به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره 174  ، آذر ماه  1392

 

در باره توافقنامه ژنو!

سر انجام با اعلام به نتیجه رسیدن مذاکرات جمهوری اسلامی با دولت آمریکا و پنج قدرت بزرگ جهان (معروف به 5+1)، معنای عملی "نرمش قهرمانانه" ولی فقیه جنایتکار جمهوری اسلامی در مقابل چشم همگان قرار گرفت.  

این مذاکرات به توافقنامه ای منجر شد که خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ضمن تائید آن و تشکر از هیئت مذاکره‌ کننده ایران اعلام کرد می‌تواند "پایه اقدامات هوشمندانه بعدی قرار گیرد." در همین حال باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا نیز در باره توافق حاصله گفت: "برای اولین بار در طول دهه گذشته توانستیم پیشروی برنامه اتمی ایران را متوقف کنیم و بخش های مهمی از آن را به عقب بازگردانیم." رئیس جمهوری آمریکا همچنین تاکید نمود که این توافق شامل "محدودیت های قابل توجه" ای می باشد که عملا "محتمل ترین مسیرهای ایران به سوی بمب اتمی را قطع می کند."  به این ترتیب هر دو طرف این توافقنامه ، آن را به عنوان پیروزی خود تبلیغ کردند.  همچنین هنوز مرکّب توافقنامه مزبور خشک نشده بود که وزیر خارجه آمریکا تعبیر حسن روحانی، رئیس جمهور ایران مبنی بر اینکه "توافق اخیر حق غنی سازی اورانیوم ایران را به رسمیت شناخت." را نادرست دانسته و اعلام نمود که: متن توافقنامه نمی گوید که "ایران حق غنی سازی دارد". این سخنان هم به نوبه خود نشان می دهند که سردمداران جمهوری اسلامی قادر نیستند نرمش های خائفانه خود را لاپوشانی کنند مگر این که تفسیر دلخواه خود را از آن توافق نامه ارائه دهند که البته به فوریت هم توسط طرف مقابل تکذیب می شود.

ویژگی اصلی سند مورد توافق دو طرف که به "توافقنامه ژنو" معروف شده است و دو طرف آن را پیروزی خود جا می زنند موقتی بودن آن می باشد.  در این توافقنامه تأکید شده که دو طرف در 6 ماه آینده باید جهت یک "راه حل جامع" گام بردارند و در همین رابطه گفته شده است که  "هیچ گونه توافقی در زمینه راه ‌حل جامع صورت نمی‌گیرد مگر آن که در همه زمینه‌ها توافق حاصل شود." مفهوم این سخنان آن است که اگر جمهوری اسلامی در 6 ماه آینده به همه خواست های قدرت های طرف مذاکره در رابطه با "اطمینان‌دهی به جامعه بین‌الملل درباره فعالیت‌های منحصراً صلح‌آمیز هسته‌ای" اش گردن ننهد و در "همه زمینه‌ها" با این قدرت ها به توافق نرسد هیچ توافقی هم شکل نخواهد گرفت.  اما جدا از این که توافقنامه مزبور در 6 ماه آینده چه سرنوشتی پیدا کند و به توافقنامه ای "جامع" و "نهائی" ارتقاء یابد و یا به شکست منجر شود با نگاهی به آن چه که جمهوری اسلامی در این مذاکرات به آن تن داده و مقایسه آن با  آن چه که به دست آورده می توان فهمید که ادعا های جمهوری اسلامی مبنی بر پیروزی در این جریان و امضای توافقی بر مبنای "بُرد-بُرد" با واقعیت انطباق ندارد.

قبل از مذاکرات ژنو رهبران جمهوری اسلامی تبلیغ می کردند که قصد دارند با توسل به این مذاکرات به لغو تحریم های اعمال شده ازسوی شورای امنیت سازمان ملل دست یابند و همچنین همواره تاکید می کردند که هرگز پروژه هسته ای شان را متوقف نخواهند کرد. اما با نگاهی به توافقنامه منتشر شده هر کس فورا متوجه می شود که اولا جمهوری اسلامی پذیرفته است که هرگونه غنی سازی اورانیوم بالای 5 درصد را متوقف نموده و تجهیزات غنی سازی بالای 5 درصد را برچیند.  همچنین پذیرفته است که ذخیره اورانیوم ۲۰ درصدی خود را تا زیر ۵ درصد رقیق نموده و یا آن را به شکلی درآورد که برای غنی سازی بیشتر مناسب نباشد و در ضمن هیچ گونه سانترفیوژی از نسل جدید را برای غنی سازی اورانیوم نصب یا استفاده نکرده و گسترش راکتور اراک را هم متوقف سازد. خلاصه علیرغم همه هزینه های سنگینی که صرف تاسیسات سوخت هسته‌ای نطنز ، فردو و اراک شده این رژیم عملا پذیرفته تا این پروژه ها را تا حد زیادی بی نتیجه رها سازد.  ثانیا تحریم های اصلی چه در رابطه با نفت و چه مبادلات بانکی نه تنها لغو نشده اند بلکه علیرغم توافقات انجام شده باز هم جمهوری اسلامی قادر نخواهد بود ارز حاصل از همین مقدار محدود فروش نفت را کاملاً به دست آورد. البته با به وجود آمدن برخی تسهیلات در رابطه با صنعت اتومبیل سازی و پترو شیمی و غیره در مجموع در طول شش ماه آینده چیزی حدود 7 میلیارد دلار نصیب جمهوری اسلامی می گردد. تاکید موافقتنامه بر قائل شدن به یک مهلت 6 ماهه بر این اساس است که توافق صورت گرفته، توافقی موقتی است و دو طرف باید در فاصله 6 ماه به "توافق جامعی" دست پیدا کنند و گرنه همه چیز به روز اول برخواهد گشت. در این توافقنامه که بعدا معلوم شد خود آمریکائی ها هم متن آن را نوشته اند این شش ماه فرصتی است جهت "راستی آزمائی" جمهوری اسلامی و "اعتماد سازی" و بررسی این که آیا جمهوری اسلامی به همه مواردی که پذیرفته عمل می کند یا نه.  بنابراین برغم توافقنامه مزبور و علیرغم تبلیغات جمهوری اسلامی که از آن به عنوان "موفقیت هسته ای" یاد می کنند، تحریم هائی که اقتصاد ورشکسته کشور را ورشکسته تر ساخته و مردم رنجدیده ما را با فقر و فلاکت هر چه گسترده تر از پیش مواجه ساخته بود در کل تا 6 ماه آینده باقی خواهند ماند.

توافقنامه ژنو اما دو مسئله را بار دیگر و با صراحتی باور نکردنی در مقابل چشم همگان قرار داد.

اول اینکه پروژه هسته ای جمهوری اسلامی همان طور که نیرو های انقلابی همواره گفته اند پروژه ای صددر صد در تخالف با منافع مردم و در جهت منافع قدرت های بزرگ می باشد. سردمداران جمهوری اسلامی در شرایطی با تاکید بر این که هدفشان دستیابی به بمب اتم نیست و حتی آن را "حرام" اعلام کردند ، به راه اندازی این پروژه پرداختند که ایران بر روی دریائی از نفت قرار گرفته و با کمترین هزینه قادر خواهد بود سوخت مورد نیاز خود را از منابع فسیلی مهیا کند.

دوم این که جهت راه اندازی این پروژه تاکنون هزینه های زیادی از بودجه مملکت صرف شده که طی آن رژیم جمهوری اسلامی به قیمت کم کردن نان از سفره مردم ستمدیده ما، قرار دادهای آب و نان داری را در اختیار کمپانی های سرمایه داری قرار داده است، و از طرف دیگر این پروژه دستاویزی برای تحریم نفتی و دیگر تحریم ها از جانب امپریالیسم آمریکا و متحدینش گشته که این امر نیز به نوبه خود باعث سودهای فراوان برای این امپریالیست ها و سرمایه داران وابسته ایران به قیمت افزایش فقر و بدبختی در میان توده های مردم گشته است.  تنها توجه به این واقعیت که در جریان تحریم نفتی جمهوری اسلامی - که احمدی نژاد آن را کاغذ پاره قلمداد می کرد - میلیارد ها دلار در همین فاصله کوتاه به کشور ضرر وارد شده است ، بیان گر این امر است. تازه آمریکائی ها با مباهات ضرر های وارده به اقتصاد ایران را 80 میلیارد دلار اعلام نموده و تصریح کرده اند که با تحریم نفتی، تهران در حدود یک سال گذشته در نتیجه ناتوانی در فروش نفت ، 80 میلیارد دلار از دست داده است. آمریکائی ها همچنین تاکید کرده اند که رژیم جمهوری اسلامی در 6 ماه آینده 30 میلیارد دلار دیگر هم ضرر خواهد کرد. همه این واقعیات نشان می دهند که پروژه اتمی رژیم که سردمداران جمهوری اسلامی آن را طرحی ملی و مردمی جلوه می دهند از اساس در تخالف با منافع مردم بوده است.

به طور کلی، با پروژه اتمی جمهوری اسلامی، تا کنون چه از طریق خرید تجهیزات مورد نیاز از کمپانی ها و انحصارات امپریالیستی و چه از طریق تحریم هائی که به این بهانه بر اقتصاد کشور تحمیل گشته میلیارد ها دلار از منابع کشور به جیب انحصارات امپریالیستی ریخته شده است. می بینیم پروژه ای که در هر کشوری با چند میلیارد دلار سرمایه گذاری به نتیجه می رسید ، تحت سیاست های جمهوری اسلامی چیزی حدود 150 میلیارد دلار هزینه بر داشته است و با این همه هنوز هم این پروژه به سرانجام نرسیده است.

نتیجه پروژه اتمی برای جامعه ایران گسترش فقر و فلاکت و خانه خرابی و دربدری کارگران و توده های زحمتکش کشور بوده است و توسل به آن و اصرار در ادامه آن تنها از یک رژیم مزدور ساخته بود، رژیم مزدوری که کشور را عرصه چپاولگری امپریالیست ها کرده و خود نیز از قبل این پروژه پول های کلانی به جیب می زند. سردمداران جمهوری اسلامی درست به خاطر حفظ این شرایط  و برای خفه کردن اعتراضات توده ها و مبارزاتشان جهت بهبود شرایط زندگی خود، با شمشیر و در واقع با توسل به ایجاد اختناق شدید در جامعه و وحشیانه ترین سرکوب ها، در مقابل مردم ما ایستاده اند.

از طرف دیگر در ارتباط با مذاکرات ژنو باید به شرایط اقتصادی شدیداً بحرانی جامعه توجه کرد. شرایطی که سردمداران جمهوری اسلامی به خوبی می دانند که در پی خود می تواند "شورش گرسنگان" یعنی خیزش وسیع ترین توده های تحت ستم ایران که از بیکاری وسیع، گرانی و دربدری، عدم برخورداری از دکتر و دارو و بهداشت و غیره شدیداً در رنج و عذاب به سر می برند را موجب شود. چنین واقعیتی است که امروز باعث شده که جمهوری اسلامی خود را در چنان شرایط بحرانی و ناامنی ببیند که برای تداوم حیات ننگین اش جهت خرید فرصت و تخفیف بحران حاکم بر جامعه آشکارا به هر خفتی تن دهد و حتی سازش های خائفانه را هم موفقیت و "نرمش قهرمانانه" قلمداد کند که خود بیانگر وضع خفت باری است که این رژیم در آن گرفتار آمده و از این طریق می کوشد تا زمان خیزش های توده ای را به عقب اندازد. تنها نگاهی به رشد روز افرون توسل به اعدام زندانیان و نمایش چوبه های دار در خیابان ها و میدان های ورزشی، خود گویای اوضاع متزلزل جمهوری اسلامی است. امری که بروشنی نشان می دهد که سردمداران این رژیم در وحشت از خیزش توده های ستمدیده چاره ای جز تشدید جو رعب و وحشت در جامعه و تلاش برای گرفتن "تضمین امنیتی" از اربابان خود ندارند. چرا که خود می دانند که شورش گرسنگان ناقوس مرگ جمهوری اسلامی را به صدا در خواهد آورد و درست به همین دلیل هم هست که امپریالیست هائی که ایران تحت سلطه جمهوری اسلامی را "کشور بزرگ وحشت افکن" می نامیدند حال برای حفظ آن به تکاپو افتاده و بار دیگر با امدادهای خود به کمک سرکوبگران حاکم شتافته اند. نکته  مهمی که در همین رابطه دولت آمریکا و جمهوری اسلامی سعی در مخفی نگه داشتن آن می کنند این است که اساسا مذاکرات بین آن ها در زمان احمدی نژاد یعنی ماه ها قبل از "انتخابات" و روی کار آمدن روحانی به شکل بسیار مخفیانه در تابستان سال 2012 و سپس در مارچ 2013 در سطح نمایندگان بالاترین مقامات دو کشور انجام شده بود. این امر نشان می دهد که شرایط بحرانی گریبانگیر جمهوری اسلامی و خطری که موجودیت این رژیم را از مدت ها قبل از روی کار آمدن روحانی تهدید می کرد، برای مقامات آمریکایی و جمهوری اسلامی مطرح و گام برداشتن در جهت تخفیف و پاسخ به آن شرایط بحرانی، حائز اهمیت بوده است.

توافقنامه ژنو قدرت فریبکاری بزرگی در اختیار جمهوری اسلامی گذاشت و به وی امکان داد تا مردم جان به لب رسیده را چشم به راه تغییر وضع به دنبال لغو تحریم ها منتظر نگاهدارد. در حالی که این پروژه سود آور برای امپریالیست ها و سرمایه داران داخلی بهانه ای بیش برای اعمال تحریم های سودآور از طرف نیروهای امپریالیسم نیست. حتی اگر در این رابطه هم توافق دراز مدتی به وجود آید، موضوعات دیگر مثلاً مسایل مربوط به حقوق بشر که امپریالیست ها علیرغم همه جنایاتشان خود را مدافع آن جلوه می دهند می تواند به عاملی جهت تداوم تحریم ها تبدیل شود و این بار نقض حقوق بشر در ایران ظاهراً به عنوان عامل برجسته اختلاف بین ایران و آمریکا مطرح گردد.

همه واقعیات فوق بار دیگر به روشنی نشان می دهند که چشم دوختن به اصطلاح الطاف امپریالیست ها برای بهبود شرایط زندگی توده های ایران خطاست و راه خلاصی مردم ما از چنگال کرکسان جمهوری اسلامی تنها با مبارزه و اتحاد خودشان امکان پذیر است. تجربه نشان داده که امپریالیست ها و رژیم مزدورشان جمهوری اسلامی دشمنان اصلی توده های ستمدیده ایران بوده و رهائی مردم ما از سلطه این دشمنان به انقلاب خود آنان تحت رهبری طبقه کارگر وابسته است. و به همین دلیل هم به  هیچ وجه نباید فریب تبلیغات افراد و نیرو هائی را خورد که مردم را به کمک های امپریالیست ها و سرنگونی رژیم با دخالت آن ها دلخوش می کردند و یا می کنند.