به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 215 ، اردیبهشت ماه 1396

 

اکبر نوروزی

 

ارتجاع جمهوری اسلامی بدست توده ها باید نابود گردد!

 

این روز ها وقتی اخبار ایران را دنبال می کنی ذهن ات پر می شود از رویداد های دردناکی که فقر و فلاکت مردم و به خصوص کودکان را منعکس می کنند. از کودکان کار گرفته تا کودکان بازار فحشاء ، از کودکان خیابانی تا کودکانی که برای فروش اجزای بدنشان ربوده شده و یا حتی در بازار فروش انسان خرید و فروش می شوند.  واقعیاتی که قلب هر انسان با وجدانی را به درد می آورد. فجایعی که از فردای قدرت گرفتن رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی هر چه گذشته بیشتر و علنی تر شده است.  فجایعی که همه اقشار ستمدیده جامعه را از کارگران و روستائیان رنج دیده گرفته تا حاشیه نشین ها و زحمتکشان شهری را در بر گرفته است. این اخبار دردناک منعکس کننده مناسبات استثمارگرانه نظام سرمایه داری حاکم بر کشور ماست. نظامی که جمهوری اسلامی با اعمال یک دیکتاتوری خشن و عریان از بقای آن حفاظت می کند.

 

امروز طبق آمارهای منتشر شده در خود رسانه های جمهوری اسلامی از جمعیت 75 میلیونی کشور ، بیش از 45 میلیون انسان به زیر خط فقر کشانده شده اند. آری دستاورد جمهوری دار و شکنجه تا امروز چیزی به جزء آبادانی قبرستان ها و تشدید فقر و فلاکت توده ها توام با گسترش حاشیه نشین ها ، کپرنشین ها ، زاغه نشین ها ، گور خوابی ها نبوده است.

 

البته واقعیت این است که برای شناخت جمهوری اسلامی و نظامی که از آن پاسداری می کند باید آن روی سکه را هم دید. در مقابل زاغه نشینان ، شاهد برج های سر به فلک کشیده و کاخ های میلیاردی ای هستیم که متعلق به تعداد محدودی از میلیاردر ها و آقازاده ها می باشند. در مقابل فقر و گرسنگی کارگران شاهد تمرکز ثروت های افسانه ای در دست مشتی سرمایه دار زالوصفت می باشیم که با دزدی و ارتشاء چنین کاخ هائی را بر پا کرده اند و برای نشان دادن ثروت بیکران شان در گران ترین رستوران های تهران "بستنی های طلائی" سفارش می دهند و با ماشین های گرانقیمت در خیابان ها ویراژ می دهند. البته این وضع تعجب انگیز نمی باشد، دزدی ها و بخور بخورهائی که گاه اخبارش در روزنامه های جمهوری اسلامی هم منعکس می شود بالاخره باید در زندگی واقعی خود را یک جا بروز بدهد.  وقتی که روزنامه های حکومتی خودشان اعتراف می کنند که فقط در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد ، درآمد های دولت از فروش نفت برابر کل درآمد های ایران از نفت تا قبل از ریاست جمهوری احمدی نژاد بوده است و هیچ خبری هم از این که این همه درآمد چه شده وجود ندارد ، خوب روشن است که چرا باید جمهوری اسلامی رکورد دار امر دزدی و فساد در منطقه بشود.

 

امروز همه مردم ایران بخوبی آگاهند که طی 5 تا 6 سال و تنها در دوران احمدی نژاد ، چیزی حدود 700 میلیارد دلار درآمد کشور از فروش نفت دود شده و به هوا رفته است. در آمدی که بخشی از آن می توانست سفره های خالی کارگران وزحمتکشان را رنگین کند ، اما در عوض کاخ های دزدان را مجلل تر نموده است.  روشن است که این بچاپ بچاپ ، به هیچ وجه مختص دوره احمدی نژاد نبوده و در تمام دوران حیات جمهوری اسلامی ادامه داشته و هم امروز هم ادامه دارد. امری که فقر و گرسنگی  اکثریت مردم را دو چندان نموده است.

 

در شرایطی که اکثریت توده های ستمدیده در فقر و گرسنگی بسر می برند ، شاهدیم که سردمداران رژيم هر روز دستگاه سرکوب خود را تقویت می کنند. امری که خود نشان می دهد سرکوب ، اصلی ترین دلیل حفظ شرایط ظالمانه حاکم به نفع دزدان حاکم می باشد.  به همین دلیل هم وقتی که محمد مهدی مفتح سخنگوی کمیسیون تلفیق بودجه 96 مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرگزاری نسیم گفت از محل منابع صندوق توسعه ملی یک میلیارد و سیصد میلیون دلار در اختیار کل نیروهای مسلح و وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح قرار گرفته است ، این خبر برای کارگران و زحمتکشان آگاه هیچ جای تعجبی نداشت. بر عکس آن ها می دانند که تا جمهوری اسلامی بر اریکه قدرت است این وضع تداوم خواهد داشت و به همین دلیل هم تنها راه نجات شان از وضعیت فلاکتبار کنونی ، مبارزه برای نابودی همین ماشین سرکوب و سرنگونی همه دار و دسته های درونی جمهوری اسلامی می باشد.

 

تجربه نشان داده که این خواست اکثریت مردم ستمدیده ماست. خواستی که وابسته است به انقلاب کارگران و زحمتکشان ، تحت یک رهبری انقلابی که در پیوند با همین مردم و در جریان مبارزات آن ها ، برای رسیدن به آزادی شکل خواهد گرفت. جدا از خیزش بزرگ مردم ما در سال 88 که در جریان آن خواست و مطالبه مردم مبنی بر ضرورت نابودی جمهوری اسلامی در خیابان ها فریاد زده شد ، کینه طبقاتی مردم تحت ستم ایران از سردمداران جمهوری اسلامی به حدی است که حتی در جریان مرگ رفسنجانی این قاتل خلق های ایران ، زیاد  شنیده می شد که می گفتند حیف شد! باید می ماند تا به دست خود مردم به سزای جنایاتش می رسید.

همین ابعاد باور نکردنی خشم و کینه مردم است که جناح هائی از جمهوری اسلامی را به وحشت انداخته.  آن ها را وا داشته برای حفظ وضع نکبت بار کنونی نغمه سر دهند که جمهوری اسلامی اصلاح پذیر است  و اندر نادرستی خشونت و انقلاب سخن گویند و تبلیغ کنند.

 

آن ها با چنین تبلیغات دروغینی می کوشند چهره سرکوبگر دیکتاتوری خشونت بار جمهوری اسلامی را تطهیر نموده و با فریب مردم برای حفظ رژیم زمان بخرند. اما تنها نگاهی به 38 سال حیات سرکوبگرانه جمهوری اسلامی و برخورد دیکتاتوری حاکم حتی با کسانی که از اصلاح آن سخن می گویند ، خود بروشنی نشان می دهد که جمهوری اسلامی فاقد هر گونه امکان اصلاح از درون بوده و راهی جز مبارزه برای سرنگونی آن وجود ندارد.  هدف مقدسی که مبارزات واعتراضات پراکنده ای که امروز در سراسر ایران جریان دارد ، دیر یا زود به هم پیوسته و به آن واقعیت می بخشند.

 

امروز به هر گوشه ایران که نظر بیندازیم شاهد اعتصابات و تجمعات کارگرانی هستیم که برای رسیدن به خواست های خود بپاخاسته اند. این وجه مثبت اوضاع کنونی است ، همان طور که فقدان یک سازمان رزمنده وانقلابی که قادر باشد این مبارزات پراکنده را به هم متصل نموده و از جویبار های اعتراض توده های ستمدیده سیلی بنیان کن علیه نظم ظالمانه حاکم جاری سازد ، ضعف جنبش در اوضاع کنونی است. ضعفی که بدون شک در جریان مبارزات کارگران و زحمتکشان بر طرف شده و توده ها قادر می شوند با انداختن رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی به زباله دان تاریخ ، جامعه مورد نظر خود را شکل دهند. جامعه ای که در آن شکوفایی و خلاقیت و توانایی انسان ها جایگاه واقعی خود را پیدا خواهد کرد ، و از کودکان کار ، کودکان خیابانی و ... دیگر اثری باقی نخواهد ماند.

به امید آن روز.

فروردین 1396