به نقل از :
پیام فدایی ،
ارگان
چریکهای
فدایی خلق
ایران
شماره 239 ،
خرداد ماه 1398
تهیه و
تنظیم: سهیلا
چشم
انداز جنبش
جلیقه زرد ها
در فرانسه
در
فرانسه، از
حدود شش ماه
پیش جنبش
اعتراضی
ادامه داری مشهور
به جنبش "جلیقه
زردها" در
جریان است.
این جنبش
متشکل از گروه
های مختلف اجتماعی
شامل کارگران و
اقشار فقیر
خرده بورژوا است
که علیه ریاضت
های اقتصادی،
نظامی گری و
سرکوب پلیس و
به طور کلی
علیه سیاست
های ضدکارگری
دولت، دست به
تظاهرات و
راهپیمای زده و
مبارزه و
روشنگری می کنند.
(۱)
در سال های
اخیر هیچ جنبش
اعتراضی در
فرانسه به شدت
تظاهرات جلیقه
زردها سرکوب
نشده است. پلیس
فرانسه
تقریبأ به همه
تجمعات جلیقه
زردها حمله
کرده و تاکنون
بیش از ٦ هزار
نفر از آن ها
را دستگیر و
هزاران نفر را
مجروح کرده
است. دوازده
نفر از
مجروحان،
افرادی هستند
که با گلوله
های پلاستیکی پلیس
نابینا شده اند.
در روز
شنبه ۲٥
ماه مه ۲٠۱٩
در شهرهای
مختلف فرانسه چندین
تظاهرات بسیار
رادیکال انجام
شد که بررسی
آنها از نظر
شناخت بهتر
وضعیت اجتماعی-
سیاسی کنونی
اروپا و جهان حائز
اهمیت می باشد.
تظاهرات 25 ماه
مه نیز مانند
همه تظاهرات جلیقه
زردها، با
خشونت شدید پلیس
روبرو شدند. پلیس
از آب فشار
قوی، گاز اشک
آور، گلوله
های پلاستیکی،
نارنجک صوتی و
... غیره برای
متفرق کردن
تظاهرکنندگان
استفاده کرد و
ده ها نفر را
دستگیر کرد. این
برخورد بسیار
خشونت آمیز
پلیس علیه یک
جنبش اجتماعی
که عمدتا
مسالمت آمیز
است را باید
به مثابه
اخطار طبقه
حاکم علیه
کارگران و
جوانان آگاه جدی
گرفت. خواسته
های جلیقه
زردها در
فرانسه و آنچه
که برایش
مبارزه می
کنند، رفع
مشکلاتی است
که به واقع طبقه
کارگر اروپا (و
جهان) با آنها
روبرو هستند،
مشکلاتی
مانند فقر،
گرسنگی، بی
خانمانی و جنگ
و انواع ظلم و
ستم طبقاتی که
ثمره سلطه سیستم
سرمایه داری
در بالاترین
مرحله خود
یعنی
امپریالیسم می
باشد.
تظاهرات 25
ماه مه ۲٠۱٩
در پاریس به
عنوان یکی از
مهمترین
تظاهرات
جلیقه زردها
را می توان یک
رویداد سیاسی
بسیار مهم
خواند. حدود
هزار نفر در
ساعات اولیه
صبح در خارج
گورستان پرلاشز
تجمع کردند،
سپس وارد
گورستان شده و
تا "دیوار
کموناردها"
رژه رفتند و
در آن
جا سرود
انترناسیونال
را خواندند.
"دیوار
کموناردها"
یادبود ده ها
هزار کارگر و
خانواده
هایشان می
باشد که در
سرکوب خونین
کمون پاریس در
۱٤۸ سال پیش
قتل عام شدند.
در ۲۸ ماه مه
سال ۱۸٧۱ در
جریان سرکوب
انقلابیون،
۱٤٧ نفر از
کموناردهای
پاریس در
مقابل آن
دیوار به ضرب
گلوله اعدام
شده و در
گورهای جمعی
در پای همان
دیوار دفن
شدند. سرودخوانی
و شعارهای
رادیکال جلیقه
زردها در
کنار دیوار
کموناردها،
نشان دهنده
رخنه عمیق سنت
های
سوسیالیستی
در میان طبقه
کارگر
فرانسه، و بیانگر
موضع چپ بخشی
از جلیقه
زردها در
مخالفت با
سیاست های
ضدکارگری
دولت و
نابرابری های
اجتماعی است. از
رادیکالیسمی
که در این
تظاهرات دیده
شد، می توان
نتیجه گرفت که
در جریان جنبش
جلیقه زردها، وجود
"وورک شاپ" ها
و بحث های
آموزشی (در
محیط کار و
زندگی و همچنین
در اینترنت)
موجب رشد
آگاهی
کارگران در رابطه
با واقعیت های
اقتصادی - اجتماعی
سیستم سرمایه
داری شده،
سیستمی که
ریشه ستم بر
کارگران است،
و آن
ها به طور
طبیعی میان مبارزات
کنونی و
مبارزات انقلابی
در گذشته
تاریخی خود (مانند
کمون پاریس) شباهت
ها و رابطه
هایی یافته
اند. فراگیری مارکسیسم
و درس های به
جا مانده از
جنبش
سوسیالیستی،
از جمله کمون
پاریس، توسط جلیقه
زردها، در
مارش آنان به
سمت دیوار
کموناردها
منعکس شد. اگر
یک جنبش اجتماعی
به مرحله ای برسد
که کاملا در
معرض تاثیرات
و میراث
جنبشهای
کمونیستی قرار
بگیرد
و کارگران
انقلابی به
روشنی ببینند
که منافع
طبقاتی اشان
با سرمایه
داری در تضاد
است، و اگر در
پروسه رشد
مبارزات
انقلابی،
کارگران آگاه
و متشکل امکان
یابند رهبری
جنبش اجتماعی
را در دست
بگیرند، آن گاه چشم
انداز انقلاب
و تغییر ریشه
ای در سیستم
سرمایه داری
تنها چیزی
خواهد بود که
به کارگران و
توده های
انقلابی امید داده
و آن
ها را به
ادامه مبارزه
و حفظ کرامت
انسانی اشان خواهد
کشاند. واضح
است که جنبش
جلیقه زردها
هنوز به چنین
مرحله ای نرسیده
است ،
اما این
جنبش در شرایط
کنونی از اهمیت
زیادی برخوردار
است.
برای
بررسی اجمالی جنبش
جلیقه زردها،
باید نگاهی به
شرایط جامعه
فرانسه در
زمان شروع این
جنبش انداخت. سیاست های
اقتصادی - اجتماعی
دولت
امپریالیستی
فرانسه در سال
های اخیر منجر
به وخیم تر
شدن وضعیت
اقتصادی و
افزایش خشم
توده های مردم
فرانسه شد. به
عنوان مثال،
بخشی از سیاست
های ضدکارگری
دولت فرانسه عبارت
است از کاهش
مالیات
ثروتمندان و
صرف صدها
میلیارد یورو
برای تقویت
نیروی نظامی آن.
(۲) در همان حال
این دولت دست
به افزایش
قیمت سوخت زد
تا بار این
هزینه ها را
بر دوش
کارگران
سرشکن کند. در واقع،
دولت فرانسه
(مانند هر
دولت سرمایه
داری دیگر) نه
تنها مخارج
دولت و ارتش و
هزینه های
مقابله با
بحران های
اقتصادی خود،
بلکه مخارج
عمومی اداره
جامعه را از غارت
دسترنج و سفره
فقیرانه طبقه
کارگر تامین
می کند.
جنبش
خودبخودی
"جلیقه
زردها" اولین
بار در 17 نوامبر
2018 با تظاهرات
سراسری صدها
هزار نفر در خیابان
ها آغاز شد.
این تظاهرات
که با پیشنهاد
دو راننده
کامیون در
پاریس (از
طریق فضای
مجازی) به
منظور اعتراض
به افزایش
قیمت سوخت از
طریق بستن
جاده ها در
سراسر فرانسه
صورت گرفت،
وحشت از
انفجار غیر
قابل کنترل
خشم توده ها
را در محافل
دولتی ایجاد
نمود. در تلاش
برای پایان
دادن به
اعتراض ها،
رئیس جمهور
فرانسه ابتدا
اعلام نمود که
افزایش مالیات
بر سوخت (که
عامل اولیه
شروع جنبش
بود) به تأخیر
خواهد افتاد.
اما حتی با
اعلام لغو
کامل آن هم،
جنبش همچنان
ادامه یافت،
چرا که جنبش
جلیقه زردها
که در اعتراض
به افزایش
قیمت سوخت شروع
شده بود، خیلی
فراتر رفته و
حال به سطح
مطالباتی چون
برابری
اجتماعی و
اعتراض علیه نظامی
گری و
دیکتاتوری،
ارتقا یافته
بود. این
ارتقای
مطالبات نشان
داد که جنبش جلیقه
زردها عمدتاً در
دفاع از منافع
کارگران می باشد،
امری که به
واقع نه تنها
در فرانسه،
بلکه در سطح
بین المللی مطرح
است. از طرف
دیگر، این
جنبش را می توان
ادامه اعتراضات
بین المللی
توده ها علیه
افزایش قیمت
سوخت دانست. چرا
که پیش از
شروع جنبش
جلیقه زردهای
فرانسه، در
برخی کشورها
از جمله در
بلغارستان هزاران
نفر علیه
افزایش قیمت
سوخت تظاهرات
کرده و جاده ها
را مسدود کرده
بودند. پس از
شروع این جنبش
نیز، کارگران
بسیاری از
کشورهای
اروپا در
همبستگی با
آنها به
اعتصاب و بستن
جاده ها پرداختند،
به عنوان مثال
کارگران
بلغارستان و
صربستان
تظاهرات کرده
و جاده ها را
بستند،
کارگران
بلژیک راه های
منتهی به
پالایشگاه های
نفت را مسدود
کردند، کارگران
دولت و صنایع
کشتی رانی
یونان،
کارگران متروی
بوخارست، و
کارگران شرکت
آمازون و
"رایان ایر"
در آلمان و
سراسر قاره
اروپا اعتصاب
کردند. حتی در
مصر و بسیاری
از کشورهای
دیگر نیز کارگران
و
آزادیخواهان
به حمایت از
جلیقه زردها
تظاهرات
کردند.
نگاهی به ترفندهای
دولت فرانسه
برای خفه کردن
جنبش جلیقه
زردها نیز
برای کسب
تجربه مفید
است. یکی از
ترفندهای جناح
های مختلف
طبقه حاکم
برای سرکوب
جنبش های توده
ای جاسازی
نیروهای خود
در میان مبارزین
و منحرف کردن جنبش
از مسیر مترقی
و اهداف
آزادیخواهانه
است. (۳) به
عنوان مثال
"لورن ووکیه"
رهبر حزب
جمهوریخواه و
"نیکلاس دوپونت
اژینان" رهبر
حزب دست راستی
افراطی "DLF" و
برخی نیروهای
دست راستی
دیگر و رهبران
اتحادیه های
کارگری زرد با
حیله گری
اعلام کردند
که به تظاهرات
جلیقه زردها
می پیوندند. آن ها
با این روش
فریبکارانه،
قصد داشتند که
با تقویت نیروهای
دست راستی در
جنبش جلیقه
زردها، مسیر
آن را به طرف
مصالح خود جهت
دهند، امری که
طبیعتا باعث
کاهش حمایت و
پیوستن توده
ها به به این
جنبش می گردد.
واقعیت این
است که اقشار
دست راستی
همیشه تلاش می
کنند که جنبش
های توده ای
را به سمت
منافع طبقاتی
خود بکشانند،
اما حضور
نیروهای دست
راستی در جنبش
به تنهایی
شاخص مترقی
نبودن یک جنبش
نیست. ماهیت
یک جنبش توده
ای با اهداف
ریشه ای آن
مشخص می شود،
نه با آن چه که
طبقات حاکم جهت
تاثیر بر آن
انجام می
دهند.
از همان
ابتدا، جنبش
جلیقه زردها
از حمایت قابل
توجه توده های
مردم و
کارگران
برخوردار شد.
اما پیروزی
واقعی این گونه
جنبش های
اعتراضی
خودبخودی
توده ها (جنبش
هایی مانند
جلیقه زردها،
جنبش ضد جنگ،
و یا جنبش
اشغال وال
استریت در
غرب، و
خیزشهای توده
های انقلابی
ایران) در گرو
ارتقا و تبدیل
آن ها به یک
مبارزه سیاسی مستقیم
علیه سیستم سرمایه
داری و
سازماندهی و
رهبری مستقل
طبقه کارگر بر
آن است.
این جنبش
از لحاظ
اجتماعی
ناهمگون است و
نه تنها
کارگران،
بلکه
رانندگان
مستقل کامیون
و اقشار
پایینی خرده
بورژوازی
فقیر را نیز جذب
کرده است. با
این که اقشار
ارتجاعی دست
راستی نفوذ
کرده در میان
تظاهرکنندگان
اقلیت کوچکی
را تشکیل می
دهند اما برخی
رسانه ها و
محافل
بورژوایی
(مانند اتحادیه
های زرد) تلاش
کرده اند که
با زدن برچسب
های دست راستی
به آن، این
جنبش را از
نظر سیاسی
تخریب کرده و پیوستن
کارگران به
این جنبش را
متوقف کنند.
به عنوان مثال
"فدراسیون
عمومی
کارگران"
اطلاعیه هایی
را در کارخانه
ها منتشر کرده
و در آن از قول
"فیلیپ مارتینز"
(رهبر
فدراسیون) با
این ادعا که
گروه های دست
راستی و
فاشیست ، رهبری
تظاهرات
جلیقه زردها
را به عهده
دارند، از
کارگران
خواست به آن
ها نپیوندند.
(٤) البته این
ترفندهای
ارتجاعی با
شکست مواجه
گشته است. ثبات
و تداوم جنبش
جلیقه زردها و
حمایت وسیع
توده ها از آن
نشان می دهد
که جلیقه
زردها به طور
خاص، و طبقه
کارگر به طور
عام، اعتباری
برای دولت و
اتحادیه
اروپا و کلیه
دستگاه سیاسی
حاکم و حتی
برای اتحادیه
های کارگری
زرد قائل
نیستند.
از طرف
دیگر، پاسخ
خشونت آمیز
پلیس فرانسه
به اعتراضات
مسالمت آمیز
کارگران،
نشان دهنده
رشد روزافزون
دیکتاتوری
طبقه حاکم
علیه معترضین
است. در ماه
مارس،
فرماندار
پاریس اقرار
کرد که به
نیروهای واحد
نظامی "ضد
تروریسم"
اجازه
تیراندازی به
"جلیقه زردها"
را داده است. اساسأ
از زمان حمله
تروریستی ۱۱
سپتامبر 2001 در
نیویورک،
طبقه سرمایه
دار حاکم در
همه کشورها به
بهانه "جنگ
علیه تروریسم"
به تشدید
سرکوب طبقه
کارگر
پرداخته است.
در فرانسه
نیز، پس از
اعلام وضعیت
فوق العاده
بعد از حملات
تروریستی
پاریس در ۱۳
نوامبر ۲٠۱٥،
ارتش فرانسه
گروهی از
سربازان مسلح را
برای سرکوب
مخالفین دولت
به خیابان ها
فرستاد که
عملا منجر به
تعلیق حقوق
دموکراتیک شهروندان
فرانسه شد.
برخی بر
مبنای دست
آوردهای
مبارزات
تاریخی مردم
انقلابی
فرانسه، تصور
می کنند که
دولت امپریالیستی
فرانسه
پرچمدار
آزادی است.
اما واقعیت
این است که
طبقه کارگر
فرانسه تاریخ
انقلابی این
کشور را ساخته
است، نه دولت
مدافع طبقه
سرمایه داری
آن. نگاهی
کوتاه به
تاریخچه
مداخله ارتش
فرانسه در جنبشهای
کارگری، این
واقعیت را به
اثبات می رساند
که دولت
فرانسه همیشه
طبقه کارگر را
شدیدأ سرکوب
کرده است. به
عنوان مثال با
یورش ارتش
فرانسه به اعتصاب
های کارگری
سال های ۱۹٤٧
و ۱۹٤۸
بسیاری از
کارگران قتل
عام شدند. در
آن سال ها ارتش
فرانسه معادن
را اشغال کرد
و ۳٥٠ هزار
معدنچی
اعتصابی را به
گلوله بست که
منجر به کشته
شدن شش کارگر
و زخمی شدن
هزاران نفر
شد. سه هزار
کارگر نیز اخراج
شدند. در
مستعمرات
فرانسه وضعیت
کارگران و
دیگر
آزادیخواهان
بدتر از این
بود. به عنوان
مثال، دولت
فرانسه در جنگ
۱۹٥٤ تا ۱٩٦۲
در الجزایر به
شکنجه و قتل
عام بیش از
۳٠٠ هزار نفر
از مردم آن
کشور (که برای
کسب آزادی و
استقلال خود،
علیه استعمار
فرانسه
مبارزه می
کردند) پرداخت.
در حال
حاضر نیز طبقه
حاکم بر
فرانسه، با
بسیج ارتش
علیه "جلیقه
زردها" به
روشنی نشان می
دهد که نه
تنها قصد تحقق
بخشیدن به
خواسته های
اجتماعی - اقتصادی
کارگران را
ندارد، بلکه
هدفش غرق خون
کردن این جنبش
است. زیر پا
گذاشتن آزادی های
اجتماعی مردم
توسط دولت فرانسه
به این ختم
نمی شود. دولت
فرانسه و دیگر
كشورهای
اروپایی، از
انتخابات
اتحادیه
اروپا به
عنوان بهانه
ای برای تشدید
سانسور شبکه
های اجتماعی
(به اسم
جلوگیری از
انتشار اخبار
جعلی) استفاده
كردند. در روز
یکشنبه ۲٦ ماه
مه، شرکت
فیسبوک، بزرگترین
گروه فیسبوکی
وابسته به
"جلیقه زردها"
با بیش از ۳٥٠
هزار نفر عضو
را با هدف
جلوگیری از
خبر رسانی های
آنان بست.
گروه فیسبوکی
مزبور توسط
اعضایش برای
اعلام محل
تظاهرات و
انتشار
اطلاعیه ها و
فیلم هایی که
سرکوب
وحشیانه
تظاهرکنندگان
توسط پلیس را
نشان می داد،
استفاده می شد.
به واقع، دولتها
برای فریب
توده ها و به
حداقل رساندن
اعتراض مردم
به نقض آزادی
بیان، سانسور در
فیسبوک را توسط
دولت و سازمان
های اطلاعاتی
خود انجام نمی
دهند ، بلکه
این کار را با
نام خود
فیسبوک انجام
می دهند. جالب
است که فیسبوک،
مرکزی که در
دوبلین برای
سانسور
فیسبوک اروپا
ایجاد کرده
است را "اتاق
جنگ" نامیده
است. این اسم
بامسمائی است،
زیرا که
سانسور و زیر پا
گذاشتن آزادی های
اجتماعی،
بخشی از جنگ
طبقاتی
سرمایه داران
علیه کارگران می
باشد. کنترل و
سانسور رسانه
های اجتماعی
بخشی از یورش
گسترده علیه
آزادی بیان و
حقوق
دموکراتیک
طبقه کارگر و
زمینه سازی
برای اعمال
دیکتاتوری عریان
توسط طبقه سرمایه
دار است که
خود را در
محاصره
مبارزات
روزافزون
طبقه کارگر می
بیند.
جنبش ها و
خیزش های
کارگری که در
اروپا در حال توسعه
اند،
اعتراضاتی
مانند جنبش
"جلیقه زردها"،
فقط با فراگیری
آموزش های
مارکسیستی می توانند
چشم اندازی
انقلابی بیابند،
و تنها از این
طریق می
توانند مراحل
اولیه برای رادیکالیسم
طبقه کارگر
جهانی را طی
کرده و قدم
های بزرگی به
سوی مبارزات
به مراتب
بزرگتر آینده
در سراسر جهان
بردارند.
زیرنویس
ها:
(۱) گفته
شده که
نظرسنجی های
متعدد نشان
داده اند که
حدود ٧٥ درصد
مردم فرانسه
از جلیقه زردها
حمایت می
کنند.
(۲) لینک
مطلبی در
"فایننشیال
تایمز" در
رابطه با
سیاست
مالیاتی دولت
فرانسه به نفع
ثروتمندها:
https://www.ft.com/content/3d907582-b893-11e7-9bfb-4a9c83ffa852
(۳) این ما
را به یاد
خیزش انقلابی
توده های مردم
ایران در سال 88
و تلاش جمهوری
اسلامی برای
شکست آن می
اندازد.
(٤) Philippe Martinez