به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران
شماره 196 ، مهر ماه 1394
 
سهیلا دهماسی
 
جنایت جنگی آمریکا در قندوز افغانستان!
بمباران درمانگاه "پزشکان بدون مرز" در قندوز افغانستان در روز شنبه سوم اکتبر 2015 به وسیله هواپیما های آمریکائی و قتل عام ۱۲ دکتر و پرستار و کارمند بیمارستان و ۱۰ بیمار که سه نفر از آن ها کودک بودند، تازه ترین جنایت جنگی آمریکا در افغانستان می باشد. این جنایت جنگی که برای مسببان آن امر تازه ای نبود خشم و نفرت مردم آزادیخواه جهان را برانگیخت.
روز دوشنبه به دنبال بمباران بیمارستان قندوز، ژنرال "جان کمپبل" فرمانده ارتش آمریکا در افغانستان در یک کنفرانس مطبوعاتی اعتراف نمود که بمباران مزبور توسط یکی از هواپیماهای جنگی آمریکا صورت گرفته است. او با این داستان که "ارتش افغانستان برای از بین بردن طالبان، تقاضای بمباران از ما کرد و چند غیرنظامی به طور تصادفی کشته شدند" تلاش کرد که هم ابعاد فاجعه را کمرنگ سازد و هم مسئولیت اصلی این جنایت جنگی را به گردن ارتش افغانستان بیاندازد. اما این اعتراف درحالی صورت گرفت که ادعای ژنرال کمپبل با داستان اولیه ای که پنتاگون منتشر کرد مبنی بر این که نیروهای ویژه آمریکایی مورد حمله طالبان قرار گرفتند و تقاضای حملات پشتیبانی کردند به روشنی در تناقض بود. جنگنده ای که در عملیات جنایت آمیز مزبور مورد استفاده قرار گرفت، از نوع AC-130 بود که به دلیل خصوصیات خاص اش، به "فرشته مرگ" مشهور است.
 "فرشته مرگ" بسیار بزرگ، سنگین، کم سرعت و مجهز به چندین موشک و بمب های متعدد می باشد و قادر است ساعت ها بالای هدف پرواز کرده و آن را توسط قدرت آتش ویرانگر خود با خاک یکسان سازد. پنتاگون بارها در مورد این "قلعه ی نظامی پرنده" با افتخار مطرح کرده است که این جنگنده قادر به نشانه گیری بسیار دقیق بوده و می تواند حتی به کوچکترین هدف ها شلیک کند. اما واقعیت این است که بیمارستان قندوز ساختمانی بسیار بزرگ با علامت ها و نشانه های متعدد و قابل شناسایی دقیق بود. پس اگر ادعاهائی که پنتاگون در مورد "فرشته مرگ" خود مطرح می کند صحت داشته باشد این سئوال مطرح می شود که آن "قلعه نظامی پرنده" با همه دقت در نشانه گیری هدف چطور نتوانسته است بیمارستان به آن بزرگی را ببیند؟  و یا واقعیت این است که درمانگاه "پزشکان بدون مرز" آگاهانه و با برنامه در جهت پیاده کردن سیاستی ضد انقلابی مورد حمله قرار گرفته است.
بازماندگان جنایت درمانگاه "پزشکان بدون مرز" در مصاحبه با خبرگزاری ها صحنه های بسیار فجیعی را توصیف کرده اند که دل هر انسان آزاده ای را به درد می آورد. صحنه هائی شامل بیمارانی که زنده در تخت های خود سوختند، دکترها و پرستارهای مجروح و غرق در خون و کودکان بیماری که مجروح و کشته شدند.
مقامات دولت دست نشانده افغانستان با بی شرمی از جنایتکاران آمریکایی دفاع کرده و به دروغ ادعا کردند که نیروهای طالبان در این بیمارستان سنگر گرفته بودند و آمریکایی ها در پاسخ به تقاضای کمک ارتش افغانستان چاره ای جز بمباران بیمارستان نداشتند. والی قندوز نیز ادعا کرد که "صد درصد از محوطه بیمارستان دست طالبان بود." و ادامه داد که "بیمارستان باغ بسیار بزرگی دارد که طالبان از آن جا به ما شلیک می کردند. مدتی توانستیم با آتش آن ها مقابله کنیم، تا این که مجبور به تقاضای کمک از آمریکایی ها شدیم."
اما اولا سازمان پزشکان بدون مرز، این ادعا که نیرو های طالبان از بیمارستانی که هدف قرار گرفت به نیروهای افغان و ناتو شلیک می کردند را قویاً تکذیب نمود و دروغ بودن آن ادعاها را افشاء نمود. ثانیا "کریستوفر استوکس" مدیر بیمارستان پزشکان بدون مرز با اشاره به سخنان مقامات افغانی و آمریکایی گفت: "این سخنان نظامیان افغانی و آمریکایی، اعترافات آن هاست و نشان میدهد که با همکاری هم تصمیم گرفتند بیمارستانی را با خاک یکسان کنند که ۱۸۰ نفر خدمه پزشکی و بیمار در آن حضور داشتند." به طور کلی، تاکنون مقامات بیمارستان در چندین مصاحبه با خبرگزاری های جهان قاطعانه اعلام کرده اند که هیچ فرد مسلح وابسته به طالبان در بیمارستان حضور نداشته و در طول سال های متوالی که این بیمارستان فعالیت داشته است، موقعیت جغرافیایی آن به طور دقیق (و حتی با معیارهای عددی شناسایی جی.پی.اس) به ارتش آمریکا اطلاع داده شده بود.

 

هم چنین در رابطه با این جنایت باید به خاطر داشت که "کریستوفر استوکس" مدیر بیمارستان پزشکان بدون مرز برغم این که ژنرال جان کمپبل اعلام کرد بیمارستان قندوز "به اشتباه" هدف قرار گرفت در مصاحبه با آسوشیتدپرس گفت که بر اساس اسناد و شواهد، این حمله "برنامه ریزی شده بود". او تاکید کرد که: ساختمان بیمارستان "پی در پی" از پشت و جلو هدف قرار گرفت و به شدت آسیب دید و ویران شد. جالب است که مقامات آمریکائی در حالی از اشتباه سخن می گویند که مقام های سازمان پزشکان بدون مرز اعلام کرده اند که: بمباران بیمارستان بیش از یک ساعت ادامه داشت که نشان میدهد این حمله "هدف عمدی" جنگندههای آمریکایی بود.

واقعیت این است که از زمانی که امپریالیسم آمریکا به بهانه حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ، افغانستان را مورد تهاجم سنگین نظامی خود قرار داد، روزی نیست که ارتش اشغالگر آمریکا در این کشور به دست خود و یا به دست متحدینش جنایتی نیافریده باشد. بر اساس گزارشات منتشر شده در رسانه های خود کشورهای امپریالیستی از هفتم اکتبر ۲۰۰۱ که آمریکا به افغانستان حمله کرد تا امروز که ۱۴ سال از این هجوم وحشیانه می گذرد بیش از ۲۰ هزار غیر نظامی افغانی به دست نیروهای متجاوز به قتل رسیده اند که بیشترشان را زنان و کودکان و سالمندان تشکیل می دهند. با اشغال افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم و بر مسند قدرت نشاندن رژیمی دزد و جنایتکار در این کشور توسط امپریالیسم آمریکا، شیرازه اجتماعی در این کشور از هم پاشیده شده است. شرایط جنگی، فقر شدید، گرسنگی و بیکاری و نابرابری اقتصادی - اجتماعی شدید وضعیت بسیار اسفناکی برای مردم این دیار به وجود آورده است تا آن جا که بخشی از مردم این کشور کوشیده اند تا خود را به مکانی امن برسانند. بیهوده نیست که اکنون پناهنده های افغانی ۱٣ درصد از پناهنده های دنیا را تشکیل می دهند (دومین مقام پس از سوریه).
اشغال افغانستان به وسیله آمریکا و به قدرت نشاندن رژیمی فاسد و دست نشانده در این کشور و دمیدن در آتش جنگی که ۱۴ سال است ادامه دارد، امکانات جدیدی را برای کنترل هژمونیک این قدرت امپریالیستی مهیا نمود و به آمریکا امکان داده است تا ضمن حفظ منافع اقتصادی بورژوازی حاکم بر این کشور، جا پای محکمی هم برای دست درازی به آسیای مرکزی برای خود دست و پا کند. تنها توجه به این واقعیت که در ۱۰ سال اول حمله آمریکا به افغانستان، شرکت های تسلیحاتی آمریکائی فروش خود را ۵۱ درصد افزایش دادند و بر اساس گزارشات منتشر شده از سوی خبرگزاری ها بودجه وزارت دفاع آمریکا یعنی پنتاگون که در سال ۲۰۰۰ معادل ۳۱۲ میلیارد دلار بود ، بیش از دو برابر شده است ، به روشنی نشان می دهد که چه سرمایه هائی از چنین موقعیت جنگی سود می جویند. حال اگر این واقعیت را به سرمایه هائی هم که از تجارت میلیاردی مواد مخدر در افغانستان بهره مند می شوند و برای این تجارت "آبرومندانه" به شرایط ناامن احتیاج دارند اضافه کنیم، بهتر به نقش موقعیت جنگی افغانستان برای پیشبرد سیاست های انحصارات امپریالیستی پی می بریم. با این توصیف آیا لازم است که به تشریح غارت منابع زیرزمینی این کشور که شامل معادن مواد فلزی کمیاب از قبیل لی تیوم ، نیوبیوم ، مولیب دنوم (که در ساختن قطعات کامپیوتر از آن فلزات استفاده می شود) ، کُبالت ، آهن ، طلا ، مس و سنگ های با ارزشی مثل زمرد ، یاقوت و فیروزه می باشد، هم پرداخت؟

 

در آخر در رابطه با رویداد خونین اخیر در افغانستان باید یادآور شد که با بالا گرفتن رسوائی جنایت ارتش آمریکا در حمله به بیمارستان پزشکان بدون مرز در قندوز، رئیس جمهور آمریکا باراک اوباما رسما از بمباران بیمارستان پزشکان بدون مرز عذرخواهی کرد و بر "تحقیقات بی طرفانه" تاکید نمود. اما این قبیل "عذر خواهی"ها تبلیغات پوچی است که نباید آن را جدی گرفت و وعده تحقیق به اصطلاح بی طرفانه هم از نوع وعده های نسیه می باشد. آن چه به طور نقد می توان مشاهده کرد این است که در بستر چنین سر و صداهائی همین اوباما ، علیرغم همه تبلیغات قبلی که گویا نیروهای ارتش آمریکا را از افغانستان خارج خواهد کرد ، روز پنجشنبه ۱۵ اکتبر 2015 (۲٣ مهر ماه 1394) با اعلام این که "به عنوان فرمانده کل قوا، اجازه نمیدهم یک بار دیگر افغانستان مخفیگاه امن تروریستها برای حمله به ملت ما شود" و با این دستاویز ماموریت سربازان آمریکایی در افغانستان را تا سال ۲۰١۷ تمدید کرد. به واقع این عمل نقد با آن وعده نسیه کامل شد و معنای واقعی جنایت حمله به بیمارستان "پزشکان بدون مرز" را هم روشن تر نمود.

 

اکتبر 2015