به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 221 ، آبان ماه 1396

 

سهیلا دهماسی

 

به مناسبت سالگرد انتشار کتاب "سرمایه"

 

روز ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۷، صد و پنجاهمین سالروز انتشار کتاب "سرمایه" نوشته کارل مارکس بود، کتابی که چشم انداز رهائی از قید ستم و استثمار را در مقابل دید "هیچ بوده گان" قرار داد. در عین حال انتشار این کتاب را می توان نقطه عطفی در تاریخ تکامل اندیشه بشر به شمار آورد. با انتشار این کتاب، نه تنها ماهیت جامعه سرمایه داری و ریشه واقعی نابسامانی های اقتصادی-اجتماعی-سیاسی ذاتی این نظام به وضوح هر چه بیشتری آشکار شد، بلکه بنیان های تئوریک کمونیسم، این علم شرایط رهایی طبقه کارگر برای اولین بار به طور علمی در مقابل دید همگان قرار گرفت. به این ترتیب سلاح علم و دانش چگونگی تغییر آگاهانه جامعه طبقاتی و ایجاد جامعه ای واقعا آزاد و رها از هرگونه ظلم و ستم و استثمار به طور واقعی در اختیار ستمدیدگان قرار گرفت.

 

پیش از مارکس، چگونگی تکامل جوامع انسانی و تاریخ، بر اساس دیدگاه های ایدآلیستی توضیح داده می شدند. اما مارکس نشان داد که تاریخ و سیر جوامع بشری را نمی توان با روبناهای ایدئولوژیک همچون مذهب، فلسفه، هنر و ... توضیح داد، بلکه تکامل جوامع و تاریخ را باید بر اساس زیربنای اقتصادی و چگونگی توسعه اقتصادی جوامع (که روبناها، یعنی موسسات اجتماعی و ایدئولوژی از آن ریشه می گیرند) تشریح نمود. تلاش بی وقفه مارکس و انگلس برای مطالعه و بررسی جامعه سرمایه داری با این متد، در کتاب سرمایه به ثمر رسید. به گفته انگلس، همانطور که داروین قانون حاکم بر تکامل طبیعت را کشف کرد، مارکس قوانین حاکم بر توسعه و تکامل جوامع بشری و تاریخ را کشف کرد. (۱)

 

امروزه بورژوازی در جریان کمپین ایدئولوژیک گسترده خود علیه مارکسیسم در حالی که به خوبی متوجه شده است که به رغم تمام تبلیغات عوامفریبانه اش علیه مارکسیسم، قادر به از بین بردن این اندیشه و جنبش های الهام گرفته از آن نیست، در اینجا و آنجا می کوشد به لباس مارکسیسم درآید و با ظاهر طرفداری از اندیشۀ مارکس آن را صرفا به یک کار تحقیقی و علم مجرد تقلیل داده و به این ترتیب اندیشۀ مارکس را از محتوی انقلابی آن به نفع رهائی کار از قید سرمایه تهی کند. هرچند که کتاب "سرمایه" مبتنی بر دقیق ترین تحلیل های علمی می باشد، اما مارکس آن را صرفا به خاطر اعتقاد به علم یا به عبارت دیگر علم به خاطر علم ننوشت بلکه انگیزه او در این کار بزرگ علمی، درک راز استثمار کارگران در شیوه تولید سرمایه داری و پیدا نمودن راه رهائی طبقه کارگر از چنگال این نظام ظالمانه بود. "سرمایه" مانند دیگر آثار مارکس، کاری انقلابی در خدمت مسلح کردن طبقه کارگر به سلاح ایدئولوژیک خود است که مطالعه و درک آن برای عمل غایی یعنی سرنگون کردن سیستم سرمایه داری (و ایجاد جامعه انسانی عالیتر یعنی سوسیالیسم و در ادامۀ آن کمونیسم) ضرورت دارد. طبقه کارگر بدون مسلح شدن به تئوری انقلابی خود (یعنی سلاح تجزیه و تحلیل علمی نظم اجتماعی که علیه آن به مبارزه برخاسته) نمی تواند به قدرت رسیده و سرنوشت خود را در دست بگیرد.  واقعیت این است که انقلابی بودن مارکس و نگرش انتقادی او به جامعه سرمایه داری و کوشش های خستگی ناپذیرش برای افشای اشکال ایدئولوژیک مختلفی که ماهیت واقعی سرمایه داری پشت آنها پنهان می شود، مهمترین عواملی بودند که به اکتشافات مهم مارکس در تحلیل های علمی او از سرمایه داری کمک کردند.

 

از آنجا که آموزه های کتاب "سرمایه" بر اساس واقعیت بنا شده است، این کتاب با مفاهیم و تحلیل هایی که در آن تشریح شده اند، به درون جامعه ی روشنفکری راه یافت و پس از ترجمه به همه زبانهای مهم دنیا، در اندک زمانی به "کتاب مرجع" کارگران آگاه جهان تبدیل شد. مارکس تحلیل جامعی از ریشه ی فقر و فساد و نابسامانی در سیستم سرمایه داری به دست داد و دیدگاهی علمی-تاریخی-سیاسی در اختیار جنبش انقلابی ای که در جامعه می جوشید  و گسترش می یافت قرار داد.

 

کتاب "سرمایه" با این جمله ها شروع می شود که "ثروت جوامعی که در آنها شیوه تولید سرمایه داری حاکم است، چون توده ی عظیمی از کالاها جلوه می کند؛ کالای منفرد شکل ابتدایی آن ثروت به شمار می رود. بنابراین، کاوش خود را با تجزیه و تحلیل کالا آغاز می کنیم."

 

مارکس خاطر نشان کرد که کالا، هسته ی سیستم تولید سرمایه داری است، سیستمی که در آن محصول کار (کالا) نه برای استفاده، بلکه برای مبادله در نظر گرفته شده است. پیش از مارکس مطرح شده بود که "دو شی که در تولید آنها زمان کار مساوی ای صرف شده، ارزشی یکسان دارند و میتوانند با هم مبادله شوند." اما برای مارکس این سئوال مطرح شد که چطور ممکن است که کالاها با قیمتی معادل با ارزششان مبادله شوند اما منجر به سود شوند؟   از طریق تحلیل شیوه تولید سرمایه داری بود که مارکس "ارزش اضافی"، یعنی راز نهفته در این شیوه تولید را کشف کرد. او بر خلاف آدام اسمیت و دیگر نمایندگان اقتصاد سیاسی بورژوازی نشان داد که کالایی که کارگر به سرمایه دار می فروشد، کارش نیست، بلکه نیروی کارش و یا ظرفیت و قابلیت های او برای کار است. ارزش نیروی کار به عنوان کالا که همان مزد کارگر است برابر با مبلغی است که برای حفظ کارگر و خانواده اش و تولید نسل بعدی کارگران لازم است. اما نیروی کار تنها کالائی است که خود ارزش ایجاد می کند. ارزش مصرفی نیروی کار، که در فرایند تولید حاصل می شود و متعلق به سرمایه دار (به عنوان خریدار نیروی کار) است، در ظرفیت و پتانسیل آن برای تولید ارزش اضافی یا ارزش مازاد، قرار دارد. این ارزش اضافی ناشی از این واقعیت است که کارگر فقط بخشی از ارزش نیروی کار خود را تصاحب می کند که در بخشی از یک روز کاری تولید کرده، بقیه ارزش نیروی کار او که در آن روز کاری ایجاد شده، به جیب سرمایه دار می رود.

 

در واقع، ارزش مازاد و سود، در تضاد با قانون ارزش نیست، بلکه متناسب با آن می باشند. ستم و بهره برداری از نیروی کار کارگر و همه مصائب ناشی از آن، نتیجه قوانین اقتصاد سرمایه داری و در ذات آن هستند. این کشف، نقش انقلابی طبقه کارگر در جامعه سرمایه داری را نیز به شکلی علمی و عینی مشخص کرد.

 

انگلس با تأکید بر اهمیت کشف ارزش اضافه توسط مارکس، خاطر نشان کرد که سوسیالیسم قبل از مارکس (یعنی سوسیالیسم تخیلی) جامعه سرمایه داری و پیامدهای آن را مورد انتقاد قرار داده بود "اما نمی توانست آنها را توضیح دهد و بنابراین نمی توانست بر آنها تسلط یابد. فقط می توانست آنها را رد کند." (2)  در نتیجه، لازم بود که شیوه تولید سرمایه داری را در چهارچوب تاریخی اش و اجتناب ناپذیری آن در یک دوره مشخص و همچنین سقوط اجتناب ناپذیر آن را بررسی کرد. همچنین لازم بود که "خصوصیت اصلی سرمایه داری را، که هنوز یک راز بود، افشاء کرد. این امر با کشف ارزش اضافی انجام شد". دیگر منتقدان سرمایه داری (مانند سوسیالیست های تخیلی) به جای اینکه فرآیند خود سرمایه داری را مورد حمله قرار دهند، به عواقب مضر ناشی از آن حمله می کردند. تا اینکه با کشف ارزش اضافی، همراه با تئوری ماتریالیسم تاریخی، سوسیالیسم به علم تبدیل شد.

 

با کشف ارزش اضافی، مارکس توانست بحران های اجتناب ناپذیر سیستم سرمایه داری و تناقض ذاتی بین رشد نیروهای مولده و سیستم روابط اجتماعی مبتنی بر کار مزدی و تولید کالا، که در گرایش نرخ سود به سمت کاهش منعکس شده، را با شفافیت نشان دهد.

 

تاکنون هیچکس دیگری نتوانسته تحلیلی علمی از عامل وجودی تناقض میان تخصیص خصوصی سود و ماهیت اجتماعی تولید به دست دهد. هیچ اثر علمی دیگری نتوانسته توضیحی ارائه دهد که چرا در شرایط رشد عظیم بازدهی نیروی کار (که می تواند منجر به رفاه و پیشرفت کل بشریت شود) نابرابری و محرومیت اجتماعی افزایش یافته، و همانگونه که مارکس توضیح داده، انباشت سرمایه هر چه بیشتر به تجمع ثروت های افسانه ای در یک قطب، و فقر و بدبختی و محرومیت کامل در قطب دیگر جامعه منجر شده.

 

زمانی که کتاب "سرمایه" برای اولین بار منتشر شد، نمایندگان فکری بورژوازی تلاش کردند که آن را نادیده بگیرند. اما از آنجا که آموزه های "سرمایه" بر اساس واقعیت بنا شده، مفاهیم و تحلیل هایی که در آن تشریح شده است، به درون جامعه ی روشنفکری راه یافت و این کتاب پس از ترجمه به همه زبانهای مهم دنیا، در اندک زمانی به "کتاب مرجع" کارگران آگاه جهان تبدیل شد. با رشد نفوذ این کتاب در میان روشنفکران و طبقات تحت ستم، بورژوازی برای تخطئه آن تلاش کرد. وقتی که این تلاش شکست خورد، بورژوازی به تحریف و دروغ و فریبکاری دست زد، تلاش هایی که به موفقیت نرسیدند. امروز نیز بورژوازی و نمایندگان فکری آن همچنان به مبارزه علیه کتاب "سرمایه" (و مارکسیسم به طور کلی) و نتایج انقلابی آن ادامه می دهند. اما حقایق مندرج در آن اثر ارزشمند سرسختانه به زیستن ادامه می دهند.

 

کتاب "سرمایه" برای کارگران و جوانان مبارزی نیز که امروز وارد مبارزه با نظام سرمایه داری می شوند (نظامی که توسط مارکس به طور علمی مورد تحلیل قرار گرفته) یک راهنمای عمل دقیق و علمی برای درک آنچه که با آن روبرو هستند می باشد. این کتاب مبنایی است برای اتخاذ دیدگاه و جهت گیری علمی و انقلابی در مبارزه.   از این روست که صد و پنجاهمین سالگرد انتشار کتاب "سرمایه" می تواند فرصتی برای مطالعه مجدد آن، و برای درک دقیق تر چشم اندازی باشد که مارکس پیش روی ما گذاشته: ایجاد جامعه ای واقعا انسانی و مبتنی بر مالکیت اشتراکی بر وسایل تولید، جامعه ای که در آن هرگونه استثمار و ستم به طور ریشه ای نابود شود، و به گفته ی مانیفست حزب کمونیست، به جای جامعه بورژوایی و طبقات و خصومت های طبقاتی "اجتماعی از افراد پدید می آید که در آن تکامل آزادانه هر فرد شرط تکامل آزادانه همگان است".

 

اکتبر 2017

 

زیرنویس ها:

(۱) سخنرانی انگلس در آرامگاه مارکس، های گیت- لندن. ۱۷ مارس ۱۸۸۳

(2) انگلس- مروری بر سرمایه - لایپزیک 28 مارس ۱۸۶۸