به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 186 ، آذر ماه 1393

 

سهیلا دهماسی

نگاهی به تصویب قوانین جدید در کانتون "جزیره"

 

کوبانی سرزمینی بود ناشناس، نامی ناشنیده برای اکثر مردم جهان. سرزمین خلقی که سرود مقاومت و مبارزات حیرت آورش نسیم سرخی شد که بهار امید و شکوفایی را به جهانیان هدیه کرد.  این خلق مقاوم، زنان شیردلی را در قلب دردکشیده خود پرورش داده بود که درس های پر اهمیت تاریخ را دوباره به جهانیان یادآوری کردند. درس هائی چون "هیچ ظلمی بی پاسخ نمی ماند"، که "انقلاب خشونت نیست، انقلاب در هم شکستن توحش و خشونت سازمان یافته موجود است"، که "هیچ جنبش انقلابی بدون شرکت زنان به سرانجام نمی رسد"، که "هیچ دشمنی حتی خونخوارترین آن ها شکست ناپذیر نیست". این ها درس هائی بودند که در طول تاریخ با خون زنان و مردان ستمدیده و مبارز بر سر در کلاس تاریخ حک شده بودند.  

 

به پا خاستن شیرزنان کوبانی و مبارزه مسلحانه آن ها (پس از شدت گیری جنایات امپریالیستی در سه سال گذشته در سوریه که منجر به ویرانی این کشور و کشته شدن ده ها هزار نفر و آواره شدن میلیون ها نفر شد) پائیز ۲۰۱۴ را به سرخ ترین و زیباترین بهار تاریخ خلق های تحت ستم در سال های اخیر تبدیل کرد، و به قلب زخمی جهان اسیر شده در چنگال سیستم سرمایه داری جهانی، خون تازه ای از امید به مبارزه، امید به پیروزی و غلبه نهایی طبقات تحت ستم بر سیستم در حال مرگ سرمایه داری (۱) بخشید. امیدی انقلابی که دیر یا زود انعکاس های کوبانی مانندی را در گوشه و کنار جهان به دنبال خواهد داشت.

 

درس های انقلابی مبارزات مسلحانه زنان کردستان سوریه بی شمارند، اما جدیدترین رویداد انقلابی، تصویب و اجرای قوانینی به نفع زنان در منطقه آزاد شده کانتون جزیره (یکی از کانتون های سه گانه کردستان سوریه) می باشد که با هر کمبودی، کاملاً مترقی و نشانه حضور ِ مبارزاتی ِ قدرتمند زنان در جامعه می باشند.  بر اساس این قانون (که خبر تصویب آن در روز اول نوامبر ۲۰۱۴ طی بیانیه دولت کانتون جزیره منتشر شد) زن ها از آزادی و برابری با مردها "در تمام عرصه های زندگی عمومی و خصوصی" بهره مند می شوند. برخی از مفاد قانون تصویب شده به نفع زنان عبارتند از: مزد برابر در مقابل کار برابر، حق انتخاب شدن در ارگان های سیاسی-اجتماعی، برابر بودن زن ها با مردها در قانون ارث، آزادی انتخاب زوج و حق تقاضای طلاق یک طرفه توسط زن، برابر بودن شهادت زن با مرد، و دیگر حقوق و آزادی هایی که برخورداری از آن ها در واقع حق طبیعی زنان است. در این قانون رسم و رسوم های ارتجاعی مانند مهریه و شیربها، چندزنی، و هر نوع تبعیض و خشونت علیه زنان (منجمله خشونت و قتل به بهانه هایی مانند به اصطلاح "دفاع از ناموس") نیز غیرقانونی محسوب شده و دست زدن به این خشونت ها شامل مجازات های شدیدی شده اند. یکی دیگر از مفاد قانون مزبور، برانداختن یک رسم ارتجاعی به جا مانده از گذشته در کُردستان به نام "زن به زن" است. این رسم که از حیات طولانی ای در آن منطقه بر خوردار می باشد بر اساس مقررات جدید، غیرقانونی اعلام شده و خانواده هایی که فرزندان خود را وادار به ازدواج در چهارچوب این قانون کنند، مجرم شناخته خواهند شد. (۲)

 

تصویب این قانون مترقی در کانتون جزیره (و تلاش برای تصویب آن در کانتون عفرین و کانتون کوبانی) در نتیجه نقش برجسته زنان در  مبارزه مسلحانه در کُردستان امکان پذیر شده و حفظ آن نیز منطقا مستلزم ادامه این مبارزه تحت رهبری انقلابی تا به دست آوردن پیروزی نهایی است. اساساً تصویب و اجرای این قوانین مترقی در سرزمینی که زنان دلاور آن در خط مقدم جبهه های نبرد خلق با ضد خلق، حماسه آفرینی کرده و می کنند نه تنها تعجب انگیز نیست، بلکه دستاورد منطقی آن مبارزات به شمار می رود. در واقع، آزادی و برابری زن و مرد در مقابل قانون، یکی از خواسته های دموکراتیکی است که زنان کوبانی برای آن جنگیدند.

 

تصویب قانون جدید در باره حقوق زنان در کانتون جزیره منجر به روشن تر شدن یک واقعیت دیگر نیز شد، و آن این واقعیت است که مردمی که برای برانداختن نظم پوسیده طبقاتی موجود بپاخاسته اند بدون حاکمیت شیوه های خلقی اداره جامعه، و بدون جایگزین کردن نظم و حکومت خلقی نمی توانند پیروزی های به دست آمده را حفظ کرده؛ و متحق شدن برنامه ها و مطالباتی که توده ها برای تحقق آن ها بپاخاسته اند باعث می شود که توده ها ثمرات مبارزه را در زندگی خود ببینند و پیوند شان با مبارزه جاری هر چه عمیق تر گردد.  این نیز یکی از بزرگترین دستاوردهای رشادت های زنان و مردان کوبانی، و زیباترین هدیه دختران پاک کوبانی به تاریخ است که باطل بودن گفتمان های ارتجاعی را با آشکاری به همگان نشان داد.

 

بورژوازی در تبلیغات خود علیه "انقلاب" به طور کلی و تبلیغ علیه هر نوع مقاومت و مبارزات توده ها علیه ستمگران شان، اینطور وانمود کرده و می کند که مبارزات توده ها جهت سرنگونی نظم حاکم  منجر به بی نظمی و هرج و مرج هایی می شوند که به مراتب شرارت بار تر از نظم طبقاتی ای هستند که توده ها قصد برانداختن آن ها را دارند. اما سیستم خلقی اداره جامعه در کانتون ها به روشنی نشان داد که در قلب هر خیزش انقلابی توده ها، نظمی انقلابی، نظمی اساساً عادلانه وجود دارد. زنان شجاع کوبانی در کنار مردان هم رزم خود نشان دادند که در اوج خونریزی و قتل و غارتی که توسط استثمارگران و مزدوران رنگارنگ آن ها در جریان است، توده های مبارز انقلابی می توانند با به دست گرفتن کنترل این جنگ تحمیل شده، با آتش زدن نظم بورژوازی، حتی در بحبوحه جنگ نیز کانون های صلح و نظم اجتماعی را در درون همان میدان جنگ سراسر خون و آتش بر پا سازند. به این صورت مبارزه توده های کوبانی مفهوم و خصلت واقعی "جنگ انقلابی خلق علیه ضد خلق" را نشان داد و موجب شد تا تبلیغات دشمن در این زمینه باطل و جایگاه و معنای حقیقی جنگ انقلابی خلق علیه ضد خلق در زندگی واقعی طبقه کارگر و توده های تحت ستم باز شناخته شود.           

 

آن چه که تاکنون در کوبانی رخ داده (از رشادت های زنان مبارز گرفته تا تصویب قانون به نفع زنان و جا انداختن شیوه های انقلابی اداره کانتون ها، با هر ضعف و کمبودی هم که وجود داشته باشد، هم حقانیت و کارآیی مبارزه مسلحانه توده های تحت ستم در منطقه و هم ضرورت شرکت (و حتی پیشگامی) زنان آگاه در مبارزات انقلابی - اجتماعی را نشان می دهد. مبارزه زنان کوبانی ثابت کرد که دیکتاتوری عریان و جنایات و ظلم و ستمی که علیه توده های تحت ستم در جوامع وابسته در جریان است، جز از طریق مبارزه مسلحانه توده ای طولانی مدت از میان برداشته نخواهد شد.

 

از طرف دیگر، دستاوردهای مبارزه مسلحانه زنان کوبانی بیانگر آن است که مبارزات توده های مردم تحت ستم با ستمگران شان، هرچند که همیشه خونین و پر درد و رنج است، هرچند که جنگ خلق با ضد خلق چهره ای غم انگیز داشته و غالباً بسیار طولانی است، اما گریزی از آن نیست. بدون درگیر شدن در این جنگ، بدون خون ریختن و خون دادن، نمی توان ظلم را ریشه کن کرد. دشمن را نمی توان با عطوفت و مهربانی (و یا بخشش جنایات گذشته اش) از میدان به در برد. به حساب ظلم و ستم و ستمگران، در درجه اول تنها در میدان جنگ شدید طبقاتی می توان رسیدگی کرد. پیروزی و شکست فقط در میدان جنگ به دست می آید. و تنها در جریان مبارزه است که رهبری انقلابی لازمه پیروزی نبرد خلق شکل گرفته و با جلب اعتماد توده ها راه پیروزی را هموار می سازد.

 

آذر 1393

 

زیرنویس ها:

1- وقتی می گوئیم که سیستم سرمایه داری در حال مرگ است، منظور این است که این سیستم دیگر نمی تواند به طور قطعی به حل تضادها و بحران هایش موفق شود و یا آن ها را از میان بردارد. نمی تواند به دوران مترقی بودن سرمایه داری برگردد، و یا حتی دمکراسی اش دیگر پاسخگوی مشکلاتش نبوده و تازه برایش دست و پاگیر و مشکل زا هم شده است. از طرف دیگر و مهم تر این که طبقات تحت ستم هم ناکارایی این سیستم را در عمل، و در طول مبارزات روزمره اشان برای گرفتن جزئی ترین حقوق پایمال شده خود دیده و دیگر برای پاسخ به مشکلاتشان به سیستم چشم نمی دوزند. امروز طبقه کارگر و توده های تحت ستم به آلترناتیوی در مقابل سرمایه داری فکر می کنند و گزینه سوسیالیسم در مقابل آن ها قرار گرفته است. این مسئله موجب شده که دشمنان آن ها عاجز از پاسخگوئی به کمترین نیازهای توده ها، شمشیر را از رو بسته و بکوشند سریع تر و با قدرت بیشتری عکس العمل نشان دهند. درنتیجه برخورد طبقه سرمایه دار جهانی در سراسر جهان، برخوردی بسیار وحشیانه و با شیوه هایی شبه آدمخوری است که این شیوه ها را از اعماق تاریخ در آورده و به کار می گیرند (عکس های کارهایی که سربازان آمریکایی با زندانیان زندان ابوغریب و گوانتانامو کردند را به یاد بیاورید، آدمخوری های داعش در عراق و سوریه را نگاه کنید). این ها عکس العمل خیلی شدیدی است در مقابل ترس خیلی بزرگی که دشمن از مبارزات انقلابی توده ها احساس می کند، یعنی ترس از آن عکس العمل شدید و غیرقابل تصوری که طبقه کارگر جهانی و توده های مردم بی نهایت استثمار شده قادر هستند انجام دهند. در واقع، دشمن از قدرت خلق و پتانسیل انقلابی آن آگاه است و از آن می ترسد و در نتیجه به این جنایات وحشتناک دست می زند.

 

2- در منطقه کُردستان (در همه مناطق کُردنشین کشورهای منطقه) رسمی که در زبان کُردی به آن "ژن به ژن" گفته می شود وجود دارد که نشانگر تحمیل فرهنگ ارتجاعی زن ستیز بر این مناطق می باشد. بر اساس آن، خانواده ای که دخترش را به عقد پسری از یک خانواده دیگر در می آورد، خواهر داماد را نیز برای همسری پسر خود بر می گزیند. (و یا دختری از آن خانواده را) در اجرای این رسم به خواسته دخترها (و پسرها) توجهی نمی شود. تازه اگر یکی از این ازدواج ها به شکست بیانجامد، زن و مرد دوم که در چهارچوب این رسم ازدواج کرده اند نیز وادار به جدائی می شوند حتی اگر این زوج دوم به هم علاقه داشته باشند. پس از قیام ۱٣۵۷ در ایران، در مدتی که مردم دلاور کُردستان به مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی و دفاع از دستاوردهای انقلاب ۵۷ و مقاومت در برابر هجوم پاسداران ارتجاع برخاسته بودند، تلاش کردند که این رسم ارتجاعی را منسوخ کنند، و تا حدود زیادی هم موفق شدند. اما یورش فرهنگی رژیم ارتجاعی، مجدداً این رسم را در ناآگاه ترین اقشار کُردستان گسترش داد.