به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 138  ، آذر ماه 1389 

 

حذف سوبسيد ها تعرض جديدی به دسترنج توده ها!

روز شنبه 27 آذر ماه مردم رنج ديده ما شاهد يکی از مشمئزکننده ترين نمايشات تلويزيونی احمدی نژاد، اين دلقک "بيت رهبری" در ارتباط با سوبسیدها (یارانه ها) بودند . در اين نمايش چندش آور، احمدی نژاد ضمن اعلام رسمی آغاز طرح "هدفمند سازی یارانه ها" که از آشکار ترین نتایج آن افزایش قيمت کالاهای مورد نياز مردم می باشد از چندر غازی که به دليل افزايش قيمت نان به حساب مردم ريخته خواهد شد به عنوان کمک امام زمان و "پول امام زمان" سخن گفته و با وقاحت ويژه همه سردمداران جمهوری اسلامی ضمن تحقير مردم دلاور ما - گوئی که به آنها پول گدائی می بخشد!! - از آن ها خواست که "پول امام زمان"  را فعلا خرج نکنند.

بدنبال نمایش فوق، از روز يکشنبه 28 آذر ماه، طرح حذف سوبسيد های دولتی یا آن طور که دست اندرکاران جمهوری اسلامی رياکارانه نام گمراه کننده "هدفمند سازی یارانه ها"   روی آن گذاشته اند، در سراسر کشور به مورد اجرا در آمده و مردم شاهد افزايش شديد قيمت ها بوده اند. بلافاصله مردم ایران که حتی پیش از این نیز با مطرح شدن موضوع حذف سوبسیدها (یارانه ها) شاهد افزایش سریع قیمت ها بودند، یک باره با این واقعیت روبرو شدند که قیمت ضروری ترین اجناس از قبیل نان، برق، گاز، بنزين و گازوئيل چندين برابر شده است. برای نمونه قيمت گازوئيل از حدود 16 تومان به 350 تومان افزايش يافته و بنزين غير سهميه ای ليتری 700 تومان شده است. با توجه به نقش کليدی بهای آب ، برق و سوخت در چرخه توليد، روشن است که  که چنين افزايشی بخشی از واحد های توليدی را تعطيل و قيمت توليدات واحد هائی هم که قادر به ادامه حيات باشند را به همين نسبت فزونی خواهد بخشيد. واضح است که اين امر از يک سو به دلیل گرانی سرسام آور قيمتها فشار شديدی به هزينه های مردم آورده و دسته های جديدی از مردم زحمتکش را فورا به زير خط فقر خواهد فرستاد؛ و از سوی دیگر به گسترده شدن صفوف لشکر بيکاران که هم اکنون نیز وسيع و گسترده است خواهد انجامید.

در حقیقت، جمهوری اسلامی که در سه دهه گذشته از هيچ دست اندازی به اموال مردم و چپاول دسترنج آن ها کوتاهی نکرده است حال با توسل به اين طرح ضد مردمی در تلاش است تا آخرين ذخيره های مردم را به جيب گشاد دولت سر ريز کرده و فقر و گرسنگی و بيکاری را بيش از گذشته فزونی بخشد. علیرغم چنین واقعیتی، البته، سردمداران جمهوری اسلامی در حالی که با حذف سوبسيد های دولتی حتی نان خالی را از سر سفره مردم می ربايند با بی شرمی تمام مدعی شده اند که با اجرای اين طرح فقر را ريشه کن خواهند نمود. واقعاً که زهی وقاحت و بیشرمی!

اجرای طرح قطع سوبسید ها چیزی جز پاسخ گوئی به یک خواست قدرتهای امپریالیستی نمی باشد. این طرح همانقدر که در ضدیت با منافع کارگران و زحمتکشان و دیگر توده های مردم ایران قرار دارد، به همان حد نیز برای کمپانی های امپریالیستی حداکثر سود را تأمین کرده و در راستای سیاستی است که سرمایه داران امپریالیست برای تشدید استثمار طبقه کارگر و افزودن به سودهای خود، در شرایط گرفتاری اقتصاد بیمار سرمایه داری جهانی در چنبره بحران، طرح ریزی کرده اند. سیاست مذکور همان سیاست نئو لیبرالیسم است که تقویت اقتصاد بازار آزاد و باز کردن دروازه های کشور جهت چپاول هر چه وسیعتر سرمایه های امپریالیستی می باشد. بر اساس این سیاست، ازچندین سال پیش بانک جهانی در پیشبرد هدف های نئو لیبرالیستی خود، برنامه ای حاوی چندین محور، جهت توسعه "بازار آزاد" (بخوان گسترش و تسهیل حرکت سرمایه های امپریالیستی) به دولت های وابسته به امپریالیسم دیکته کرده است و جمهوری اسلامی نیز به مثابه یک رژیم وابسته به امپریالیسم از چندین سال پیش به آن خواست عمل کرده و تاکنون اقدامات چندی را به صورت تدریجی در این رابطه انجام داده است. از میان آن اقدامات می توان از برنامه "خصوصی سازی" این رژیم یاد کرد که طی آن با آغاز فروش کارخانجات دولتی به بخش خصوصی، بخشی از آن کارخانجات از زير سيطره دولت خارج شدند (به چگونگی اجرای اين امر فعلا نمی پردازيم). حذف سوبسید های دولتی نیز یکی دیگر از خواست های بانک جهانی در ارتباط با پیشبرد این برنامه می باشد.

بنابراین، هر چند که اجرای طرح بانک جهانی مبنی بر حذف سوبسید ها امروز به گردن دولت احمدی نژاد افتاده، اما این طرح هر چند در این دولت نام به اصطلاح وطنی "هدفمند کردن یارانه ها" به خود گرفته است، به هیچ وجه طرح این دولت و مخصوص آن نیست، چرا که خواست اجرای آن از طرف بانک جهانی از چندین سال پیش خیلی زود تر از روی کار آمدن احمدی نژاد از رژیم جمهوری اسلامی خواسته شده بود. دولت احمدی نژاد کاملاً آگاه است که رهنمود های بانک جهانی در جهت ادغام هر چه شديدتر اقتصاد های کشور های تحت سلطه در نظام سرمايه داری جهانی صورت می گیرد و هدف نهائی از  آن استثمار هر چه شدیدتر و چپاول هر چه گسترده تر کارگران و زحمتکشان کشورهای تحت سلطه می باشد. اتفاقاً این طرح قبل از ایران در بعضی از کشورهای دیگر نظیر کشورهای امریکای لاتین به خواست همین نهاد غول پيکر امپریالیستی به مرحله عمل در آمده و باید بدانیم که در هر کجا هم که طرح مذکور به اجرا در آمده باعث تشدید فقر و خانه خرابی توده های وسیع تری از جامعه گشته و در پی خود شورش های قهر آمیز مردمی را بوجود آورده است.

دولت مزدور احمدی نژاد درست بر اساس تجربه اوج گیری جنبش های توده ای در کشورهای گوناگون پس از اجرای طرح حذف سوبسیدها، و زخم خورده از قیام خشماگین مردم دلاور ایران در سال 88، وحشت زده از خشم و عکس العمل مردم در قبال این طرح ضد مردمی و شدت ظلمی که از آن در حق مردم روا می شود، حتی قبل از اجرای آن طرح با ریختن نیروهای نظامی خود به خیابان ها به میلیتاریزه کردن باز هم شدیدتر جامعه پرداخت. وقاحت سردمداران جمهوری اسلامی به حدی است که در آستانه اجرای این طرح از زبان یکی از اعضای کمیسیون برنامه و بودجه مجلس  به نام عزت الله یوسفیان اعلام شد که مجلس باید برای مخالفین حذف سوبسیدها یا به زبان خودشان "هدفمند کردن یارانه ها"، مجازات اعدام را تصویب نماید. امروز نیز همگان شاهدند که این رژیم برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه جهت جلوگیری از قیام های توده ای و رشد مبارزه در سراسر کشور، به اعدام وسیع زندانیان، چه سياسی و چه غیر سیاسی روی آورده و  ایران را به میدان اعدام های دسته جمعی تبدیل کرده است.

مسلم است که چه برای توجیه وحشی گری هائی که جمهوری اسلامی در قبال مردم در ارتباط با این طرح امپریالیستی انجام می دهد و چه برای فریب توده ها و گمراه کردن ذهن آنها برای فهم حقیقت، برای جا  انداختن این طرح در حوزه نظر نیز تلاش های فراوانی صورت می گیرد. از جمله خود احمدی نژاد مدعی ست که هدفمند کردن یارانه ها به نفع مردم بوده و باعث خواهد شد که فقر و بیکاری در جامعه ریشه کن شود ، چرا که گویا بر اثر آن حوزه های اشتغال افزایش خواهد یافت. ادعای وقیحانه تر از این به کسانی مربوط می شود که از حذف سوبسیدها به مثابه یک طرح "ملی" نام می برند. بعضی از این قماش مزدوران فکری سرمایه داری در حالی که می کوشند از پشت ماهواره و بلندگوهای تبليغاتی بين المللی به قامت فریبکاری های خود، لباس تحلیل بپوشانند، با روحیه خصمانه تر از خیلی از دست اندرکاران شناخته شده رژیم نسبت به توده های تحت ستم ایران، سعی می کنند مردم را به نوبه خود از هر گونه مخالفت و ستیز با کسانی که نان آن ها را از سفره شان می ربایند باز دارند ( دراین زمینه توجه به مصاحبه صدای آمریکا با فرخ نگهدار و حسن داعی در تاریخ 28 آذر -  19 دسامبر2010 ، خالی از تجربه نیست).

با توجه به وحشتی که سرتا پای رژيم حاکم را به دليل عواقب غير قابل پيش بينی اين طرح ضد مردمی فرا گرفته است بايد ديد که چه الزاماتی جمهوری اسلامی را به اجرای طرحی واداشته که خود از آن تحت عنوان "جراحی بزرگ اقتصادی"  در سيستم اقتصادی کشور نام می برد. براستی برای رژيمی که تنها در دوران چند ساله  رياست جمهوری احمدی نژاد چيزی حدود 300 ميليارد دلار از نفت درآمد داشته است و کسی هم نمی داند که چه بر سر اين پول آمده است،  آيا کمبود سرمايه و منابع مالی مطرح است؟ پس چه نيازی وی را مجبور ساخته که تعرض جديدی به دسترنج مردم سازمان داده و عملا با "دم شير" بازی کند؟ برای پاسخ به اين سوال همانطور که در بالا توضیح داده شد بايد توجه داشت که جمهوری اسلامی عليرغم همه هوچی گری های سردمداران اين رژيم فريبکار تا مغز استخوان وابسته به امپرياليسم يعنی سرمايه داری انحصاری جهانی می باشد. همانگونه که شاهد بوده ایم در طول 3 دهه گذشته، تمامی سیاست های کلان این نظام مطابق سیاست ها و مصالح سرمایه داری جهانی شکل گرفته و به مرحله اجرا درآمده است.  در نتیجه اجرای چنين طرحی يکی از خواست های نهاد های سرمايه داری جهانی مثل بانک جهانی برای پر کردن هر چه بیشتر جیب سرمایه داران بین المللی و دولت های امپریالیستی می باشد که سال هاست آن را از رژيم خواسته و در تمام اين سال ها سردمداران جمهوری اسلامی از ترس عکس العمل مردم اجرای آن را به تعويق انداخته اند. 

جای تردید نیست که مردم مبارز ایران با توجه به تجربه بيش از 30 سال حکومت اين جنايتکاران به خوبی می دانند که کوششی که احمدی نژاد و وابستگان او و کل رژیم جمهوری اسلامی برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه براه انداخته، این رژه پاسداران در شهر ها  و اين بر پائی بساط دار قبل از اينکه نتيجه قدرت رژیم باشد نتيجه ترس و وحشت فراوانی است که سردمداران جمهوری اسلامی  و "بيت رهبری" را فرا گرفته است. 

همچنین  مردم ما باید هر چه بیشتر مزدوران فکری سرمایه داران را که با عنوان های دهن پر کن گوناگون چه در رسانه های داخلی و چه خارجی ظاهر شده و  آشکارا و یا مزورانه به توجیه سیاست های ضد خلقی این رژیم سر تا پا وابسته به امپریالیسم می پردازند، بشناسند و بدانند که آن ها صرفاً برای گمراه کردن مردم و باز داشتن آن ها از مبارزه است که رنج !! ارائه تحلیل های به اصطلاح مشعشع را بر خود هموار می کنند. 

مردم ما به تجربه در يافته اند که تا جمهوری اسلامی به مثابه رژيم حافظ نظام سرمايه داری وابسته ايران در قدرت است هيچ حقی از حقوق آن ها از تعرض قدرت دولتی مصون نيست . بنابراين تنها راه رسيدن به آزادی، مبارزه برای سرنگونی اين رژيم ددمنش و همه آن مناسباتی است که چنين رژيم هائی برای حفاظت از خود نيازمند آن می باشند. تجربه خيزش بزرگ سال 88 به مردم ما بار ديگر نشان داد که با رژيمی که جز زبان زور نمی فهمد جز با زور نمی توان سخن گفت. مردم در خيابان ها به عينه ديده اند که تنها با اعمال قهر انقلابی است که می توان به مقابله با قهر ضد مردمی جلادان حاکم برخاسته و راه تحقق مطالبات برحق شان را هموار  نمایند.