به نقل از : پیام فدایی ، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران

شماره  159 ، شهریور ماه 1391

 

"حضور قدرتمند بین المللی" یا رسوایی جدید جهانی

 

برگزاری شانزدهمین اجلاس سران کنفرانس کشورهای موسوم به "جنبش غیر متعهد ها" در اوایل شهریور ماه در تهران، برغم تبلیغات گسترده سران جمهوری اسلامی و هزینه های سر سام آور آن به موقعیتی تبدیل شد تا توده های تحت ستم ما یکبار دیگر موقعیت بحرانی و افلاس و ورشکستگی ای که این رژیم وابسته در عرصه داخلی و بین المللی در آن گرفتار آمده است را به عینه ببینند.

 

تا آنجا که به خود این مجمع یعنی جنبش موسوم به "جنبش غیر متعهد ها" و نقش آن در نظام سرمایه داری جهانی مربوط است، باید گفت که موجودیت این جنبش به شرایط جنگ سرد و تضادهای حاصل از توازن قوا بین دو "اردوگاه" باز می گردد. این "جنبش" در بحبوحه جنگ سرد و شرایط رشد مبارزات ضد امپریالیستی کارگران و توده های تحت ستم در سطح بین المللی، با ادعای ایجاد یک اردوگاه "مستقل" از قدرت های امپریالیستی غرب و اردوگاه شرق (به سرکردگی رویزیونیست های حاکم بر شوروی) تشکیل شد. اما در شرایط تقسیم و باز تقسیم جهان به دست قدرت های اعظم امپریالیستی، و در شرایطی که توده های تحت ستم در اقصی نقاط جهان فاقد حکومت های قدرتمند مستقل بودند، چنین موازنه قدرتی جایی برای وجود و یا دوام یک نیروی قدرتمند "مستقل" از این اردوگاه ها  باقی نمی گذاشت. بر عکس در شرایط جنگ سرد و رقابت های غارتگرانه روز افزون بین قدرت های بزرگ جهانی، جنبش غیر متعهد ها محلی برای انعکاس این رقابت ها و تنش ها و تلاش برای اعمال نفوذ بیشتر از کانال دولت های وابسته به قدرت های اعظم زیر نام دولت های "ملی" و "غیر متعهد" بود. البته با پایان جنگ سرد و تغییرات چشمگیر ناشی از آن، از جمله اضمحلال شوروی سابق و کل اردوگاه شرق، نقش و وزن پیشین جنبش غیر متعهد ها نیز هر چه بیشتر تضعیف و  تشریفاتی شد، تا جایی که امروز این اجلاس با 120 عضو، محل تجمع اکثرا رژیم های ضد خلقی و وابسته ای است که نقش ابزاری برای پیشبرد سیاست های امپریالیست ها و بویژه آمریکا و همچنین فریب افکار عمومی توده های تحت ستم و انحراف جنبشهای ضد امپریالیستی در سطح جهان را بر عهده دارند. 

شانزدهمین اجلاس "غیر متعهد ها" در تهران به میزبانی جمهوری اسلامی در شرایطی برگزار شد که دیکتاتوری حاکم در شرایط ناشی از یک بحران وخیم اقتصادی و سیاسی دست و پا می زند. آثار ناشی از تشدید تحریم های اقتصادی از سوی قدرت های امپریالیستی غرب و چشم انداز تداوم آن، عمق پوسیدگی و پوشالین بودن ساختارهای اقتصاد وابسته و انگلی نظام سرمایه داری حاکم بر ایران را نشان داده و همچنین ماهیت ضد خلقی جمهوری اسلامی و اوج فشاری که کارگران و توده های زحمتکش ما از این شرایط ظالمانه بر گرده می کشند را هر چه بیشتر به نمایش گذارده است. در چنین شرایطی سران دزد و فاسد جمهوری اسلامی به امید کسب "حمایت های بین المللی" از مواضع خود در بحران مربوط به پرونده اتمی و بویژه پیدا کردن منافذی برای تخفیف تحریم های اقتصادی اعمال شده از سوی قدرت های غربی و یا حداقل به قول خود "دور زدن تحریم ها"، بخش قابل توجهی از سرمایه های ملی متعلق به مردم ما را در چاه ریخت و پاش های غیر محدود شان سرازیر کردند، هر چند که در عمل نیز به هیچ یک از اهداف خود دست نیافتند. 

در آستانه پایان کنفرانس، ابعاد ریخت و پاشی که سران مزدور جمهوری اسلامی در این ضیافت عالی جنابانه برای هم کیشان خود یعنی مشتی از هارترین و فاسد ترین سران و مقامات کشورهای وابسته براه انداختند، خشم و نفرت توده های تحت ستم و بویژه کارگران و زحمتکشانی که شب گرسنه سر بر بالین می گذارند را دو چندان کرده است. برغم ادعای مقامات جمهوری اسلامی مبنی بر هزینه "صد میلیارد تومانی" این اجلاس،  بر اساس برخی گزارشات حداقل 600 میلیون دلار از دارایی های متعلق به مردم ایران در شکم و جیب گشاد دیکتاتورهای دزد و فاسد شرکت کننده در این اجلاس و همراهان و خانواده هایشان ریخته شده است. سایت "کلمه" در مطلبی به تاریخ پنج شنبه 9 شهریور 1391،تحت عنوان " 600میلیون دلار هزینه برای اجلاس کشورهای غیرمتعهد؛ آیا فایده‌ای هم دارد"، می نویسد "برخلاف ادعای مسئولان که بودجه اجلاس کشورهای عضو جنبش عدم تعهد را ۱۰۰ میلیارد تومان ذکر کرده اند، رقم واقعی تخصیص یافته به این منظور، چندین برابر رقمی است که اعلام شده است." این گزارش ادامه می دهد "بالغ بر ۶۰۰ میلیون دلار بودجه در اختیار سعیدلو مسئول اجرایی این اجلاس قرار گرفته است. به این رقم باید ۶۰ میلیون دلاری که به خرید خودروهای بنز تشریفات اختصاص یافته (و دیروز خبر رونمایی از شماره مخصوص آن ها توسط راهنمایی و رانندگی ناجا منتشر شد)، مبلغ ۴۰ میلیارد تومانی که به عنوان پیش پرداخت به شرکت تهیه غذای قریشی بابت تامین غذای میهمانان اجلاس پرداخت شده و … را هم افزود، و همچنین هزینه تعطیلی پنج روزه شهر تهران را که سه میلیارد دلار اعلام شده و به آن باید هزینه تعطیلی استان البرز، فرودگاه ها، ۷۰۰ میلیارد تومان هدیه بنزینی دولت برای خالی کردن شهر و … را هم افزود."

سران جنایتکار و فاسد جمهوری اسلامی در حالی به چنین ریخت و پاش های گزافی مبادرت ورزیده اند که همواره در تبلیغات ضد خلقی شان در طول 32 سال گذشته، فریبکارانه حکومت سلف خویش یعنی رژیم غارتگر شاه را به خاطر ریخت و پاش هایش از محل "بیت المال" و بطور مثال هزینه های برگزاری جشن های ضد ملی موسوم به جشنهای 2500 ساله مورد حمله قرار داده اند. اما هزینه های میلیاردی ای که به قیمت فقر و فلاکت هر چه بیشتر مردم ما در جریان اجلاس اخیر در تهران بجا گذاشته شد، هتل های مجلل، امکانات رفاهی و حتی بسته های لوازم آرایشی که برای همسران و بستگان عناصر ضد خلقی شرکت کننده در محل های اقامت آن ها تهیه شد، در کنار  ريخت و پاش های ديگر، نمونه هر چند کوچک ولی عینی ای از این واقعیت بود که جمهوری اسلامی به مثابه یک رژیم ضد خلقی و وابسته، هیچ تفاوت ماهوی ای با رژیم شاه نداشته و ندارد و این واقعیت در این عملکرد همچون تمام عملکردهای اساسی این حکومت قابل مشاهده است. هزینه های میلیاردی در شرایطی صرف لفت و لیس های دزدان شرکت کننده در اجلاس تهران شد که زندگی میلیون ها تن از توده های محروم و بی چیز ما و بویژه کارگران در آتش فقر و گرسنگی و بی خانمانی و محرومیت مطلق ناشی از حاکمیت جمهوری اسلامی می سوزد.

اما رسوایی گسترده دیکتاتوری حاکم در جریان اجلاس تهران تنها به هزینه های میلیاردی ای که صرف باج دهی و پرداخت رشوه از سوی سران اسلامی به هم کیشان شان شد، محدود نمی گردد. هراس شدید حکومت از انفجار خشم و نفرت عمیقی که از اعماق جامعه سرکوب شده ما هر روز به شکلی بر علیه مناسبات استثمارگرانه و ارتجاعی موجود فریاد می کشد، باعث شد که از قبل و در جریان اجلاس تهران ما شاهد اعمال یک رشته تدابیر شدید و سیستماتیک امنیتی باشیم که توسط دیکتاتوری حاکم برای کنترل جامعه تحت سلطه ما اعمال شده است.  آماده باش کامل نیروهای انتظامی، تعطیلی شهر تهران – به عنوان یک اقدام بی سابقه- برای 3 روز رسمی (در واقع یک هفته)، تشویق مردم برای ترک شهر حتی با پخش بنزین مجانی و ارزان قیمت، اجازه پخش کنسرت های مجانی در کاخ های تهران برای عموم، اجازه برگزاری کنسرت های موسیقی در سالن های شهرداری ها توسط خوانندگان و جوانانی که به دلیل حتی تقاضا برای اجرای این کنسرت ها از زندان های رژیم سر درآورده بودند، صدور اجازه فوری توسط وزیر ارشاد و همکارانش برای اکران فیلم های ممنوعه ای که در دستگاه انکیزاسیون رژیم مدتها خاک می خوردند، برخورد وحشیانه با متکدیان و جمع آوری آن ها از خیابان های اصلی زیر نام "ایمن سازی" همه و همه در کنار حضور گسترده و چشمگیر مزدوران تا بن دندان مسلح رژیم در سر هر چهار راه و میدان بزرگ در تهران، نشانه ای از حساسیت جمهوری اسلامی و کوشش های ضد خلقی اش به منظور به حداقل رساندن امکان بروز نارضایتی و اعتراضات عمومی در زمان برگزاری اجلاس بود.

این اقدامات غارتگرانه، سرکوبگرانه و فریبکارانه برای آن انجام شد تا جمهوری اسلامی به خیال خام خود در ورای برگزاری "اجلاس غیر متعهد ها" در تهران، از  حکومت خود، چهره یک رژیم  "مردمی" و دارای پایگاه توده ای در افکار عمومی داخل و خارج به نمایش گذارد. همچنین این رژیم کوشید تا ضمن دادن باج سبیل به مشتی از کثیف ترین راهزنان منطقه ای و بین المللی امپریالیست ها و نظام سرمایه داری جهانی که عضویت این "جنبش" را دارند، حمایت آن ها از مواضع ضد خلقی خود و ازجمله لغو تحریم ها را بدست آورد. اما برغم تمامی این تلاش ها، در روند برگزاری این اجلاس چهره منزوی و ورشکستگی و بی پایه گی جمهوری اسلامی به شدت بیشتری به نمایش گذارده شد. تا جایی که برغم تمامی تبلیغات و هزینه های صرف شده در ضیافت دزدان، تعداد قابل توجهی از کشورهای عضو در سطوح پیش بینی شده یعنی در سطح "سران" در این اجلاس شرکت نکردند. حتی "سرانی" هم که شرکت کرده بودند در تمام اظهارات و مواضع خود نشان دادند که حاضر نیستند از خطی که توسط قدرت های امپریالیستی در مورد مسایل مهم و مورد علاقه سران رژیم نظیر تحریم ها و پرونده اتمی برای آن ها و همچنین برای جمهوری اسلامی تعیین گشته، یک سر سوزن تخطی کنند.  اوج رسوایی میزبان موقعی برجسته تر شد که رییس جمهوری مزدور مصر که از دارو دسته ارتجاعی و وابسته "اخوان المسلمین" بوده و مطابق تبلیغات کر کننده رژِیم، نتيجه به اصطلاح بيداری اسلامی مردم مصر و علی الاصول از "متحدین" ذاتی جمهوری اسلامی محسوب می گردد، در جریان سخنرانی خویش در این اجلاس، صریحا به مواضع رژیم جمهوری اسلامی (بویژه در مورد سوریه) حمله کرد و آب سردی بر سر مقامات حکومت ریخت. مضافا آن که تغییر و سانسور متن سخنرانی رییس جمهور مصر توسط مترجمان رسمی اجلاس و تبدیل "سوریه" به "بحرین" در زمان ترجمه، که متعاقبا اعتراض هیات مصری به این سانسور رسوا و آشکار را منجر شد، جنجال دیگری را برای مقامات آبرو باخته رژیم در صحن دیپلماتیک بوجود آورد که مایه استهزای همگان شد.

در مذاکرات دو جانبه حاشیه این اجلاس نیز جمهوری اسلامی برای پیشبرد اهداف خوبش موفقیتی بدست نیاورد. رژیم وابسته تانزانیا از ثبت کشتی های ایرانی برای "دور زدن تحریم ها" خود داری کرد و حتی کشورهای بسیار کوچک عضو که در مناسبات نظام سرمایه داری جهانی دارای قدرت اقتصادی - سیاسی بسیار ناچیزی هستند نیز برغم باج سبیل های مقامات رژیم، حاضر نشدند کمترین تسهیلاتی در اختیار جمهوری اسلامی قرار دهند.

به این ترتیب "حضور موفقیت آمیز در عرصه بین المللی"، تبلیغی که سران جمهوری اسلامی با صرف هزینه های میلیاردی از "بیت المال" در صدد تحققش بودند، متحقق نشد. در ورای چگونگی برگزاری این کنفرانس، آن چه که عیان تر از گذشته به نمایش درآمد، تصویری از بی آیندگی هر چه بیشتر دیکتاتوری ای ست که اکنون بدلیل مصالح و سياست های استراتژیک اربابان امپریالیستش در یک بحران شدید گرفتار آمده است؛ بحرانی که با توجه به نارضایتی و خشم شدید توده های تحت ستم، مارش مرگ و زندگی را بار دیگر در مقابل چشم های هراسان جنایتکاران حاکم به نمایش درآورده است.