به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 196 ، مهر ماه 1394

 
مریم
در پایان تونل تاریک بحران اقتصادی جهان سرمایه داری، نوری به چشم نمی خورد!
 
سازمان تجارت جهانی (WTO)  در گزارشی که روز چهارشنبه ۳۰ سپتامبر منتشر کرد، پیش بینی خود در رابطه با مقدار رشد تجارت جهانی که چند ماه قبل اعلام کرده بود را نادرست خواند و با توجه به رشد بحران جهانی ارقام جدید در این رابطه ارائه داد. آن چه که WTO به عنوان میزان رشد تجارت جهانی در سال جاری پیش بینی کرده بود  3/3 درصد بود که آن را در روز چهارشنبه به  08/2 درصد کاهش داد و اعلام کرد که این مقدار در صورت ادامه رکود اقتصادی فعلی، کمتر از این هم خواهد شد.
بر اساس گزارش سازمان تجارت جهانی، برخی از بازارهای وابسته به صادرات کالا، مانند استرالیا و برزیل، بر اثر کاهش قیمت کالاها در سال جاری بیش از یک درصد سقوط خواهند کرد. به عنوان مثال، در روز چهارشنبه (30 سپتامبر) ارزش سهام شرکت "گلنکور" (Glencore - یکی از بزرگترین شرکت های تجاری در زمینه فلزات و مواد معدنی و دیگر انواع کالا در استرالیا) حدود ۳۰ درصد کاهش یافت که منجر به کاهش بیش از پنجاه میلیارد دلار از ارزش کل سهام در بازار بورس استرالیا شد.
در گزارش اخیر سازمان تجارت جهانی  WTO تاکید شده که تداوم رکود اقتصادی چین به رکود و افزایش تورم در اقتصاد جهانی افزوده است. به این معنا که رکود اقتصادی چین و کاهش قیمت کالاها در اثر آن، منجر به تلاطم در بازار سهام کشورهای طرف تجاری چین شده، و بدترین وضعیت تجاری را در طول چهار سال گذشته ایجاد کرده است. به عنوان مثال دلیل اصلی کاهش سهام  شرکت "گلنکور" به دلیل کاهش قیمت فلزات و دیگر مواد معدنی بوده است.
سقوط ارزش سهام در بازارهای بورس جهان خود نشان دهنده وجود نگرانی هایی در میان سرمایه داران بزرگ مالی می باشد. نگرانی هایی ناشی از سقوط اقتصادی چین، و نگرانی هایی ناشی از تأثیر افزایش نرخ بهره در آمریکا بر بدهی های بازارهای رو به رشد، و نگرانی ناشی از شواهد متعدد دیگری که همگی نشان دهنده افزایش رکود اقتصادی در جهان هستند. از طرف دیگر، افزایش رکود اقتصادی نشان می دهد که کمک های تریلیون دلاری که بانک های مرکزی به بازارهای سرمایه های مالی کردند قادر به کنترل روند رو به افزایش بحران اقتصادی نبوده است.
ناگفته نماند که بازارهای مالی روبه رشد (مانند استرالیا) تنها بازارهایی نبودند که در هفته گذشته سقوط کردند. و همان طور که خود مؤسسات امپریالیستی اقرار کرده اند، کاهش رشد اقتصاد فقط شامل بازارهای مالی رو به رشد نبوده و بر اقتصاد آمریکا (که بیش از ۷۰۸ تریلیون دلار بدهی انباشت کرده) نیز تأثیر گذاشته است. به عنوان مثال، علاوه بر سهام شرکت "گلنگور"، ارزش سهام شرکت های بسیار دیگری نیز در کشورهای مختلف دچار کاهش ناگهانی شدند، و بسیاری از سرمایه داران آمریکا از ترس سقوط ناگهانی سهام مبادرت به فروش سهام شرکت های نفتی و معادن خود کردند. به طوری که مجله فایننشیال تایمز نیز گزارشی را در این رابطه منتشر کرد مبنی بر این که "کاهش رشد اقتصادی چین، عدم اطمینان ِ سرمایه داران آمریکایی به سیاست مالی دولت آمریکا (به عنوان مثال این که بانک مرکزی آمریکا می خواهد نرخ بهره را برای اولین بار پس از ده سال افزایش دهد) و عدم اطمینان به افزایش درآمد شرکت های بزرگ، منجر به تکان شدیدی در بازار سهام آمریکا و جهان شد."
بر اساس گزارش فوق الذکر در ده سال گذشته، پائین بودن نرخ بهره منجر به پوشاندن مشکلات رو به رشد در نقدینگی بازار شده بود. مشکل نقدینگی بازار زمانی پدیدار می شود که سرمایه گذاران مالی و دلالان تلاش کنند که سهام خود در بازار خاصی را به طور همزمان بفروشند اما خریدار نداشته باشند. پیش بینی می شود که نوسان در نقدینگی در یک بازار خاص نیز متوقف نشده و به بازارهای دیگر سرایت خواهد کرد. به طوری که سرایت شوک نقدینگی از بازاری به بازارهای دیگر منجر به بروز شوک در سیستم مالی جهانی (مانند آن چه که در سال ۲۰۰۸ اتفاق افتاد) خواهد شد.
تجزیه و تحلیل های مالی که سازمان تجارت جهانی و دیگر مؤسسات امپریالیستی در روزهای اخیر در رابطه با بحران مالی کنونی ارائه داده اند، بازگو کننده این واقعیت است که سیاست های بانک های مرکزی عمده ی جهان، سیاست هایی که با حمایت صندوق بین الملل پول و سایر نهادهای امپریالیستی انجام شدند، چنین وضعیت وخیم اقتصادی ای را ایجاد کرده است. واقعیت این است که سیاست های مالی بانک ها و دیگر مؤسسات عمده جهان نه تنها منجر به بهبود وضع اقتصادی پس از بحران ۲۰۰۸ نشده اند، بلکه کمک های نقدی بی پایان آن ها به سرمایه داران بزرگ در بازارهای مالی امپریالیستی، شرایط و زمینه های مساعدی را برای شروع فروپاشی اقتصادی دیگری را فراهم کردند.
این امر در شرایطی در حال ظهور است که سرمایه داران با آگاهی بر وضعیت اقتصاد جهانی بخصوص در هفت سال گذشته بیش از گذشته فهمیده اند که "دست های نامرئی" نجات دهنده سیستم سرمایه داری توهمی بیش نیست و عملیات نجات مختلفی که در این فاصله به کار گرفته شدند، مانند کاهش نرخ بهره و حتی رساندن آن به صفر توسط بانک های مرکزی، یا پرداخت بسته های محرک مالی به بانک ها و مؤسسات مالی ، موفق به غلبه بر زمینه های بحران جهانی در سیستم سرمایه داری نشده اند. به همین دلیل هم نظرها بیشتر به سوی راه حل های همیشگی جهت یافته یعنی سرشکن کردن هر چه بیشتر بار بحران اقتصادی بر دوش خمیده طبقه کارگر جهانی و جنگ و آتش افروزی در چهار گوشه جهان. اما واقعیت این است که بحران های اقتصادی کنونی در نظام سرمایه داری، بحران های ساختاری سیستم سرمایه داری بوده و جز مبارزه برای نابودی این سیستم، راهی برای خلاص شدن طبقه کارگر جهانی از نتایج شدیدأ اسارت بار چنین وضعیت اقتصادی ای وجود ندارد.
 اکتبر 2015