به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 192 ، خرداد ماه 1394

 

مراد تبریزی

 

بیماری فراموشی آگاهانه یا خدشه دار ساختن حافظه تاریخی توده ها!

 

این روز ها در میان افراد و نیرو های سیاسی بیماری عجیبی رایج شده که متاسفانه هر روز هم ابعاد بیشتری پیدا می کند. این بیماری نوعی فراموشی آگاهانه است. البته با بالا رفتن سن به طور طبیعی فراموشی هم حاصل می شود اما فراموشی آگاهانه بیشتر بیانگر نان را به نرخ روز خوردن است.  برای نمونه با این که تقریبا اکثر نیرو های سیاسی موجود در زمان گروگان گیری سفارت آمریکا به وسیله به اصطلاح دانشجویان خط امام به دفاع از این اقدام برخاستند و تظاهرات می کردند و شعار "دانشجوی خط امام افشاء کن، افشاء کن" سر می دادند امروز هیچ کدام حاضر نیستند در باره این گذشته صحبت کنند و اشتباهات خود را به یاد آورند و اگر کسی هم این گذشته و اشتباهات را یاد آوری کند چنان خشمگین می شوند که نگو و نپرس. بگذارید مورد دیگری را هم یاد آوری کنم. امروز همه می دانند که جنگ ایران و عراق جنگی ارتجاعی و ضد مردمی بود که می بایست از سوی هر نیروی انقلابی محکوم شود. اما دیدیم که همین راه کارگر تحت پوشش تز "دفاع از میهن" به دفاع از جنگ جمهوری اسلامی با دولت ضد مردمی عراق برخاست و حتی کارگران و زحمتکشان را برای رفتن به جبهه جنگ و یا تولید بیشتر تشویق می کرد تا در جنگ به اصطلاح میهنی آتش جنگ خاموش نشود و سرمایه داران بهتر بتوانند جیب های شان را پر سازند. راه کارگری ها در آن مقطع و با این موضع گیری که در جهت تحکیم پایه های جمهوری اسلامی قرار داشت عملا به رژیم کارگر کُش جمهوری اسلامی کمک کردند تا چهره ضد مردمی و  مخرب خود را پنهان کند.

 

یکی دیگر از مواردی که افراد و سازمان های سیاسی حاضر نیستند به آن بپردازند و فراموشی را ترجیح می دهند همانا تحلیل از ماهیت رژیم جمهوری اسلامی است. در این مورد آن ها نه تنها از یاد آوری تحلیل های انحرافی شان پرهیز می کنند بلکه حاضر نیستند حتی اعتراف کنند که در آن زمان یک نیرو بود (چریکهای فدائی خلق) که در مقابل آن موج عظیم دفاع از خمینی و تمکین به وضع موجود ایستاد و از ماهیت ارتجاعی جمهوری اسلامی تحلیلی درست ارائه داد. از راه کارگر شالگونی گرفته تا راه کارگری های جناح دیگر و از اقلیت گرفته تا دیگرانی که کم هم نیستند در مقابل این سئوال که آیا نیرویی هم بود که در مقابل رژیم ایستاد  و دنباله روی نکرد و تحلیل درست از ماهیت رژیم ارائه داد؟  آشکارا به دروغ متوّسل می شوند. این ها در کتمان واقعیت تا آن جا پیش می روند که انگار همه مثل هم بودند و اصلا چریکهای فدائی خلق ایران وجود نداشتند.  گویا این چریک ها نبودند که در همان ابتدا با صراحت ماهیت ضد مردمی و کارگر ستیز جمهوری اسلامی را با مردم در میان گذاشتند و حتی گفتند که این رژیم، دیکتاتوری سیاهی برقرار خواهد کرد. تمام این جریانات ریز و درشت سیاسی وقتی از انشعاب سازمان چریکهای فدائی خلق صحبت می کنند با تحریف تاریخ این سازمان،  اولین انشعاب بعد از قیام بهمن را انشعاب اقلیت و اکثریت قلمداد می کنند و انگار نه انگار که عده ای از چریکهای فدائی خلق که از ابتدای تشکیل سازمان در آن فعالیت می کردند با مشاهده سیاست های سازشکارانه رهبری آن زمان این تشکیلات که فرخ نگهدار در راسش بود ، از این سازمان جدا شدند.  بعد از قیام و ایجاد ستاد ها و علنی شدن سازمان خیلی زود روشن شد که اپورتونیست های معلوم الحالی چون فرخ نگهدار رهبری این سازمان را غصب و دیدگاه های فکری بنیانگذاران سازمان را مردود اعلام کرده اند و در حال مماشات با رژیم جدید می باشند. به همین دلیل هم چریکهای فدائی خلق واقعی از این سازمان خارج شدند و تشکیلات خودشان را بر پا نمودند. این تشکیلات که از آن زمان تا کنون فعالیت می کند در تمام این سال ها تحت نام چریکهای فدائی خلق ایران فعالیت کرده و شناخته شده است.

البته تحریف تاریخ صرفا به نیروهای چپ خلاصه نمی شود. برای نمونه اخیراً ایرج مصداقی در مطلبی تحت عنوان "سازمان چریکهای فدائی خلق و پذیرش رهبری خمینی در دوران انقلاب ضد سلطنتی" که به تاریح 17 فروردین ماه منتشر نموده با این که تاکید می کند که: "من به معنا و مفهوم آن‌چه می‌گویم باور دارم" و با این که می داند که سازمان چریکهای فدائی خلق ایران بعد از قیام بهمن دچار انشعاب های متعددی شده است و اولین انشعاب جدائی چریکهای فدائی خلق از این سازمان بوده ، باز هم برای پیشبرد بحث خود در حالی که به "اطلاعیه سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران" به تاریخ "۵ بهمن 1358" استناد می کند در بالای این اطلاعیه می نویسد که: "اطلاعیه چریک‌های فدایی خلق ایران پیش از انشعاب در مورد بیماری خمینی را در زیر می‌توانید ملاحظه کنید".

 

اگر ایرج مصداقی تاکید نکرده بود که به "معنا و مفهوم" آن چه می گوید آگاه است می شد این کار را به حساب اشتباهی آگاهانه نگذاشت و از آن گذشت اما وقتی که او می گوید می داند که دارد چه می گوید و از سوی دیگر هم می داند چریکهای فدائی خلق ماه ها قبل از این اطلاعیه از آن سازمان جدا شده بودند ، انسان در انگیزه این فراموشی دچار شک می شود. به خصوص که شاهدیم در این آشفته بازار سیاست خیلی ها آگاهانه با تکیه بر عملکرد سازمان تحت رهبری فرخ نگهدار ، کل فدائی ها را آماج حمله قرار می دهند. مثل کسانی که با تکیه برخیانت های حزب توده تصور می کنند می شود کل کمونیست ها را کوبید!

 

البته در بررسی تاریخ باید در نظر داشت که در شرایط پس از قیام بهمن خیلی از نیرو های سیاسی راه مماشات با جمهوری اسلامی را در پیش گرفتند.  مثلا سازمان مجاهدین خلق که ایرج مصداقی تا همین چندی پیش از پیروان پیگیرش بود ، رهبرش را به پابوسی امام خمینی فرستاد و در آن شرایط با افتخار عکس دیدار با خمینی را انتشار می داد، و یا در جریان سرکوب خلق کُرد اعلام بی طرفی می کرد، و رسوا تر نقشی بود که این سازمان در جریان گروگان گیری کادر سفارت آمریکا در تهران ایفا نمود.   کسی فراموش نکرده که چگونه اعضای این سازمان جلوی سفارت شعار "دانشجوی خط امام افشاء کن، افشاء کن" می دادند.

برای این که جای هیچ سوءتفاهمی باقی نماند ، باید تاکید کنم که این امر نا روشنی نیست که از زمانی که دار و دسته فرخ نگهدار بر سازمان فدائی غلبه یافتند ، خطی بر این تشکیلات حاکم شد که با تئوری ها و سنت های چریکهای فدائی خلق انطباق نداشت و به همین دلیل هم ادامه دهندگان آن تئوری ها و سنت ها از این سازمان جدا شده و تحت نام چریکهای فدائی خلق ایران به مبارزه خود ادامه دادند. دارو دسته نگهدار در آن زمان به کارهایی به نفع جمهوری اسلامی دست زدند که با هیچ ارزش و سنت چریکهای فدائی خلق انطباق نداشت.  مثلاً آن ها کارگران شرکت نفت را که اعتصاب کرده بودند به بهانۀ این که خمینی ملّی است تشویق به رفتن بر سر کار کردند. یا در جریان یورش جمهوری اسلامی به ترکمن صحرا در خلع سلاح شوراهای دهقانی کمک نموده و عملا شرایط سرکوب خلق ترکمن به وسیله جمهوری اسلامی را تسهیل نمودند. بر اثر سیاست های این دار و دسته رسوا ، جمهوری اسلامی امکان یافت تا به راحتی خلق ترکمن  را سرکوب نماید. همین دار و دسته بودند که بعد ها شعار "سپاه پاسداران را به سلاح سنگین مسلح کنید" را سر دادند. یا جنگ عراق و ایران را جنگ میهنی نامیده کارگران را تشویق به جبهه رفتن کردند و بعد هم با بیشرمی کارگران را تشویق به تولید هر چه بیشتر کردند.  اکثریتی ها حتی با افتخار کشته شدگان خودشان در جبهه های جنگ با عراق را در نشریۀ کار خود شهید فدائی قلمداد کردند.

اما، برای آگاهی از عملکرد چریکهای فدائی خلق چند نمونه در این جا ذکر می کنم: برخلاف دیگر سازمان ها و جریان های ریز و درشت که ماهیت رژیم را بر اساس تحلیل از گذشته افراد فعال در رژیم تعیین می کردند چریکهای فدائی خلق با تحلیل نظام اقتصادی - اجتماعی حاکم ماهیت رژیم را وابسته به امپریالیسم و خمینی را ضد خلقی شناختند. همواره منافع کارگران و زحمتکشان را در مد نظر داشته و هیچ قدمی برخلاف منافع توده ها و هیچ عملی را به نفع جمهوری اسلامی برنداشتند و جائی نبوده که از افشای رژیم دست بر داشته باشند.

در تظاهرات جمهوری اسلامی به دنبال گروگان گیری در سفارت آمریکا برخلاف سایر گروه ها و سازمان ها شرکت نکردند بلکه در طی اعلامیه ای عوام فریبی این گروگان گیری را روشن کردند. در انتخابات مجلس خُبرگان و سایر انتخابات شرکت نکردند و شرکت در انتخابات های جمهوری اسلامی را با توجه به شرایطی که بر آن ها حاکم بود طی اعلامیه هایی افشا نموده و مردم را به عدم شرکت در این شعبده بازی ها دعوت می کردند. جنگ ایران و عراق را نه جنگ میهنی بلکه جنگ امپریالیستی ارزیابی کرده و بر خلاف سایر نیروهای سیاسی کارگران و زحمتکشان را تشویق به رفتن به جبهه و تولید بیشتر نکردند. در میتینگ تاریخی مهاباد رفیق اشرف دهقانی رهبران جنبش خلق کُرد که با رژیم تن به مذاکره داده بودند را به درستی مورد انتقاد قرار داد و نادرستی عمل آن ها را گوشزد کرد. او ضمن تجلیل از فداکاری و از جان گذشتگی خلق کُرد گفت: که این فداکاری ها لازم است ولی به تنهایی کافی نیست. و تاکید کرد که رهبری باید درست عمل بکند و گرنه همه چیز از دست می رود و دیدیم که فقدان رهبری کمونیستی چه بر سر این جنبش آورد.

 

در خاتمه امیدوارم که جوانانی که جویای آگاهی از تاریخ مبارزات گذشته گان هستند برای بررسی تاریخ به اسناد اصلی رجوع کنند و جهت هموار کردن راه آینده از درس های آن مبارزات بیاموزند و  اجازه ندهند که بیماری فراموشی آگاهانه رایج به حافظه تاریخی آن ها خدشه ای وارد سازد.

 

خرداد 1394