به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 232 ، آبان ماه 1397

 

اکبر نوروزی

 

سازمان فدائیان (اقلیت) و درک انحرافی اش از شوراهای کارگری

 

امر شرایط شکل گیری و ادامه کاری تشکلات مستقل کارگری و چگونگی ایجاد رابطه ارکانیگ نیروهای کمونیست با طبقه کارگر ، یکی از مسائل و معضلات جنبش کمونیستی ایران بوده و هست. امروز هم در این مورد آشفتگی ، بسیاری از نیروهای به اصطلاح چپ وکمونیست ایران را گرفته است که هنوز به یک انسجام فکری و نظری صحیحی دست نیافته اند.

 

واقعیت این است که جامعه تحت سلطه ایران بدلیل استبداد و دیکتاتوری عریان حاکم بر آن امکان بوجود آوردن ابتدائی ترین تشکل های مستقل کارگری وتوده ای را ندارد.  این تشکل ها حتی اگر در شرایط خاصی به دلیل تضعیف دیکتاتوری هم شکل بگیرند ، توسط رژیم های حاکم با اعمال قهر و سرکوب ، دستگیری ، زندان ، بازداشت و شکنجه عناصر فعال مواجه شده و نمی توانند پایدار بمانند. تا کنون نیز برغم سال ها مبارزه طبقه کارگر ، هیچ تشکل کارگری تحت سلطه دیکتاتوری های حاکم نتوانسته است دوام بیاورد. یک نمونه از این واقعیت تشکل های صنفی ای می باشند که در سال 1357 با نام شورا در کارخانجات و موسسات دولتی شکل گرفتند. این تشکل ها در دوره ای که به دلیل قیام توده ها شرایط شبه دموکراسی در جامعه حاکم شد، بوجود آمدند.  آن ها تشکل های کاملا صنفی بودند و در همان زمان برخی از آن تشکل ها با مبارزات خود توانستند به بعضی از مطالبات خود دست پیدا کنند ، امری که حق مسلم کارگران زحمتکش است.   ولی دیدیم که وقتی رژیم دیکتاتور جمهوری اسلامی کاملا بر اوضاع مسلط شد ، با توسل به سرکوب، همه آن تشکل ها را از بین برد.

 

امروز بعد از خیزش زحمتکشان و گرسنگان در دیماه 1396 که طی آن کارگران و زحمتکشانن آ حدوداً در 140 شهر و روستا در کشور با مبارزات انقلابی و قهر آمیز خود و با شعار مرگ بر جمهوری اسلامی ، نان - کار - آزادی ، ارکان رژیم جمهوری اسلامی را به لرزه در آوردند، شرایط جدید و یک دوره انقلابی در جامعه ما به وجود آمده است.  در چنین شرایطی است که سازمان فدائیان (اقلیت) در یکی از آخرین شماره های نشریه کار شماره 787 به تاریخ 5 شهریور در مقاله "پروژه عبث سندیکا سازی رژیم و شوراهای کنترل و نظارت کارگری" مطرح می کند که "بر بستر بحران انقلابی موجود و دورانی که از دی ماه ۹۶ آغاز شده و مشخصه اصلی آن اعتلاء جنبش است، اعتصابات و خواست‌های کارگران نیز در حال تعمیق و گسترش است." و اضافه می کند که "خواست‌های سیاسی کارگران پر رنگ‌تر شده است. از درون همین مبارزات بی وقفه است که تشکل‌های مستقل کارگری نطفه بسته و سر بر می‌آورند. تشکل‌هایی که پاسخگوی نیازهای مبارزه در لحظه فعلی باشند."

همانطور که ملاحظه می شود اقلیت وجود تشکل های مستقل کارگری را "پاسخگوی نیازهای مبارزه در لحظه فعلی" قلمداد می کند. آیا این حکم درست است؟  آیا در شرایطی که توده های تحت ستم ایران بپاخاسته و خواهان نابودی رژیم حاکم هستند "نیاز های مبارزه در لحظه فعلی" می تواند چیزی جز تشدید مبارزه برای نابودی جمهوری اسلامی باشد؟  ما دیدیم که توده ها در جریان تظاهرات خشمگینانه خود چگونه به مراکز سرکوب و ستم رژیم حمله بردند و حتی مساجد را به آتش کشیدند.  ما شاهد مبارزات انقلابی کشاورزان اصفهان ، مبارزات انقلابی توده ها در اهواز ،کازرون ،تهران و نقاط مختلف کشور بوده و هستیم و می بینیم که کارگران و دیگر ستمدیدگان جامعه در مقابل نیروهای مسلح رژیم با جسارت انقلابی علیه نظام ستمگر موجود مبارزه کرده و خواهان از بین بردن رژیم ارتجاع و بوجود آوردن نظم نوین می باشند، آیا در چنین شرایطی این عقب ماندگی یک سازمان "چپ" نیست که کارگران را به مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی فرا نمی خواند ، بلکه به آن ها می گوید که مبارزه برای ایجاد تشکل های صنفی "پاسخگوی نیازهای مبارزه در لحظه فعلی" است؟  به عبارت دیگر سازمان اقلیت به کارگران می گوید شما کاری به سرنگونی جمهوری اسلامی نداشته باشید ، بلکه سرتان را پائین انداخته و مشغول مبارزات صنفی خودتان بشوید. امروز در تداوم مبارزات قهر آمیز توده ها در دیماه و رویدادهای خونین پس از آن، مبارزات توده ای از جمله به صورت اعتصاب کامیون داران ، بازنشستگان، معلمین و به طور کلی مبارزه تمام اقشار زحمتکش ادامه دارد و مردم مبارز در مقابل نیروهای مسلح و وحشی رژیم، در میدان مبارزه اند و علیه فقر و گرسنگی و سرکوب و بیکاری به هر تلاش انقلابی دست می زنند.  آن ها خواستار یک نظم نوین هستند.

 

نکته مهم دیگر این است که در چنین شرایطی اقلیت که می گوید راه رسیدن به پیروزی قیام مسلحانه توده ای می باشد ، اگر واقعا به این راه اعتقاد داشت می بایست دست به کار شده و برای این قیام تدارک ببیند. به خصوص چون مدعی است که گویا نیروهائی در داخل کشور دارد پس باید از طریق آن نیروها اقدام به سازمان دادن مقاومت مسلحانه کارگران بنماید و از هم امروز زمینه را به قول لنین برای "یک ارتش انقلابی و حکومت انقلابی" آماده نماید.  لنین در چنین شرایطی که در روسیه به وجود آمده بود در کتاب دو تاکتیک سوسیال دموکراسی در انقلاب دموکراتیک می نویسد: "یقین است که ما هنوز باید برای تربیت و تشکل طبقه کارگر بسیار و بسیار کار کنیم ، ولی اکنون تمام مطلب بر سر این است که مرکز ثقل عمده سیاسی این تربیت و این تشکل در کجا باید قرار گیرد؟  در اتحادیه ها و جمیعت های علنی یا در قیام مسلحانه و در کار ایجاد یک ارتش انقلابی و حکومت انقلابی ؟"  و البته پاسخ لنین شق دوم بوده و در سراسر کتاب به این امر تاکید می کند ، چرا که مسله اصلی هر انقلاب کسب قدرت سیاسی است.

 

سازمان فدائیان خلق (اقلیت) در کنگره سال 1360 برای دوران انقلابی و برای آن که به قیام برسیم به فقدان سه چیز اشاره می کند ،1- حزب انقلابی پیشرو طبقه کارگر ، 2 - جبهه واحد انقلابی توده ای ، 3 - ارتش مسلح . در این جا باید از این سازمان پرسید ، حالا که جامعه ایران در دوره انقلابی به سر می برد، در این زمینه (سه مورد اشاره شده) تا به امروز چه عملکردهایی داشته اید ، که در هیچ کجای تحلیل های سیاسی و مواضع شما دیده نمی شود؟   اقلیت امروز دیگر حرف های آن سال های خود را نمی زند و امروز گوئی که شرایط جامعه بعد از قیام های دی ماه با گذشته هیچ فرقی نکرده است ، بر همان راه و روشی تأکید می کند که قبل از این می کرد، و در شرایطی که تمام جامعه را مبارزات انقلابی کارگران و توده های زحمتکش فرا گرفته است و مردم با مبارزات خونین شان خواستار شرایط نوین و از بین بردن نظام حاکم هستند ، این سازمان همچنان به تکرار همان شعارهایی که در دوران آرام مبلغ آن بود ادامه داده و چنان غرق اکونومیسم خویش است که ایجاد تشکل های مستقل کارگری را "پاسخگوی نیازهای مبارزه در لحظه فعلی" جا می زند.

 

اقلیت و "شوراهای کنترل و نظارت کارگری"

در مقاله "پروژه عبث سندیکا سازی رژیم و شوراهای کنترل و نظارت کارگری"، اقلیت مطرح می کند که "کارگران هفت تپه فعال‌تر از گذشته، آستین‌ها را بالا زده، خود دست بکار شده و با تشکیل شورای مستقل کارگری، مصمم‏اند کنترل و نظارت بر شرکت و عملکرد کارفرما و مدیریت را به مرحله اجرا بگذارند." و با اشاره به صحبت های یکی از کارگران در گروه ملی فولاد اهواز در این زمینه نتیجه می گیرد که "در تمام کارخانه ها و شرکت های مشابه... کارگران نیز می توانند با ایجاد شوراهای مستقل کارگری کنترل و نظارت بر تولید و توزیع را برقرار سازند."

 

شکی در این نیست که داشتن تشکل های مستقل کارگری حق طبیعی کارگران و زحمتکشان است و برای بدست آوردن آن هیچ راهی به جز مبارزه نمی تواند وجود داشته باشد. تشکل های مستقل کارگری می توانند وسیله ای در دست کارگران برای چک و چانه زدن با سرمایه داران باشند تا کارگران بتوانند در شرایط مصیبت بار زندگیشان اندکی تغییر ایجاد کنند.  اما واقعیت این است که بهترین تشکل های این چنینی قادر به از بین بردن  فقر و فلاکت کارگران و خانواده آنان و رهایی کارگران از استثمار سرمایه داران نمی توانند باشند.  بنابراین اگر چه یکی از وظایف روشنفکران کمونیست دفاع از حقوق کارگران برای ایجاد تشکل های صنفی و کارگری برای زندگی بهتر است ، اما وظیفه اساسی کمونیست ها انجام اقداماتی است که به تشکل سیاسی طبقه کارگر در حزب خود و کسب قدرت سیاسی به دست این طبقه منجر شود.  در حالی که اقلیت چه دیروز و چه در شرایط تغییر یافته امروز ، نه به هیچ اقدامی در رابطه با این وظیفه اصلی دست می زند و نه در باره آن ها سخن می گوید و توجهش صرفا به مسایل صنفی کارگران و مبارزه اکونومیستی می باشد.

 

اما پرسیدنی است که در چه شرایطی امکان به وجود آمدن تشکل های مستقل کارگری وجود دارد؟  در شرایطی که دیکتاتوری رژیم حاکم از ایجاد کوچکترین تشکل های صنفی کارگری جلوگیری کرده و با سرکوب و دیکتاتوری جلوی هر گونه تشکل مبارزاتی را می گیرد، آیا می توان تحت سلطه این رژیم خونخوار انتظار به وجود آمدن تشکل های مستقل کارگری و یا اگر تحت شرایط خاصی به وجود بیایند ، پایداری آن ها را انتظار داشت؟ طبیعی است که پاسخ به این سئوالات در شرایط دیکتاتوری منفی می باشد. خوب در چنین شرایطی وظیفه نیروهای کمونیست و انقلابی چه می تواند باشد؟   مگر نه این که در اولین قدم باید در جهت بر انداختن دیکتاتوری حاکم به مبارزه گام برداشت و با از بین بردن سایه شوم دیکتاتوری ، شرایط نوینی را در جامعه بوجود آورد تا امکان بر پایی چنین تشکل هایی را در جامعه داشته باشیم؟  آری در جریان مبارزه علیه دیکتاتوری حاکم و ایجاد شرایط نوین مبارزاتی است که می شود آگاهی سوسیالیستی را به میان کارگران و زحمتکشان بُرد و کارگران را در جریان یک مبارزه سیاسی - نظامی از قدرت لازم برخوردار کرد تا بتوانند قدرت سیاسی را بدست آورند. در حالی که فدائیان (اقلیت) علیرغم اعتراف به دیکتاتوری رژیم در جامعه و تشدید آن قادر به تشخیص واقعیات عینی جامعه نیست و یا نمی خواهد باشد و هنوز در همان تفکرات ذهنی گذشته خود باقی مانده است.

 

اقلیت در ادامه مقاله خود یک بار دیگر شاهکار تفکرات غیر واقعی خود را به نمایش می گذارد و با مثالی که از شورای کارگران هفت تپه می آورد مطرح می کند که: "وقتی که نمایندگان کارگران هفت تپه از ضرورت تشکیل شوراهای مستقل کارگری و نظارت و عملکرد کارفرما و مدیریت سخن می گوید ، و بار ها آن را تکرار میکند ، وقتی تنها راه نجات از "فساد نهادینه شده در کشور" و وضیعت نا بسامانی اقتصادی را تشکیل شوراهای مستقل کارگری و مردمی و نظارت بر کار دولت و نهادهای دولتی ذکر می کند ، او در واقع ضمن این که دولت جمهوری اسلامی را نشانه می رود ، برای رهایی کشت و صنعت نیشکر هفت تپه از وضع موجود ، راهکار مناسبی را که کارگران هفت تپه در عمل به آن رسید اند، مطرح می کند."  آیا به راستی شورای تشکیل شده در هفت تپه در شرایط سلطه رژیم جمهوری اسلامی قادر به "نظارت بر کار دولت و نهادهای دولتی" می باشد؟ پاسخ از طرف اقلیت مثبت است.  واضح است که اقلیت در این جا حقیقت را کتمان کرده و به کارگران نمی گوید که در شرایط کنونی و در شرایط سلطه جمهوری اسلامی ، کارگران از قدرت لازم برای اعمال نظارت بر کار دولت و نهادهای دولتی برخوردار نیستند و دلیلی هم ندارد که رژیم کارگر ستیز جمهوری اسلامی چنین اجازه ای به آن ها بدهد.  واضح است که اقلیت در این جا حقیقت را کتمان کرده و به کارگران نمی گوید که در زیر سلطه رژیم دیکتاتور جمهوری اسلامی این توهم است و فقط در صورت مبارزه جهت سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و شکاف انداختن در دیکتاتوری حاکم است که کارگران موفق به تشکیل شوراهای واقعی خود خواهند شد.  شوراهائی که وسیله اعمال حاکمیت طبقه کارگر خواهند بود.