به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 214 ، فروردین ماه 1396

 

 

 

مسیر آزادی و دمکراسی مردم سوریه از "کاخ سفید" و "کرملین" نمی­گذرد!

 

حمله موشکی آمریکا به یکی از پایگاه های نظامی سوریه که با ادعای پاسخ به حمله شیمیائی رژیم بشار اسد به مردم ادلب انجام شد، خشم و نگرانی تمامی مردم آزادیخواه و صلح طلب جهان را نسبت به سیر وقایع جاری در منطقه و چشم انداز گسترش جنگ ارتجاعی کنونی در سوریه، برانگیخت.  در عین حال این حمله سایه فضای نا امنی و وحشت را هر چه بیشتر بر زندگی پر رنج و محنت توده های تحت ستم سوری مستولی ساخته. چرا که آن ها می­بینند که قدرت های اصلی صحنه گردان این جنگ ارتجاعی در سوریه یعنی آمریکا و روسیه در حال تداوم سیاست های ضد مردمی خویش بوده و به دنبال این حمله مشغول تهدید و شاخه شانه کشیدن های بیشتر برای حفظ مواضع و موقعیت خود در جریان رقابت های جهان خوارانه شان در سوریه هستند.

 

روند بحران سوریه با حمله اخیر آمریکا و واکنش های بعد از آن به نقطه ای رسیده  که برخی از کارشناسان قدرت های امپریالیستی و رسانه های بین المللی از رویداد های اخیر  به مثابه نشانه های تشدید بحران روابط بین این قدرت های امپریالیستی و گام دیگری در گذار از حالت "جنگ سرد" به "جنگ گرم" و حتی احتمال وقوع یک "جنگ هسته ای" نام می برند.  در نتیجه، بحران کنونی ، همه قدرت ها و احزاب سیاسی را به طور طبیعی به تحلیل اوضاع و موضع گیری در باره این حمله و چشم اندازهای محتمل واداشته است. در ایران نیز به ویژه با توجه به نقشی که جمهوری اسلامی در آتش افروزی در جنگ سوریه ایفا کرده و روابط تنگاتنگش با رژیم ضد خلقی سوریه، نیروهای مخالف جمهوری اسلامی در رابطه با حمله اخیر آمریکا به سوریه به موضع گیری پرداخته اند. در چنین بستری با بررسی مواضع این نیروها می توان به این حقیقت دست یافت که این نیروها  کجا ایستاده اند و چه پرچمی را برافراشته اند و در کشاکش های حاد کنونی به رغم تمامی ادعاهای شان با این تحلیل ها و مواضع به طور مشخص از منافع کدام طبقه دفاع می­کنند.

 

بحران سوریه و وقایعی که در پی حمله نظامی اخیر آمریکا به این کشور اتفاق افتاد، به فرصت دیگری تبدیل شده تا برخی نیروهای پرو امپریالیست در صفوف مخالفین جمهوری اسلامی ، با خوشحالی و شعف، از حمله نظامی تجاوزکارانه آمریکا و تشدید دخالت های ضد انقلابی این قدرت جهانی در منطقه به طور مستقیم و یا پوشیده دفاع نمایند و از آن بدتر خواهان کاربرد همین تاکتیک یعنی دخالت مستقیم نظامی و حمله به ایران برای "خلع ید" از رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی شوند. از طرف دیگر می بینیم که طیف دیگری از نیروهای سیاسی، باز هم در صفوف مخالفین جمهوری اسلامی با تلاش برای استتار ماهیت ضد خلقی و جنایتکار رژیم بشار اسد و قدرت های حامی وی، حمله تجاوز کارانه آمریکا را، حمله به حکومتی که نماینده مردمش می­باشد ، جا زده  و می­کوشند تا با لاپوشانی واقعیت ، چهره سیاه رژیم بشار اسد به مثابه دشمن قسم خورده خلق های سوریه و منطقه، از قاتل خلق های سوریه تصویر یک رژیم "مستقل" و "ملی" و مدافع منافع توده های تحت ستم سوری ارائه دهند و به این ترتیب  خاک به چشم توده ها بپاشند.

 

بدیهی ست که هیچ یک از این مواضع، نه منطبق با واقعیت بوده و نه منعکس کننده خواست ها و منافع توده های تحت ستم سوری هستند که هیچ حقانیتی برای طرفین تبهکار این جنگ فاجعه بار قایل نمی باشند. مردم سوریه خواستار قطع فوری جنگ امپریالیستی جاری که تنها مبین منافع جنگ سالاران بین المللی ست می­باشند. مردم سوریه خواستار جلوگیری از بمباران خانه و کاشانه شان و کشتار و تخریب کامل زیر ساخت ها و منابع انسانی و طبیعی سوریه و پاره پاره شدن این کشور در چنگال رقابت های امپریالیستی هستند. آن ها خواهان پایان بخشیدن به هر گونه دخالت مستقیم و غیر مستقیم  همه قدرت های جهان خوار امپریالیستی و نوکرانی چون جمهوری اسلامی در حیات مردم سوریه هستند. و بالاخره توده های رنج دیده سوری خواهان خلع ید از رژیم تبهکار اسد و همچنین نابودی تمامی دار و دسته های اسلامی مزدور و پنتاگون ساخته ای هستند که زیر نام "اپوزیسیون" و "نیروهای دمکراتیک سوریه" به طور روزمره در حال ارتکاب به وحشیانه ترین جنایات علیه مردم این کشور و کودکان سوری می باشند.  هرگونه تلاش برای حمایت، مشروعیت بخشیدن و توجیه دخالت ها و جنایات هر یک از طرفین این جنگ ارتجاعی از طرف هر نیرو و با هر توجیهی ، معنائی جز پشت پا زدن به خواست ها و منافع توده های تحت ستم سوری و خیانت به آنان نداشته و نخواهد داشت.

 

در طول سال های اخیر برخی از نیروهای مخالف جمهوری اسلامی و در راس آن ها سلطنت طلبان و نیروهای وابسته به سازمان مجاهدین برای دخالت های تجاوزکارانه ارتش آمریکا و مزدورانش در سوریه کف زده و از امپریالیسم جنایت پیشه آمریکا می­خواهند تا با ساقط ساختن رژیم اسد، دیکتاتوری حاکم بر ایران یعنی رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی را نیز سرنگون کند تا به زعم ایشان مردم ما نیز به برکت قدرت نظامی آمریکا به آزادی و دمکراسی دست یابند.

 

سلطنت طلبان حامی رضا پهلوی سال هاست برای فرا رسیدن "نوبت" سرنگونی جمهوری اسلامی به دست آمریکا (البته پس از سوریه) لحظه شماری می کنند. اطلاعیه شورای ملی مقاومت مجاهدین در مورد حمله موشکی آمریکا به سوریه نیز نمونه آشکاری از تلاش این نیروها برای دخیل بستن به ارابه جنگی آمریکا می باشد.

 

در اطلاعیه شورای ملی مقاومت راجع به حمله موشکی آمریکا به سوریه، صادر کنندگان بیانیه با فریب کاری تمام و گرفتن ژست نگرانی در مورد "جنایت های جنگی و جنایت علیه بشریت" در سوریه برای "پایان دادن" به "فاجعه تاریخی سوریه" به گونه ای آشکار و رسوا از آمریکا یعنی سردسته جلادان بین المللی خلق های تحت ستم همه جهان می خواهند تا رژیم اسد و بعد هم جمهوری اسلامی را سرنگون سازد. در این اطلاعیه در تایید حمله نظامی آمریکا به سوریه آمده است: "این در راستای پایان دادن به فاجعه تاریخی سوریه است که بایستی با بیرون انداختن فاشیسم دینی حاکم بر ایران و پاسداران و مزدورانش از سوریه و عراق و یمن تکمیل شود.  خلع‌ ید از پدر خوانده و حامی اصلی تروریسم در جهان امروز، لازمه صلح و آرامش و رخت بربستن بنیادگرایی و تروریسم در منطقه و جهان است".

 

شورای ملی مقاومت مجاهدین در شرایطی از موشک پراکنی جنگ سالاران حاکم بر دولت نئو فاشیست و نژاد پرست آمریکا به سوریه حمایت می کند و از سردسته راهزنان و جنایت کاران بین المللی می خواهند که فاشیسم دینی حاکم بر ایران و پدر خوانده و حامی تروریسم در جهان امروز را اخراج و یا خلع ید نموده و سرنگون سازند، که نتیجه دخالت ها و تجاوزات امپریالیستی آمریکا و متحدینش در سایر کشورها در جلوی چشم مردم دنیا قرار دارد.  نگاه کوچکی به تمامی تجارب موجود در همسایگی کشور ما و در تمام منطقه نشان می دهد که هر جا که ماشین جنگی امپریالیسم آمریکا آن را مورد "هدف" قرار داده، از افغانستان و عراق گرفته تا یمن و سومالی و لیبی،  نتیجه این دخالت نظامی مستقیم نه "خلع ید" از دیکتاتوری و آوردن آزادی و دمکراسی به این کشورها بلکه نابودی شیرازه این جوامع و به سلطه کشیدن هر چه وحشیانه تر خلق های تحت ستم و قبضه کردن هر چه گسترده تر منابع و ثروت های آنان بوده است. هیچ ذهن کوربینی هم نمی­تواند در جریان این دخالت ها ابعاد توصیف ناپذیر "فجایع" انسانی و  "جنایت" های ارتش آمریکا "علیه بشریت" در این کشورها را ندیده و  انکار و یا فراموش کند.

 

از سوی دیگر افکار آزادی خواه دنیا اکنون بیش از هر زمان دیگر در تجربه چندین سال اخیر می­بینند که بنیاد گرایی اسلامی که یکی از سمبل های کثیف آن، رژیم داعشی جمهوری اسلامی ست، خود زاییده سیاست های امپریالیسم و ابزاری برای گسترش سلطه امپریالیسم آمریکا در منطقه و در رقابت های استثمارگرانه اش با سایر قدرت های امپریالیستی ست.  بند ناف این گروه ها با سیاست های جنگ طلبانه آمریکا برای توجیه افزایش حضور نظامی اش در تمام دنیا گره خورده و عروج بنیاد گرایی اسلامی از اخوان المسلمین گرفته تا مجاهدین افغان، طالبان، القاعده، بوکوحرام، النصره و داعش و ... محصول سیاست های ضد انقلابی و جنگ طلبانه آمریکا و متحدینش می­باشد. امروز تمامی شواهد به طور روزافزونی نشان دهنده ارتباط روشن بین دار و دسته های جنایتکار اسلامی در سوریه و عراق با پنتاگون و سیا بوده و با برخورداری از چنین حمایتی ست که این گروه ها به طور سیستماتیک توسط رژیم های خادم امپریالیسم آمریکا در منطقه یعنی قطر و عربستان و ... تجهیز و تقویت و تسلیح می شوند.  رسوایی این وضع تا جایی ست که حتی برخی از خود مقامات آمریکایی نیز نه تنها نقش دولت آمریکا در به وجود آمدن و رشد داعش و چنین گروه هائی را انکار نمی­کنند ، بلکه بارها به آن معترف شده اند؛ و از آن مهمتر این نکته را پنهان نمی­سازند که بنیاد گرائی اسلامی و داعش "منافع" آمریکا در منطقه را تامین می­کنند.  واقعیات ثابت کرده اند که دار و دسته های مزدور موسوم به اپوزیسیون دمکراتیک سوریه از "ارتش آزاد" سوریه گرفته تا داعش و "جبهه النصره" بدون حمایت آمریکا و متحدانش حتی یک روز هم نمی توانند به بقا و جنایات خویش علیه مردم سوریه ادامه دهند. وجود آن ها و تداوم جنایات شان در سوریه و فجایعی که به وجود می آورند، نیاز حیاتی امپریالیسم آمریکا در شرایط کنونی ست.

 

حال شورای ملی مقاومت مجاهدین با پایمال کردن و وارونه نشان دادن این حقایق روشن، خواهان آن است که دولت آمریکا یعنی  یکی از مسببان اصلی تمامی جنایات و فجایع جاری در سوریه، دولتی که افسار دار و دسته های مزدور اسلامی را در دست دارد، دولتی که با استفاده از همین جنایت کاران، خاک سوریه و حیات خلق های تحت ستم این کشور را به توبره کشیده، رِژیم اسد را سرنگون و برای سوریه آزادی به ارمغان بیاورد و همان تجربه یعنی ویرانی جامعه سوریه را با دخالت مستقیم نظامی در ایران و سرنگونی جمهوری اسلامی تکمیل سازد. پر واضح است که این خواست، فاقد کمترین عنصر آزادی خواهانه و مشروع می­باشد و تنها پژواک مستقیم تهدیدات و عربده کشی های جنگی جنایت کار ترین بخش های هیات حاکمه آمریکا و در راستای خطوط مورد نظر آن هاست.

 

از سوی دیگر تجربه 38 سال حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی و روابط پنهانی این رژیم با امپریالیست ها نشان داده که اتفاقا آمریکا یکی از بزرگترین حامیان "پدر خوانده" تروریسم در ایران و منطقه می باشد. جمهوری اسلامی خود یک رژیم وابسته به امپریالیسم و برآورنده منافع امپریالیست ها در منطقه بوده است. آتش افروزی این رژیم در افغانستان و عراق و یمن و سوریه اساسا در انطباق با منافع امپریالیسم آمریکا در خاور میانه و سیاست هایی ست که از ادامه جنگ و تنش سودهای نجومی می برند و می کوشند تا اقتصاد بحران زده سرمایه داری را با اتکا به جنگ سر و سامان بخشند. در نتیجه بر بستر بحران عمیقی که نظام سرمایه داری جهانی را در بر گرفته است اگر حتی زمانی هم سیاست های استراتژیک امپریالیسم آمریکا، مطابق با آرزوهای نیروهای پرو امپریالیست لشکر کشی به ایران برای حضور مستقیم نظامی و "خلع ید" از رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی را ایجاب کند، چنین دخالتی به هیچ رو متضمن به وجود آمدن آزادی و دمکراسی برای مردم ایران نبوده بلکه شرایط فاجعه باری نظیر افغانستان و عراق و یمن و لیبی و سوریه را در ایران به وجود خواهد آورد و تنها زنجیرهای اسارت را بر پای مردم ستمدیده ما محکم تر می سازد.

 

در نتیجه، مواضع شورای ملی مقاومت مجاهدین در رابطه با سوریه و دعوت این نیرو از امپریالیست ها برای "خلع ید" از جمهوری اسلامی، یکبار دیگر چهره واقعی این نیرو را در رکاب ماشین جنگی آمریکا افشاء کرده و ماهیت "آزادی" و "دمکراسی" مناسبات و سیستمی که مجاهدین و نیروهایی نظیر آن با اتکاء به ارتش جنایت کار آمریکا خواهان جایگزینی آن با مناسبات ضد خلقی کنونی هستند را به همگان نشان می دهد.

 

حمله اخیر آمریکا به سوریه، تحرکات طیف دیگری از نیروهای پرو امپریالیست اپوزیسیون - که بسیاری شان سوابق توده ای اکثریتی دارند - را نیز به ویژه در شبکه های اجتماعی فزونی بخشیده است. این طیف نیز مانند مجاهدین با توجیهاتی فریب کارانه به طرفداری از یک طرف جنگ ضد خلقی کنونی برخاسته اند و در کشاکش رقابت های راهزنانه امپریالیستی در سوریه، از موضع دولت اسد و روسیه دفاع می­کنند. آن ها به پیروی از بیانیه های رسمی دولت روسیه، حمله تجاوز کارانه آمریکا را "مخالف قوانین بین الملل" و "سازمان ملل" خوانده و آن را محکوم می­کنند. در حالی که در همان حال دخالت های توسعه طلبانه و تبهکارانه دولت روسیه در سوریه را توجیه کرده و با خاک پاشیدن به چشم مردم رنجدیده سوریه ، رژیم جنایتکار اسد را رژیمی مستقل و مردمی جا می­زنند و از مردم ستمدیده نیز می­خواهند که در منازعات جاری از ارتش "ملی" سوریه دفاع کنند.

 

حمایت نیروهای پرو امپریالیست طرفدار روسیه از رژیم اسد و اربابان بین المللی اش در شرایطی صورت می گیرد که دستان رژیم وابسته به امپریالیسم حاکم بر سوریه تا مرفق به خون توده های تحت ستم این کشور آلوده می باشد. مردم رنجدیده سوریه هنوز جنایات سیستماتیک حکومت و ارتش سوریه علیه خلق های تحت ستم این کشور در زمان حافظ اسد را فراموش نکرده اند که تنها در یک مورد آن، با گسیل ارتش "ملی" و در واقع امپریالیست ساختۀ سوریه به شهر "حماه" جهت سرکوب توده های به پاخاسته این شهر در سال 1982 ، تنها در طول 27 روز آن را کاملا ویران کرد و با کشتار ده ها هزار تن از زنان و کودکان و مردان این شهر ، چنان حمام خونی در آن جا به راه انداخت که لکه ننگ آن تا ابد بر پیشانی رژیم سوریه  و حامیانش باقی خواهد ماند. همین ارتش به اصطلاح ملی سوریه بود که بار دیگر در سال 2011 به فرمان بشار اسد جنایت کار برای سرکوب جنبش انقلابی توده هایی که خواست های انقلابی خود مبنی بر رفاه و آزادی و دموکراسی را فریاد می زدند ، گسیل شد و با کشتاری که به راه انداخت جنبش مردم برای آزادی و دمکراسی را به خون کشید.  این ارتش نه ملی و مردمی، بلکه ارتشی ضد خلقی و استعماری ست که وظیفه ای جز حفظ نظام سرمایه داری و دیکتاتوری حاکم بر سوریه ندارد. جالب است که اکثر دار و دسته های مزدور اسلامی مورد حمایت امپریالیسم آمریکا از دل  همین ارتش فرا روییدند و تغذیه و تسلیح شدند.

 

تمامی جنایات رژیم وابسته سوریه و این ارتش جنایتکار چه در زمان حافظ اسد و چه در زمان بشار اسد در زیر چشم دولت روسیه صورت گرفته که در چند دهه اخیر به خاطر منافع استراتژیک خویش در رقابت با سایر امپریالیست ها و حفظ و توسعه حضور نظامی مستقیم خود در سوریه ، از اعطای هیچ کمک اقتصادی و نظامی و سیاسی به دشمنان قسم خورده مردم سوریه خودداری نکرده است.

 

به دلایل فوق است که مردم ستمدیده سوریه کوچکترین منافعی در تداوم جنگ نیابتی ای که بین قدرت های امپریالیستی یعنی آمریکا و روسیه در جریان می­باشد و با نابودی خانه و کاشانه و حیات آن ها توسط دو طرف، سوریه را به یکی از گره گاه های تضادهای امپریالیستی بدل کرده، ندارند.

 

واقعیت این است که از یک جنبه، جنگ سوریه افشاگر سیاست های پرو امپریالیستی ست. پرو امپریالیست های وطنی ما به رغم تفاوت های ظاهری خویش در حمایت از یک طرف جنگ ارتجاعی سوریه، در یک امر اساسی مشترکند.  آن ها هر ادعائی هم که دارند در عمل نشان می­دهند که به هیچ رو خواهان آزادی و دمکراسی و استقلال و حق تعیین سرنوشت خلق های تحت ستم سوریه و منطقه نیستند. برعکس، این نیروها می کوشند تا سرنوشت خلق سوریه را بنا به وسع و قدرت تبلیغات فریب کارانه خویش به اراده و منافع یکی از امپریالیست ها گره بزنند و توده ها و انرژی مبارزاتی شان را به زائیده ماشین جنگی قدرت های بزرگ و تبهکار بین المللی تبدیل سازند. 

 

راه آزادی و رهایی خلق های سوریه نه از کانال اتکاء به ماشین جنگی آمریکا و دار و دسته های اپوزیسیون پنتاگون ساخته سوریه می گذرد و نه از کانال حمایت از رژیم وابسته و جنایتکار اسد و حامیان بین المللی اش. به عبارت دیگر، مسیر آزادی خلق های سوریه از کاخ سفید واشنگتن و یا کرملین مسکو نمی گذرد.

تنها با مبارزه در زیر پرچمی که بر آن نوشته شده باشد "دستان کثیف همه امپریالیست ها از زندگی خلق های تحت ستم سوریه کوتاه باد"، "زنده باد انقلاب رهایی بخش مردم سوریه علیه امپریالیست ها و مزدوران رنگارنگشان" ، "سرنگون باد رژیم جنایتکار و وابسته اسد به دستان توانای مردم سوریه" و "نابود باد بنیاد گرایی اسلامی ابزار گسترش سلطه امپریالیسم"، می توان امید بازگشت صلح و آزادی و دمکراسی به سوریه و منطقه را داشت. این درسی ست که هر نیروی واقعا مدعی آزادی و دمکراسی برای مردم ایران باید از تجربه جنگ سوریه کسب کند.