به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 201 ، اسفند ماه 1394

 

"مهندسی انتخابات"، امری همیشگی در سیستم انتخاباتی جمهوری اسلامی !

 

با پایان دهمین دوره نمایشات انتخاباتی مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان ، شاهد تبلیغات عوام فریبانه وسیعی هستیم که سردمداران جمهوری اسلامی و دستگاه تبلیغاتی شان در باره ابعاد وسیع "پایگاه مردمی" رژیم "ولایت مطلقه فقیه" و هم چنین وجود "دمکراسی" – آن هم در دیکتاتوری عریان حاکم - و "سلامت" انتخابات 7 اسفند به راه انداخته اند. رهبر جمهوری اسلامی که در روزهای قبل از مضحکه انتخاباتی ، با آگاهی از سرد بودن تنور انتخابات ، با تمام توان به گدایی رای از مردم و حتی مخالفان نظام اقدام ورزیده بود، پس از اعلام نتایج انتخابات 7 اسفند به لاف و گزاف در مورد نتایج اعلام شده پرداخت و با ادعای "شرکت 34 میلیون نفر" و ریختن "70 میلیون رای" به صندوق ها، این مضحکه انتخاباتی را "مردمی" و "سالم" خواند. خامنه ای سپس در عوام فریبی های خویش تا آن جا پیش رفت که مطرح نمود "انتخابات در نظام اسلامی همواره سالم بوده و هیچگاه حرکتی سازماندهی شده برای تأثیرگذاری بر نتیجه انتخابات وجود نداشته است". وی در ادامه سخنانش تاکید نمود که  "همان گونه که انتخابات اخیر سالم بود، انتخابات دوره‌های قبل، از جمله انتخابات سال‌های ۸۸ و ۸۴ نیز سالم بودند." بدنبال چنین اظهار نظر ریاکارانه ای مقامات دیگر رژیم نیز هر یک به صحنه آمده و  با ادعای شرکت همه جناح ها و حتی مخالفین حکومت و آن ها که با نظام "قهر" کرده بودند این نمایش انتخاباتی را "پیروزی نظام" دار و شکنجه ی خود جلوه دادند. (محمدجواد لاریجانی، رییس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه)

 

تا آن جا که به ادعاهای ولی فقیه ارتجاع حاکم و اعوان و انصارش مبنی بر ریختن 70 میلیون رای و "درخشیدن" مردم در حوزه های رای گیری و ... باز می گردد تمامی گزارشات شاهدان عینی از حوزه ها و حتی خود گزارشات منتشره توسط رسانه های تبلیغاتی رژیم (گزارشاتی که اکثراً بر تعدادی از حوزه های خاص متمرکز بود) خلاف ادعای خامنه ای و کساد بودن بساط مضحکه انتخاباتی اخیر در اکثریت عظیم حوزه های رای گیری به ویژه در مناطق محروم تر را نشان می دهند. این واقعیت حاکی از آن است که توده های ستمدیده در طول 37 سال گذشته به دنبال هر یک از نمایشات انتخاباتی جمهوری اسلامی کوچک ترین روزنه جدیدی را در زندگی سراسر محنت و رنج خود مشاهده نکرده اند که این بار بخواهند برای تحقق مطالبات انباشته شده و پاسخ نگرفته شان به مضحکه های انتخاباتی رژیم دل خوش کنند ! 

 

تلاش مذبوحانه خامنه ای برای دمکراتیک و سالم و مردمی نشان دادن نمایشات انتخاباتی جمهوری اسلامی در طول سال های گذشته و ادعای این که هیچ "حرکت سازمان دهی شده" ای برای "تاثیر گذاری بر نتایج" هیچ یک از انتخابات وجود نداشته در حالی مطرح می شود که همه می دانند اصولا مهندسی انتخابات جزئی جدایی ناپذیر از سیستم انتخاباتی جمهوری اسلامی ست. این امر تا آن جا یک واقعیت عینی است که مقامات حکومت و نزدیکان و نمایندگان خود "ولی فقیه" حتی از عنوان کردن و دفاع از چنین کار ضد مردمی و رسوایی ابا نداشته و ندارند. به طور مثال حجت الاسلام سعیدی نماینده خامنه ای در سپاه پاسداران همین چند سال پیش ، پس از حمله به تفکری که ظاهرا "مهندسی انتخابات" را قبول ندارد تاکید کرد که به عنوان نیروهای مسلح: "وظیفه ذاتی ما مهندسی معقول و منطقی انتخابات است". (دی ماه 1391)

گذشته از این، رهبر جمهوری اسلامی در شرایطی به تعریف و تمجید از "سلامت" انتخابات 7 اسفند پرداخته که کوس رسوایی "سلامت" انتخابات اخیر از همان فردای پایان مضحکه مزبور از بام بر زمین افتاده و نمونه های تقلبات سیستماتیک و آشکاری که تعیین کننده نتایج "انتخابات" اخیر در "حکومت امام زمان" بوده اند در اثر تشدید تضادهای درونی بین جناح های رژیم هر چه بیشتر افشاء گشته اند. رسوایی نمایش اخیر در حدی ست که صدای اعتراض نسبت به غیر سالم بودن و تقلب در انتخابات از سوی هر دو جناح یعنی هم محافل متعلق به "بازندگان" و هم نیروهای  وابسته به "برندگان" این "انتخابات" بلند شده است!  به طور مثال روزنامه شرق بدنبال رسوایی ابعاد غیر قابل کتمان "خرید رای" در شهرها ، در جریان نمایشات انتخاباتی اخیر مجبور به اعتراف به این امر شد و نوشت که "در برخی شهرها رأی‌ها با قیمت ٢٠ تا ٥٠‌ هزار تومان خرید و فروش می‌شوند" (شرق 8 اسفند) و یا قائم مقام حزب اعتماد ملی از "جلسات محرمانه" و نقشه های "اصولگرایان" برای صرف "بودجه بیت المال" به منظور انتقال "یک میلیون نفر" از روستا ها به تهران برای دادن "رای" و معماری نتایج خبر داد.

 

از سوی دیگر ابعاد تقلب و دستکاری در انتخابات 7 اسفند آن قدر هویدا و وسیع است که نمایندگان موسوم به "اصولگرا" به شدت نسبت به نتایج اعلام شده نمایش انتخاباتی به ویژه در تهران معترض بوده و خواهان بررسی "تخلفات" شدند. از جمله اسماعیل کوثری نماینده رژیم از تهران ، هنگام نشان دادن غیر واقعی بودن نتایج اعلام شده، زبان به شکایت علیه تغییر "یکباره" جایگاه نمایندگان هم کیش خود در لیست آرا گشود و از "تخلف" در انتخابات شکوه کرد و خواستار بررسی آن شد. وی در گفت و گو با "نامه نیوز" گفت: "این موضوع که آقای حداد عادل از رتبه سوم یا هفتم به یکباره به رتبه 31 نزول می کند جای تعجب و پیگیری دارد". همین شخص در مقابل سئوال صریح خبرنگار که آیا می گویید تقلب شده با اکراه مدعی گشت "نمی گوییم تقلب شده اما احتمال تخلف وجود دارد و باید بررسی شود و به صورت مستند پاسخ داده شود."

 

علی کائیدی نماینده دیگر رژیم از پلدختر نیز در صحن مجلس در تاریخ 16 اسفند از "تهدید و ارعاب دسته های سازمان یافته اراذل و اوباش در سطح شهر و در حوزه های رای گیری" و "خرید و فروش رای" توسط آنان خبر داد که منجر به تغییر نتایج شد.  وی در مورد هویت این اراذل و اوباش گفت "رییس اطلاعات و رییس اداره دادگستری آن ها را می شناسند".

 

اما خرید و فروش سازمان یافته آرا آن هم با سازماندهی و زیر چشم ارگان های حکومت "امام زمان" تنها جلوه کوچکی از پوشالین و ضد مردمی بودن نمایشات انتخاباتی اخیر می باشد. نمونه های دیگری که در زیر به آن ها اشاره می شود هرکدام آینه تمام نمایی می باشند که گوشه های دیگری از شعبده بازی ای را منعکس می کنند که دیکتاتوری حاکم هر بار می کوشد آن را با نام "انتخابات دمکراتیک" و "مردمی" و "سالم" در "نظام اسلامی" به خورد افکار عمومی بدهد:

بنا به گزارشات منتشره با ورود یکباره 35 صندوق آکبند در آخرین لحظات شمارش آرا در زاهدان نتیجه انتخابات کاملا تغییر کرده و نماینده اصولگرا با این "هدیه غیبی امام زمان" به عنوان نماینده منتخب مردم زاهدان به مجلس فرستاده شد. 

 

در مشهد با پیشی گرفتن نمایندگان جناح موسوم به اصلاح طلب و بدنبال اعتراض "رقبا" نهایتا فرمانداری مشهد در سایه اعتراضات شدید "اصلاح طلبان" که در اطلاعیه ای "سلامت" انتخابات در کل مشهد را زیر سئوال برده بودند، با دو روز تاخیر، "اصول گرایان" را برنده بازی اعلام کرد. به گزارش روزنامه "قانون"، این تحولات به "التهابات" در سطح شهر افزود تا جایی که برخی از خبرگزاری ها از تجمعات و اعتراضات در سطح شهر مشهد خبر دادند. 

در کرج نیز اداره کنندگان بساط انتخاباتی جمهوری اسلامی تنها در سایه حذف  75 هزار رای از کل حدودا 630 هزار رای دریافتی به عنوان "آراء باطله" موفق شدند تا  آرا 2 تن از کاندیداهای موسوم به اصولگرا را به حد نصاب 25 درصد کل آرا برسانند؛ رقمی که  حداقل مورد نیاز برای رفتن به مجلس می باشد.

 

در استان کُردستان یک روز پس از اعلام نتایج "انتخابات" مجلس خبرگان، در تاریخ 8 اسفند، این نتایج تکذیب شد و با ارائه "نتایج جدید" معلوم شد که نماینده بیت رهبری به عنوان یکی از منتخبین به مجلس خبرگان راه خواهد یافت و نه کاندیدایی که قبلا برنده اعلام شده بود.

چگونگی "انتخاب"  آیت‌الله احمد جنتی، دبیر کنونی شورای نگهبان نیز یکی دیگر  از رسوایی های نمایشات انتخاباتی 7 اسفند رژیم بود . این آخوند جنایتکار که به حق یکی از منفورترین مهره های حکومت و یکی از سمبل های ارتجاع جمهوری اسلامی ست بنا به روایت مردم تنها با دستکاری آشکار آرا توسط کار به دستان جمهوری اسلامی موفق شد تا در لحظات آخر به عنوان نفر آخر به مجلس خبرگان فرستاده شود.  رسوایی دستکاری آرا چنان در میان عموم قوی بود که حتی اعتراض یک ملای دیگر حکومتی یعنی آیت‌الله سجادی عطاآبادی که نفر هفدهم شده بود را نیز برانگیخت. وی در نامه ای سرگشاده در تاریخ 12 اسفند خطاب به شورای نگهبان نوشت "اعتراض خود را نسبت به تجمیع آرا و هم چنین نسبت به صندوق‌هایی که شماره آن ها به پیوست ارسال می‌شود اعلام می دارم. طبیعی است بازشماری این صندوق‌ها می‌تواند رفع‌کننده شبهات باشد و هرگونه شائبه‌ای را نسبت به سلامت انتخابات از بین ببرد."

نمونه های فوق تنها مشتی از خروار هستند که نشان می دهند اظهارات رهبر رژیم دار و شکنجه جمهوری اسلامی و سایر دولت مردان در مورد عدم سازماندهی نمایشات انتخاباتی توسط حکومت و ادعای دمکراتیک و سالم بودن انتخابات 7 اسفند و کلا سایر مضحکه های انتخاباتی در جمهوری اسلامی تا چه حد ریاکارانه و عوام فریبانه و پوچ است.

البته نتایج واقعی شعبده بازی انتخاباتی رژیم و تحریم گسترده آن توسط مردم نشان می دهد که تبلیغات دروغین سردمداران جمهوری اسلامی قادر به فریب اکثریت عظیم کارگران و توده های محروم ما برای جلب آنان به صندوق های مارگیری حکومت نگشته است؛ همان اکثریت عظیم و بی چیزی که هر روز در جریان زندگی فلاکت بار خویش بار سنگین مصایب ناشی از نظام ضد خلقی حاکم و استثمار و سرکوب وحشتناک جمهوری اسلامی را بر گُرده شان حمل می کنند. آن ها در تجارب عینی خویش دریافته اند که جمهوری اسلامی رژیم تماماً ضد خلقی ای ست که چه در هیات "اصول گرا" و چه در لباس "اصلاح طلب" وظیفه ای جز سرکوب وحشیانه و دائمی مطالبات و خواست های انسانی و بر حق توده ها را در مقابل خود نگذاشته است. در نتیجه آن ها کوچکترین امیدی نه به رژیم سرکوبگر حاکم و نه نسبت به سیستم انتخاباتی دیکتاتوری حاکم و یا بازی در بساط انتخاباتی جمهوری اسلامی برای رسیدن به مطالبات شان ندارند. بر عکس این توده عظیم هر جا که کوچکترین روزنه ای برای ابراز نظر واقعی خود پیدا می کند ، با فریادهای مرگ بر جمهوری اسلامی و مرگ بر اصل ولایت فقیه و ... خواست و رای واقعی خویش را به منصه ظهور می رساند. گذشته از این واقعیت، حتی رجوع به آمار تقلبی و دست ساز حکومت نشان می دهد که خود سردمداران رژیم هم اجبارا اعتراف می کنند که حتی بر اساس آمار سازی های آن ها ، حداقل نزدیک به 40 درصد آحاد این جامعه در بساط انتخاباتی اخیر شرکت نکرده و آن را تحریم کرده اند.

بررسی تمامی تجارب انتخاباتی در چارچوب دیکتاتوری حاکم نشان می دهد که در جمهوری اسلامی یعنی رژیمی که متکی به استثمار و غارت وحشیانه نیروی کار و ثروت های جامعه ما بوده و با اعمال یک دیکتاتوری عریان و خونین از این نظم ضد خلقی حفاظت می کند، "میزان" هیچ گاه "رای" مردم نبوده و نیست. این واقعیت را خمینی جلاد از همان نخستین روزهای روی کار آمدن رژیمش با صراحت و در جمله معروف خود که "اگر 35 میلیون بگویند بله ، من می گویم نه" در مقابل چشم همگان قرار داد. هم چنین تجارب انتخاباتی 37 سال گذشته چه در مورد انتخابات مجلس شورای اسلامی و چه در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری و ... نشان گر آن هستند که گردانندگان این رژیم در بالاترین ارگان های تصمیم گیری نظام نظیر بیت رهبری و شورای عالی امنیت ملی، نخست مطابق با نیازهای طبقه حاکم و سیاست های امپریالیست های حامی نظام در هر دوره، آرایش سیاسی دولت و نهادهای سه گانه را تعیین کرده و سپس در جریان یک نمایش انتخاباتی به این انتصابات حکومتی رنگ "انتخابات" مردمی می زنند. در چنین مرحله ای ست که میزان مشارکت مردم و حضور هر چه بیشتر رای دهندگان با توسل به هر دسیسه و ترفندی ، به یک اولویت برای سران جمهوری اسلامی بدل می گردد؛ چرا که دیکتاتوری حاکم نیازمند آن است که حکومت خود را در افکار عمومی بویژه در سطح بین المللی دارای پایگاه مردمی نشان داده و از این طریق برای خود مشروعیت دست و پا کند. درست به همین دلیل یکی از برجسته ترین خطوط تبلیغاتی تعقیب شده توسط رهبر جمهوری اسلامی و دیگر مقامات حکومت در هفته های اخیر مقایسه در صد شرکت کنندگان در انتخابات رژیم و مقایسه آن با کشورهای اروپایی و ادعای داشتن پایگاه توده ای و "مشروعیت" بیشتر رژیم دار و شکنجه جمهوری اسلامی نسبت به مثلا کشورهایی نظیر آمریکا و کانادا و آلمان و فرانسه و ... است. بیهوده نیست که وزیر خارجه جمهوری اسلامی، محمد جواد ظریف در سفر به استرالیا سعی کرد با مشروع جلوه دادن "انتخابات" و از این طریق ادعای برخورداری جمهوری اسلامی از پایگاه مردمی دست به فریب کاری زده و بگوید: "ایران تنها کشوری در منطقه است که انتخابات برگزار می کند و مردم آن می توانند سرخوردگی های خود را با صندوق رای جبران کنند و خود را تخلیه کنند ، نه با افراط گرایی و خشونت." (صدای آمریکا 25 اسفند 94)

اگر در کشورهای متروپل و نظام سرمایه داری غرب، صرف نظر از هر تقلبی هم که در جریان انتخابات پیش بیاید، به هر حال طبقه استثمارگر حاکم هر چند سال یک بار برای توده های استثمار شونده چنین "حقی" را قائل می گردد که از میان دو یا سه حزب اصلی متعلق به طبقه حاکم - و در شرایط غیبت احزاب کارگری و مردمی - با رای خود تصمیم بگیرند که کدام یک از جناح های استثمارگران برای چند سال آینده بر جان و مال و زندگی آن ها حکم برانند، در چارچوب نظام سرمایه داری وابسته حاکم بر کشور ما ، طبقه حاکم به دلیل ماهیت وابسته اش و نیاز به اعمال دیکتاتوری عریان حتی ظرفیت اعطای چنین "حقی" به مردم تحت ستم را ندارد.  در نتیجه در چارچوب چنین سیستمی ، همان گونه که در جریان نمایشات انتخاباتی 7 اسفند نیز شاهد بودیم، به اصطلاح نمایندگان در پروسه های نظارت و تعیین صلاحیت دست چین می شوند و سپس با اعمال نفوذ سیستماتیک مراکز قدرت در پروسه انتخابات، نتایج صندوق های از پیش پُر شده ، اعلام می شود. در یک کلام مهندسی انتخابات و نهایتا ظاهر انتخاباتی بخشیدن به انتصابات از قبل تصمیم گرفته شده ، نه یک اتفاق بلکه امری همیشگی در سیستم انتخاباتی جمهوری اسلامی بوده و خواهد بود.

تجربه 37 سال سلطه سرکوب گرانه جمهوری اسلامی نشان داده که در شرایط خفقان و دیکتاتوری ای که این رژیم شکل داده ، جامعه فاقد بدیهی ترین پیش شرط های وجود یک انتخابات آزاد از جمله حق آزادی بیان و حق تشکل می باشد. در نتیجه در این جامعه دیکتاتور زده هیچ گونه امکانی جهت برگزاری انتخابات واقعی وجود ندارد و به همین دلیل بر نمایشات رژیم دار و شکنجه جمهوری اسلامی ، هر اسمی را می توان گذارد به جز انتخابات و امکان بروز اراده مردم.

بدون شک با تکیه بر تجربه 37 ساله "انتخابات" در جمهوری اسلامی، شرکت در چنین نمایشاتی با هر انگیزه و توجیهی از جمله "انتخاب بین بد و بدتر"، "رای سلبی"، "نه به ولی فقیه"، "رای اعتراضی" و ... جز بازی کردن در بساط انتخاباتی تبهکاران و دزدهای حاکم و قاتلان مردم و افزودن بر عمر ننگین آن ها ، معنی و نتیجه دیگری در بر نداشته و نخواهد داشت. بر چنین اساسی تمامی نیروهای آزادیخواه و آگاه که قلب شان برای آزادی کارگران و زحمتکشان و بهروزی توده های دربند می تپد ، این بار نیز با افشای نمایشات انتخاباتی جمهوری اسلامی به تحریم این شعبده بازی مضحک پرداختند. آن ها به جای دلخوش کردن مردم به نتایج انتخاباتی که انتخابات هم نیست ، مبارزات خود را در جهت تسهیل و برقراری شرایطی گسترش می دهند که در آن خواست واقعی و قلبی اکثریت آحاد جامعه تحت سلطه ما امکان تحقق و بروز پیدا کند. یعنی خواست نابودی رژیم سرکوب گر جمهوری اسلامی و تمامی دار و دسته های درونی اش برای رسیدن به یک جامعه آزاد و دمکراتیک و عاری از هرگونه ظلم و ستم!