای مداوا به محلی که دانشجویان پزشکی مبارز در آن جا هستند می برند.

با توجه به تبلیغات رسانه های امپریالیستی و دنباله روانشان که سعی در استتار چهره آمریکا (به مثابه دشمن اصلی توده های خاورمیانه و جهان) با تأکید بر نقش ضد انقلابی جمهوری اسلامی در عراق هستند باید گفته شود که از آغاز اشغال این کشور توسط ارتش آمریکا و متحدین اش، نقش جمهوری اسلامی در عراق، کارگزاری برای سیاست های امپریالیستی و کمک به بقای دولت مرکزی این کشور با حمایت های مالی و نشر خرافات مذهبی به منظور حفظ  و تحکیم بندهای نظام امپریالیستی حاکم بر زندگی توده ها بوده است. در واقع، جمهوری اسلامی تنها یکی از ابزارهای متعدد امپریالیسم آمریکا در خلق شرایط کنونی در عراق ست و نه ریشه مصایب توده های زحمتکش عراقی. این رژیم امروز با عملکردهای سرکوبگرانه وحشیانه اش علیه مردم ستمدیده عراق ، بیش از پیش به عاملی برای از زیر ضرب خارج کردن دشمن اصلی مردم عراق یعنی امپریالیسم آمریکا تبدیل شده و نقش سپر بلا را برای آن ایفاء می کند. تمرکز رسانه های ارتجاع بر نقش جمهوری اسلامی در عراق و جلوه دادن آن به عنوان عامل اصلی اعتراضات مردم در عراق، سیاستی در خدمت آمریکاست تا این امپریالیسم فرصت تطبیق خود با شرایط جدید را بیابد.

بررسی روندهای جاری و چگونگی رشد و تکوین خیزش انقلابی توده ها در عراق ، شعارها و خواست های این جنبش و تداوم عزم مردم به پاخاسته برای تحقق اهدافشان به رغم دادن چند صد شهید و هزاران زخمی، نشان می دهند که جنبش جاری در عراق یک جنبش ضد سلطه امپریالیسم، ضد اشغالگری امپریالیستی و پایگاه های نظامی و ارگان های بوروکراتیک و سرکوبگر دست ساز آن در عراق و منجمله سیاهچال های ابوغریبی شان در این کشور می باشد. جنبشی علیه حکومت مرکزی وابسته به آمریکا در عراق به مثابه پاسدار این نظم ضد خلقی، علیه جمهوری اسلامی و همه نیروهای مرتجع دیگری است که در سراسر این کشور در خدمت به سلطه امپریالیسم آمریکا نقش ضد انقلابی خود را ایفاء می کنند. تحلیل هایی که بدون در نظر گرفتن وابستگی حکومت مرکزی عراق و خود جمهوری اسلامی به امپریالیسم آمریکا، هدف اصلی قیام کنندگان در عراق را صرفا قطع "نفوذ" جمهوری اسلامی در این کشور جار می زنند، صرف نظر از این که چه منافع طبقاتی آن ها را به چنین برخوردی وادار نموده است، حتی صورت مساله را نفهمیده اند.

وظیفه تمام نیروهای انقلابی ست که ضمن حمایت از تمام خواست های بر حق توده های به پاخاسته عراقی که با هدف نابودی نظام جابرانه کنونی و پاسدارانش، خونشان بی محابا در جنگی خونین و نابرابر با دشمنانشان بر زمین ریخته می شود، چهره دشمن اصلی مردم عراق یعنی امپریالیسم و خدمتگزاران رنگارنگش در هر لباسی - از جمله جمهوری اسلامی - را افشاء کرده  و برای گسترش و تقویت این جنبش انقلابی بکوشند.

آبان 1398