به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 208 ، مهر ماه 1395

 

جنگ موصل، تقابل دو نیروی ارتجاعی!

 

سرانجام پس از چند هفته تدارک و تبلیغات جنگی، روز دوشنبه 26 مهر ماه 1395 با لشکر کشی ده ها هزار نیروی عراقی در زیر نظارت و پشتیبانی دولت ایالات متحده آمریکا که با هدف "آزاد سازی موصل" صورت گرفت، مردم جهان شاهد مرحله تازه ای در جنگ ضد مردمی جاری در عراق شدند. دو سال پیش در جریان یک توطئه رسوا و سازماندهی شده، به دستور مقامات آمریکایی، موصل دومین شهر بزرگ عراق با تمامی سلاح و امکانات نظامی ارتش عراق و صدها میلیون دلار وجه نقد در بانک ها و  سایر امکانات و منابع اقتصادی و لجستیکی و همچنین جان و مال 2 میلیون سکنه آن توسط ژنرال های عراقی دو دستی تقدیم چند هزار مزدور داعشی شد. این تحول در آن مقطع زمانی ، قدرت مانور و امکان بسیار بزرگی را به مزدوران داعش برای تاخت و تاز در منطقه و اعمال جنایات هولناک علیه مردم محروم داد. با دسترسی به چنین امکانی، داعش به یک قدرت شبه دولتی بدل شد و مزدورانی که در تبلیغات امپریالیستی به نام جنگندگان "دولت اسلامی" خوانده شدند با استفاده از فرصت داده شده، از اعمال هیچ جنایت کثیفی در حق مردم محروم موصل خودداری نکردند. اعدام های دسته جمعی جوانان و کودکان، تجاوز و به بردگی کشاندن زنان و فروش آنان، غارت اموال عمومی و نابود کردن خانه ها و اماکن مقدس پیروان ادیان مختلف در موصل و بالاخره آواره ساختن نیمی از جمعیت 2 میلیونی موصل برخی از ثمرات این اقدام مزورانه در حق مردم موصل بود. در آن زمان در راستای استراتژیی ای که امپریالیسم آمریکا در جهت تقویت داعش دنبال می کرد ، حتی تمام صحنه های جنایات و اقدامات تبهکارانه اشغال گران با بیشرمی تمام از طریق فضایی که کمپانی های ساترلایت های غربی در اختیار مزدوران داعش گذاشتند در مقابل چشمان شگفت زده مردم دنیا به نمایش درآمد.

 

به برکت این اقدام، جریان تروریستی داعش با  چند هزار مزدور که توسط فاشیستی ترین جناح های جنگ سالار امپریالیستی و دولت های وابسته و کارگزار آمریکا در منطقه خلق گشته و تغذیه و تسلیح شده و آموزش و کمک دریافت می کند ، توانست در طول 2 سال گذشته زندگی مردم عراق و سوریه را هر چه بیشتر به یک جهنم واقعی تبدیل  ساخته و با جنایات خویش خوراک  عامه پسند بیشتری برای توجیه حضور نظامی، تداوم سیاست های جنگ افروزانه و بحران سازی دولت ایالات متحده آمریکا و ائتلاف بین المللی 60 کشور زیر رهبری آن دولت را فراهم سازد.

 

دو سال پس از این جنایات و اقدامات تبهکارانه، اکنون نخست وزیر عراق با اعلام حمله برای آزاد سازی موصل از این جنگ به عنوان "مادر جنگ ها" نام می برد و مقامات آمریکایی ضمن تاکیدات مکرر بر "سخت بودن جنگ پیش رو" و "طولانی" بودن عملیات آزاد سازی موصل ، از این لشکر کشی به عنوان "لحظه‌ای تعیین‌کننده در نبردی که هدف آن شکست پایدار داعش است" یاد کرده اند. (از اظهارات اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا). همان نیروها و دولت هایی که افسار داعش جنایت پیشه را رها ساختند تا بر جان و مال مردم عراق و سوریه حاکم شود ، بار دیگر و این بار به بهانه حمله به موصل سخن از نبرد برای شکست و نابودی آن می گویند. تبلیغات مسموم و دروغینی در جریان است که گویا با آزادی موصل که البته ممکن است به این زودی ها اتفاق نیفتد، همای سعادت بر سر خانه و کاشانه ویران شده توده های تحت ستم منطقه خواهد نشست و آن ها روی آزادی و خوشبختی را خواهند دید. این نه اولین ولی یکی از بزرگترین دروغ های جنگ سالاران و دستگاه های تبلیغاتی آنان در رابطه با تحولات اخیر می باشد. 

 

وسعت تبلیغات دروغینی که در اکثر دستگاه های ارتباط جمعی حاکم در مورد اهمیت و ماهیت این لشکر کشی جریان دارد، گرد و خاک غلیظی را بر روی واقعیت این جنگ وحشیانه و عمق رنج و فلاکت و زجری که توده های تحت ستم در موصل و کل منطقه یکبار دیگر با آن روبرو شده اند می پاشاند. با آغاز خبر حمله به داعش ده ها هزار آواره زن و کودک و پیر و جوان دیگر بر شمار یک میلیون آواره ستمکش موصلی اضافه شده اند که دو سال پیش در جریان تحویل این شهر توسط مقامات آمریکایی و عراقی به جنایتکاران داعش، خانه و کاشانه خود را به جای گذارده و از ترس قاتلان گریختند. مقامات سازمان ملل می گویند بیم دارند که جنگ جاری یک میلیون آواره دیگر را بر شمار آوارگان منطقه اضافه کند و این در حالی ست که هیچ خبری از کمترین امکانات و کمک های لازم برای برخورد با موج جدید آوارگان نیست.

 

اکنون در میدان جنگ مهیبی که بر پا شده، در میان نغمه های "پیشروی" و "پیروزی" و "آزادی"، هیچ یک از نهادهای به اصطلاح مسئول از ابعاد واقعی درد و رنج مردم منطقه نه می پرسد و نه می گوید؛ هیچ کس آنان را در دفن جنازه های تکه پاره شده از بمباران "فاتحان" و یا اجساد سلاخی شده توسط  "طرف مغلوب" یاری نمی دهد؛ تنها پرچم های رنگارنگ استثمارگران و مزدوران شان است که در این جنگ کثیف و ضد خلقی در این گوشه و آن گوشه شهر بر فراز اجساد و ویرانه ها جابجا شده؛ فرود آمده و یا دوباره به اهتزاز در می آیند. این تراژدی که در ورای سلاخی کودکان و زنان و مردان محروم موصل و نابودی خانه و کاشانه آن ها توسط طرفین این جنگ جریان دارد تنها یک پرده کوچک از سیاست کثیف امپریالیست ها و اعوان و انصار مزدورش در کل منطقه خاور میانه را به نمایش می گذارد.

 

وقایع سال های اخیر ثابت کرده اند که تنها برنده این جنگ کثیف، جنگ سالاران جهانی و مزدوران شان هستند که برای پُر کردن جیب های خویش با به راه انداختن شعله های یک جنگ "بی پایان" (آن چه بوش پس از رویداد یازده سپتامبر اعلام کرد) در منطقه زیر نام "مبارزه با تروریسم اسلامی"، ابزاری که خود گاها بیشرمانه اعتراف می کنند توسط خود همین قدرت ها خلق شده و بقا یافته ، هر روز نیش زهرآگین خود را بیشتر و بیشتر در تن و جان و روح میلیون ها تن از مردم منطقه فرو می کنند. البته در بزم خونینی که توسط امپریالیست ها برای مکیدن شیره جان توده های محروم منطقه بر پا شده تمام دولت های داروغه امپریالیست ها در منطقه نیز جمع شده اند و در پیشبرد این جنگ کثیف هر یک وظیفه ای بر عهده گرفته اند. سگان زنجیری و ریزه خوار قدرت های جهانی، از جمهوری اسلامی گرفته تا ترکیه و عربستان و عراق و ... که وجه تمایز اصلی شان با هم در اندازه قلاده های شان است ، بسیج شده اند تا شاید از پس مانده تقسیم شده از فتوحات اربابان جهانی ، متمتع شوند و از غارت حال و آینده حیات توده ها آن ها نیز سهمی در مقابل خدمات شان دریافت کنند.

 

از سوی دیگر گستردگی کارزار تبلیغاتی فریبکارانه ای که برای پوشاندن ماهیت جنگ ضد خلقی اخیر توسط دستگاه های تبلیغاتی طبقات حاکم به راه افتاده، بر تحرکات ضد انقلابی نیروهای پرو امپریالیست در صفوف اپوزیسیون نیز افزوده تا جایی که برخی از این نیروها آشکارا برای لشکر کشی اخیر ائتلاف تحت فرمان امپریالیسم آمریکا به حیات و هستی توده های محروم در موصل ، هورا می کشند و بیشرمانه به اسم نبرد میان "مدرنیسم" و "تمدن" امپریالیسم آمریکا و متحدینش از یک سو با "بنیادگرایی اسلامی" و ارتجاع از سوی دیگر، برای ماشین جنگی آمریکا و عراق و سایر نیروهای جنگی ضد داعش تبلیغ می کنند. آن ها این گونه جلوه می دهند که گویا با استیلای نیروهای آمریکایی - عراقی و متحدان شان بر موصل ، درد و رنج مردم اسیر در چنگال داعش پایان یافته و زیر پرچم آمریکا و ادعاهای مبارزه با تروریسم این قدرت جهانی، گویا هیولای جنگ، قتل و کشتار و استثمار و اسارت از حیات آن ها رخت بر خواهد کشید. این توهمات عوام فریبانه اتفاقا بیشتر از سوی همان نیروهایی اشاعه می یابد که همین چند سال پیش نیز برای لشکر کشی و اشغال افغانستان توسط ماشین جنگی آمریکا کف می زدند و بیشرمانه با ادعای اراده برای "نابودی" و "شکست" طالبان توسط ارتش آمریکا بر طبل تبلیغات جنگی آمریکا و متحدینش علیه بنیاد گرایی اسلامی و "اسلام" می کوبیدند. اما همین تجربه یعنی سقوط طالبان توسط آمریکا نهایتا تنها کوس رسوایی نیروهای پرو امپریالیست را به صدا درآورد. تمامی این گونه تبلیغات چی های بورژوازی کیش و مات شدند. چرا که طالبان نه تنها برچیده و نابود نشد بلکه این نیروی دست ساخته امپریالیست ها با اراده ارتش آمریکا و حامیان آن از قدرت دولتی خلع شد ولی در عوض امروز با در دست داشتن بخش بزرگی از خاک افغانستان در نقش اپوزیسیون، به پیشبرد سیاست های جنگ افروزانه مورد دلخواه آمریکا در این کشور و منطقه و حفظ فضای جنگ و بحران  ادامه می دهد. در حقیقت در تغییرات افغانستان، نابودی طالبان اساسا خواست آمریکا نبود. چرا که طالبان و اخلاف و اسلافش برای نقشه های دراز مدت تری توسط قدرت های امپریالیستی به وجود آمده و پر و بال گرفته اند.  

 

امروز نیز در جریان لشکر کشی گسترده به دومین شهر بزرگ عراق یعنی موصل شاهد پژواک همان تبلیغات عوام فریبانه تولید شده توسط دستگاه های تبلیغاتی آمریکا و متحدینش در مورد "مادر جنگ ها" و  جنگی با "هدف شکست" و یا "پایان" داعش در عراق می باشیم. از آن جا که یکی از بزرگترین اهداف این تبلیغات مسموم لاپوشانی ماهیت جنگ ضد خلقی کنونی و استتار چهره طبقات استثمارگر درگیر در آن می باشد، وظیفه نیروهای آزادیخواه و مردمی ست تا با توضیح حقایق، در مقابل تبلیغات مسموم بورژوازی، غبار از روی حقیقت شسته و ماهیت طبقاتی واقعی این جنگ و سیاست های حاکم بر آن را هر چه بیشتر افشا کنند.

 

نگاهی به اوضاع اقتصادی - سیاسی جهان تحت سلطه امپریالیسم ، با توجه به بحران اقتصادی بزرگ و دائمی ای که بورژوازی جهانی بدنبال آخرین فروپاشی مالی خویش از اوایل سال های 2000 در سطح بین المللی با آن مواجه شده، نشان می دهد که چه رابطه مستقیم و انکار نشدنی ای بین این بحران جهانی و گرایش فزاینده بزرگترین قدرت های سرمایه داری به جنگ و نظامی گری برای غلبه و تخفیف آن وجود دارد. اتفاقی نبود که ایالات متحده به مثابه یکی از بزرگترین قدرت های امپریالیستی در دوره زمامداری بوش پسر به طور آشکار با اعلام "جنگ بی پایان" از آغاز یک "دوره جدید" در روابط بین الملل با رقبای خود و ضرورت قبول "رهبری" این قدرت توسط سایر قدرت های جهانی سخن گفت و در عمل هم همگان دیدند که ماحصل این روند برپایی بزرگترین لشکرکشی های نظامی و دست یازیدن به بزرگترین جنگ های پس از جنگ جهانی دوم توسط آمریکا تا به امروز بوده است.

 

در طول حداقل 16 سال اخیر، سیاست جنگ افروزی و بحران سازی توسط آمریکا و به تبع از آن بقیه قدرت های امپریالیستی نه تنها فروکش نکرده ، بلکه گسترش هم یافته است. این سیاست در دوره 8 ساله زمامداری بوش پسر و جمهوری خواهان و در تداوم آن 8 سال ریاست جمهوری اوباما و دمکرات ها بدون وقفه ادامه یافته است. دولت بوش پسر با دو لشکر کشی بزرگ نظامی به افغانستان و عراق و اشغال آن ها ، بزرگترین لشکر کشی نظامی بعد از جنگ جهانی دوم را سازمان داد و این سیاست جنگ افروزی توسط دولت اوباما به رغم تمامی تبلیغات مبنی بر مخالفت جویی وی با جنگ ادامه یافت و با سرنگونی قذافی و نابودی ساختارها و ماشین دولتی در لیبی در ابعاد شدیدتری متجلی شد. جهت پی بردن به این واقعیت که جنگ افروزی برای امپریالیسم آمریکا در شرایط غوطه خوردن در بحران اقتصادی نظام سرمایه داری یک نیاز می باشد ، کافی است توجه کنیم که در دوران اوباما تعداد منازعات نظامی و جبهه های جنگی که آمریکا یک طرف آن است حتی به نسبت دوران بوش "جنگ طلب" افزایش نیز یافت. مطالعه وضع اقتصادی آمریکا نشان می دهد که اقتصاد بحران زده آمریکا در طول مدت یاد شده به شدت بر عواید ناشی از رشد بخش های نظامی و بازار وسیع منتج از گسترش میلیتاریزم و فضای جنگی متکی بوده است.

 

آمار منتشره از سوی منابع سرمایه داری نشان می دهند که بزرگترین برندگان جنگ، کارتل ها و انحصارات نظامی هستند که در شرایط بحران ، با فروش بی سابقه تسلیحات و عقد قراردادهای نظامی کلان در سراسر جهان و به ویژه مناطق بحرانی نظیر خاورمیانه ، سودهای نجومی می برند. امروز اقتصاد بزرگترین قدرت های امپریالیستی هر چه بیشتر بر عواید ناشی از جنگ های جاری و ایجاد و حفظ فرصت های شغلی ای که در کشورهای صنعتی و متروپل در اثر نیاز بازار جنگ به وجود آمده اند ، متکی شده است. این جنگ ها که آمریکا مستقیم و غیر مستقیم در آن ها درگیر شده ، به مثابه کاتالیزوری در کل اقتصاد این قدرت امپریالیستی عمل کرده و با جهت گیری سایر بخش های تولیدی به طرف صنایع و محصولات و خدمات جنگی، امکان بزرگی برای کنترل و تخفیف بحران های اقتصادی ایجاد کرده اند. در چنین فضایی بودجه ها و هزینه های نظامی بی سابقه همچنان در حال رشد هستند. از سوی دیگر، فضای جنگ و ناامنی، دست بورژوازی جهانی را در تمام جبهه ها برای تعرضی گسترده تر به حقوق کارگران و خلق های تحت ستم و هر گونه جنبش انقلابی برای تغییر وضع موجود بیشتر و بیشتر باز گذارده است. این وضع به تشدید مسابقه تسلیحاتی بین بزرگترین قدرت های امپریالیستی نیز دامن زده است. اکنون در جهان سرمایه داری کمتر اقتصادی ست که بر پایه برنامه های جنگی و چشم انداز جنگ های جاری در مقیاس جهانی سازمان نیافته باشد. این امر البته تضادهای اجتناب ناپذیری را با خود حمل می کند؛ که شدت گیری تضادهای درونی جبهه ضد انقلاب و تشدید باز هم شدید تر تضادهای صف انقلاب با دشمنان شان (تضاد خلق و امپریالیسم) که نشانه های آن را می توان در رشد نارضایتی شدید کارگران و خلق های تحت ستم از وضع موجود و پی بردن آن ها به ضرورت حتمی تغییر این وضع را مشاهده کرد.

 

بررسی واقعیات فوق نشان می دهند که در شرایط مشخص کنونی اصولا جنگ نیاز نظام سرمایه داری برای حفظ و بقای خود می باشد و در نتیجه سیاست و خواست طبقات حاکم تداوم جنگ های جاری و طولانی تر ساختن آنان و نه توقف آن ها در لحظه تاریخی مشخص کنونی ست. جنگ سالاری و بحران سازی بخش جدایی ناپذیر استراتژی امپریالیست ها برای حفظ نظام بحران زده خود می باشد. در نتیجه جنگ با داعش همان طور که خود مقامات آمریکایی و رییس جمهور این کشور اعلام کرده اند یک جنگ کوتاه مدت نخواهد بود. فتح موصل توسط ارتش عراق و نیروهای آمریکایی قرار نیست که به نابودی داعش و از آن محدودتر حتی به پایان حضور این نیروی جنایتکار در منطقه منجر گردد.

 

آیا اتفاقی است که نیروهای محاصره کننده موصل از اولین روز حمله به این منطقه یک راهروی خروجی برای مزدوران داعش به طرف مرز سوریه ایجاد کرده اند تا آن ها راهی برای خروج از موصل داشته باشند؟ این واقعیت آن قدر برجسته است که صدای اعتراض رقبای روسی را نیز درآورده تا جایی که وزیر امور خارجه روسیه هشدار داد که اگر به "تروریست های داعش اجازه داده شود از موصل خارج شده و به سمت سوریه حرکت کنند، روسیه "اقدام نظامی و سیاسی متناسب" را اتخاذ خواهد کرد. سرگئی لاوروف در اولین روزهای حمله به موصل با اعلام این مسئله اضافه کرد "تا آن جا که من اطلاع دارم، شهر موصل به شکل کامل محاصره نشده است و امیدوارم این موضوع به دلیل عدم توانایی نیروهای محاصره کننده شهر باشد و نه به خاطر خواست ارادی آن ها."  در همین رابطه برخی از نیروهای مسیحی شرکت کننده در لشکر کشی به موصل ، روز 26 مهر ماه 1395 از طریق بخش عربی تلویزیون روسیه اعلام کردند که اعضای داعش از شهر موصل به سمت سوریه گریختند و "جنگنده‌های آمریکایی هیچ اقدامی برای هدف قرار دادن اعضا و کاروان های فراری داعش که از موصل به طرف سوریه حرکت می کنند ، نکرده است." این واقعیات به نوبه خود به آن نیروهایی که ادعاهای مقامات آمریکا برای نابودی داعش را باور و در اشاعه آن ها در قالب "تحلیل" می کوشند، نشان می دهند که کمترین شناختی از ماهیت جنگ جاری و نیروهای شرکت کننده در آن را ندارند و در بحران جاری با "تحلیل های" غیر واقعی خواسته و ناخواسته چرخ های ماشین جنگی آمریکا را روغن کاری می کنند. 

 

حقیقت بزرگ دیگری که در آتش جنگ جاری کوشش می گردد توسط دستگاه های تبلیغاتی جنگ سالاران و نیروهای نادان و فرصت طلب از دید انظار عمومی پنهان بماند ، ماهیت طبقاتی نیروهای درگیر در این جنگ خانمان سوز است. در تقریبا تمامی تحلیل هایی که منشا آن ها جراید و اتاق های فکر بورژوازی ست تلاش می گردد تا از داعش یک نیروی "مستقل" و با "ایدئولوژی اسلامی" که از دل باورها و اعتقادات مذهبی توده های ستمدیده منطقه ظهور کرده و برای "خدا" و رسیدن به "بهشت" و این گونه اباطیل می جنگد، معرفی گردد. البته به دلیل برجستگی واقعیت، در "منصفانه ترین" این تحلیل های عوام فریبانه ، گاها به این امر که داعش محصول جنگ "بورژوازی" در منطقه خاورمیانه است اشاره ای هم می شود.  اما تمامی تحلیل هایی که در مورد منشا و خواستگاه طبقاتی داعش در بسته بندی های مختلف عرضه می گردند ، دارای یک وجه مشترکند و آن این که داعش حداکثر با خصوصیت "ایدئولوژیک" و از آن محدودتر "اسلامی" و از آن هم محدودتر "سلفی" و ... معرفی می گردد و در واقع گویا فاقد پایگاه طبقاتی ست! نتیجه عملی چنین تحلیل هایی اولا استتار چهره دشمن اصلی مردم یعنی امپریالیسم از طریق نشان دادن "اسلام" و مزدوران داعش به عنوان یک نیروی مستقل و دشمن اصلی ست و در ثانی منحرف کردن و به هرز بردن انرژی جنبش انقلابی توده هایی ست که باید دشمن اصلی یعنی نظام سرمایه داری و امپریالیسم را  با یک انقلاب اجتماعی آماج خشم خود قرار دهند.

 

به رغم این تحلیل ها امروز حدود 2 سال پس از عروج داعش در عراق و جنایات خوفناک آن علیه توده های تحت ستم منطقه و به ویژه مسلمانانی که بزرگترین قربانیان داعش بوده اند، مطالعه سیاست ها و اهداف ضد انقلابی ای که این نیروی دست ساز و وابسته به پیش برده نشان می دهند که داعش به مثابه یکی از آخرین پرده های "بنیاد گرایی اسلامی" ابزاری در دست فاشیستی ترین و راست ترین جناح های جنگ سالار امپریالیستی ست. در نتیجه داعش دارای همان پایگاه طبقاتی است که این جنگ سالاران امپریالیستی و کل امپریالیسم از  آن برخوردارند و باید تأکید کرد که داعش بیانگر منافع طبقاتی هیچ قشری از نیروهای ضد امپریالیست نبوده و فاقد کمترین پایه توده ای ست. تجربه شورش های مردمی پی در پی در مناطق تحت سلطه این جریان یک فاکت عینی در توضیح ماهیت ضد خلقی داعش است.  تجارب زندگی سیاه توده ها در زیر سلطه داعش در موصل و ... نشان می دهند که در مناطق اشغالی، توده های  زحمتکش و اقشار مختلف خورده بورژوازی نظیر دهقانان با همه باورهای نادرست مذهبی شان ، نه تنها "پایه توده ای" داعش نیستند بلکه منافع آن ها درست در نقطه مقابل منافع داعشیان قرار دارد و به همین خاطر به شکلی وحشیانه شدیدا و وسیعا آماج سرکوب و ستم این نیروی جنایتکار و وابسته قرار گرفته و غارت و استثمار می شوند. 

 

تعقیب سیاست هایی که داعش در عمل به پیش برده نمایان گر رابطه مستقیم و اشکار بین عملکردهای این جریان وابسته اسلامی با منافع سرمایه داری جهانی و قدرت های امپریالیستی و به ویژه سیاست های توسعه طلبانه و جنگ طلبانه آمریکا ست. این واقعیت حتی گاه در سخنان خود سیاستمداران آمریکائی نیز بر ملا می گردد. برای نمونه جان کری وزیر خارجه آمریکا در سخنرانی در نشستی در مرکز سابان اندیشکده بروکینگز صراحتا اعتراف می کند: "باید در خاورمیانه درگیر باشیم و این به نفع اقتصاد ماست". این سخنان در اسناد منتشر شده از سوی پنتاگون نیز منعکس گشته است. در این اسناد آمده که مقامات آمریکایی حتی پیش از عروج داعش این واقعیت را مورد تاکید و تایید قرار داده اند که وجود یک "دولت اسلامی" در منطقه خاورمیانه به نفع اهداف آمریکاست.

 

به طور خلاصه، داعش تجلی اهداف استراتژی جنگی آمریکا علیه کارگران و خلق های تحت ستم منطقه می باشد. داعش ابزاری برای ایجاد هرج و مرج سازمان یافته در خدمت به اقتصاد جنگی آمریکا و تخفیف بحران های اقتصادی گریبان گیر خود ، سرکوب انقلابات مردمی، تعرض به حقوق و آزادی های دمکراتیک و حل و فصل تضادهای غارتگرانه بین امپریالیسم آمریکا و رقبایش از جمله امپریالیسم روسیه است. درست به دلیل پیشبرد چنین اهدافی ست که داعش توسط امپریالیست ها خلق شده و به دست سگان زنجیری آمریکا در منطقه نظیر قطر، عربستان، اردن و ترکیه به طور سیستماتیک تغذیه مالی و تسلیحاتی و آموزشی شده و به رغم یک کمیت اندک، بقا و تداوم حیات آن تا کنون تضمین گشته است. تا زمانی که موج کنونی بحران عمیق حاکم بر نظام سرمایه داری، ضرورت جنگ به عنوان پاسخ امپریالیست ها برای تخفیف و کنترل بحران جاری را ایجاب کند، ابزارهای پیشبرد این سیاست که داعش یکی از مهمترین آن هاست به بقای خود ادامه خواهند داد و به گونه ای حفظ خواهند شد.

 

جنگ موصل برای آزادی توده های تحت ستم و پایان داعش نیست. با توجه به سیاست های ضد خلقی حاکم بر این جنگ و ماهیت ضد مردمی طرفین درگیر در آن، فرجام این جنگ تحقق هیچ یک از مطالبات مردم محروم و ستمدیده را در پی نخواهد داشت. توده های تحت ستم برندگان این جنگ نخواهند بود. بنابراین طرفداری مستقیم و غیر مستقیم از هر یک از طرفین این جنگ ارتجاعی نتیجه ای جز رسوایی و محکومیت در بارگاه تاریخ نخواهد داشت.