به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 194 ، مرداد ماه 1394

 

 

نادر ثانی

 

بخش دوم

 

وودی گاتری؛ ستونی استوار در بنای موسیقی اعتراضی

 

سال های میانه دهه ۱۹۳۰ ، سال های رکود اقتصادی بودند و وودی که دیگر نمی‌توانست خرج معاش خانواده را در همان پامپا درآورد، خانواده را در آن جا گذاشته و خود بار دیگر راه این ایالت و آن ایالت را در پیش گرفت. در این سال ها او با زدن ساز دهنی و گیتار و خواندن ترانه‌های ساده مردمی در حالی که بی‌پول و گرسنه و پیاده و یا با سوار شدن مخفیانه بر قطارهای باری به این‌سو و آن‌سو می رفت هنر خود را نیز می آزمود.  او در ضمن از این طریق و یا با گرفتن کارهای موقت در این جا و آن جا ، امرار معاش نموده و تلاش می‌کرد که هر چندگاه یکبار پولی برای مَری و فرزندان شان ارسال کند.

 

در سال ۱۹۳۷ به کالیفرنیا (California) رسید و پس از چندی در یک رادیو محلی (KFVD) مشغول کار شد. کار او این بود که در رادیو ترانه‌های قدیمی سنتی و فولکوریک را تا آن جا که می‌تواند به همان شکل کهن آن ها ، اجرا نماید. رفته‌رفته نه تنها شروع به ساختن و پخش ترانه‌های اعتراضی نمود که آغاز به صحبت در میان ترانه‌ها کرده و همین امر باعث شد که از یک سو توان درک و نقد اجتماعی خود را گسترش داده و به بلندگویی برای بیان واقعیت های روزمره زندگی تهیدستان مبدل گردد از سویی دیگر همین امر باعث شهرت وی شد. از طریق همین ایستگاه رادیویی بود که وودی توانست با افراد زیادی که می‌توانستند به او برای تماس برقرار کردن با این و آن یاری برسانند ، آشنا شود. در ارتباط با این تماس‌های تازه بود که او با افرادی با فعالیت های اجتماعی گسترده چون "اِد روبین" (Ed Robbin) آشنا شد. از طریق اد روبین، وودی در ارتباط با فعالیت های سازماندهی‌داده‌شده سیاسی و اجتماعی آشنا شده و در ارتباط با جریانات و افراد سوسیالیست و کمونیست در جنوب کالیفرنیا قرار گرفت. در ارتباط با همین آشنائی های نوین بود که وودی توانست از سویی در رابطه با ماجرای افرادی که بیگناه محکوم می‌شدند و از جانب دیگر با سرشناسانی مترقی چون "جان اشتاین‌بک"، (John Steinbeek) نویسنده معروف کتاب هایی چون "خوشه‌های خشم"، "موش ها و آدم ها" و "مروارید" آشنا شود.

 

اد  رابین نه تنها در این سال ها که تا پایان عمر وودی در کنار او بود و فردی بود که زمینه آن را برآورد تا وودی در سال ۱۹۳۶ با "حزب کمونیست آمریکا" در ارتباط قرار گیرد.  وودی در این زمینه نوشته است: "بهترین کاری که من در سال ۱۹۳۶ به انجام رساندم امضای همکاریم با حزب کمونیست بود." ۹ وودی گاتری با وجود این که هیچگاه عضو حزب نشد با آن همکاری می‌کرد و در خلال سال های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۰ (سال های آغازین جنگ جهانی دوم) در روزنامه این حزب، "دنیای مردم" (People’s World) ستونی به نام "وودی سز" (Woody Sez) داشت که در خلال این مدت ۱۷۴ نوشته از او به چاپ رسید. این نوشته‌ها که پس از مرگ او در مجموعه‌ای گرد آمده‌اند نوشته‌هایی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی با کلامی خالصانه و طنزآلود بودند.

 

پس از انعقاد "قرارداد عدم تجاوز" میان دولت های آلمان نازی و اتحاد جماهیر شوروی در ۲۳ آگوست ۱۹۳۹ و تنها ۸ روز پس از آن، ۱ سپتامبر ۱۹۳۹، حمله آلمان نازی و در پی آن اتحاد جماهیر شوروی به لهستان و آغاز جنگ جهانی دوم، رادیوئی که وودی در آن کار می کرد دیگر خواهان همکاری با افرادی که از اتحاد جماهیر شوروی و حرکات اخیر آن دفاع می‌کردند نبود و از این رو اِد و وودی ناچار شدند که کالیفرنیا را ترک کنند. وودی پس از سه سال اقامت در غرب ایالات متحده آمریکا ، عازم شرق این کشور شد و به نیویورک (New York City) کوچ کرد.

جنگ جهانی دوم شروع شده بود و با وجود این که ایالات متحده آمریکا هنوز وارد جنگ نشده بود، تبلیغات شدیدی به نفع جنگ و جهت حفظ سیستم اقتصادی و اجتماعی موجود آغاز شده بود. در همه جا سرودهایی چون "خدا آمریکا را حفظ کند"۱۰ از بلندگوها پخش می‌شدند. وودی که در خلال این سال ها در کنار حزب کمونیست فعالیت می‌کرد در تلاش بود تا آلترناتیوی در برابر این تبلیغات شکل دهد و به همین دلیل هم در فوریه سال ۱۹۴۰ ترانه‌ای  سرود که معروفترین و به‌جامانده‌ترین کار گردید: ۱۲

این سرزمین، میهن توست! ۱۱

ترانه‌ای از وودی گاتری۱۴ ـ ۱۲

 

این سرزمین میهن توست، این سرزمین میهن من است

از کالیفرنیا تا جزایر نیویورک

از جنگل های چوب سرخ تا آب جریان خلیج (گُلف) 

این سرزمین برای من و تو به وجود آمده است.

 

زمانی که در کنار شاهراهی قدم می‌زدم

در مقابل خودم جاده‌ای بی‌پایان دیدم

و پشت سرم دشتی طلایی

این سرزمین برای من و تو به وجود آمده است.

 

به این‌سو و آن‌سو رفته‌ام و جای پاهای خود را درنوردیدم

تا به شن های تابنده در صحراهای الماس‌نشان رسیدم

و از همه در اطراف خود این نوا را شنیدم:

این سرزمین برای من و تو به وجود آمده است.

 

زمانی که خورشید درخشان از راه رسید و من قدم می‌زدم

و مزارع گندم مواج بودند و ابری از گرد و غبار در حرکت

و زمانی که مه در حال پر کشیدن بود صدایی طنین انداخت:

این سرزمین برای من و تو به وجود آمده است.

 

زمانی که در حال قدم زدن بودم تابلویی در آن جا دیدم

و روی تابلو نوشته شده بود: "گذر ممنوع."

گویا آن سو چیز بسیاری نیست

این سو برای من و تو به وجود آمده است.

 

در سایه برجی، خلقم را دیدم.

از ورای اداره‌ای ساده، خلقم را می‌بینم؛

زمانی که آن ها آن جا گرسنه ایستاده بودند، و از خودم می‌پرسم:

آیا این سرزمین برای من و تو به وجود آمده است؟

 

هیج موجودی هیچ گاه نمی‌تواند من را متوقف کند،

زمانی که در این شاهراه آزادی گام برمی‌دارم؛

هیج موجودی هیچ گاه نمی‌تواند من را ناچار کند بازگردم

این سرزمین برای من و تو به وجود آمده است.

 

این ترانه به زبان های بسیار برگردان و اجرا شده در لینک زیر می‌توانیم برگردان سوئدی این ترانه را با اجرای بسیار زیبایی از خواننده سوئدی "میکائیل ویه" (Mikael Wiehe) و خواننده ایرانی‌الاصل "لاله" (Laleh) را دیده و بشنویم. ۱۵

 

در ماه مارس ۱۹۴۰ "کمیته جان اشتاین‌بک برای یاری کارگران مزارع"۱۶ از وودی دعوت به عمل آورد تا در کنسرتی که قرار بود برای جمع کردن پول برای کارگران مهاجر برگزار شود شرکت کند. در خلال این کنسرت بود که وودی با "پیت سیگر" (Pete Seeger) ـ فردی که ادامه‌دهنده راه او شد ـ آشنا شده و همگامی با وی را آغاز کرد. با به دست آوردن شهرت روزافزون، وضع اقتصادی وودی بهتر می‌شد اما با این وجود هم چنان ناگوار بود. حقوق متوسط او در سال های ابتدایی دهه ۱۹۴۰ تنها ۱۸۰ دلار بود که وودی از این میزان بخشی را برای مری و فرزندان شان ارسال می‌کرد.

 

از نظر فعالیت های وودی گاتری، دوران جنگ جهانی دوم را می‌توان به دو دوره تقسیم کرد: تا پیش از حمله آلمان نازی به اتحاد جماهیر شوروی ، وودی به همراه نزدیکان خود ترانه‌هایی برای صلح می‌خواند اما پس از این حمله در ژوئن ۱۹۴۱ وودی، پیت و همکاران شان رو به اجرای ترانه‌های ضدفاشیستی آوردند. شاید ترانه "دوشیزه پاویلیچنکو" (Miss Pavlichenko)، ترانه‌ای درمورد "لودمیلا پاویلیچنکو" (Lyudmila Pavlichenko) یکی از بهترین نمایشگران ترانه‌های وودی در این دوران باشد:

 

دوشیزه پاویلیچنکو۱۷

ترانه‌ای از وودی گاتری۱۸

 

دوشیزه پاویلیچنکو دارای شهرتی همه‌گیری

روسیه میهن توست و نبرد کارزار تو

تمامی مردم جهان او را در درازمدت دوست خواهند داشت

چرا که بیش از ۳۰۰ نازیست با نفیر اسلحه‌ تو به زمین افتاده‌اند.

 

بر زمین افتاده با سلاح تو، آری

بر زمین افتاده با سلاح تو

چرا که بیش از ۳۰۰ نازیست با نفیر اسلحه‌ تو به زمین افتاده‌اند.

 

دوشیزه پاویلیچنکو دارای شهرتی همه‌گیری

روسیه میهن توست و نبرد کارزار تو

لبخند تو درخششی همانند خورشید فردا دارد

اما بیش از ۳۰۰ سگ نازیست با نفیر اسلحه‌ تو به زمین افتاده‌اند.

 

بر زمین افتاده با سلاح تو، آری

بر زمین افتاده با سلاح تو

چرا که بیش از ۳۰۰ نازیست با نفیر اسلحه‌ تو به زمین افتاده‌اند.

 

بر کوه‌ها و در دره‌های خویش آرام چون آهویی سبکبالی

در جوار درختان تناورت کسی با ترس آشنا نیست

نگاهت را به بالا می‌آوری و سپس آن را چون جنگجویی به پایین

و بیش از ۳۰۰ سگ نازیست با نفیر اسلحه‌ تو به زمین افتاده‌اند.

 

بر زمین افتاده با سلاح تو، آری

بر زمین افتاده با سلاح تو

چرا که بیش از ۳۰۰ نازیست با نفیر اسلحه‌ تو به زمین افتاده‌اند.

 

در روزهای آتشبار تابستانی، در زیر برف سرد زمستانی

در هر شرایطی که باشد می‌توانی دشمن را جستجو کرده و بیابی

این جهان عاشق چهره شیرینت خواهد شد، همان گونه که من بوده‌ام

چرا که بیش از ۳۰۰ سگ نازیست با نفیر اسلحه‌ تو به زمین افتاده‌اند.

 

بر زمین افتاده با سلاح تو، آری

بر زمین افتاده با سلاح تو

چرا که بیش از ۳۰۰ نازیست با نفیر اسلحه‌ تو به زمین افتاده‌اند.

 

بیزارم از این که چتربازی پریده و دشمنی در میهن تو پیاده شود

اگر توده شوروی تو کار را برای تجاوزگران دشوار نمایند

دلم برای دیدن آن سوی اسلحه چنین بانوی زیبایی تنگ نشده است

اگر که نام او پاویلچنکو نام من سه صفر یک باشد!

 

بر زمین افتاده با سلاح تو، آری

بر زمین افتاده با سلاح تو

چرا که بیش از ۳۰۰ نازیست با نفیر اسلحه‌ تو به زمین افتاده‌اند.

 

(ادامه دارد)

 

 

پانوشت‌ها:

(9) Woody Guthrie Archives. "My Constitution and Me "Woody Guthrie Archives Collection. Manuscripts Box 7 Folder 23.1,

(10) God Bless America

(11) This land is your land. Lyrics: https://www.woodyguthrie.org/Lyrics/This_Land.htm

(12)https://www.youtube.com/watch?v=wxiMrvDbq3s with Woody Guthrie

(13)https://www.youtube.com/watch?v=1yuc4BI5NWU with Bruce Springsteen

(14)https://www.youtube.com/watch?v=9r0MQpUTIow with Arlo Guthrie, Willie Nelson, Neil Young & More

(15)https://www.youtube.com/watch?v=i_VBih1e2fU with Mikael Wiehe & Laleh

(16)The John Steinbeck Committee to Aid Farm Workers

(17)Miss Pavlichenko

(18)Lyudmila Pavlichenko: https://en.wikipedia.org/wiki/Lyudmila_Pavlichenko

Lyudmila Pavlichenko speech in New York City 1942: https://www.youtube.com/watch?v=jDO6n7GuslA

About Lyudmila Pavlichenko from 2:00 in Russian: https://www.youtube.com/watch?v=OGCU2tBdb68